حجتالاسلام والمسلمین مصطفی رضایی، پژوهشگر حوزه مهدویت در گفتوگو با ایکنا از قم، در سومین شماره از سلسله گفتوگوهای «انتظارپژوهی» در پاسخ به این سؤال که در شرایط اجتماعی و اقتصادی امروز، چطور میتوان خانوادهای داشت که همچنان بر مدار ایمان و انتظار حرکت کند، گفت: هر چه زمان پیش میرود، زمین داغتر میشود؛ نه از آتشهای طبیعی که از التهاب درون بشر.
وی افزود: جهان مدرن، با همه پیشرفتهایش، لایهلایه به تناقضهای خود رسیده است؛ وفور ابزار اما فقر معنا؛ رشد فناوری، اما فروپاشی امنیت روانی؛ وسعت تولید، اما تنگنای عدالت. این بغرنجیها آرامآرام قوس تکامل تاریخی بشر را به مرحلهای میبرند که هیچ راه محاسبهپذیر مادی دیگر جواب نمیدهد. همین فرسایش محاسبات زمینی، اصل بیداری را ممکن میکند.
این پژوهشگر حوزه مهدویت اظهار کرد: مشکلات اقتصادی و نابسامانیهای اجتماعی در منطق انتظار، برای خانواده توقف نیست؛ موتور حرکت است. خداوند در سنت تاریخ، گداخت جهان را مقدمه رویش قرار داده است. هر اندازه کوره دردها داغتر شود، تبحر انسان از توهم نجات با دست خویش کمتر میشود و نگاهها از افق خودبسندگی بهسوی افق منجی باز میشود.
رضایی بیان کرد: وقتی معیشتها سخت و روان انسانها خسته میشود، انتظار معنا پیدا میکند. انتظار در وفور و رفاه زاده نمیشود؛ در اضطرار شکل میگیرد. اضطرار یعنی رسیدن انسان به نقطهای که هیچ محاسبه زمینی نمیتواند عدالت و آرامش بیاورد.
وی تصریح کرد: درست در همین نقطه است که احساس نیاز حقیقی به حجت الهی در جانها فوران میکند. چنین نیازی نه تغییری احساسی بلکه تغییری در هندسه تفکر بشر یعنی گذار از عقل معاش به عقل ولایت است.
این پژوهشگر مهدویت با تبیین چیستی منجی در منطق مهدویت اظهار کرد: در منطق مهدویت و فلسفه نجات، واژه «منجی» ذاتاً دلالت بر نجات از وضعیت بحرانی بشر دارد. یعنی منجی نه صرفاً شخص وعدهداده، بلکه فاعل الهی خروج از اختلال تمدن مادی است.
وی افزود: از این منظر، هر دورهای که نظام جهانی به ناپایداری، بحران معنا و ناتوانی از ساماندهی عدالت جمعی فرو رود، زمینه ظهور مفهوم منجی در عرصه اندیشه و ایمان انسانها فعالتر میشود.
رضایی تأکید کرد: خانوادهها باید بدانند این رنجها و بحرانها، نه مانع ایماناند نه ضد انتظار، بلکه درست برعکس، همان لحظاتی هستند که تاریخ از پوست مادیاش بیرون میزند و بذر انتظار را میکارد. انسان معاصر، وقتی میبیند قدرت، ثروت و دانش بدون ایمان نمیتوانند زمین را به آرامش برسانند، در درونش انکساری پدید میآید. این انکسار مقدمه انقطاع و به معنای بریدن از امیدهای زمینی و گشودن نگاه به افق ظهور است.
وی دردها را در تبیین منطق الهی نه تنها مجازات بلکه پایان یک فصل خواند و گفت: جهان باید به نقطهای برسد که همه نجاتهای مصنوعی فرو بریزد؛ در آن فروپاشی، بشر تازه خود را میبیند؛ فقیر، محتاج و آماده برای پذیرش حکم الهی. همین «احساس جای خالی منجی» که از دل سختیها و سستی سازوکارهای مادی متولد میشود، نشانه آغاز مرحلهای جدید است؛ مرحله اضطرار جهانی و آمادگی عمومی برای ظهور.
این پژوهشگر مهدویت در پایان تأکید کرد: نه فقر، نه بحران اقتصادی، نه فروپاشی روابط اجتماعی، هیچیک مانع انتظار نیستند؛ همه اینها حلقههای ضروری پالایش بشرند. جامعه مادی باید از نقطه غرور گذشته عبور کند تا مزه امید الهی را بفهمد. ظهور، محصول بیداری است و بیداری از دل آزمایشها زاده میشود. این رنجها داغند، اما داغیشان همان حرارتی است که طلای حقیقت را از سنگ غفلت جدا میکند.
گفتوگو از هانیه محمدنژاد