در دنیای پرشتاب امروز که بشر با انبوهی از پرسشهای پیچیده در حوزههای هویت، اخلاق، عدالت و سبک زندگی روبروست، قرآن کریم بهعنوان منبعی همیشه زنده و هدایتگر، نقشی بیبدیل در ارائه چارچوبهای معنایی و راهکارهای حیاتبخش ایفا میکند. با این حال، بهرهگیری عمیق و اثرگذار از این گنجینه بیکران، در گرو پژوهشهایی پویا، نوآورانه و متصل به نیازهای واقعی جامعه است.
در این میان، نقش پژوهشگران قرآنی بهویژه نسل جوان و دانشجو، بهمثابه پلی میان معارف ناب وحیانی و مسائل متنوع دنیای معاصر، بسیار حیاتی و تعیینکننده است.
خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگو با فرشته محمدی، دانشجو و پژوهشگر برتر در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم به بررسی ظرفیتهای دانشجویان در زمینه پژوهشهای قرآنی پرداخته است. وی همزمان با هفته پژوهش سال جاری از سوی معاونت پژوهشی و فناوری دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم بهعنوان یکی از برترین پژوهشگران دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم در بخش دانشجویان انتخاب و معرفی شده است. مشروح گفتوگو با این پژوهشگر برتر را در ادامه میخوانیم:
دانشجویان از ظرفیت بسیار بالایی در عرصه پژوهشهای قرآنی برخوردارند، اما میزان بالفعل شدن این ظرفیت، به نحوه هدایت و پشتیبانی علمی بستگی دارد. دانشجویان از حیث انگیزه، پرسشگری و ذهن جستوجوگر، سرمایهای جدی برای پژوهشهای قرآنی هستند. بسیاری از پرسشهای نوپدید درباره معنا، اخلاق، هویت، عدالت و سبک زندگی در ذهن نسل دانشجو شکل میگیرد و همین امر میتواند نقطه آغاز پژوهشهای خلاق و مسئلهمحور قرآنی باشد که تحقق آن نیازمند اعتماد، هدایت علمی و فراهمسازی بسترهای نهادی مناسب است.
ازجمله چالشهای قرآنی، فاصله میان پژوهشهای قرآنی و مسائل عینی جامعه است. بخش قابل توجهی از تحقیقات قرآنی هنوز در سطح نظری و کتابخانهای باقی میماند و کمتر به نیازهای واقعی فرهنگی، اجتماعی و حتی تمدنی جامعه امروز پاسخ میدهد. این مسئله باعث میشود دستاوردهای پژوهشی کمتر وارد عرصه اجرا و سیاستگذاری شوند.
از دیگر چالشهای این عرصه، غلبه رویکردهای تکراری و کمنوآوری در برخی پژوهشهاست. در مواردی شاهد بازتولید مباحث پیشین با ادبیاتی جدید هستیم، بدون آنکه مسئلهای تازه طرح یا زاویهای نو گشوده شود. این امر تا حدی ناشی از ضعف در مسئلهیابی و آشنایی ناکافی با پرسشهای نوپدید معاصر است. علاوهبر اینها قطعاً چالشهای دیگری وجود دارد که اگر این چالشها بهدرستی شناخته و مدیریت شوند، میتوانند به فرصتهایی برای بالندگی و روزآمدسازی پژوهشهای قرآنی تبدیل شوند.
پیوند میان پژوهشهای قرآنی با نظام اجرایی یک ضرورت بنیادین است، نه یک انتخاب تشریفاتی. این ضرورت از چند جهت قابل تبیین است، از جمله ماهیت هدایتی و اجتماعی قرآن کریم اقتضا میکند که معارف آن در عرصه عمل و مدیریت اجتماعی تجلی پیدا کند.
قرآن صرفاً متنی برای مطالعه نظری نیست، بلکه کتاب هدایت، تنظیمگر روابط انسانی و سازنده سبک زندگی فردی و جمعی است. اگر پژوهشهای قرآنی به نظام اجرایی متصل نشوند، این کارکرد هدایتی عملاً محدود به فضای آکادمیک باقی میماند.
از طرفی تحقق تمدن نوین اسلامی بدون اتصال پژوهش قرآنی به نظام اجرایی ممکن نیست. تمدنسازی نیازمند تبدیل آموزههای وحیانی به سیاست، برنامه، قانون و رفتار اجتماعی است و این مهم تنها از مسیر پژوهشهای قرآنی مسئلهمحور و متصل به میدان عمل امکانپذیر خواهد بود.
از مهمترین الزامات میتوان به تعریف مسئله براساس پرسشهای جهانی و انسانی مشترک اشاره کرد.
پژوهش قرآنی بینالمللی باید از مسائل فرافرهنگی مانند عدالت، کرامت انسانی، صلح، اخلاق، خانواده، معنویت و بحرانهای معنایی بشر معاصر آغاز شود، نه صرفاً از دغدغههای محلی یا درونگفتمانی. این رویکرد امکان گفتوگوی مؤثر با مخاطبان جهانی را فراهم میکند.
اهمیت روایتگری علمی دقیق و مسئولانه از قرآن به این معنا که پژوهشگر بتواند تصویر عقلانی، رحمانی و تمدنی قرآن را متناسب با زبان و دغدغههای جهان معاصر ارائه دهد.
توجه به این الزامات، پژوهشهای قرآنی را از سطح بومی و درونگفتمانی فراتر برده و آنها را به کنشگری مؤثر در گفتوگوی علمی جهانی تبدیل میکند.
متأسفانه آفتهای زیادی مانع پویایی، اثرگذاری و کارآمدی پژوهشهای قرآنی شده است، از جمله ضعف در مسئلهیابی واقعی؛ بسیاری از پژوهشها از نیازهای حقیقی جامعه یا پرسشهای نوپدید زمانه آغاز نمیشوند، بلکه صرفاً در امتداد موضوعات تکراری یا سرفصلهای آموزشی شکل میگیرند.
مورد دیگری که بهعنوان آفت در این زمینه محسوب میشود، تکرارگرایی و کمبود نوآوری علمی؛ بازتولید مطالب پیشین با اندکی تغییر در بیان یا چارچوب نظری، بدون ارائه دستاورد جدید، از آفتهای جدی پژوهش قرآنی است.
همچنین گسست میان پژوهش و عمل؛ محدود ماندن نتایج پژوهشهای قرآنی در فضای کتابخانهای و دانشگاهی و ناتوانی در تبدیل آنها به الگوهای اجرایی و اجتماعی از دیگر آفتهاست.
و بدتر از همه این آفتها، کمیگرایی افراطی در تولید آثار؛ تمرکز بر تعداد مقالات و پروژهها بهجای عمق، اصالت و اثرگذاری علمی است که یکی از آفتهای ساختاری پژوهشهای قرآنی بوده است.
پژوهشهای قرآنی من عمدتاً در دو حوزه است؛ معناشناسی مفاهیم قرآن و تطبیق آموزههای آن با مسائل معاصر. هدفم این است که قرآن نه تنها بهصورت علمی تحلیل شود، بلکه بتواند پاسخگوی نیازها و پرسشهای امروز جامعه باشد. دغدغه من این است که پژوهش قرآنی، هم عمق علمی داشته باشد و هم اثر واقعی در زندگی فردی و اجتماعی انسان معاصر بگذارد.
تکریم پژوهشگر، موجب تقویت انگیزه درونی و هویت حرفهای او میشود. پژوهش قرآنی ماهیتی عمیق، زمانبر و گاه کمثمر از نظر مادی دارد. وقتی تلاش علمی پژوهشگر بهصورت رسمی، رسانهای و نهادی دیده و قدردانی میشود، احساس معنا، تعلق و مسئولیت علمی او تقویت شده و استمرار فعالیت پژوهشی تضمین میشود.
علاوهبر اینها تکریم پژوهشگران قرآنی نه تنها یک اقدام اخلاقی و فرهنگی، بلکه یک ابزار سیاستگذاری علمی هوشمندانه است که میتواند به افزایش انگیزه، ارتقای کیفیت پژوهشها و پویایی پایدار این عرصه منجر شود.
انتهای پیام