سجاد محقق، روزنامهنگار و ناظر طرح رمانهای پرمخاطب نهاد کتابخانههای عمومی، در گفتوگو با ایکنا درباره رمانهای عامهپسند گفت: ترجیحم این است که به جای رمان عامهپسند این سبک را رمان زرد یا عوامپسند بنامیم، زیرا در میان رمانهای عامهپسند آثار خوب، شاخص و اصولی هم هستند که مخاطبان با آن ارتباط برقرار میکنند، مثلاً پیرمرد و دریا که در دنیا به عنوان یک شاهکار ادبی شناخته میشود یک اثر عامهپسند است، آنچه اصطلاحاً به آن عامهپسند میگوییم و در واقع عوامپسند است، داستانها و رمانهایی است که طرفداران آن صرفاً به نیت سرگرمی کتاب میخوانند و به دنبال پیچیدگی داستانی و یک روایت منطقی نیستند.
وی افزود: منظور از رمان عامهپسند رمانی است که منطق داستانی ندارد و گره داستانی ندارد یا اینکه بدون منطق باز میشود. شباهتهای آنها به هم از طرح جلد، اسم و حجم گرفته تا موضوع بسیار زیاد است. زندگی جامعه را نشان نمیدهد و داستان آن مربوط به گروهی خاص در یک منطقه و شهری خاص است و هیچ اثری از ایرانی و اسلامی بودن در آنها نیست، البته منظورم این نیست که آنها بتوانند مبلغ اسلام باشند اما اگر چهارصد صفحه رمان داریم که در لوکیشن تهران یا ایران روایت میشود بالاخره باید نمادی از شهر و کشور و مذهب در آن باشد. ناخودآگاه هر سمبلی که نشان از مکان روایت دارد باید در آن دیده شود.
محقق ادامه داد: در رمان عامهپسند، معمولاً چند شخصیت در حال مهاجرتاند یا ازدواجها چند باره و مثلثها و مربعی عشقی در آن وجود دارد و اغلب موضوعات آن در زندگی واقعی رخ نمیدهد. این دوگانهها و دوقطبیهایی که داستان عامهپسند میسازد، جذاب و خوشخوان و سرگرمکننده است، در واقع مانند تنقلات سرگرمکننده است، اما ضرر دارد. البته این به این معنی نیست که نویسندههای عامهپسند آدمهای ضعیفی هستند، ۶۰۰ تا ۷۰۰ صفحه نوشتن بدون اینکه بنمایهای در اختیار داشته باشید سخت است. این نویسندهها طبع روانی در نوشتن دارند، اما اصول داستانی را رعایت نمیکنند و توانایی آن را نیز ندارند. مانند شعرایی که شعر سپید میگویند، اما از سرودن یک بیت موزون عاجزند.
سکون مخاطب در عامپسندگی
وی درباره آسیبی که از این گونه آثار به مخاطب یا ادبیات جدی و نخبهگرا میزند، گفت: چون رشته من علوم اجتماعی است، نگران داستان نیستم، زیرا اگر یک کالا تقلبی باشد، خود را در میان آثار بهتر نشان میدهد، ناراحتی و نگرانی این است که رمانهای عامهپسند، آدمها را متوهم بار میآورد، برای مثال اگر مخاطب دختر جوانی است در انتظار شاهزادهای با اسب سفید است یا پسری که در رؤیاهاش دنبال یک دختر بسیار ثروتمند است و این رؤیاسازی سرابی برای مخاطبان است. البته در نظرسنجیهایی که انجام شده، طیف مخاطب این رمانها اغلب دختران نوجوان، جوان و زنان خانهدار هستند و در همه دنیا این طور است و حجم رمانهای عامهپسند نسبت به رمانهای جدی بالاتر است و مخاطبان بیشتری آن را مطالعه میکنند.
رمانهای عامهپسند منجر به جدیخوانی نخواهد شد، زیرا کسی که به رمانهای عامهپسند عادت کند، نمیتواند رمان جدی بخواند. نشانههای آن را میتوان در نمایشگاه کتاب دید، به این معنی اگر یک کتاب رمان عامهپسند، اما با حجم کم باشد، آن را خرید نمیکنند، به همین دلیل نویسندگان این رمانها به حجم بالای ۴۰۰ صفحه روی میآورند
محقق ادامه داد: رمانهای عامهپسند منجر به جدیخوانی نخواهد شد، زیرا کسی که به رمانهای عامهپسند عادت کند، نمیتواند رمان جدی بخواند. نشانههای آن را میتوان در نمایشگاه کتاب دید، به این معنی اگر یک رمان عامهپسند، اما با حجم کم باشد، کسی آن را نمیخرد، به همین دلیل نویسندگان این رمانها به حجم بالای ۴۰۰ صفحه روی میآورند.
وی با اشاره به تأثیر تلویزیون و رسانهها در سلیقه و ذائقه مردم بیان کرد: رسانهها در مورد کتاب کار خاصی نمیکنند و چندان به کتاب نمیپردازند که تأثیر مثبت یا منفی داشته باشند، گرایش مردم به سریالهای عامهپسند تلویزیون نیز دلیلی بر همین است که آنها به سمت داستانهایی با راهحلهای آسان میروند.
این نویسنده تصریح کرد: یادم هست که آثار یک نویسنده در طول سال منتشر میشد و زمان چاپش به صورت فصلی بود، یعنی فصل تابستان، فصل پاییز و... یعنی در طول یک سال ۴ اثر از او منتشر میشد. سرانگشتی حساب کنید روزی چند صفحه باید مینوشت تا یک اثر در سه ماه چاپ میشد. در حالی که همینگوی درباره پیرمرد و دریا میگوید؛ این کتاب را در هزار صفحه نوشتم و هر بار آن را خواندم و حذف کردم تا اینکه به ۱۰۰ صفحه رسید و این ۱۰۰ صفحه تبدیل به یک شاهکار ادبی شد.
صدور مجوز ارشاد صرفاً رعایت حقوق مادی است
وی در ادامه بیان کرد: جماعت ادبی رمانهای عامهپسند و نویسندههایش را جدی نمیگیرند، یعنی اینها در جمعهای ادبی راه ندارند و در واقع نویسنده آنها مشخص بوده و اغلب آنها در خارج از کشور زندگی و از راه همین رمانها ارتزاق میکنند و بنابراین در همان حال و هوا مینویسند. اینکه یک اثر به دلیل ممنوعیت چاپ پرفروش میشود، درست است و گاهی ناشر و نویسنده به عمد این کار را میکنند که این اتفاق بیفتد و کتابشان بیشتر دیده شود، اما اگر فکر کنید که در این زمینه جریان سیاسی مؤثر بوده، این طور نیست.
وی در خصوص تأثیر سانسور در بروز و ظهور رمانهای عامهپسند گفت: در همه کشورها سانسور وجود دارد، به ویژه در رابطه با فیلم بسیار سختتر و پیچیدهتر از کشور ماست، اما این تفاوت در رابطه با کتاب درباره سانسور پیش و پس از چاپ است و این موضوع زمانی اهمیت داشت که فضای مجازی و اینترنت نبود. زیرا اکنون انتشار، کار سختی نیست و هر کسی میتواند متنی را بنویسد و منتشر کند و اتفاقی هم نمیافتد و مجوزی که وزارت ارشاد صادر میکند، برای این است که صرفاً برای این است که این کتاب از نظر وزارت ارشاد جمهوری اسلامی ایران، منعی ندارد، وگرنه ممکن است برای کتابی که مجوز صادر شده، ایرادات فراوانی پیدا کنیم و کتابی که مجوز نگرفته بدون ایراد باشد، بنابراین صدور مجوز صرفاً برای رعایت حقوق مادی و معنوی است نه انتشار.
اینطور نیست که این آثار ارزش نقد را نداشته باشند، زیرا بسیاری از نویسندهها خواستهاند عامهپسند بنویسند و نتوانستهاند، توانایی جذب مخاطب ولو نازل کردن سطح آنها، یک توانایی است و همین که سلیقه مخاطب را توانستهاند تشخیص دهند، بسیاری از نویسندههای جدی نتوانستهاند. در بحث نقد، متأسفانه در فضای جدی ادبیات کشورمان، کماند، آدمهایی که عامهپسند خوانده باشند و بخواهند آنها را نقد کنند
محقق ادامه داد: سانسور ربطی به پیش و پس از انقلاب ندارد، به عنوان مثال رضاخان دستور میدهد که کتاب «توپ مرواری» صادق هدایت را جمع کنند. در واقع سانسور بد نیست و اینکه چه حدی از سانسور اتفاق میافتد و منطق آن چیست، اهمیت دارد. ما یک منطق شرعی و یا سیاسی در کشور داریم که براساس آن ضوابط نشر مشخص شده است. اینکه درست اعمال میشود یا نه، نظری ندارم، یعنی این مسئله نیازمند جامعیتی است که من از آن برخوردار نیستم. اما اینکه سانسور باید وجود داشته باشد، شکی در آن نیست. آدمهایی که مخالف سانسورند، در زندگی شخصی خود نیز سانسور دارند، چه برسد به زندگی اجتماعیشان.
وی درباره نقد رمان عامهپسند بیان کرد: اینطور نیست که این آثار ارزش نقد را نداشته باشند، زیرا بسیاری از نویسندهها خواستهاند عامهپسند بنویسند و نتوانستهاند، توانایی جذب مخاطب ولو نازل کردن سطح آنها، یک توانایی است و همین که سلیقه مخاطب را توانستهاند تشخیص دهند، بسیاری از نویسندههای جدی نتوانستهاند. در بحث نقد، متأسفانه در فضای جدی ادبیات کشورمان، کماند، آدمهایی که عامهپسند خوانده باشند و بخواهند آنها را نقد کنند. در واقع این آدمها همواره نگاه بدی به این رمانها دارند و آنها را فحش میدهند، بدون اینکه اثر آنها را خوانده باشند و فقط اسم آنها را بیان میکنند و حتی کتاب آنها را تورق هم نکردهاند که از موضوع این آثار باخبر باشند. اگر فعالان جدی ادبیات این کتابها را میخواندند، هم میتوانستند از آنها یاد بگیرند و هم نقدشان کنند. اما بدون اینکه بخوانند به نویسندگان آنها بد و بیراه میگویند.
محقق درباره عامهپسند شدن آثار دفاع مقدس گفت: عامهپسندنویسی در همه شاخهها وجود داشته و دارد و ویژه دفاع مقدس نیست، حتی آثاری که درباره انقلاب اسلامی هم نوشته میشود، به این سمت گرایش پیدا کرده است. کتابی که نوشته میشود، اما هیچ سند و منبعی ندارد، عامهپسند است و یا ویکی پدیا در منابعش نوشته میشود، عامهپسند است، حال موضوع این اثر درباره سلولهای بنیادی، دفاع مقدس، یا انقلاب و ... باشد. در واقع عامهپسند بودن یک جریان است که در همه دنیا وجود دارد و ما هم آن را به شدت در کشورمان داریم.
انتهای پیام