قرآن کریم بهعنوان کتاب آسمانی و کلام وحی بهترین معرف برای رسول خدا(ص) است. در این کتاب خداوند متعال در آیات متعدد به ابعاد گوناگون شخصیت پیامبر اسلام(ص) اشاره کرده است. نبی مکرم اسلام(ص) در تمام عمر پربرکت خویش از کودکی تا هنگامی که به ملکوت اعلی پر کشید، نمونه و مظهر عالیترین اخلاق، رفتار و گفتار بوده است.
سنت و سیره آن حضرت برای همه انسانها بهویژه مسلمانان الگویی پسندیده است و بر همه ماست، ابعاد وجودی ایشان را بشناسیم و به حضرتش اقتدا کنیم. خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به بررسی خصوصیات پیامبر اکرم(ص) و دلایل برتری ایشان پرداخته است که مشروح آن را در ادامه میخوانیم.
نخستین پاسخ این است که از منظر تاریخی این مسئله را در سیره پیامبر(ص) بررسی کنیم و دوم اینکه گزارشهای آیات قرآن را در این زمینه بررسی یا گزارشهایی که بهترین اصحاب ایشان مانند حضرت امیر(ع) بیان کردهاند را ملاحظه کنیم. در زمینه گزارشهای تاریخی میتوان به این امر اشاره کرد که پیامبر اکرم(ص) تمام ثروتی را که همسرشان حضرت خدیجه(س) در اختیارشان قرار داده بود، میان مسلمانان هزینه کردند.
بخشندگی ایشان بهگونهای بود که بهویژه در ایام ۱۰ ساله سکونت در مکه که مسلمانان تحت فشار بسیار بودند، همه دارایی خود و حضرت خدیجه(س) را صرف مسلمانان کردند و بهویژه طی سه سالی که در شعب ابیطالب حضور داشتند و در محاصره اقتصادی بودند، پیامبر(ص) آن را برای تهیه غذا و آذوقه هزینه کردند که اینها دلالت بر بخشندگی ایشان دارد، بهگونهای که وقتی حضرت خدیجه(س) از دنیا رفتند، هیچ مالی از اموال گستردهای که به پیامبر اکرم(ص) بخشیدند و ایشان نیز خرج اسلام کردند، وجود نداشت.
یکی از مواردی که به شجاعت حضرت اشاره دارد، این است که امیرالمؤمنین علی(ع) در خطبه ۵۶ نهجالبلاغه میفرمایند: «وقتی که آتش جنگ گرم و شرایط بسیار دشوار میشد، ما به رسولالله پناه میبردیم و در پناه ایشان میجنگیدیم.»
دو نوع جنگ در زمان پیامبر اکرم(ص) وجود داشت. «غزوه»؛ جنگهایی را شامل میشد که پیامبر اکرم(ص) خودشان حضور داشتند که ایشان تنها بهعنوان فرمانده جنگ به راهبری و فرماندهی از دور نمیپرداختند بلکه با شجاعت مبارزه میکردند. در کتب تاریخ و سیره ذکر شده که پیامبر اکرم(ص) در جوانی به پیماننامهای از جوانان پیوستند که ظاهراً به پیشنهاد ایشان در مکه بوده به نام حلف الفضول یعنی قسمنامه جوانمردان و افرادی که دارای فتوت و جوانمردی بودند. پیمان آنها اینگونه بود که اگر فردی وارد مکه شد و هیچکس و کار و قبیلهای و معاهدی نداشت که از او حمایت کند و مظلوم واقع شد، از او حمایت کنند که اینها نشانههایی است برای اثبات اینکه ایشان جزو بخشندهترین و شجاعترین مردمان بودند.
زمانی که قرآن میفرماید: «وَإِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظيمٍ؛ تو دارای اخلاق و خلق بسیار عظیمی هستی» (سوره قلم/ آیه 4) نشان میدهد که دو نمونه از فضائل اخلاقی شجاعت و سخاوت است که در مورد پیامبر اکرم(ص) بسیار برجسته بوده است یا زمانیکه قرآن میفرماید: «طه ما أَنْزَلْنا عَلَیْکَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى؛ ما قرآن را از آن بر تو نازل نکردیم که از کثرت عبادت خدا و جهد و کوشش در هدایت خلق خویشتن را به رنج درافکنی» (سوره طه/آیه 2)؛ نشان میدهد که پیامبر(ص) خود را از روی بخشندگی و از خودگذشتگی و شجاعت به مشقت انداختند.
در پاسخ به این سؤال ابتدا باید به گزارش قرآن اشاره کرد که بیان میکند پیامبر(ص) خاتمالنبیین است و ختم پیامبران بهوسیله ایشان اتفاق میافتد. از این جهت پیامبر(ص) برتر است زیرا اموری که به پیامبران قبلی واگذار شده بود، یکجا در اختیار پیامبر(ص) قرار داده شد، مانند قرآن که بالاترین حکمتها و پیامهای الهی در آن وجود دارد و ما در کتب انبیای پیشین بهصورت پراکنده و محدود این مسئله را مشاهده میکنیم یا کلمات جامع که پیامبر(ص) فرمودند: خداوند «اُعطِيتُ جَوامِعَ الكَلِمِ؛ به من سخنان جامع داده شده»، این حدیث دلالت دارد بر اینکه آنچه پیامبران قبلی داشتند را پیامبر اکرم(ص) به همراه چیزهای بیشتری در اختیار دارند.
علاوهبر این بعضی از ترک اولی یا خطاها را در انبیای الهی مشاهده میکنیم که در مورد پیامبر اکرم(ص) به هیچ وجه مصداق ندارد، بهطور نمونه در مورد حضرت یونس(ع) آمده که از قوم خود خارج شد و آنها را نفرین کرد، اما پیامبر اکرم(ص) هیچگاه قوم خود را به رغم اذیتها و آزاری که داشتند، نفرین نکرد با وجود اینکه فرمود: «مَا أُوذِیَ نَبِیٌّ مِثْلَ مَا أُوذِیتُ؛ هیچ پیامبرى به آنگونه که من اذیت شدم، اذیت نشد.» و فرمود: «اَللَّهُمَّ اِهْدِ قَوْمِي فَإِنَّهُمْ لاَ يَعْلَمُونَ؛ خدایا قوم من را هدایت کن زیرا آنها از جهالت خود این کار را انجام میدهند.» حضرت نوح(ع) نیز برای فرزند خود که هدایت نشد از خداوند درخواستی کرد، اما پیامبر اکرم(ص) نسبت به بعضی از نزدیکان مانند ابولهب عموی خود برائت جست.
با وجود اینکه در قرآن بالاترین تعریفها از حضرت ابراهیم(ع) آمده؛ همانگونه که میفرماید: «إِنَّ إِبْرَاهِیمَ کَانَ أُمَّةً قَانِتًا؛ همانا ابراهیم (خلیل) امتی مطیع و فرمانبردار و یکتاپرست بود و هرگز به خدای یکتا شرک نیاورد» (سوره نحل/ آیه 120)؛ قرآن ایشان را مانند اسوه و الگو بیان میکند، اما یک استثنا بیان میکند، مگر آنجایی که برای عموی خود طلب استغفار کرد با اینکه میدانست که او کافر است و اراده در کفر خود دارد. این مورد را خداوند از اسوه بودن حضرت ابراهیم(ع) استثنا کرده، اما در خصوص پیامبر اکرم(ص) میفرماید: «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود» (سوره احزاب/ آیه 21)؛ با استناد به این آیه، پیامبر اکرم(ص) الگوی نیکویی است که هیچ استثنایی در مورد ایشان نیست که این برتری را نسبت به حضرت ابراهیم، حضرت موسی و حضرت عیسی(ع) نیز مشاهده میکنیم.
پاسخ به این سؤال یک تبیین عرفانی، فلسفی دارد، اینکه هدف از خلقت زمین و آسمان، انسان است. خداوند انسان را آفرید تا خلیفه و جانشین خود و بهعنوان الگویی که بتواند بیشترین فضائل، اسما و صفات الهی را در خود داشته باشد، قرار دهد. بنابراین، انسان هدف غایی خلقت محسوب میشود و در میان انسانها نیز پیامبر اکرم(ص) که اشرف مخلوقات است، هدف غایی کل آفرینش است. پیامبر اکرم(ص) بهدلیل اینکه بالاترین مرتبه انسانیت و درجات کمال را داشت، هدف غایی خلقت انسان محسوب میشوند.
در عرفان گفته میشود انسان کامل که بالاترین آنها ولایت کامل را دارد، پیامبر اکرم(ص) است. یک مورد که از آن تعبیر فیض مقدس نیز میکنند این است که در قوس نزول، عقل اول یا نور محمد مسلم که در احادیث نیز آمده، آفریده شد که واسطه فیض شدند برای اینکه سایر مخلوقات بهوجود بیایند. در قوس صعود نیز باید این مخلوقات به سمت پیامبر(ص) حرکت کنند که بهواسطه ایشان است که به بالاترین کمالات خود میرسند.
مجموع قرآن، سنت پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) است که قانون معتبر برای زندگی مردم محسوب میشود. یک دلیل این است که وقتی در قرآن آمده: «لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ؛ مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود» (سوره احزاب/ آیه 21) به این معناست که شما برای قوانین و چارچوبهای کلی زندگی خود باید از روش و سبک زندگی ایشان استفاده کنید تا بتوانید به مراتب بالاتر برای زندگی برسید.
بیان دوم این است که قرآن میفرماید: «بِالْبَیِّنَاتِ وَالزُّبُرِ ۗ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ؛ همه پیامبران را با دلایل روشن و کتابهای آسمانی فرستادیم، و قرآن را هم بهسوی تو نازل کردیم به خاطر اینکه برای مردم آنچه را که برای هدایتشان به سویشان نازل شده بیان کنی و برای اینکه در پیامبری تو و آنچه را به حق نازل شده بیندیشند.» (سوره نحل/ آیه 44)
ما هیچ شکی نداریم که قرآن قانون زندگی ماست یعنی طبق حدیث ثقلین انسان برای اینکه به گمراهی نرسد باید به قرآن تمسک جوید. پیامبر اکرم(ص) هم با گفتار و هم با عمل خود نشان دادند، قرآن چه میگوید برای مثال وقتی آمده: «وَأَقيمُوا الصَّلاةَ» در قرآن روش نماز خواندن بیان نشده است، پس ما برای معنویت و سبک زندگی معنوی خود نیاز به نماز خواندن داریم، اما اینکه چطور خوانده شود، در سنت و سیره پیامب (ص) آمده است: «صَلُّوا كَمَا رَأَيْتُمُونِي أُصَلِّي؛ همانگونه که من نماز میخوانم، نماز بخوانید.»
در مورد زکات، انفاقات، جنگ و موارد بسیاری در کتابهای مستقلی تحت عنوان سنن النبی بهطور کامل بیان شده است، اما باید به این نکته توجه داشته باشیم که طبق نظر شهید آیتالله مطهری باید ثابت و متغیر را در دین اسلام مورد توجه قرار دهیم که برخی امور ثابتاتی است که در دین بیان میشود و دارای چارچوبهای کلی است، اما برخی امور متغیر در زمانهای مختلف تغییر میکند. بنابراین، باید چارچوبهای کلی را که رعایت حلال و حرام است، مورد توجه قرار دهیم و در خصوص غذا، پوشاک، مسکن و آداب و معاشرت با رعایت حلال و حرام از رسوم محلی خود استفاده کنیم.
گفتوگو از الهام حلاجیان
انتهای پیام