کد خبر: 4324073
تاریخ انتشار : ۳۰ آذر ۱۴۰۴ - ۱۰:۴۳
آیت‌الله غروی بیان کرد

وطن‌دوستی؛ جلوه‌ای از فطرت انسانی

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم گفت: نژادپرستی و وطن‌پرستی افراطی هر دو در اسلام محدود شده‌اند، اما این به معنای نفی علاقه طبیعی انسان به وطن نیست، وطن جایی است که انسان در آن متولد شده، با فضای آن انس گرفته و خاطره ساخته است، این انس امری فطری است.

آیت‌الله سیدمحمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قمبه گزارش ایکنا از قم، آیت‌الله سیدمحمد غروی، عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، در دویست‌ و شصت‌ و سومین نشست از سلسه نشست‌های مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه قم با عنوان «نژادپرستی و وطن‌پرستی از دیدگاه اسلام» که شامگاه ۲۹ آذرماه از تلویزیون اینترنتی «پاسخ» برگزار شد، در تبیین دیدگاه اسلام درباره مسئله نژادپرستی، تبعیض، توسل، شفاعت و وطن‌دوستی، با اشاره به برخی شبهات و برداشت‌های نادرست مطرح‌شده در این زمینه اظهار کرد: نژادپرستی به‌معنای رایج آن با اسلام سازگاری ندارد، در اسلام آنچه محوریت دارد، پرستش خداوند متعال است و نه غیر خدا. حتی در مواردی که از توسل یا شفاعت سخن به میان می‌آید، چه در دنیا و چه در آخرت، این امور به هیچ‌وجه به معنای پرستش غیر خدا نیست بلکه همگی از درهای مختلف رحمت الهی به‌شمار می‌روند. معبود حقیقی تنها خدای ازلی و لایزال است، زیرا همه موجودات عالم وجود خود و همه اوصاف وجودی‌شان را از خداوند تبارک و تعالی دریافت می‌کنند و ذاتاً عین ربط و وابستگی به حضرت حق هستند.

وی افزود: هر آنچه هر موجودی دارد، از خداوند است و بس؛ حتی اگر انسان مأمور به تشکر از دیگران باشد، این تشکر، نوعی تشویق انسانی محسوب می‌شود، بازگشتش به شکر خداوند است، زیرا آن فرد تنها کانالی بوده که لطف الهی از طریق او به ما رسیده است. شفاعت نیز دقیقاً همین معنا را دارد و هرگز به این معنا نیست که کسی در کنار خدا قرار بگیرد یا مورد پرستش واقع شود، پرستش انبیا و اولیای الهی، همان‌گونه که روشن است، شرک و کفر محسوب می‌شود.

غروی با تبیین معنای صحیح توسل و شفاعت گفت: توسل به این معناست که خداوند به برخی بندگان خود آبرو و جایگاهی عطا کرده و این آبرو را وسیله‌ای برای دریافت رحمت خویش قرار داده است، در شفاعت اخروی نیز همین معنا حاکم است، شفاعت یکی از درهای رحمت الهی است، همان‌گونه که توبه و مغفرت نیز از دیگر درهای آن به‌شمار می‌آیند حتی در مواردی که توبه‌ای در کار نبود، باز هم شفاعت می‌تواند مجرای رحمت الهی باشد، در همه این موارد، دهنده رحمت فقط خداوند است و واسطه‌ها صرفاً نقش مجرا را ایفا می‌کنند.

تقوا و علم؛ ملاک برتری انسان‌ها

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با اشاره به کاربرد واژه نژادپرستی در برخی محافل اظهار کرد: کسانی که این واژه را به‌کار می‌برند معمولاً مرادشان پرستش نیست بلکه بحث تبعیض را مطرح می‌کنند. حال آنکه در معارف اسلامی، ملاک برتری انسان‌ها ایمان، تقوا و علم است؛ اموری که هویت واقعی انسان را شکل می‌دهد، حتی این برتری‌ها نیز نباید موجب فخر و تفاخر شود، زیرا فخر به این معناست که انسان کمالات را از خود بداند، در حالی‌که همه این‌ها عطای الهی است.

وی تأکید کرد: برتری مورد نظر اسلام، برتری حقوقی و امتیازآور نیست بلکه برتری معنوی است؛ یعنی همان کمالاتی که به هویت انسان تعالی می‌بخشد، اسلام این نوع برتری را می‌پذیرد اما هرگونه عصبیت، تفاخر و مباهات نژادی را محکوم می‌کند. هیچ عربی بر عجم و هیچ قومی بر قوم دیگر برتری ذاتی ندارد و اگر سخن از برتری است، این برتری هرگز به معنای فخرفروشی و امتیازطلبی نیست.

غروی به مسئله وطن‌دوستی پرداخت و بیان کرد: نژادپرستی و وطن‌پرستی افراطی هر دو در اسلام محدود شده‌اند، اما این به معنای نفی علاقه طبیعی انسان به وطن نیست، وطن جایی است که انسان در آن متولد شده، با فضای آن انس گرفته و خاطره ساخته است، این انس امری فطری است. همان‌گونه که انسان به خانه‌ای که سال‌ها در آن زندگی کرده دلبستگی دارد، محبت به وطن نیز امری طبیعی و غیراخلاقی نیست.

وی افزود: دوستی وطن همانند محبت به فرزند یا علاقه به متعلقات شخصی، ریشه در فطرت انسان دارد. از همین‌روست که شهرها و تمدن‌ها شکل می‌گیرند، در کلمات امیرالمؤمنین(ع) نیز به این معنا اشاره شده است، حضرت فرمودند: «مِن كَرَمِ المَرءِ بُكاؤهُ على ما مَضى مِن زَمانِهِ، و حَنينُهُ إلى أوطانِهِ، و حِفظُهُ قَديمَ إخوانِهِ؛ از بزرگوارى انسان است، گريستن او بر زمان سپرى شده‌اش و علاقه او به ميهنش و نگهداشتن دوستان ديرينه‌اش.»

وطن‌پرستی افراطی و نژادپرستی جاهلی در اسلام مذموم است

این استاد حوزه با بیان اینکه آنچه مذموم است، وطن‌پرستی افراطی و نژادپرستی جاهلی است، تصریح کرد: تفاخر به نژاد، رنگ پوست، قوم یا نسب، همان عصبیت جاهلی است که اسلام آن را رد کرده است، در نگاه اسلام، حبشی و سلمان فارسی، مادامی که هر دو مؤمن‌اند، از حیث کرامت انسانی تفاوتی ندارند؛ هر چند هر یک جایگاه معنوی خاص خود را داشته باشند.

وی با اشاره به روایات مربوط به برخی اقوام افزود: این منافات ندارد که برخی اقوام یا تمدن‌ها در مقاطعی از تاریخ، آمادگی بیشتری برای دریافت حقایق داشته باشند، درباره ایرانیان نیز روایاتی وجود دارد که پیامبر اکرم(ص)، با اشاره به سلمان فارسی از مردمانی سخن گفته‌اند که در آینده فهم عمیق‌تری از حقایق دینی خواهند داشت، این سخنان ناظر به استعداد فرهنگی و معرفتی است، نه برتری نژادی.

غروی با اشاره به رسوبات عصبیت در برخی دوره‌ها و مذاهب اسلامی بیان کرد: تأکید افراطی بر قریشی‌ بودن یا محدودیت‌هایی که در برخی موارد برای ازدواج میان اقوام مطرح شده، از رسوبات تاریخی است و هرگز مورد تأیید اسلام ناب نبوده است، سیره پیامبر اکرم(ص) بهترین شاهد بر این مدعاست پیامبری که میان سفید و سیاه، عرب و عجم هیچ تفاوتی قائل نمی‌شد.

وی به شبهات مربوط به جایگاه فرزندان پیامبر(ص) اشاره کرد و گفت: برخی با استناد به احکامی مانند خمس یا حرمت زکات بر سادات، این مسائل را نشانه تبعیض یا نژادپرستی می‌دانند، در حالی‌که این برداشت نادرست است، زکات اصولاً برای نیازمندان است و چه سادات و چه غیرسادات، اگر غنی باشند، از آن محروم‌اند، خمس نیز سازوکاری مالی با فلسفه‌ای مشخص است و به‌معنای برتری ذاتی یا حقوقی نیست.

عضو جامعه مدرسین حوزه علمیه قم تأکید کرد: در پیشگاه خداوند، هر انسان مسئول عمل خود است، همان‌گونه که در سیره امام سجاد(ع) مشاهده می‌شود، با وجود نسبت نزدیک با پیامبر(ص)، ایشان در اوج عبادت و استغاثه قرار داشتند زیرا هیچ‌کس از حسابرسی الهی مستثنا نیست، احکام الهی در حدود، قضا و شهادت میان هاشمی و غیرهاشمی تفاوتی قائل نمی‌شود.

وی افزود: احترام به فرزندان پیامبر(ص) در حقیقت احترام به خود پیامبر(ص) است و این احترام، نه مصونیت می‌آورد و نه امتیاز حقوقی. اگر تخلفی رخ بدهد رسیدگی به آن همانند دیگران خواهد بود، در تاریخ نیز می‌بینیم که حتی برخی فرزندان ائمه(ع)، به سبب انحراف، مورد نکوهش قرار گرفته‌اند و هیچ حاشیه امنی برای آنان وجود نداشته است.

غروی در پایان با اشاره به دعای دوم صحیفه سجادیه بیان کرد: در این دعا به دلبستگی پیامبر اکرم(ص) به مکه اشاره شده است؛ شهری که با همه رنج‌ها و آزارها، وطن ایشان بود. هنگام هجرت، اندوه فراق در چهره پیامبر آشکار شد، تا آنجا که جبرئیل با بشارت بازگشت، قلب ایشان را آرام کرد. این امر نشان می‌دهد که محبت به وطن، حتی برای پیامبر خدا، امری طبیعی و انسانی است و هیچ ارتباطی با تعصب یا نژادپرستی ندارد.

انتهای پیام
خبرنگار:
هانیه محمدنژاد
دبیر:
محدثه نعیمی فرد
captcha