در طول چهل سال گذشته، ایران دو جنگ تحمیلی بزرگ هشت ساله دفاع مقدس و ۱۲ روزه اخیر را تجربه کرده است. در هر دو رویداد، مقاومت مردم نه تنها به عنوان یک عامل نظامی، بلکه به عنوان بیانی از هویت ملی و ایمانی ملت شکل گرفت. اگرچه ابزارها و فضای مشارکت تغییر کردهاند، اما ماهیت دفاع از سرزمین، ارزشها و هویت ملی بدون تغییر باقی مانده است.
بیشتر بخوانید:
در گفتگوگو با حجتالاسلام والمسلمین احمد بهشتی مهر، عضو هیئت علمی دانشگاه قم به بررسی تحولات ماهیت مقاومت، نقش مردم در حوزههای مختلف و تأثیر پشتیبانی عمومی بر نتیجه جنگ میپردازیم. بخش اول این گفتوگو در ادامه با هم میخوانیم و میبینیم:
در هر دو جنگ تحمیلی، ماهیت عمل کشور ما دفاع بود، جمهوری اسلامی ایران هیچگاه به کشوری حمله نکرد، اما زمانی که حمله صورت گرفت، از خود دفاع کردیم و این حق دفاع در هر دو جنگ تحمیلی حفظ شد و مشروعیت داشت، البته تفاوتهایی نیز وجود داشت که مهمترین آن، سرعت عکسالعمل بود، در جنگ هشت ساله، زمان زیادی طی شد تا مردم متوجه شوند چه اتفاقی افتاده است، حتی در دوران موشکباران تهران که تقریبا مربوط به اواخر جنگ میشد، ماهها طول کشید تا عموم جامعه و بخشی از نظامیان درک کنند که با چه چالشی روبرو هستند.
در جنگ 12 روزه، از همان روز اول، تمام اقدامات لازم شناسایی شد، همچنین با وجود شهادت سرداران نظامی و بلندپایه کشور، تصمیمگیری و پاسخگویی در ظرف ۲۴ ساعت انجام شد، درواقع این سرعت خیرهکننده، نشاندهنده بالا رفتن سطح آمادگی، تشخیص و مدیریت بحران در جامعه است. ماهیت مقاومت شکل گرفته به معنای دفاع از ارزشها و سرزمین بود که بدون تغییر باقی مانده است. در یک زندگی دینی و ایمانی که ایده انقلاب اسلامی و نشئت گرفته از باور امام راحل(ره) بود، زندگی بشر باید با ایمان و دین گره میخورد.
درواقع دین و دنیا در ایدئولوژی جمهوری اسلامی در کنار یکدیگر قرار دارند، یعنی ارزشهای دینی باید در اعمال دنیایی لحاظ شوند، دین و ارزشها حضور خود را در جامعه و زندگی جمعی اعلام میکنند و باعث شکلگیری مبنای زیستن میشوند.
زیست مؤمنانه تنها برای بهرهبردن از لذایذ دنیوی، اعمال قدرت و انباشت ثروت و مسائلی از این دست نیست، در این زیست مؤمنانه دین جریان دارد؛ این همان دیدگاه متعلق به جمهوری اسلامی است که بر جهانبینی توحیدی استوار است. ما بر این باوریم که عالم از خداست و تمامی امور عالم به دست اوست و به همین جهت باید حضور خداوند در تمامی اجزای عالم و مخلوقات پروردگار، مشاهده و احساس شود.
بنابراین ورود جمهوری اسلامی به این دو جنگ تحمیلی نیز بر اساس همین جهانبینی انجام شد، درواقع ما به تکلیف الهی عمل کردیم تا از ارزشها محافظت کنیم. میدانیم روح مقاومت از هزاران سال پیش در ایرانیان وجود داشت، به مرور زمان و به ویژه پس از آشنایی با تعالیم اسلامی و شیعی تقویت شد و در دوران جمهور اسلامی به اوج خود رسید.
مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود به «زیست مؤمنانه» اشاره کردند، زندگیای که تلفیقی از ایمان و دنیا است، یعنی ایمان جدا از دنیا نیست و تنها زیست مادی اهمیت ندارد، به همین جهت است که در جنگ و دفاع هم حضور خداوند، ایمان به او و طلب یاری از او و توجه به او و تکالیف ناظر به او به شدت مشاهده میشود.
اصل مشارکت مردم در هر دو دوره جنگ تحمیلی حفظ شده است و مردم، جنگ تحمیلی را حمله و توهین به خود تلقی میکردند و این حادثه را متعلق به خود میدانستند؛ با این تفاوت که در جنگ هشت ساله، مردم مستقیما در جبههها حضور یافتند زیرا ساختار نظامی کامل و منسجمی نداشتیم اما امروز، جنگ و دفاع ابعاد تخصصی به خود گرفته و ورود عامه مردم به جبهه نظامی امکانپذیر نیست.
البته توجه داریم که این نکته به معنای کاهش مشارکت نیست، بلکه نشاندهنده تغییر در نوع مشارکت است، درواقع بخش مهمی از مسئولیت نظامی از روی دوش مردم برداشته شده است.
نکته مهم این است که جنگ و دفاع مقدس 12 روزه صرفا بعد نظامی نداشت؛ ابعاد اجتماعی، فرهنگی و رسانهای نیز از ابعاد همین جنگ بود. شاید امروز از حیث نظامی جنگ متوقف شده باشد اما ابعاد دیگر آن همچنان فعال است.
مردم چند ساعت پس از حمله، موضعگیری کردند، اقدامات داوطلبانه انجام دادند و از طریق شبکههای اجتماعی، حمایت خود را از کشورشان و هموطنانشان اعلام کردند و با حمایت و اقدامات داوطلبانه مردم جو ناآرام جنگ به صحنههای ماندگار و تاثیرگذار تبدیل شد، بعضی افراد در ترافیکها، شربت و غذا توزیع میکردند، بعضی دیگر در دستگیری نفوذیها نقش ایفا کردند و دیگر مردم، خانه خود را با افراد متاثر از جنگ به اشتراک گذاشتند.
مردم بدون نیاز به دستور نهاد یا شخصیتها وضعیت را تشخیص و به صورت آتشبهاختیار بهترین کار را انجام دادند، درواقع این اقدامات مربوط به حیث فرهنگی و اجتماعی مقاومت است.
در دنیای امروز، ابزار جنگ تنها گلوله و موشک نیست، بلکه امتداد جنگ و دفاع و مقاومت را میتوان در همدلیها، مقابله با شایعهها، ایجاد امید و جلوگیری از یأس مشاهده کرد. بنابراین مشارکت مردم نه تنها کاهش نیافته، بلکه در قالبهای نوینی بروز پیدا کرده است.
نیروی نظامی بدون پشتوانه مردمی نمیتوانست پاسخ دشمن را بدهد و بهواسطه این سرمایه اجتماعی، جنگ تحمیلی بیشتر از 12 روز طول نکشید، در واقع پس از ۱۲ روز، دشمن متوجه شد که نه تنها از لحاظ نظامی موفقیت چشمگیری نداشته، حتی در همراه کردن مردم با خود نیز به شدت شکست خورده و هیچ نحوی از همراهی مردم را به دست نیاورده است.
پس از شروع جنگ مشخص شد که اتفاقاً هدف اصلی دشمن از حمله به جمهوری اسلامی، جداکردن مردم از نظام و درنتیجه براندازی بود که البته در این دستیابی به این هدف هیچ توفیقی نداشت.
حضور و پشتیبانی مردم از نیروهای مسلح برای گرفتن انتقام، باعث شد دشمن متوجه شود در چه توهمی قرار دارد.
با وجود سختیها و مصائب پیش آمده، مردم در حمایت از کشور، نظام، رهبری و نیروهای مسلح خود ذرهای تردید نکردند و به عنوان نقوت قوت خود، به آنها افتخار کردند. این از شئون مردمی جنگ و دفاع است که مردم ایران در جنگ اخیر در این حوزه بسیار خوش درخشیدند. انشاءالله در آینده هم به این حوزه توجه جدی وجود خواهد داشت.
از دیگر ویژگیهای این دفاع 12 روزه آن است که مرزهای حق و باطل بسیار واضح و شفاف شده و تشخیص جنایت و ظلم از مقاومت و ایستادگی دیگر کار سختی نیست. دشمن ما، رژیم جنایتپیشهای است که کودکان و زنان و مردمان بیدفاع تشنه و گرسنه را در صف آب و غذا به گلوله میبندد، فهم این که این اعمال جنایتکارانه هستند و باید در مقابل آن ایستاد و مقاومت کرد به هیچ وجه سخت و دشوار نیست.
نکته دیگر گستره جبه مقاومت در جنگ تحمیلی 12 روزه نسبت به دفاع مقدس هشت ساله بود. در هشت سال دفاع مقدس بسیاری از مردم جهان آگاه نبودند که عدهای مظلومانه در ایران به شهادت میرسند، اما در این جنگ اخیر مردم دنیا از این جنگ نابرابر مطلع شدند و عامه آنان از ایران دفاع کردند، در واقع توانستیم ذهنیت مردم دنیا و کشورمان را نسبت به جنایات ظالمان روشن کنیم، به همین جهت، در این جنگ تحمیلی، مردم جایگاه خود را شناختند و این جایگاه را به مردم دنیا نیز عرضه کردند.
گفتوگو از سیده حانیه حسینیکیا
انتهای پیام