حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه در گفتوگو با ایکنا از قم، در تفسیر سوره قصص بیان کرد: در گفتوگوی قبل، آیه اول مورد توجه و بررسی قرار گرفت، اما یک نکته باقی ماند و آن این است که در تفسیر حروف مقطعه متوجه میشویم که معنای آنها را ما بهصورت روشن نمیفهمیم. لذا، اگر یک مورد نقض ثابت شد، دیگر نمیتوانیم بهصورت کلی ادعا کنیم که همه جای قرآن را میفهمیم و اگر همه جا را نیز حل کردیم، باز این حروف باقی میمانند.
وی با اشاره به آیه «تِلْکَ آیاتُ الْکِتابِ الْمُبِینِ» تصریح کرد: ذکر این نکته به این دلیل است که قرآن، بهطور کل کتاب هدایت است و ما کل را میفهمیم؛ حتی با وجود نفهمی ما و نفهمیدن جزء به جزء آن، همه قرآن روشن و مبین است؛ برخی با استناد به این آیه، هر بحث مشکل و صعبی در آیات را به یک معنای ظاهری، معنا کرده و بیان میکنند که اگر این معنا را قبول نکنید، منکر مبین بودن قرآن هستید که البته این نکته صحیح نیست.
رفیعپور گفت: همه قرآن، هدایت است و الزامی ندارد که ما تمام آن را بفهمیم، بنابراین لازم نیست حتماً حرفی گفته شود تا آیه از اجمال درآید، زیرا ممکن است در یک آیه چند احتمال باشد و نتوان تعیین کرد. لذا، قرآن با همین وضعیت موجود که بسیاری از آن را میفهمیم، برای هدایت کافی است، اما لازم نیست که در همه جای قرآن یک احتمال را قبول کنیم تا مشخص شود و ابهام نداشته باشد؛ البته ما ادعا نداریم که قرآن ابهام دارد، ولی باید قبول کرد که برخی آیات آن را، ما متوجه نمیشویم.
بیشتر بخوانید:
استاد حوزه علمیه ادامه داد: همانطور که در آیه دوم گفته شده است، قرآن مبین است؛ این یعنی کل قرآن مبین و روشنگر است، یعنی قرآن بهعنوان یک مجموعه برای رساندن پیغام هدایتی خداوند متعال، کاملاً مبین است. در اختلافهایی که بین شیعه و سنی مثلاً در نوع وضو پیش میآید، ما از «الی الکعبین» تفسیر خود را داریم و اهل سنت نیز تفسیر خودشان را دارند و اگر مرتب و مکرر منظور خود را تکرار کنیم که اتفاقی نمیافتد.
وی با اشاره به اینکه پیام قرآن در چارچوب خود و بسیاری از احکام و معارف و نه همه آنها، آشکار است، گفت: کتاب باید راحت حرف خود را بزند؛ اما با اتکاء به اینکه قرآن مبین است، نمیتوان هر سخنی را که در رابطه با پیام قرآن میزنیم، تأکید کنیم که خیلی واضح است؛ بین طلبههای شیعه دوازده امامی که همه اصول، نحو و صرف خواندهاند، برداشتهای مختلفی وجود دارد، اما این مسئله دلیل نمیشود که هر فردی عنوان کند چون قرآن مبین است، برداشت من درست است.
استاد حوزه علمیه با بیان اینکه ائمه میتوانند همه ابهامات قرآن را حل کنند، اظهار کرد: ما میتوانیم از شش هزار و 600 آیه قرآن استفاده کنیم؛ در این بین 200 یا 300 آیه وجود دارد که مستقلاً آنها را متوجه نمیشویم و باید به معصوم رجوع کنیم، لذا نه در تمام مباحث نیاز به معصوم داریم و نه اینکه بینیاز از ایشان هستیم.
وی با بیان اینکه نباید قرآن را خیلی رمزآلود جلوه داد، افزود: برخی در فضای اسرار میافتند و بیان میکنند که قرآن رمزآلود است، در حالی که خود قرآن بیان کرده این کتاب برای هدایت است؛ اگر از این موارد در کنار هدایت استفاده کنیم اشکالی ندارد، اما اگر تنها از آن برای منظورهای غیرهدایتی استفاده کنیم، بسیاری از آنها درست نیست، زیرا این افراد، تفسیر تربیتی و هدایتی از قرآن ندارند، این مسئله اشتباه است، ما از قرآن برای هدایت استفاده میکنیم و در کنار آن از استخاره و دعا و... نیز بهره میبریم. لذا، ضرورت و اعتقادات مذهبی در تفسیر در موارد تعارض، میتواند قرینهای باشد برای این که کدام قول حق است.
رفیعپور در تفسیر آیه دوم سوره قصص بیان کرد: کلمه «تِلْکَ» در این آیه اشاره به آیات قرآن دارد؛ دلیل استفاده از اشاره دور نیز برای احترام است، همانطور که در فارسی هم میگویند آن جناب. در ادامه میفرماید آیات کتاب، مبین هستند، آیا از این که تعبیر به کتاب شده است میتوان گفت که وجود کتبی داشته و این آیات از ابتدا بین دو جلد جمع شده است؟ باید گفت بین دانشمندان علوم قرآنی اختلافی درخصوص تجمیع قرآن بعد از وفات یا قبل از وفات وجود دارد؛ برخی معتقدند که قرآن حتماً در زمان وفات تجمیع شده است و عده بیشتری قائلند که بینالدفعتین جمع شده است.
وی ادامه داد: در زمان عثمان، بین مصحفهایی که جمع شده بود توحید کردند، باقی نسخ را از بین بردند و توحیدالمصاحف کردند. لذا، میتوان از این کلمه کتاب در قرآن بهعنوان قرینه برای قول به تجمیع قبل از وفات استفاده کرد.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: در زمان ما کتاب چیزی است که حتماً روی کاغذ یا بهصورت دیجیتالی، وجود کتبی داشته باشد. اما آیا در آن زمان هم، کتاب این معنا را داشته؟ از نبی اکرم(ص) سندی وجود ندارد که قرآن را نوشته باشند، اما کاتبین وحی که بزرگترین آنها حضرت امیرالمؤمنین(ع) بودند، آیات را مینوشتند.
رفیعپور تصریح کرد: برخی معتقدند که منظور از کتاب، کتاب در عالم بالا و لوح محفوظ است. اما عالم بالا و معنا که نیازی به دفتر و کتاب ندارد. کتاب برای عالم ما معنا دارد؛ ما برای حفظ آثار از زوال باید آنها را بنویسیم تا کم و زیاد نشوند، لذا کتاب در این عالم اهمیت دارد و کتاب داشتن خداوند در عالم بالا بیمعناست، ضمن اینکه همه جا از کتاب استفاده شده و بحث نون و القلم نیز به صحت کتابت قبل از وفات اشاره دارد.
وی در تفسیر آیه سوم سوره قصص بیان کرد: در آیه سوم میفرماید: «نَتْلُو عَلَيْكَ مِنْ نَبَإِ مُوسَىٰ وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ»؛ یعنی ما بر تو از داستان موسی و فرعون به حق تلاوت میکنیم؛ در اینجا دو احتمال وجود دارد، اول اینکه حق یا متعلق به «نَتْلُو» است که معنای آن میشود ما بدون کم و زیاد و تحریف برای تو میخوانیم یا متعلق به نبأ است که یعنی این داستان حقیقت دارد و خرافات، توهم و افسانه نیست.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: عدهای گفتهاند چون فعل مذکور وجود دارد و «نَتْلُو» داریم، بهتر است یک فعل عام محذوف در تقدیر بگیریم؛ در اینجا «من تبعیض» است، یعنی نمیخواهد همه داستان را بگوید. علامه طباطبایی نیز همین قول را اختیار کرده و بسیاری از مترجمان نیز این حرف را زدهاند. لذا، گاهی داستان حق است و گاهی نیز وصف تلاوت و خواندن حقیقت است؛ زیرا شیاطین قصد داشتند در وحی اختلال ایجاد کنند، اما خداوند تضمین کرده است که ما آنها را با «رجم» میزنیم و اجازه دخالت نمیدهیم؛ منظور از شیاطین نیز جنیان است که بدکار بودهاند.
رفیعپور با بیان اینکه خدا تضمین کرده که مطالب وحی شده حتماً درست منتقل شده و در مسیر انتقال اختلالی ایجاد نمیشود، گفت: از طرف دیگر میتوان گفت که در این آیه موضوعیت در داستان است نه طریق بیان و نبأ لفظاً نیز نزدیکتر است و این«الاقرب فالاقرب» است. شاید هم بتوان قرینهای بر وصف نبأ بودن بیان کرد که در زمان نبی اکرم(ص) این مطلب مشوش و درگیر خرافات و تحریف بوده و ما میخواهیم درست آن را بگوییم.
وی افزود: خبر عادی را «نبأ» نمیگویند، بلکه «نبأ» یک خبر مهم و بزرگ است؛ نبأ یک شأن اجتماعی یا اهمیت تأثیرگذاری دارد. «لقوم یؤمنون» این لام، تعلیل است و منظور این است که ما این داستان را میگوییم برای اینکه قوم مؤمن تا یومالقیامت از آن مطالب استفاده کنند و یک سری استرس و اضطرابهایی که وجود دارد باید از بین برود، زیرا در آن زمان تعداد مسلمانان کم و در خطر مرگ بودند و ممکن بوده اسلام از بین برود.
استاد حوزه علمیه تأکید کرد: در این آیه به پیامبر(ص) میفرماید ما داستان را برای تو نقل میکنیم، اما مخاطب آنها هستند، این وحی سنگین است و طهارت باطنی میخواهد که مردم عادی ندارند، اما تو باید برای آنها تلاوت کنی.
وی در پایان گفت: برای استفاده تربیتی و هدایتی از این مطالب باید ایمان داشته باشیم این کتاب، کتاب قصه نیست که مدام داستان جدید بگوید، بلکه این کتاب، نکات هدایت و عاقبت بخیری را دارد، بنابراین باید مکرر با این داستانها انس داشت و بهره برد تا از شرایط عدم امنیت به امنیت برسیم. شرط بهرهبرداری از داستانها نیز قطعاً ایمان است و مسلماً منافقان بهرهبرداری ندارند.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام