کد خبر: 3474585
تاریخ انتشار : ۲۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۳
خادم قرآن کریم تشریح کرد:

ناگفته‌هايي از استاد غلوش و اذان ماندگارش

گروه فعالیت‌های قرآنی: استاد غلوش چندی است که با جامعه قرآنی جهان اسلام وداع و به سرای باقی کوچ کرده است؛ این استاد نامی و مشهور با حضور در ایران و قرائت های ماندگار شور و هیجان قرآنی به یادماندنی را در اذهان نسل دهه 60 و 70 ایجاد کرد که فراموش نخواهد شد مطلب زیر به ناگفته هایی از این استاد پرداخته است.

به گزارش خبرگزاری بین المللی قرآن(ایکنا) از قم، علي‌اكبر فضلي (محمودي) یکی از خادمان و قاریان قرآن کریم در قم خاطراتی با عنوان «ناگفته هایی از اولین سفر استاد غلوش به ایران» را به رشته تحریر درآورده است که به مناسبت درگذشت این قاری وموذن برجسته و معروف مصری، مطلب مذکور منتشر می شود.
با كمال تأسف درگذشت استاد راعب مصطفي غلوش را به همه دوستان و مجامع قرآني تسليت مي گويم. چرا كه او داراي سبك و روش جذابي بود كه اغلب قاريان از او پيروي مي كردند.
از اين رو به پاس تجليل از خدمات ماندگار آن استاد كه از اولين سفرش موجب تحول قرآني در ايران شد بعنوان كسيكه از مراحل اوليه جذب و دعوت، مسئوليت پيگيري كليه امور مربوط به سفرش از مصر تا دبي و ايران را از طرف برادر عزيرم سيدمصطفي صدرزاده رييس راديو قرآن برعهده داشت وظيفه خود مي دانم پس از 25 سال مطالب و ناگفته هايي از استاد غلوش و بسيوني در مدت يك ماه سفر به ايران به مناسب ده فجر انقلاب اسلامي در نقش هماهنگ كننده، مترجم و راهنما در كنار استايد بوده ام، براي قاريان و عموم مردم بيان كنم.
سال 1368 در مسجد المنخول دبي با اساتيد آشنا شده و از آنها دعوت كردم تا به ايران بيايند كه پس از موافقت اساتيد به آقاي صدرزاده انتقال دادم و سپس ايشان با وزارت خارجه و سفارت ايران در امارات هماهنگ كردند و در نتيجه در تاريخ 1386/11/14 به اتفاق اساتيد به ايران آمديم.
در طول راه و پس ازآن ارتباط خوبي با آنها داشته و درباره مسائل مختلف ايران با آنها صحبت كردم و تأثير زيادي هم داشته كه به طور خلاصه به مطالب و نكات مهم در حاشيه سفر اساتيد به كشور اشاره مي كنم.
1. در برخورد اول و وقتي كه از آنها دعوت كردم، گفتم: در ايران هزاران مستمع خواهيد داشت كه يكي از افرادي كه در كنار غلوش بود پرسدي مگر ايراني ها قرآن مي خوانند. كه پاسخ دادم بله. از رهبر انقلاب و مسئولين كشور گرفته تا كودك و پير و جوان،‌ همه قرآني مي خوانند. كه در ديدار اول با مقام معظم رهبري و ديدن جمعيت ده  ها هزار نفري مدرسه شهيد مطهري، تلاوت در مسجد اعظم قم و مشهد مقدس نظر آنها تغيير يافت و با كمال تعجب گفتند نظير اين جمعيت را هيچ كجا نديده اند.
2.در طول سفر اساتيد، در تهران، قم و مشهد تلاوت هاي زيادي داشتند اما تلاوت آيات تطهير و اهل بيت در مدرسه شهيد مطهري فوق العاده بود و از تلاوت هاي ماندگار غلوش مي باشد، آنچنان كه جمعيت يكباره ايستاد و تكبير گفت.
3.وقتي براي ضبط قرآن و اذان به شبكه 2 تلوزيون رفتيم،‌ اساتيد به بنده گفتند ما تا حالا اذان شما را نگفته و آشنا نيستيم كه من روي كاغذ آن را نوشتم و استاد غلوش به زيبايي هرچه تمام تر آن را اجرا كرد و امروز آن اذان يكي از اذان هاي ماندگار و جاودانه به شمار مي رود.
4. در طول سفر درباره متعارف بودن جمله صدق ا... العلي العظيم در پايان تلاوت هاي ايرانيان صحبت كردم و گفتم كه العلي يكي از اوصاف خداوند است لذا آنها پذيرفتند و با كمال اختيار واعتقاد در پايان همه تلاوت ها به كار مي بردند. كه همين امر شور و حالي در مستمعين ايراني ايجاد مي كرد و به شوق مي آمدند.
5. اساتيد برنامه هاي زيادي داشتند و علاوه بر تلاوت هاي مجلسي متعدد ديدار مسئولين كشور،‌ بازديد از اماكن ديدني و كاخ ها، جلسات و نشست هايي هم با استاتيد و قاريان بين المللي و برجسته تهران داشتند كه بسيار مفيد بود. از قبيل آقايان اساتيد : شهيدي،‌ عبايي،‌ حشمتي، هاشم روغني، جواد رفيعي، سعيديان، منصوري، فاطمي، رضائيان، پناهي و ... .
6. بسياري از مقامات و هزاران قاري و حافظ در همه جلسات حضور داشتند و بويژه استاد فاطمي نيا و مرحوم آيت ا... خزعلي در همه جا شركت مي كردند و به اساتيد علاقه خاصي داشتند. غلوش به آيت ا... خزعلي مي گفت: او معجزه قرآني است، زيرا آن مرحوم قرآن را به صورت حفظ از اول به آخر و بالعكس مي خواند كه باعث تعجب همگان مي شد و آقاي خزعلي با كمال تواضع كنار رحل قرآن مي نشست و مي گفت: بپرسيد.
7. وقتي ربناي شجريان را براي غلوش گذاشتم، گفت او يك خواننده عربي است كه به صوت و لحن و تجويد آشناست و هنگامي كه گفتم او مشهور ترين استاد آواز ايران است خيلي تعجب كرده او را تحسين كرد.
8. استاد غلوش به حرف زدن هنگام تلاوت قرآن بسيار حساس و خشمگين مي شد، و همين امر موجب شد تا در شبي كه همه قاريان و اساتيد ميهمان استاد مرحوم پور فرزيب مولايي بودند. نتوانست خشم و قهر خود را پس از تلاوت در حسينيه رهبري پنهان كند، زيرا دو نفر هنگام تلاوت ايشان صحبت كرده بودند.
9. در اولين ديدار اساتيد با رهبري، شاهد بودم كه ايشان نسبت به غلوش علاقه خاصي نشان مي دادند و فرمودند: «قبل از انقلاب من يك راديو كوچكي داشتم و در امواج و راديو ها به دنبال صداي شما مي گشتم تا گوش كنم.»
10. اساتيد دو نوبت ديدار ويژه با مقام معظم رهبري داشتند. يكي در ابتدا و ديگري در انتهاي سفر، كه در ديدار اول رهبري بنده مترجم بودم و هردو ديدار بسيار صميمانه بود و رهبري بويژه نسبت به غلوش اظهار علاقه و محبت ويژه اي داشت و خاطراتي از ابوالعينين شعيشع تعريف كردند، و اساتيد هم نسبت به رهبري علاقه خاصي پيدا كردند.
غلوش مي گفت: «اين ديدار گويي جلسه قرآن است و كارشناس مسلط آنجا نشسته و حرف مي زند». در ديدار پاياني هم از آنها ابراز رضايت كرد و با آرزوي ديدار مجدد اين گونه سفر ها را بسيار مفيد دانستد. سپس هدايا و سوغات هاي ايراني به اساتيد تقديم نمودند.
11. توصيه هاي غلوش: 1- قاري وقتي به بلوغ رسيد بايد تقليد را كنار بگذارد، در حاليكه ايراني هاي اغلب تقليد مي كنند. 2- صدا بايد از مغز بيرون بيايد نه حنجره. 3- اغلب قاريان ايراني نمي توانند اوج بگيرند. 4- همراه با قرائت بايد قرآن را حفظ كرد. 5- ايراني ها خيلي با استعدادند و من هيچ كجا چنين قراء و اين همه جمعيت مستمع نديده ام، حتي در مصر.
در پايان يك ماه سفر مفيد، سودمند و تحول آفرين، اساتيد غلوش و بسيوني، با خوشنودي و رضايت مندي و البته غلوش با چشماني اشك آلود در پلكان هواپيما با ما خداحافظي كردند و در تاريخ 14/14/1368 به مصر بازگشتند.

captcha