صلح امام حسن(ع) و جنگ امام حسین(ع) نه تنها در تعارض با هم نبود بلکه هر دو رویداد مکمل هم بوده و صلح برادر زمینهساز قیام خونین برادر دیگر بود.
تا آنجا که شرفالدین در مقدمه خود بر کتاب «صلحالحسن آلیاسین» میگوید «شهادت حسین در کربلا پیش از آنکه حسینی باشد حسنی بود.» به زعم شرفالدین و آلیاسین و مطهری و شماری از این عالمان، صلح امام حسن(ع) به مثابه «صلح حدیبیه» بود که زمینههای قیام و پیروزی (سیاسی و معنوی) امام حسین(ع) را در بیست سال بعد فراهم کرد.
خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین حسن صمدزاده، استاد حوزه علمیه به تبیین نقش امام حسن(ع) در قیام تاریخی امام حسین(ع) پرداخت. مشروح این گفتوگو را در ادامه باهم میخوانیم.
امام حسن مجتبی(ع) بهعنوان سیاستمدار و سیاستگذار بندگان خداوند، طبق آنچه در زیارت جامعه کبیره میخوانیم: «وساسه العباد» هستند، الگوی اداره جامعه و حکومتداری جامعه اسلامی از جایی به جز محضر ائمه اطهار(ع) استخراج نمیشود.
امام حسن مجتبی(ع) بهعنوان یکی از مصادیق تمام این الگو است که اتفاقاتی در زمان ایشان رقم خورد و از جمله مهمترین آنها، صلحنامه حضرت با معاویه است.
در ضمن همین صلحنامه، امام تصریح میکند بر اینکه تو خلیفه نیستی، ما تو را به رسمیت نمیدانیم، تصریح میکند؛ حق نداری جانشین انتخاب کنی و معاویه که جانشین انتخاب کرده، در تاریخ محکوم شده است.
در این معاهده عمل به کتاب خدا، سنت رسول خدا(ص) و سیره خلفای صالح مورد تأکید قرار گرفته است. اصرار بر چنین موضوعی از ناحیه امام بدان دلیل بود که معاویه به هر صورت در چارچوبهای محدود شود.
آن حضرت پس از آمدن معاویه به کوفه نیز، ضمن سخنانی که بر فراز منبر مسجد کوفه ایراد کرد، همین نکته را به این عبارت بیان فرمود: «إِنَّمَا الْخَلِیفَةَ مَنْ سَارَ بِسِیرَةِ رَسُولِ اللهِ وَ عَمِلَ بِطَاعَتِهِ وَ لَیْسَ الْخَلِیفَةُ مَنْ دَانَ بِالْجُوْرِ وَ عَطَّلَ السُّنَنَ وَ اتَّخَذَ الدُّنْیَا أَباً وَ اُمّاً؛ خلیفه کسی است که به سیره پیامبر اکرم (ص) عمل کرده و از او اطاعت کند. خلیفگی این نیست که خلیفه ستمگری ورزیده، سنت پیامبر(ص) را رها کند و دنیا را بهعنوان پدر و مادر خود بگیرد» و در ادامه فرمودند: «وَ إِنْ أَدْرِی لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَکُمْ وَ مَتَاعٌ إِلَی حِینٍ؛ و چه میدانیم، شاید این آزمایشی برای شما و متاعی اندک برای معاویه باشد.» در این لحظه بود که معاویه از سخنان امام برآشفت.
این نوع مواجهه امام چند نکته را در سیاستمداری به ما تعلیم میدهد، نخست عدم عقبنشینی از حق حتی در صورت ضرورت صلح با دشمن، دوم بهرهبرداری تبیینی و آگاهسازی مردم در لحظههای حساس و مورد توجه مردم و همچنین سوم پیشبینی آینده و برنامهریزی برای مبارزه با ظلم و باطل در زمان مناسب. به همین جهت اگر این شرایط را امام حسن مجتبی(ع) در صلحنامه نگنجانده بود، زمینه برای قیام بزرگ امام حسین(ع) فراهم نمیشد.
ابن عباس گوید: «یک روز رسول خدا(ص) نشسته بود که ناگاه امام حسن مجتبی(ع) آمد و پیامبر خدا(ص) پس از دیدن او گریان شد و به امام حسن(ع) فرمود: ای پسر کوچک و عزیزم نزد من بیا، رسول خدا(ص) او را آنقدر به خود نزدیک کرد تا وی را بر سر زانوی راست خود نشانید. تا آنجا که فرمود: این حسن پسر من، از من است، نور چشم من، روشنی قلب من، میوه دل من، بزرگ جوانان اهل بهشت و حجت خدا است برای امت، امر او امر من، سخن وی سخن من است. کسی که پیرو حسن است، از من است و کسی که از فرمان او سرپیچی کند از من نخواهد بود. هنگامی که من به حسن نگاه کردم به یاد آن ذلتهایی افتادم که پس از من خواهد دید. وضع حسن این چنین خواهد بود تا اینکه در اثر زهر کشته خواهد شد.
«فَعِنْدَ ذَلِکَ تَبْکِی الْمَلَائِکَةُ وَ السَّبْعُ الشِّدَادُ لِمَوْتِهِ وَ یَبْکِیهِ کُلُّ شَیْ ءٍ حَتَّی الطَّیْرُ فِی جَوِّ السَّمَاءِ وَ الْحِیتَانُ فِی جَوْفِ الْمَاءِ؛ در همان موقع است که ملائکه و آسمانهای هفتگانه برای شهادت او گریان میشوند و همه چیز برای مظلومیت حسن گریه میکنند، حتی پرندگان هوا و ماهیان دریا.
«فَمَنْ بَکَاهُ لَمْ تَعْمَ عَیْنُهُ یَوْمَ تَعْمَی الْعُیُونُ وَ مَنْ حَزِنَ عَلَیْهِ لَمْ یَحْزَنْ قَلْبُهُ یَوْمَ تَحْزَنُ الْقُلُوبُ؛ هر کسی برای حسن گریه کند، چشمش در آن روزی که همه چشمها کور میشوند کور نخواهد شد. کسی که برای او محزون شود، قلبش در آن روزی که همه قلبها محزون میشوند محزون نخواهد شد.»
«وَ مَنْ زَارَهُ فِی بَقِیعِهِ ثَبَتَتْ قَدَمُهُ عَلَی الصِّرَاطِ یَوْمَ تَزِلُّ فِیهِ الْأَقْدَامُ، هرکس قبر حسن(ع) را در بقیع زیارت کند، قدم او در آن روزی که قدمها در صراط میلغزند، لغزش نخواهد داشت.»
این تأکیدات پیامبر اکرم(ص) در مورد امام حسن مجتبی(ع) برای آشنایی و بررسی نوع مواجهه امام حسن مجتبی(ع) با جبهه باطل است که باید سرلوحه سیاستمداران و مسئولان و مردم قرار بگیرد.
گفتوگو از الهام حلاجیان
انتهای پیام