سالروز ولادت امام جواد(ع)، نهمین پیشوای شیعیان، فرصتی ارزشمند برای بازخوانی ابعاد اخلاقی، علمی و اجتماعی زندگی ایشان است. امامی که با وجود عمر کوتاه، میراثی ماندگار از کرامت، دانش و مدیریت دینی برجای گذاشت و در تاریخ اسلام بهعنوان الگویی درخشان شناخته میشود.
به همین مناسبت، خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل چراغیکوتیانی، استاد حوزه علمیه به سجایای اخلاقی، راهبردهای فرهنگی و شیوههای مبارزاتی امام جواد(ع) در برابر چالشهای زمانه پرداخته است، این گفتوگو تلاش دارد سیمای جامع این امام همام را در عرصههای اخلاق، علم و هدایت امت ترسیم کند که مشروح آن را در ادامه میخوانیم:
همه ائمه بزرگوار ما مظهری از صفات و اسمای الهی هستند، اما گاه یک صفت در آنها نمود بیشتری دارد. امام جواد(ع) در میان مردم به «سخاوت» و «کرامت» مشهور بودند به همین جهت هم لقب «جواد» (بسیار بخشنده) به ایشان داده شد.
مهمترین ویژگیهای اخلاقی ایشان عبارتند از، نخست جود و بخشندگی که ایشان همواره به گرهگشایی از کار مردم معروف بودند. در نامهای که پدرشان امام رضا(ع) از خراسان برای ایشان فرستادند، تأکید کردند که: «فرزندم، از درِ بزرگ خانه وارد و خارج شو تا دسترسی نیازمندان به تو آسان باشد.»
حلم و بردباری دیگر ویژگی امام جواد(ع) بود. ایشان در برابر بدخواهان و تحریکات دستگاه عباسی، با وقار و آرامش رفتار و با منطق و اخلاق کریمانه، مخالفان را مجذوب خود میکردند.
القاب «تقی» (پاک و پرهیزگار) و «زکی» نیز نشاندهنده عمق تقوا و طهارت نفس ایشان است. امام در عصری میزیستند که کمتر به این ارزشها توجه میشد؛ امام جواد(ع) در چنین فضایی، یک الگوی رفتاری متفاوت و تأثیرگذار پایهگذاری کردند.
برخلاف دربار عباسی که بر تجمل و طبقاتی بودن تکیه داشت، ایشان عمداً در مجالس عمومی کنار فقرا مینشستند و با آنان هم غذا میشدند. این کار، فراتر از یک رفتار فردی، یک اعتراض نمادین و عملی به ساختار ناعادلانه اجتماعی بود.
در مواجهه با جریانهای فکری مخالف نیز، مناظرات ایشان مانند بحث معروف با یحیی بن اکثم، الگویی از گفتوگوی عقلانی و محترمانه ارائه میداد، در حالیکه در آن دوران مجادلات اغلب تند و ایدئولوژیک بود. از نظر اقتصادی نیز، بخش عمدهای از موقوفات و هدایا را به شبکه حمایت از نیازمندان اختصاص میدادند که در برابر انباشت ثروت در دست خواص حکومتی، سیاست بازتوزیع ثروت در جامعه شیعه به حساب میآمد.
ازدواج ایشان با دختر مأمون خلیفه عباسی، بهگونهای مدیریت شد که نشان دهد میتوان در دل ساختار قدرت حاضر بود، بدون اینکه استقلال فکری و ماهیت رهبری دینی تحت تأثیر قرار بگیرد.
بزرگترین اعجاز علمی امام جواد(ع) این بود که ایشان در سن پایین به امامت رسیدند و در همین سن کم، پیچیدهترین پرسشهای فقهی و کلامی بزرگان آن عصر را پاسخ دادند.
مناظره با یحیی بن اکثم مشهورترین جلوه علمی ایشان، مناظرهای است که مأمون عباسی ترتیب داد. در این جلسه، یحیی بن اکثم (بزرگترین قاضی آن زمان) سؤالی درباره حکمِ مُحرمی که صیدی را کشته است پرسید. امام جواد(ع) با خرد کردن آن سؤال به ۲۲ وجه مختلف (آیا صید در حرم بوده یا خارج؟ کوچک بوده یا بزرگ؟ عمدی بوده یا سهوی؟ و...) چنان یحیی را مبهوت کردند که او از پاسخ بازماند.
در منابع تاریخی ذکر شده که در یک سفر حج، دانشمندان مناطق مختلف گرد ایشان جمع شدند و در مدت کوتاهی پرسشهای فراوانی در زمینههای مختلف پرسیدند که امام بدون درنگ به همه آنها با استناد به قرآن و سنت پاسخ دادند.
امام جواد(ع) همچون پیشوایان پیش از خود، در فقدان فرصتهای سیاسی و حاکمیتی با استفاده از ظرفیتهای فرهنگی به گسترش فرهنگ ناب اهل بیت(ع) همت گماشتند. آن حضرت در عصر سلطه تدریجی فرهنگ اشرافی دربار، با بهکارگیری روشهای هوشمندانه، معارف اهل بیت(ع) را نشر دادند.
ایشان با وجود عمر کوتاه (۲۵ سال)، از چند سازوکار عمده، فرهنگ اهل بیت(ع) را گسترش دادند.
نخست، تقابل با فرقههای انحرافی بود. در آن زمان فرقههایی مانند «واقفیه»، «غلات» و «مجسمه» (کسانی که برای خدا جسم قائل بودند) فعال بودند.
نفوذ در دستگاه حکومتی راهبرد دیگر امام جواد(ع) بود. حضور ایشان در بغداد(مرکز خلافت) باعث شد که پیام تشیع به گوش سران حکومت و نخبگان علمی آن زمان برسد و بسیاری از حقایق که کتمان میشد، برملا شود.
استفاده از مناسک مذهبی بهعنوان «رسانه» نیز از دیگر روشهای امام جواد(ع) بود؛ تأکید بر اعمالی مانند زیارت امام حسین(ع) در عرفه، این مناسک را حامل معانی هویتی و سیاسی نیز میکرد.
بازتعریف هویتی مفاهیم دینی نیز از دیگر راهبردهای امام(ع) در ترویج فرهنگ دینی بود. ایشان مفاهیم کلیدی مانند زهد، جهاد و انتظار را بازتعریف کردند. زهد را نه ریاضت و کنارهگیری بلکه بیاعتنایی به زرق و برق دنیا در عین مسئولیتپذیری اجتماعی معنا میکردند. حتی سلوک شخصی، سبک زندگی، معاشرت ایشان، خود به یک الگوی فرهنگی زنده تبدیل شده بود که شیعیان آن را نقل میکردند.
امام با آگاهی از زمان و بهکارگیری ظرفیتهای فکری و فرهنگی جامعه به عمقبخشی و توسعه فرهنگ اهل بیت(ع)، همت گماشتند.
ایشان در بیاناتی بر تأثیر رسانه در شکلدهی به افکار و اندیشه و فرهنگ جامعه تأکید داشته و فرمودند: «من أَصْغی إِلی ناطِق فَقَدْ عَبَدَهُ، فَإِنْ کانَ النّاطِقُ عَنِ اللّهِ فَقَدْ عَبَدَ اللّهَ وَ إِنْ کانَ النّاطِقُ یَنْطِقُ عَنْ لِسانِ إِبْلیسَ فَقَدْ عَبَدَ إِبْلیسَ؛ هرکه گوش به گویندهای بدهد به راستی که او را پرستیده، پس اگر گوینده از جانب خدا باشد درواقع خدا را پرستیده و اگر گوینده از زبان ابلیس سخن گوید، بهراستی که ابلیس را پرستیده است.»
این سخن بیانگر نقش افکار و اندیشه و رسانهها بر افکار عمومی است. کسی که مخاطب رسانه الهی است در الهی شدن او تأثیر دارد و اگر پای رسانه شیطانی بنشیند، در شیطانی شدنش تأثیر دارد.
به امامت رسیدن امام جواد(ع) در سنین پایین و بهعنوان مرجع علمی آن را پذیرفتن، یک پدیده صرفاً تاریخی و بروز نبوغ شخصی و فردی نبود بلکه یک رویداد گفتمانساز و هویتبخش برای شیعیان محسوب میشد.
در جامعهای که بلوغ سنی شرط اجتهاد و مرجعیت دانسته میشد، ایشان با مناظرات درخشان خود که پاسخگویی به پیچیدهترین سؤالات فقهی و کلامی بود این پیش فرض مسلط را به چالش کشیدند و نشان دادند مبنای اصلی، علم لدنی و موهبتی الهی است، نه صرف سن تقویمی.
این اتفاق، در شرایطی که شیعیان تحت فشار بودند، برای آنان سرمایه نمادین و اعتماد بهنفس هویتی بزرگی ایجاد کرد و برای غیرشیعیان نیز جاذبه فکری داشت.
عملکرد ایشان، تعریف رایج از کودکی را نیز دگرگون کرد و نشان داد این دوره میتواند زمان تعلیم و ابلاغ نیز باشد. همچنین، پاسخهای بدیع امام به مسائل نوپدید، نظریه «علم امام» را از یک مفهوم انتزاعی به نمایشی عینی و ملموس تبدیل کرد.
چه اعجازی بالاتر از این میتوان یافت که کودکی در شرایط عادی باید سرگرم بازی و گذران دوران غفلت و بیخبری باشد، در اوج اندیشه قرار بگیرد و مرجع فکری اندیشمندان هم در جهان اسلام و هم خارج از آن باشد.
توجه به زوایای مختلف علم و معرفت و کنشگری فعال در جامعه علمی و تفوق و چیرگی فهم و دانش آن هم دوران کودکی، بزرگترین اعجاز امام جواد(ع) بود.
دوران امام جواد(ع) به لحاظ معرفتی زمانهای سخت و پیچیده است. یکی از چالشهای معرفتی این دوران، امکان امامت و پیشوایی در کودکی است. این چالش بزرگی بود که جامعه شیعی با آن دست به گریبان شد و میتوان گفت شبهه ضعف ساختاری و معرفتی را در اذهان خود شیعیان و دیگران ایجاد میکرد.
امام جواد(ع) در این دوران سخت، مدیریت جامعه اسلامی را بر عهده گرفتند. امامت ایشان همزمان با اوج فشارهای سیاسی عباسیان و نیز تشکیکهای درونی برخی فرقههای شیعی بود.
آن حضرت با یک مدیریت هوشمند چندجانبه به این شرایط پاسخ دادند. یکی از مهمترین راهبردها، توسعه و تقویت سازمان وکالت بهعنوان یک شبکه ارتباطی غیرمتمرکز و کارآمد بود که امکان ارتباط با شیعیان در سرزمینهای مختلف را در شرایط تقیه فراهم میکرد.
بهدلیل محدودیتهای حکومتی و تحت نظر بودن، امام جواد(ع) «سازمان وکالت» را تقویت کردند. نمایندگان ایشان در مناطق دوردست مثل ایران(قم، ری، همدان)، عراق و مصر حضور داشتند تا رابط میان امام و مردم باشند و وجوهات و سؤالات شرعی را مدیریت کنند.
برای مدیریت بحرانهای هویتی درونی، مانند تردید برخی درباره امامت در کودکی، ایشان هم با بیان استدلالهای کلامی منسجم و هم با نمایش عملی شایستگیهای بینظیر، انسجام جامعه شیعه را حفظ کردند و اینگونه اصل امامت را تثیبت کرده و در عمل کارآمدی ان را به همگان نشان دادند.
در تعامل با حکومت نیز یک دیپلماسی ظریف را در پیش گرفتند؛ از یکسو مشروعیت سیاسی خلفا را تأیید نمیکردند و از سوی دیگر با حضور حساب شده در برخی محافل عمومی، امکان تأثیرگذاری علمی و فرهنگی را از دست نمیدادند.
در شرایطی که قیامهای مسلحانه شکست خورده بود، ایشان با تأکید بر مفاهیمی مانند صبر، انتظار فرج و تقیه، گفتمان مقاومت فرهنگی را بهعنوان راهبرد بقا مفهومسازی کردند.
افزون برآن، تربیت شاگردان نخبهای که بعدها ستونهای علمی شیعه شدند، نیز سرمایهگذاری برای آینده و تداوم این جریان فکری بود. ایشان شاگردان برجستهای را تربیت کردند که هر کدام در ترویج معارف اسلام ناب نقش کلیدی داشتند.
امام جواد(ع) با تبیین دقیق توحید و ولایت، مرزهای اعتقادی تشیع را از این انحرافات پاک کردند. ایشان با حضور در مناظرات عمومی دربار و گفتگو با علمای مذاهب مختلف، موفق شدند مفاهیم اهل بیت(ع) را به درون گفتمان علمی حاکم تزریق کنند.
ترویج سنت نبوی دومین سازوکار مبارزاتی ایشان بود. امام(ع) در مناظرات خود همواره بر «قرآن» و «سنت قطعی پیامبر(ص)» تکیه میکردند تا نشان دهند که راه اهل بیت(ع)، همان راه راستین پیامبر(ص) است. این کار باعث شد که حتی غیرشیعیان نیز به برتری علمی و معنوی خاندان پیامبر(ص) اعتراف کنند.
انتهای پیام