به گزارش ایکنا؛ علیاکبر ضیایی در مطلبی با عنوان «سیاست خارجی اندونزی و نگاه نوین به افغانستان» که نسخهای از آن را در اختیار ایکنا قرار داد، آورده است: اولویت سیاست خارجی اندونزی بر اساس توسعه اقتصادی بنا شده است، یعنی این که در عمده مسائل سیاسی بینالمللی که در حوزه آ.سه.آن(اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا) هست و یا در منطقه خاورمیانه وجود دارد که با منافع ملی اندونزی به گونهای پیوند خورده است، عمدتا رویکرد اقتصادی جزو اولویتهای اصلی دولت اندونزی است و در جریانات مختلف فرهنگی، سیاسی و مسائل اجتماعی که در حوزه اندونزی اتفاق میافتد، دولت اندونزی چندان علاقهای به ورود به این مسائل ندارد. در این بین آزادی عمل در حوزه اجتماعی و فرهنگی تقریبا تأمین شده است. البته این کشور نسبت به مسائل بینالمللی که بتواند پیوندی با منافع ملی به ویژه توسعه اقتصادی اندونزی نسبت داشته باشد، از خود حساسیت نشان میدهد.
سفر رئیسجمهور اندونزی به افغانستان
بحث سفر اخیر رئیس جمهور اندونزی به افغانستان و مباحث مربوط به طالبان و صلح منطقه خاورمیانه چه ارتباطی با سیاست خارجی اندونزی میتواند داشته باشد. تاکنون سیاست اندونزی بر اساس میانهروی و دوری از افراطگرایی و موازنه قدرت سیاسی در منطقه آ.سه.آن بوده و اگر هم در رابطه با قضیه فلسطین و یا مباحثی که مربوط به یمن است، اندونزی بعضا از خود عکس العملهایی نشان داده است، عملا رویکرد داخلی دارد و منافع داخلی و منافع مردم خود را در نظر دارد. یعنی دولت اندونزی یک نوع برخورد ایدئولوژیک با مسائل بینالمللی انجام نمیدهد. در قضیه گذشته حج هم دولت اندونزی از عربستان در رابطه با بدرفتاری با حجاج خودش طرفداری نکرد، بلکه از این کشور انتقاد کرد و سیاستهای عربستان را نیز در رابطه با کارگران اندونزیایی مورد انتقاد قرار داد. این رویکرد بر خلاف سیاستهایی است که بعضا در دولتهای آ.سه. آن در منطقه جنوب شرق آسیا میبینیم؛ مثلا مالزی یک نوع ارتباطات ایدئولوژیک و حتی استراتژیک با دولت عربستان دارد و در مالزی مثلث عربستان، مالزی و آمریکا، مرکزی را درست میکنند که برای مبارزه با افراطگرایی و تروریسم افراطی باشد. هم چنان چنین مرکزی با این رویکرد که یک طرف آن آمریکا باشد (که نقطه اتهام متوجه آمریکاست و نقش اساسی در بروز و ظهور و پیدایش گروههای افراطی چون طالبان در دوران جنگ سرد آمریکا با روسیه در افغانستان و همچنین نقشی دولت اوباما و پس از آن در جریانات افراطی داشته است) طبیعتا آمریکا نمیتواند با چنین پدیده ای به صورت ریشهای برخورد کند. همچنین میدانیم موضع عربستان هم نسبت به گروههای سلفی و افراطی چیست. طبیعتا تشکیل چنین مراکزی ما را به این فکر وا می دارد که بگوییم آمریکا بیشتر در جهت نظارت و هدایت گروههای افراطی در کشوری مثل مالزی شکل میگیرد. اما در مقابل در اندونزی سیاست به گونهای دیگر است و با جریانات افراطی (که ریشه در خارج از اندونزی دارد) با حساسیت زیادی توسط دولت اندونزی برخورد میشود و آنها را تحت نظر میگیرند. در همین راستا جریاناتی مانند جماعت اسلامی را به شدت مد نظر دارند و رئیس آن را در زندان انداختند. به علاوه جریانهای افراطی مثل لشکر جند الاسلام و گروههای افراطی مثل حزب التحریر را تا حد زیادی کنترل کردهاند. این سیاست، سیاست نسبتا عاقلانه و اعتدالگرایانهای است که در دفاع از فرهنگ عامه مردم (که همان فرهنگ اسلامی است) صورت میگیرد و سبب تحریک و جنگافروزی در منطقه هم نمیشود.
البته اندونزی میتواند در توسعه اقتصادی منطقه افغانستان و روابط اقتصادی در حوزههای کاغذ، کائوچو و موارد دیگری مانند گاز، برق و سطح انرژی داشته باشد، برای افغانستان مفید باشد. البته منافع اقتصادی اندونزی تا حدودی هم میتواند توسط افغانستان برآورده شود. همچنین که بحث اعزام دانشجو از افغانستان به دانشگاههای اندونزی هم در جهت حمایت از اقشار جوان و علاقمند به علوم و تکنولوژی است که میتوانند در اندونزی تحصیل کنند و طبیعتا یکی از محورهای همکاری میتواند مباحث مربوط به تحصیل و آموزش عالی باشد.
طرح ملکه انگلستان
نکتهای که شاید گفتن آن مهم باشد این است که ملکه انگلستان در ارتباطی که با رئیسجمهور اندونزی داشته است، قول داده که یک دانشگاه بینالمللی اسلامی در اندونزی تأسیس کنند. هدف از تأسیس این دانشگاه، تدوین راهبردهای آموزشی نوینی است که بتواند تا حدودی مباحث مربوط به جهاد و تکفیر را تحت یک نظام آموزشی غربی در دل اندونزی سیاستگذاری کنند. چه بسا اندونزی با این اقدام خود بتوانند تا حدودی جلوی افراط گرایی و گروه های جهادی را در منطقه خاورمیانه با کمک علمای سنتی خود بگیرد. اما این سوال مطرح است که آیا اندونزی بر اساس یافته ها و تجارب بومی خود می خواهد این کار را انجام دهد و یا می خواهد از تجربه غرب برای زدودن چهره خشونت بار برخی از جریانات افراطی در منطقه خاورمیانه استفاده کند که اگر سناریوی دوم درست باشد، طبیعتا نباید چندان نسبت به این اقدامات خوش بین باشیم.
به نظر می رسد که ورود اندونزی به قضیه افغانستان در همین راستا باشد. یعنی این که جمع زیادی از علمای اندونزی که تعداد قابل توجهی از آنها اعتدالگرا هستند و ارتباط علمای اندونزی با علمای افغانستان و پاکستان میتواند این تأثیر را داشته باشد و در سطح آموزشی مدارس دینی این کشورها میتوانند تأثیرگذار باشند. در واقع نظام آموزشی را در منطقه به گونهای تنظیم کنند که تعالیمی مانند بحث دارالاسلام و دارالکفر و همچنین بحث جهاد و تکفیر و اعتدال را تحت کنترل درآورند. این کار صرفا از طریق علمای مسلمان اهل سنت منطقه امکان پذیر است. یعنی این که نسخه نوشته شدهای که توسط آمریکا و یا غرب برای زدودن چهرههای افراطی در منطقه تدوین میشود، بیشتر جنبه صوری است. اما در مقابل به نظر میرسد که علمای اندونزی با توجه به رویکرد اعتدال گرایانهای که دارند، سعی دارند بر نخبگان دینی در منطقه خاورمیانه تاثیر گذار باشند و بتوانند آنها را تحت کنترل دولت افغانستان درآورند.
انتهای پیام