حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم، در بخش سوم یادداشتی که با عنوان «جامعه منتظر و چالشهای پیش رو» در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: پنجمین عامل دنیاگرایی جامعه منتظر، فرهنگ ناصحیح و غیر اسلامی موجود در میان اطرافیان و جامعه است بهطور نمونه در زمان حاضر، یکی از مصادیق دنیاگرایی برگزاری مراسم ازدواج در تالارها و پذیراییهای آنچنانی است که به هیچ وجه با روح سبک زندگی اسلامی سازگاری ندارد و این مصیبت آنچنان بر زندگی افراد سیطره انداخته است که افراد غیرمرفه نیز برای اینکه از سوی اطرافیان و جامعه سرزنش نشوند حاضرند با قرض کردنهای کمرشکن مراسم خود را در چنین تالارهایی برگزار کنند؛ برهمین اساس یکی از راهکارهای پیشگیری از چنین مشکلاتی اصلاح فرهنگ جامعه است و تا زمانی که معیار ارزش و آبرو، حرف و حدیثهای اطرافیان جاهل باشد، این مشکلات ادامه خواهد داشت.
بیشتر بخوانید:
دنیاگرایی حاکمان
یکی دیگر از عوامل مهم که در دنیاگرایی جامعه منتظر نقش تأثیرگذاری دارد،
دنیاگرایی و زندگی اشرافی حاکمان و مدیران جامعه است، این مسئله یک واقعیت اجتماعی انکارناپذیر است که هم در
قرآن و هم در سخنان اهل بیت(ع) به آن اشاره شده است، آنجا که میفرماید: «و در قیامت همه آنها در برابر خدا ظاهر میشوند، در این هنگام، ضعفا (پیرویکنندگان نادان) به مستکبران و رهبران گمراه میگویند: ما پیروان شما بودیم، آیا اکنون که به خاطر پیروی از شما گرفتار مجازات الهی شدهایم، شما حاضرید سهمی از عذاب الهی را بپذیرید و از ما بردارید؟ (سوره ابراهیم/آیه ۲۱ و سوره غافر/ آیه ۴۷)
در سخنان امیرمؤمنان علی(ع) نیز در این مورد آمده است که فرمودهاند: «مردم به امیران و حاکمان شبیهترند تا به پدرانشان» (ابن شعبه حرانی، ۱۳۶۳: ۲۰۸)؛ امیرمؤمنان علی(ع) در زمان حکومت خویش نیز، درباره دنیاگرایی حاکمان، فرمانداران خویش را هشدار داده و در نامهای به عثمان بن حنیف اینگونه فرمودند: «آگاه باش، هر پیروى را امامى است که از او پیروى میکند و از نور دانشش روشنى میگیرد، آگاه باش، امام شما از دنیاى خود به دو جامه فرسوده و دو قرص نان رضایت داده است، بدانید که شما توانایى چنین کارى را ندارید، اما با پرهیزکارى و تلاش فراوان و پاکدامنى و راستى، مرا یارى دهید. پس سوگند به خدا، من از دنیاى شما طلا و نقرههاى نیندوخته، و از غنیمتهاى آن چیزى ذخیره نکردهام، بر دو جامه کهنهام جامهاى نیفزودم، و از زمین دنیا حتى یک وجب در اختیار نگرفتم و دنیاى شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچیزتر است.» (نهجالبلاغه، نامه ۴۵ ص ۵۵۳)
مقام معظم رهبری نیز در پیامد فساد حاکمان مدیران فرموده است: «ریخت و پاش ما (حاکمان و مسئولان) مشوق ریخت و پاش دیگران است، واقعا «اَلنّاسُ عَلی دینِ مُلُوکِهِم» (ابن بابویه ۱۴۱۳، ج ۱۵:۱)؛ ملوک در اینجا به معنای پادشاهان نیست که بگوییم ما پادشاه نداریم، نه، ملوک، شماها هستید»، ایشان برای تأیید این سخنان خویش در تأثیرگذاری دنیاگرایی و سبک زندگی حاکمان در شیوه زندگی مردم، از وقایع تاریخی استفاده کرده و فرموده است: «در یکی از تاریخها، خواندم زمانی که ولید بن عبدالملک خلیفه شده بود، چون خیلی اهل جمع کردن ثروت و جواهرات و اشیای قیمتی بودند مردم کوچه و بازار وقتی به همدیگر میرسیدند، مکالماتشان از این قبیل بود: آقا! فلان لباس را آوردند، شما خریدید؟ آقا فلان نگین را فلان کس آورده، شما خریدید؟
یعنی مردم همهاش راجع به خرید و فروش وسایل و اشیای زینتی و امثال اینها حرف میزدند. بعد از ولید، سلیمان بن عبدالملک خلیفه شد، او اهل ساختمانسازی بود و به کاخسازی و ساختمانسازی خیلی عشق میورزید، این مورخ میگوید، مردم حتی وقتی برای نماز به مسجد میآمدند، یکی میگفت: آقا، شما کار ساختمانی منزلتان را تمام کردید؟ حرفهایشان همه از این قبیل بود. بعد از این دو نفر، عمر بن عبدالعزیز آمده اهل عبادت بود. مورخ میگوید، مردم کوچه و بازار وقتی به هم میرسیدند، یکی میگفت: آقا، راستی شما دیروز دعای ماه رجب را خواندید؟ دیگری میگفت: آن دو رکعت نماز را خواندید؟ بنابراین، رفتار ما (حاکمان و مدیران) تأثیر قهری در رفتار مردم دارد.» (بیانات رهبری، 84/4/8)
ایشان درباره پیامد آلودهشدن نظام به فساد، فرمودند: «فساد اقتصادی، اخلاقی و سیاسی، توده چرکین کشورها و نظامها و اگر در بدنه حکومتها عارض شود، زلزله ویرانگر و ضربهزننده به مشروعیت آنهاست و این برای نظامی چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیتی فراتر از مشروعیتهای مرسوم و مبناییتر از مقبولیت اجتماعی است، بسیار جدیتر و بنیانیتر از دیگر نظامهاست. وسوسه مال، مقام و ریاست، حتی در علویترین حکومت تاریخ یعنی حکومت خود حضرت امیرالمؤمنین(ع) کسانی را لغزاند، پس خطر بروز این تهدید در جمهوری اسلامی هم که روزی مدیران و مسئولانش مسابقه زهد انقلابی و سادهزیستی میدادند، هرگز بعید نبوده و نیست.» (بیانیه گام دوم انقلاب، 97/11/22)
دنیاگرایی رهبران دینی
با توجه به اثرگذاری سبک زندگی رهبران دینی در جامعه منتظر و پیامد خطرناک دنیاگرایی آنان، امام خمینی(ره) نیز در توصیهای به علما فرمودند: «من اکثر موفقیتهاى روحانیت و نفوذ آنان را در جوامع اسلامى در ارزش عملى و زهد آنان میدانم و امروز هم این ارزش نه تنها نباید به فراموشى سپرده شود، که باید بیشتر از گذشته به آن پرداخت، هیچ چیزى به زشتى دنیاگرایى روحانیت نیست و هیچ وسیلهاى هم نمیتواند بدتر از دنیاگرایى، روحانیت را آلوده کند. چه بسا دوستان نادان یا دشمنان دانا بخواهند با دلسوزیهاى بیمورد، مسیر زهدگرایى آنان را منحرف سازند؛ در این شرایط حساس و سرنوشتسازى که روحانیت در مصدر امور کشور است و خطر سوءاستفاده دیگران از منزلت روحانیون متصور است، باید بشدت مواظب حرکات خود بود.» (موسوی خمینی، ۱۳۷۸، ج ۲۱، ص ۱۰۰)
یکی دیگر از پیامدهای دنیاگرایی علما که امام خمینی(ره) در توصیههای خود به آن اشاره کردند، ایجاد ضعف و سستی در مقابله و مبارزه با دشمنان اسلام است، ایشان در این باره فرمودند: «ایادى استعمار میخواهند تمام حیثیات اسلام را از بین ببرند و شما باید در مقابل ایستادگى کنید؛ و با حب نفس و حب جاه و کبر و غرور نمیتوان مقاومت کرد. عالم سوء، عالم متوجه به دنیا، عالمى که در فکر حفظ مسند و ریاست باشد، نمیتواند با دشمنان اسلام مبارزه نماید و ضررش از دیگران بیشتر است. قدم را الهى کنید، حبّ دنیا را از دل بیرون کنید، آن وقت مىتوانید مبارزه کنید.» (موسوی خمینی، ۱۳۸۷، ۶۱ و ۶۲)
شاخصهای دنیاگرایی
دنیاگرایی، شاخصها و نشانههایی دارد، یکی از روایتهای بسیار جامع در معرفی نشانههای دنیاگرایان روایتی است که پیامبر اسلام(ص) در سفر معراجش از خداوند اینگونه نقل فرموده است: «وقتی به معراج رفتم به من خطاب شد ای احمد دنیا و اهل آن را دشمن بدار و آخرت و اهل آن را دوست بدار گفتم اهل دنیا چه کسانی هستند؟ فرمود کسانی که خوردن و خنده خواب و غضبشان زیاد است، از خود راضی هستند، به کسی که به وی بدی کردند عذرخواهی نمیکنند، عذر کسی که در حقشان بدی کرده است را نمیپذیرند، هنگام عبادت، کسل و هنگام معصیت، قدرتمند هستند، آرزوهای دور و دراز ولی عمرشان کوتاست، زیاد حرف میزنند ولی کمتر به دیگران خدمت میکنند، کمتر از عذاب الهی میترسند ولی سرمستیشان زیاد است، در برابر نعمتهای فراوان شکرگزار نیستند.
در برابر سختی صبور نیستند، خدمت زیاد مردم نزد آنها کم به حساب میآید، در مقابل کاری که انجام ندادند، خود را میستایند، اموری را ادعا میکنند که اهلش نیستند، دائما از آرزوهایشان صحبت میکنند، عیبهای دیگران را به میان میآورند و خوبیهایشان را مخفی میکنند.»
در ادامه گویا سینه پیامبر(ص) از شنیدن این اوصاف دنیاگرایان تنگ شده است، بنابراین از خداوند پرسید، اهل دنیا این همه عیب دارند؟ خداوند متعال پاسخ داد: «عیبهای اهل دنیا فراوان است، برجستهترین آنها این است که نادانی و نابخردی در آنها زیاد است چیزهایی را که باید بدانند نمیدانند و کارهای خوبی را که باید انجام بدهند به فکرش نیستند در برابر معلمان خود، تواضع ندارند خود را عقل کل به حساب میآورند در حالی که آنها نزد عقلا انسانهای نابخردی هستند.» (دیلمی ۱۴۱۲، ج ١:٢٠١)
انتهای پیام