حجتالاسلام والمسلمین حمید احمدی، عضو گروه انقلاب اسلامی دانشگاه معارف اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داد، نوشت: شب یلدا آیینی است کهن در سنت سلف ایرانیان، سنتی که در تطور ایام خود را مصون داشت و ماندگار شد. هر چند واژه «یلدا» در متون ادب فارسی از قرن چهارم متداول شد، اما مَطلع و پیشینه تاریخی این آیین را نمیتوان این دوره دانست بلکه بسی سابق بر این زمان باشد که به واژگان و مفاهیم دیگری همچون شب چله در ادبیات عامیانه جاری بود.
اما در نامگذاریاش به یلدا نظر صحیحتر آن باشد که یلدا به معنای زایش و تولد است، چون در کیش مهرپرستی ایرانیان باستان، روز اول دی که از آن به «خُرمروز» یاد میشد، روز تولد مهر و خورشید و روز زایش امید و نور است و بنابراین در تقویم عهد باستان، آغاز سال نو بود به مانند نوروز.
شب که مظهر ظلمت در آیین باستانی بود در طولانیترین سایهافکنیاش بر گیتی، فرجامش زایش خورشید و مهر بود، از اینرو آیینی برپا میکردند تا با سپری کردن این ظلمت طولانی به استقبال روشنی به امید تولدی دیگر به انتظار بنشینند. این انتظار و سپری کردن ظلمت سیاه شب با آیینی همراه بوده است بر دو پایه و اصل، یکی اجتماع اقوام و فامیل در سرا و خانه مهتر قوم که بیانگر جایگاه و منزلت خانواده و کرامت بزرگ خاندان و خانواده بود و همچنین بر پایه مهرورزی با معنای بسیار گستردهتر از معنای امروزین آن بوده است که نشان از بزرگی و دامنه خانواده دارد.
احترام و تکریم بزرگان خانواده و نگاه مهر و عطوفت بزرگ خانواده به وابستگان و اهل خانه بزرگ، فرهنگی ارجمند است که پاسداشت و احیای این سنت خالصه ایرانی تقویت منزلت و مقام خانه و خانواده است که با سنت و فضائل اخلاقی اسلامی همراستا میشود و هم تکریم پدران و مادران که بزرگ خانهاند و نشان عظمت این جامعه پایه که قوام خانواده و مهرورزی و روشنی هر سرایند.
این از فرهنگ عتیق و تراث نیکوی ایرانیان بودهاست و بنابراین آن را یک آیین کاملاً خانوادهمحور بنا نهاده است و شاید تلاشی بود تا در قالب این آیین این سنت حفظ و ماندگار و درسآموز شود. این سنت نیز از اصول بنیادین آموزههای اسلامی است، بنابراین در فرهنگ ایرانی ـ اسلامی ما مانا شد.
ظرافت دیگر این آیین آن باشد که بساطی گسترانده میشد با همه سادگیاش، بازتاب دسترنج و ثمره قوم و خانواده و منطقه بود. از محصولات زراعی و باغی خویش که اندوخته بودند و با زحمت برای چنین شبی تدارک دیده و نگهداری کرده بودند، بر سفره زیبای ساده و سنت مینهادند تا یادآور نعمتها باشد و مشوقی برای آغازی دیگر در کشت و کار و تولید.
هیچ چیز آن سفرههای رنگین طبیعی و ساده واردات نبود همه از مزرعه و زراعت، باغ و کشت زار و دسترنج ایل، قوم و خانواده و همه حاصل دست پرتوان خودشان بود و بنابراین سفرهای گسترده میشد بر پایه تولید و تکریم کار و تلاش خویش.
بدین جهت میتوان گفت که یلدا یک آیین جامعه کشاورزی بود. جامعه کشاورزی و زراعتمحور، مستظهر به کار و تولید است و تلاش جمعی برای حفظ و ادامه حیات و نسل بود. جامعه تولید بنیاد، وابسته به خود و خودکفا بود، بنابراین اهل خانه و خانواده بزرگ در شب سرد و طولانی به انتظار درخشش طلوع دوباره مهر و امید، مینشستند و با مهرورزی در کنار هم، بشارت غلبه بر ظلمت و تاریکی را به نمایش میگذاشتند که این مهر و امید با پاسداشت و تکریم خانه و بزرگ آن معنا مییافت. این امید و انتظار بر لذت اجتماع پاک خانواده میافزود و زینتش میداد.
از اینرو، یلدا در فرهنگ ایران اسلامی نیز دوام یافت و پایدار شد و در متون حماسی، عاشقانه، عرفانی، اجتماعی و حتی مهدوی نیز راه یافته است و آثار متنوع و متعددی خلق شد. چنانکه ادیب و شاعران پر آوازه و شیرین سخنان فارسی همانند سعدی، فردوسی، مولوی، حافظ و خاقانی و نظامی هریک در آرایههای ادبی مختلف و متنوع در سرودههایشان از واژه یلدا بهره برده و بهکار بستند. همانند آنچه جناب سعدی سروده است: «روز رویش، چون بر انداخت نقاب از سر زلف/ گویی از روز قیامت شب یلدا برخاست»
و نیز در اشعار مهدوی چنین آمده است:
«ای ماه یلداییترین شبهای انسانی/ کی میرسی در این خرابآباد عصیانی؟
آقا بیا از طعنه نامردمان، مردیم/ این خائنان تشنه افکار شیطانی
دستی بکش بر زخمهایکهنه یاران/ ایناجی آیینههای رو به ویرانی
هرجمعه بایاد تو دور ازچشم ناپاکان/ مائیم و آه و ندبههای ناب عرفانی
ما عابران کوچههای شهر بیاحساس/ تو یوسف گمگشته دلهای کنعانی»
انتهای پیام