باور به مهدویت یکی از بنیادیترین اعتقادات در میان مسلمانان و حتی ادیان دیگر است. باوری که امید به نجات مظلومان و برقراری عدالت جهانی را در دلها زنده نگه میدارد.
با این حال، تاریخ نشان داده است که در کنار این باور اصیل، جریانهای انحرافی متعددی نیز شکل گرفتهاند که تلاش دارند با تحریف مفاهیم و سوءبرداشت از روایات، جامعه را به سمت خرافه، بدعت و انحراف سوق دهند. این جریانها گاه ریشه در سیاستهای حاکمان گذشته داشته و گاه ناشی از ناآگاهی و فاصله گرفتن از عقلانیت و معرفت دینی بوده است.
در چنین شرایطی، تبیین صحیح آموزههای مهدوی و آگاهسازی جامعه اهمیت دوچندان پیدا میکند. حجتالاسلام والمسلمین محمدرضا نصوری، معاون فرهنگ، آموزش و پژوهش بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)، در گفتوگو با خبرنگار ایکنا از قم به بررسی خاستگاهها، آسیبها و راهبردهای مقابله با این جریانهای انحرافی پرداخت و بر ضرورت دانشافزایی، عقلانیت و تبعیت از نائب امام در دوران غیبت تأکید کرده است.مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
نخست اینکه اصالت مهدویت هم از نظر عقلی و هم از نظر نقلی ثابت شده است و این باور مشترک نهتنها میان مسلمانان بلکه میان همه ادیان، ملل و مذاهب مختلف وجود دارد، یعنی همه آنها امید دارند که در پایان دنیا فردی همه مظلومان را نجات میدهد، بنابراین این باور اصالت دارد و هر چیزی هم که اصالت داشته باشد، بدل آن در جامعه پیدا میشود.
نکته دوم در قرآن کریم به مهدویت سفارش شده است، بنابراین این نگاه الهی و توحیدی معمولا در تقابل با بحث نگاههای ضدالهی و ضد خدایی وجود داشته و نگاه شیطانی نمیخواهد که جریان مهدویت به سرانجام برسد چون با آمدن منجی، طبیعی است که آن تفکرات و انحرافات به پایان میرسد.
نگاه شیطانی همیشه در این فضا وجود دارد پس در جامعه اسلامی نگاه به امام زمان(عج) و نگاه به حجت خدا یک امر مسلم است.
در دوران امامان شهید، در طول ۲۵۰ سال هر زمان امامی شهید میشد؛ امام بعدی بخش اعظم فعالیتهای خود را صرف هدایت و جهتدهی جریانهای انحرافی در مقوله بحث امامت و مهدویت میکرد به همین دلیل فرقههایی مانند کیسانیه، زیدیه، جارودیه، ناووسیه، اسماعیلیه، نفیسیه و غیره بسیار زیاد هستند و هر کدام نیز انشعاب زیادی دارند.
متاسفانه برخی برای اینکه به اهداف خود برسند، مردم را در این مسیر براساس اهدافی که بعضی از حاکمان داشتند به خصوص در دوران بنیعباس به انحراف میکشاندند که این در دوران غیبت قطعا بیشتر خواهد بود.
اگر این جریانسازی شکل نگیرد و حق و باطل برای مردم تبیین و جهلزدایی نشود، افراد شیاد کار خود را انجام میدهند بنابراین حق و باطل چون شبیه بهم است، باید روشنگری و تبیین کرد.
همچنین در قرآن بسیار هشدار داده شده که مراقبت کنید برای مثال در آخرین آیه سوره آلعمران آمده: «آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، صبر كنيد و ايستادگى ورزيد و مرزها را نگهبانى كنيد و از خدا پروا نماييد اميد است كه رستگار شويد».
جریان مهدویت آسیب ندارد، بلکه سراسر نور و معنویت است، اما موانعی وجود دارد که انسان منتظر نمیتواند به نحو احسن امام خودش را بشناسد، باید موانع را معرفی کرد که موانع همان آسیبهاست.
انسان معرفت را کسب کرده اما حفظ آن نیاز به مراقبت دارد و باید بدانیم چه چیزی باعث میشود این معرفت در معرض تهدید و انحراف قرار بگیرد. باید مردم را آگاه کرد و بر معرفت آنها افزود و دانشافزایی در محوریت بحث امامت و مهدویت کمک میکند که انسانهای باطل و جریان باطل شناسایی شوند.
ابتدا باید خاستگاهها و بسترهایی که زمینه انحراف را در جامعه فراهم میکند و آسیبزا است، بیان کرد، برای مثال یک مورد عدم نگاه جامعه به دین است.
دین شامل سه ضلع عقاید، احکام و اخلاق میشود. اگر جامعه این سه ضلع را با یکدیگر نبیند و تنها به بخشی از آن توجه کند، بستر برای حرکت به سمت بدعت، انحراف، خرافه و آسیب فراهم میشود.
نکته دوم فاصله گرفتن از عالم و عقلانیت است، زیرا جامعهای که از عالم و نگاه عقلانی جامعه فاصله بگیرد و نگاههای احساسی غلبه پیدا کند، افراد غیرمتخصص و غیر عالم ورود میکنند و این مسیر به سمت انحراف میرود.
مورد بعدی عدم پایبندی انسانهای منتظر است، اگر انسان منتظر به دستورات اعتقادی و دینی پایبند نباشد، وظیفه خود را نسبت به امام زمانش نداند و انتظارات امام زمان(عج) را نشناسد، نمیتواند وظایف خود را به نحو احسن انجام دهد.
معرفت انسان باید به حدی رشد پیدا کند که در مسیر انحرافات قرار نگیرد یا خودش به معارف مهدویت آسیب نزند.
جریانات انحرافی که به مهدویت آسیب میزنند دو صفت مشترک دارند، عالمستیز و عقلستیز هستند، بعضی از برنامههای مهدویت مانند دعا، ذکر و استغاثه یک نگاه حداقلی است و اگر بخواهیم تنها به این امر توجه کنیم مرتکب یک خطای راهبردی شدهایم و باید فضا را به سمت مباحث عقلانیت برد.
در این زمینه دو راهبرد وجود دارد؛ یکی راهبرد شناخت شرایط، زمینه و آمادگی برای ظهور و دیگری راهبرد تطبیق علائم ظهور است.
آنچه در دوران غیبت اهمیت دارد بسترسازی، زمینهسازی و آمادگی برای ظهور امام زمان(عج) است، نه علائم ظهور زیرا شرایط ظهور در حیطه اختیاری انسان است، اما علائم ظهور در حیطه اختیاری انسان نیست و دست خداست.
انسان باید شرایط را آماده کند و در کنار آن علائم را نیز بداند که در مسیر باشد و ما هیچ دستوری از اهل بیت(ع) نداریم که علائم را تطبیق کنیم.
دستور داریم که در زمان غیبت به نائب امام مراجعه کنیم و نائب امام در این دوران مقام معظم رهبری است، ایشان در سخنرانی ۱۸ تیرماه سال ۹۰ با اشاره به مدعیان دروغینی که در طول تاریخ برخی علائم ظهور را بر خود یا دیگران تطبیق میدادند، فرمود: «همه این موارد غلط و انحرافی است زیرا برخی مطالب درباره علائم ظهور، غیرقابل استناد و ضعیف است و مطالب معتبر را هم نمیتوان براحتی تطبیق داد.»
باید به دنبال فراهم کردن شرایط کادرسازی، شبکهسازی و آمادگی باشیم که شامل مدلهای مختلف از جمله آمادگی نظامی، جسمی، فرهنگی و روحی روانی میشود تا امید را در جامعه تقویت کنیم، همچنین آمادگی اقتصادی با کم کردن ربا در جامعه و آمادگی عبادی با کاهش ریا در عبادات را نیز شامل میشود.
فراهم کردن شرایط ظهور از اهمیت بیشتری برخوردار است اما باید علائم ظهور را نیز بدانیم تا اگر کسی ادعایی کرد ببینیم واقعی است یا خیر یا اگر کسی یکی از علائم ظهور را نسبت داد، ببینیم این شاخصههایی که در علائم ظهور مطرح شده چقدر با ادعای آن فرد تطبیق دارد.
یکی از آسیبهای جدی در حوزه مهدویت، برداشتهای نادرست از روایات است زیرا فرد باید بسیار متخصص باشد تا سند و محتوای روایت، ادلهها و دلالتی که از روایت میشود به درستی استخراج کند و صرفا برداشت خود را نداشته باشد.
به عنوان مثال در حدیثی آمده است: «فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً» یعنی وقتی ایشان ظهور مینمایند، زمین را پر از قسط و عدل میکنند، چنان که پر از ستم و ظلم شده است» به این معنا نیست که باید زمین سرشار از ظلم شده باشد تا ظهور اتفاق افتد.
تحلیل نادرست و ناقص از روایات به دریافت غیر صحیح مىانجامد به عنوان مثال برداشت غلط از مفهوم «انتظار» سبب شده است که بعضى گمان کنند چون اصلاح جهان از فسادها به دست امام عصر(عج) خواهد بود ما در برابر تباهىها و ناهنجارىها هیچ وظیفهاى نداریم و بلکه ممکن است گفته شود که براى نزدیک شدن ظهور امام مهدى(عج) باید براى ترویج بدىها و زشتىها در جامعه اقدام کنیم.
این اندیشه نادرست در مقابل دیدگاه قرآن و اهل بیت(ع) است که امر به معروف و نهى از منکر را از وظایف حتمى هر مسلمان مىداند. بهطورکلی، تحلیل آیات و روایات نیازمند تسلط بر علم رجال، علم درایه، علم حدیث و ادبیات عرب است.
شاخصه اول، عوامل تحریک کننده است برای مثال انسان به جای اینکه شرایط را آماده کند، به دنبال علائم ظهور میرود و روز به روز بیشتر درگیر تطبیق دادن حوادث روز با نشانههای ظهور میشود، این حرکت، زمینه پیدایش جریانات انحرافی را پدید میآورد.
از دیگر عوامل تحریککننده، تلاش برای ملاقات با امام زمان(عج) است درحالی که از وظایف انسان منتظر نیست، بلکه از آرزوهای انسان منتظر محسوب میشود.
انسان باید برای صالح، خوب و پاک بودن تلاش کند تا امام او را نگاه کند نه اینکه او امام را ملاقات کند.
عواملی مانند نابسامانیهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در جامعه و ناترازیهایی در حوزه فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نیز میتواند زمینههای پیدایش انحراف در جامعه باشد.
براساس فرمایش امام باقر(ع) و امام صادق(ع). تعیینکنندگان وقت ظهور دروغگو هستند بنابراین اینکه براساس مبانی اعتقادی، زمان برای ظهور تعیین شود امری خطاست.
عامل دیگر پیدایش انحرافات مهدویت در جامعه، نادانی و ناآگاهی مردم است، در چنین شرایطی انسان باید عقلانیت و دانش خود را مبتنی بر اندیشه و بیانات متخصصان و عالمان افزایش بدهد، اطاعت از نائب امام را جدی بگیرد تا بتواند زمینهای برای اطاعت از امام ایجاد کند.
همچنین، جامعه نیازمند افشاگری و جهلزدایی در عرصه مهدویت است که فرد هر کتابی را نخواند و هر صحبتی را گوش نکند و برای ظهور حضرت تلاش کند و مهمتر اینکه الگویی برای خود داشته باشد.
انتهای پیام