مجید کافی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه در گفتوگو با ایکنا از قم با اشاره به استمرار تمدنهای الهی و غیرالهی در طول تاریخ بیان کرد: در قرآن کریم آیات متعددی وجود دارد که دو خط تاریخی جداگانه، خط الله و خط طاغوت را ترسیم میکنند و این دو خط همواره در طول تاریخ، بهصورت موازی و در امتداد یکدیگر، از ابتدای خلقت تا زمان حاضر و همچنین از زمان حال تا پایان جهان، ادامه یافتهاند؛ خط الله، که محور آن عبادت و اطاعت خداوند است، در مقابل آن، خط طاغوت قرار دارد که به تعبیر قرآن، در بعضی آیات به «جبت» نیز اشاره شده است. این دو خط، درواقع نمادهای تمدنی و فرهنگی هستند که براساس آنها، جوامع و ملتها شکل میگیرند.
وی با اشاره به اینکه همه انسانها و تمامی تمدنها مطلقاً در یک خط قرار ندارند، افزود: ممکن است گروهها یا فرهنگهایی در هر مقطع تاریخی تشکیل شوند که در کنار هم، حول دایرهای که مرکز آن الله است، قرار گرفته باشند که بعضی نزدیکتر به خط الله و برخی دیگر دورتر هستند، اما مهم این است که همه در اطراف یک مرکز هستند و محور اصلی، همان الله و بندگی اوست؛ خط طاغوت نیز چنین است، یعنی دستههایی در هر زمان و محیطی، نزدیکتر یا دورتر نسبت به خط طاغوت قرار میگیرند.
بیشتر بخوانید:
کافی ضمن معرفی گروههای خاکستری که در طول تاریخ میزیستند، بیان کرد: در طول تاریخ، گروههای خاکستری نیز وجود داشتند که در برهههایی، به سمت خط الله کشیده شده و در مقاطع دیگر، به سمت خط طاغوت گرایش پیدا میکردند و این گروهها، نه کاملاً در یکی از این خطوط قرار دارند و نه کاملاً خارج، بلکه در حالت میانمایهای، در تغییر وضعیت قرار دارند و براساس شرایط، ممکن است به یکی یا دیگری نزدیک شوند.
وی با اشاره به اینکه دو تمدن در طول تاریخ وجود دارد، تصریح کرد: اول، تمدن یکتاپرستان که براساس توحید و بندگی خدا شکل گرفته است و دوم، تمدن غیرالهی یا طاغوتی که مبتنی بر مادیگرایی، ظلمت و انکار حق است و در طول تاریخ هدف از بعثتهای پیامبران، مبارزه با استیلای شیطانی و برقراری حق و عدالت، تقویت خط الله و تضعیف خط طاغوت بوده است.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه ضمن بیان این نکته که هرگز افراد و دولتها در یک زمان و مکان بر حول محور یک خط حرکت نمیکنند، تأکید کرد: نکته قابل توجه آن است که جهان هرگز بهصورت مطلق، تنها خط الله را دربرنمیگیرد و هیچگاه نابودی مطلق خط طاغوت را نمیبیند و همیشه درگیری و نبرد میان این دو خط برقرار است که در قالب تداوم و امتداد موازی، در طول تاریخ ادامه یافته است. در قرآن کریم در آیه ۳۶ سوره مبارکه نحل آمده است: «وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ؛ و در حقيقت در ميان هر امتى فرستادهاى برانگيختيم تا بگويد خدا را بپرستيد و از طاغوت [=فريبگر] بپرهيزيد پس از ايشان كسى است كه خدا او را هدايت كرده و از ايشان كسى است كه گمراهى بر او سزاوار است، بنابراين در زمين بگرديد و ببينيد فرجام تكذيبكنندگان چگونه بوده است.»
وی گفت: آیاتی وجود دارد که بیان میکنند کسانی که از رحمت و هدایت خداوند دور میمانند، در گرو گرایش به خط طاغوت قرار میگیرند زیرا تمایل به خودخواهی و انکار حق، آنان را به سمت استکبار و ظلم سوق میدهد، همانطور که خداوند در آیه ۶۰ سوره مبارکه مائده میفرماید: «قُلْ هَلْ أُنَبِّئُکُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذَلِکَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَغَضِبَ عَلَیْهِ وَجَعَلَ مِنْهُمُ الْقِرَدَةَ وَالْخَنَازِیرَ وَعَبَدَ الطَّاغُوتَ أُولَئِکَ شَرٌّ مَکَانًا وَأَضَلُّ عَنْ سَوَاءِ السَّبِیلِ؛ بگو: آیا شما را از کسانی که کیفرشان از مؤمنانی که به خیال خود از آنان عیب میگیرید و آنان را سزاوار عذاب میدانید، نزد خدا بدتر است، خبر دهم؟ آنان کسانی از گذشتگان خود شما هستند که خدا لعنتشان کرده و بر آنان خشم گرفته و برخی از آنان را بهصورت بوزینه و خوک درآورده، و نیز آنان که طاغوت را پرستیدند؛ اینانند که جایگاه و منزلتشان بدتر و از راه راست گمراه ترند.»
کافی با اشاره به اینکه در طول تاریخ، بین پیروان این دو خط، مقاتله و جنگ واقع شده است، ادامه داد: خداوند در آیه 76 سوره مبارکه نساء میفرماید: «الَّذِینَ آمَنُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَالَّذِینَ کَفَرُوا یُقَاتِلُونَ فِی سَبِیلِ الطَّاغُوتِ؛ آنان که ایمان آوردهاند، در راه خدا میجنگند؛ و کسانی که کافر شدهاند، در راه طاغوت میجنگند.» با استناد به این آیه، مقاتله بین پیروان دو خط برای یکی به انگیزه برپایی حق و عدالت در راه خدا و دیگری برای حفظ قدرت و سلطه در مسیر طاغوت است و این تضاد، یکی از عوامل اصلی حرکت تاریخ بوده است، جنگهایی که بین جندالله و جند شیطان رخ میدهد، نشانگر این مبارزه است و این نبرد، شکلگیری رویدادهای بزرگ و روندهای تاریخی را رقم میزند؛ رویدادهایی که در توصیفشان، گاهی بر مبنای عدالت و حق استوارند و گاهی بر پایه ظلم و فساد.
وی نمادهای این دو خط در جوامع و فرهنگها را در قالب شخص و نمادهای سیاسی و نظامی دانست و اظهار کرد: حتی ممکن است در شخصیتهای تاریخی، نمونهای از این نمادها دیده شود؛ همانطور که در قیام عاشورا، امام حسین(ع) نماد خط الله و یزید نماد خط شیطان هستند و این در صورتی است که امام حسین(ع) و یزید از یک دین و یک فرهنگ که آن هم فرهنگ عربی است، برخاستهاند اما نماد آنان با یکدیگر متفاوت است.
کافی گفت: این خطها، در طول زمان، همواره در صحنههای مختلف تاریخ بهگونهای با هم در تقابل و تضادی هستند که حرکت و سرنوشت انسانها و جوامع بزرگ را شکل میدهد و محل تصمیمگیری بر سر راه و هدف نهایی بشریت است، امروزه نیز نظام جمهوری اسلامی ایران، نماد خط الله و نظام استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و نوچهگری اسرائیل، نماد جبت و طاغوت هستند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه این نبرد را به نوعی، معیاری برای شناخت و ارزشگذاری ما نسبت به جایگاه خود دانست و اظهار کرد: هر انسانی باید شفاف و صادقانه، موضع خود را در برابر این خطوط مشخص کند، آیا در مسیر خط الله است یا در جبهه جبت و طاغوت، این تفاوت، هر چند در ظاهر و در ظاهر فرهنگی یا دینی ممکن است کمرنگ باشد اما در اصل، روشنترین راهها و شاخصها را نمایان میکند، کسانی که به حقیقت ایمان دارند، در برابر ظلم و استکبار قیام میکنند، ظلم نمیپذیرند و در مقابل، کسانی که ظلم را ترویج میدهند، در مسیر طاغوت و جبت قرار دارند.
وی افزود: مبنای این شناخت، همان نگاه عالمانه و بصیرتی است که از غفلت و هوای نفس و از تبعیت بیچونوچرا از استکبار، جلوگیری میکند، کسی که به حقیقت و عدالت و محور توحید ایمان دارد، بیتردید، در مسیر خط الله قرار میگیرد، هر چند ممکن است در ظاهر دچار لغزش و خطا شود، اما در اصل، مسیر خود را میشناسد و از ظلم و فساد پرهیز میکند.
کافی بیان کرد: باید توجه داشت که پیروی از خط الله، بهمعنای کامل بودن انسان در همه امور یا تفکر کامل و بینقص نیست بلکه، نشانگر تلاش مستمر فرد برای شناخت صحیح و عملی کردن حقیقت و عدالت و پرهیز از تاریکیها و ظلمپوشیهای جبت است. بنابراین، ما باید جایگاه خودمان را در طرف درست تاریخ مشخص کنیم و در آن گام برداریم.
وی ضمن معرفی احزاب متعدد در پیروی از این دو خط تمدنی، گفت: برخی نمونههای تاریخی نشان میدهد که حتی گروههایی که به ظاهر در خط الله بودند، گاهی در مواردی به طرف استکبار و جبت گرایش پیدا کردهاند، مثلاً در کشورهای اسلامی، برای تقویت نظامی، اقتصادی یا در قضاوتها، گاهی نظامهای خواسته یا ناخواسته به سمت برقراری رابطه با استکبار میروند، این مسئله نیازمند بصیرت و توجه دائمی است زیرا هر چه انسان بیشتر خاضع و معرفتپذیر نسبت به مسیر توحید باشد، بهتر میتواند در مقابل وسوسهها و تقیههای جبت، استقامت کند.
کافی با اشاره به این نکته که جایگاه فرد، تنها در تمایل ظاهری نیست، بلکه در عمل و نیت صحیح است، بیان کرد: کسی که خود را در مسیر خط الله میداند، باید با اراده جدی و آگاهانه، از هوا و هوس، تغذیه از ظواهر و هر نوع نزدیکی به جبت و طاغوت پرهیز کند، آزادی حقیقی، در همین است که انسان، بین این دو خط، مسیر خود را انتخاب کند و براساس عدالت و حقیقت، مواضع و رفتار خود را رقم زند و این ارزشگذاری و تعیین جایگاه، روندی است که هر فرد، چه مسلمان و چه غیرمسلمان، باید آن را طی کند تا در مسیر حق، ثابت و استوار باقی بماند و به جایگاه واقعی خویش در نظامهای تاریخانی پی ببرد.
وی یادآور شد: مسیر انسان در جهان همواره میان دو خط ارزشی و راهبردی حق و راه خدا که باعث نزدیک شدن به نور، حقیقت، و عدالت است و خط باطل و راه شیطان که انسان را در ظلمت و جهل نگه میدارد، قرار دارد و این دو خط در طول تاریخ همواره حضور دارند و انسان باید نسبت به افتادن در دام اغواهای شیطان و تمایل به طاغوت هوشیار باشد، هرچند که گاهی در ظاهر در مسیر حق قرار دارد اما ممکن است از راه حق منحرف شده و به سمت طاغوت گرایش پیدا کند.
عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه اظهار کرد: خداوند در قرآن تأکید میکند که ایمان و کفر، راه سعادت یا مسیر ظلمت، در گرو انتخابهای انسان است و هر که به طاغوت کافر و به خدا ایمان آورد، تنها بر راه حق استوار شده است، راه حق و راه باطل، هرچند گاهی در ظاهر نزدیک و ممزوج هستند، اما سرانجام، پیروزی نهایی از آن کسانی است که مسیر حق، حقیقت، و عدالت را برگزیدهاند؛ زیرا براساس شرع و وعده الهی، حق و عدالت روزی بر طاغوت و ظلم غالب خواهد شد، همانطور که در آیه 51 سوره مبارکه نساء آمده است: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ أُوتُوا نَصِیبًا مِنَ الْکِتَابِ یُؤْمِنُونَ بِالْجِبْتِ وَالطَّاغُوتِ وَیَقُولُونَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا هَؤُلَاءِ أَهْدَى مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا سَبِیلًا؛ ندیدی آنان که بهرهای از کتاب آسمانی داشتند یعنی جهودان چگونه به بتان جِبت و طاغوت میگروند و درباره کافران مشرک میگویند که راه آنان به صواب نزدیکتر از طریقه اهل ایمان است.»
وی تصریح کرد: در این مسیر، مثالهایی تاریخی و فرهنگی، چون حمله اسرائیل به ایران و دیگر رویدادها، بهعنوان نمادهایی از این دو خط است و انسان در هر زمانی باید جایگاه خود را در این رقابت تعیین کند و مشخص کند که در طرف خط الله و حق ایستاده یا در مسیر طاغوت و باطل، همانطور که خداوند در آیه ۶۰ سوره مبارکه نساء میفرماید: «أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِینَ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ آمَنُوا بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ یُرِیدُونَ أَنْ یَتَحَاکَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُوا أَنْ یَکْفُرُوا بِهِ وَیُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِیدًا؛ آیا به کسانی که گمان میکنند به آنچه بر تو و پیش از تو نازل شده ایمان آوردهاند، ننگریستی، که میخواهند در موارد نزاع و اختلافشان داوری و محاکمه نزد طاغوت برند؟ همان حاکمان ستمکار و قاضیان رشوه خواری که جز به باطل حکم نمیرانند در حالی که فرمان یافتهاند به طاغوت کفر ورزند، و شیطان با سوق دادنشان به محاکم طاغوت میخواهد آنان را به گمراهی دوری که هرگز به رحمت خدا دست نیابند دچار کند.»
کافی در پایان با نوید دادن به وعده الهی بر پیروزی پیروان حق و حقیقت بیان کرد: در نهایت، خداوند وعده میدهد که پیروزی نهایی متعلق به حق، عدالت و ایمان است، هرچند در مقاطع زمانی مختلف پیروزیهای جزئی نصیب مؤمنان شود، اما پیروزی قطعی و ماندگار زمانی حاصل میشود که انسانها حقیقت و عدالت را در مسیر خداوند جستوجو و پیروی کنند زیرا این سرنوشت نهایی است که حقیقت بر باطل غلبه خواهد کرد و زمین را از عدل و داد پر خواهد کرد.
گفتوگو از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام