کد خبر: 4234729
تاریخ انتشار : ۱۷ شهريور ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۱
درس‌گفتار‌های سوره قصص تا ناس/ ۱۹

مراقب وسعت دامنه شرک باشیم

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه کسانی که از هوا و هوس تبعیت می‌کنند به ثروت و امکاناتی در دنیا می‌رسند، اما وعده مغفرت و جنت را ندارند، گفت: دامنه شرک وسیع است و باید مراقب باشد که پیرو طاغوت، شیطان، ظالمان و بت‌ها نشود.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیع‌پور، استاد حوزه علمیهحجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیع‌پور، استاد حوزه علمیه، در گفت‌وگو با ایکنا از قم در ادامه تفسیر سوره قصص بیان کرد: خداوند در آیه 61 سوره قصص می‌فرماید: «أَفَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْدًا حَسَنًا فَهُوَ لَاقِيهِ كَمَنْ مَتَّعْنَاهُ مَتَاعَ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ثُمَّ هُوَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مِنَ الْمُحْضَرِينَ؛ آیا کسی که به او یک وعده نیکو وعده کردیم که به آن هم می‌رسد مانند کسی است که ما به او بهره دادیم از کالای دنیا اما او در روز قیامت از احضارشدگان برای محاسبه و عذاب است.»

منظور این است کسانی که از هوا و هوس تبعیت می‌کنند هر چند به ثروت و امکاناتی در دنیا می‌رسند، اما دیگر وعده مغفرت و جنت را ندارند، زیرا به اینها دنیا را دادیم و در راه صحیح استفاده نکرده و در قیامت هم از احضارشدگان هستند، دلیل این مسئله این است انسان‌هایی که تعقل نمی‌کنند و ایمان ضعیفی دارند، لذت حسی آنی را ترجیح می‌دهند، اما انسان‌های عاقل صبر می‌کنند تا به پاداش بزرگتری برسند.

قرآن در اینجا «متاع حیات‌الدنیا» را به قرینه مقابله به معنای فقط متاع حیات دنیا استفاده کرده، یعنی اینکه آخرت نباشد، از این دست آیات و روایات تقابلی، در قرآن متعدد وجود دارد که بیان می‌کند برخی متاع‌ها برای اهل دنیا و برخی برای آخرت است، اما بسیاری از آیات این‌گونه نیستند، دنیا و آخرت را در برابر هم قرار نمی‌دهد و آخرت را امتداد این دنیا معرفی می‌کنند. در این آیه اختلاف قرائتی نیز در «ثُمَّ هُوَ» وجود دارد که در معنا تغییر ایجاد نمی‌کند.

خداوند در آیه 62 سوره قصص می‌فرماید: «وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ؛ روزی که خداوند آن افراد را ندا می‌دهد که کجا هستند این شریکانی که شما می‌پنداشتید و این شرکایی که برای من توهم داشتید»، تفسیر آیه این است که مشرکان مکه در دنیا یک سری افراد و بت‌ها را می‌پرستیدند و باور داشتند که آن‌ها در تدبیر عالم دخیل هستند، خداوند آن‌ها را صدا می‌زند و می‌فرماید کجایند این شرکایی که می‌پنداشتید، «زعم» به معنای گمان است.

قرآن در آیه 63 این سوره می‌فرماید: «قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ رَبَّنَا هَؤُلَاءِ الَّذِينَ أَغْوَيْنَا أَغْوَيْنَاهُمْ كَمَا غَوَيْنَا تَبَرَّأْنَا إِلَيْكَ مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ؛ آنان كه حكم عذاب بر ايشان واجب آمده مى‏‌گويند پروردگارا اينانند كسانى‌ كه ما آن‌ها را گمراه كرديم همان‌گونه که خود گمراه شديم، ما از آن‌ها به سوى تو بيزارى مى‏‌جوييم آن‌ها واقعا ما را نمى‌‏پرستيدند»، یعنی خداوند از مشرکان موهوم سؤال می‌کند که شما چرا باعث گمراهی مردم شدید؟

شریکان خداوند مانند برخی فرشتگان و یا عیسی بن مریم(ع) گناهی بر گردن ندارند، زیرا مردم گمراه آن‌ها را پرستیدند، اما منظور از «قَالَ الَّذِينَ حَقَّ عَلَيْهِمُ الْقَوْلُ» برخی شرکا مانند جن‌ها و انسان‌های مدعی عبودیت مانند فرعون، نمرود و شیطان هستند که خود در این گمراهی نقش داشتند، بنابراین با توجه به این آیه فراخوانده شده و بیان می‌کنند که این مشرکان کسانی هستند که ما گمراه‌شان کردیم همان‌گونه که خود گمراه شدیم که البته این توجیه درستی نیست و پلیدی و خباثت آن‌ها در اینجا نیز مشخص می‌شود و بعد از آن‌ها تبری می‌جویند و مسئولیت گمراهی آن‌ها را برعهده نمی‌گیرند.

ایمان و عمل صالح همراه با توبه باعث سعادت می‌شود

مشرکان با اینکه در دنیا بت‌ها را عبادت کردند اما بیان می‌کنند: «مَا كَانُوا إِيَّانَا يَعْبُدُونَ»، یعنی عبادت واقعی نبوده و توهمات خود بوده و در کل این عبادت را حاشا می‌کنند، زیرا می‌بیند اگر مسئولیت برعهده بگیرند، عذاب بیشتری بر گردن آن‌هاست؛ پیوند این افراد با پیروان‌شان برخلاف پیوند اهل ایمان، سست است، ائمه و معصومین(ع) ما شفاعت را دارند، اما مشرکان این‌گونه نیستند. در آیات دیگر نیز داریم که شیطان هم از پیروان خود در روز قیامت تبری می‌جوید. از همین جا استفاده می‌شود دامنه شرک وسیع است و انسان باید مراقب باشد تا پیرو طاغوت، شیطان، ظالمان و بت‌ها نشود.

خداوند در آیه 64 سوره قصص می‌فرماید: «وَقِيلَ ادْعُوا شُرَكَاءَكُمْ فَدَعَوْهُمْ فَلَمْ يَسْتَجِيبُوا لَهُمْ وَرَأَوُا الْعَذَابَ لَوْ أَنَّهُمْ كَانُوا يَهْتَدُونَ؛ و به آنان گفته مى‌شود شريكان خود را فراخوانيد پس آن‌ها را مى‏‌خوانند ولى پاسخشان نمى‏‌دهند و عذاب را که مى‌‏بينند و آرزو مى‌كنند كه اى كاش هدايت‏ يافته بودند.»

در ادامه در آیه 65 سوره قصص آمده است: «وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ مَاذَا أَجَبْتُمُ الْمُرْسَلِينَ» خداوند اینها را صدا می‌کند و می‌فرماید به فرستادگان من چه پاسخی دادید؟ بنابراین با خواندن قصص انبیا متوجه می‌شویم که انبیا چه میزان در راه هدایت انسان‌ها تلاش کردند و اهل بیت(ع) به چه میزان زحمت کشیدند و اذیت شدند، اما این افراد استفاده نکردند.

قرآن در آیه 66 قصص می‌فرماید: «فَعَمِيَتْ عَلَيْهِمُ الْأَنْبَاءُ يَوْمَئِذٍ فَهُمْ لَا يَتَسَاءَلُونَ؛ پس در آن روز اخبار بر ايشان پوشيده شود و از يكديگر نمی‌توانند بپرسند» یعنی اخبار نجات‌بخش و مفید از آن‌ها پوشیده می‌شود و زمانی که آن‌ها را برای عذاب می‌برند از این اخبار اطلاعی ندارند که به یکدیگر خبر دهند، این مسئله به دلیل قطع رابطه‌ای است که با خداوند داشتند.

خداوند در آیه 67 سوره قصص می‌فرماید: «فَأَمَّا مَنْ تَابَ وَآمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَعَسَى أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُفْلِحِينَ»، یعنی اما کسی که توبه کند و ایمان بیاورد و عمل شایسته انجام دهد، یعنی کسانی که توبه واقعی با انجام فرایض انجام می‌دهند، طبق قاعده قرآن امید است که از رستگاران باشند، هدایت و سعادتمند شوند، بنابراین ایمان و عمل صالح همراه با توبه باعث سعادت می‌شود.

قرآن در آیه 68 قصص می‌فرماید: «وَرَبُّكَ يَخْلُقُ مَا يَشَاءُ وَيَخْتَارُ مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ سُبْحَانَ اللَّهِ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ؛ این پرودگار توست که هر چه را بخواهد خلق می‌کند و هر چه را بخواهد برمی‌گزیند و این مشرکان اختیاری ندارند، خداوند از آنچه که شرک ورزیدند منزه است»، منظور از «مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ» یعنی حال که به اینجا رسیدند اختیاری ندارند.

خداوند با یک ضابطه به نام حکمت هر چه بخواهد می‌آفریند و آن‌ها در قلمرو تکوینی، اختیاری ندارند، اختیار مربوط به تشریع است و «مَا كَانَ لَهُمُ الْخِيَرَةُ» مربوط به تکوینیات است که انسان اختیاری ندارد، اما هر گروهی و دسته‌ای برای انجام تکالیف خود دارای اختیارات لازم است و می‌تواند راه اطاعت یا معصیت را دنبال کند.

خداوند به جزئیات و کلیات آگاهی دارد

در آیه 69 سوره قصص آمده است: «وَرَبُّكَ يَعْلَمُ مَا تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَمَا يُعْلِنُونَ»، این آیه مربوط به علم خداوند است و می‌فرماید: و خدای متعال آنچه که را سینه آن‌ها پنهان می‌کند و آنچه را که آشکار می‌کند می‌داند؛ یعنی خداوند به جزئیات و کلیات آگاهی دارد.

خداوند در آیه 70 این سوره می‌فرماید: «وَهُوَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ لَهُ الْحَمْدُ فِي الْأُولَى وَالْآخِرَةِ وَلَهُ الْحُكْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ»، یعنی این خدایی است که هیچ خدایی جز او نیست که بیانگر توحید است و برای خدا، هم ستایش در دنیا و هم آخرت است و حکمرانی و دستور دادن فقط از آن خداست و شما فقط به سوی خدا خواهید رفت.

در خصوص «له الحمد» باید گفت که در لغت عرب ثنا به فضیلت می‌گویند یعنی به خاطر یک فضیلت او را مدح کنیم اما حمد در خصوص کاری است که انسان به اختیار خود انجام می‌دهد، مدح اعم از اختیار و غیراختیار است، شکر حتماً در برابر نعمت است، هر شکری حمد است اما هر حمدی شکر نیست، بنابراین حمد یعنی ثنا و مدح کردن به خاطر کمالات اختیاری و خصلت‌های پسندیده‌ای که با اختیار خود داشته است. 

گفت‌وگو از مهنوش بهروز

انتهای پیام
captcha