حجتالاسلام والمسلمین حبیبالله بابایی، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی در یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: علاوه بر عناصر شمولگرا در قرآن، عناصر دیگری نیز در این کتاب آسمانی ذکر شده است که هریک میتواند به ساحتی از ساحات کلان اجتماعی اشاره داشته باشد مانند وسعت، ضِعف، برکت، کثرت و شدت که هر یک از آنها متضمن خروج از سطح جزء به سطح کلان است. آیات زیر به این عناصر اشاره دارد:
«مَنْ ذَا الَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ أَضْعافاً كَثيرَةً؛ كيست آن كس كه به بندگان خدا وام نيكويى دهد تا خدا آن را براى او چند برابر بيفزايد و خداست كه در معيشت بندگان تنگى و گشايش پديد مىآورد و بهسوى او بازگردانده مىشويد.»(سوره بقره، آیه 245)؛ طبق این آیه، هر چند تضاعف برای کسی است که قرضالحسنه میدهد، لیکن تضاعف برای فرد، به تضاعف اجتماعی هم منجر میشود و موجی از زیادتهای اقتصادی و احتمالاً فرهنگی در جامعه را به بار مینشاند.
بیشتر بخوانید:
از یک سو ظرفیتها و زمینههای اقتصادی جامعه برای فرد و جامعه فعالتر شده و رونق بیشتری در اقتصاد بهوجود میآید، از سوی دیگر معنویت اجتماعی از رهگذر توجه به خدا در قرض دادن، آداب اخلاقی قرض، و همینطور توجه به حقوق قرضگیرنده خود مناسبات انسانی را در جامعه نظام و قوام میبخشد. به دیگر بیان، سرمایههای فردی، جزئی، فرهنگی و اقتصادی از دادن قرضهای حسنه، مضاعف میشود و از تضاعف سرمایهها اقتصادی و فرهنگی، سرمایههای کلان و بزرگی بهدست میآید (توجه کنید به خصیصه «تضاعف» در تمدن).
کلیدواژه دیگر قرآنی که در آن مفهومی از سطح اجتماعی کلان وجود دارد، لفظ برکت در آیات مختلف است. «وَلَوْ أَنَّ أهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ؛ و اگر اهل شهرها و آبادیها ایمان میآوردند و پرهیزکاری پیشه میکردند، یقیناً درهای برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان میگشودیم، ولی آیات الهی و پیامبران را تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب میشدند به عذابی سخت گرفتیم.» (سوره اعراف، آیه 96)
این آیه بر این نکته دلالت دارد که ایمان و تقوا موجب افزایش برکات زمینی و آسمانی میشود، هر چند ممکن است چنین ایمان و تقوایی شامل ایمان و تقوای فردی و فردها هم بشود، لیکن پرواضح است که ایمان و تقوایی که موجب برکات زمینی و آسمانی میشود بیشتر برآمده از ایمان و تقوای اجتماعی و بلکه ایمان و تقوا در سطح یک امت است. تقوا و ایمان اهل یک جامعه و یا امت، اولاً خود مقولهای است اجتماعی (خرد یا کلان)، و ثانیاً آثار آن نیز به لحاظ اجتماعی و تمدنی عمیقتر و مؤثرتر است که موجب توسعه و توسع در امور زمینی و آسمانی میشود.
گفتنی است این مضمون از کثرت و شدت و برکت در قالب مثالهای مختلف در آیات قرآنی مورد اشاره قرار گرفته است که یکی از این مهمترین مثالها، مثال سُنبُله در آیه ذیل است که هم به سطح کلان جامعه و هم به نظاممندی آن اشاره میکند: «مَثَلُ الَّذينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنْبَتَتْ سَبْعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنْبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ وَ اللَّهُ يُضاعِفُ لِمَنْ يَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ؛ مَثَل (صدقات) كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند همانند دانهاى است كه هفت خوشه بروياند كه در هر خوشهاى صد دانه باشد و خداوند براى هركس كه بخواهد آن را چند برابر مىكند و خداوند گشايشگر داناست» (سوره بقره، آیه 261)؛ تسری یک کار نیک به جامعه و تکثیر تصاعدی آن در سطوح اجتماعی از نکات مهم در این آیه و مثال مذکور در آن است.
از همین منظر، برخی از توصیههای اجتماعی و اخلاقی در قرآن در کشاندن امور نیک از سطح فردی به سطح اجتماعی و سطح خرد به سطح کلان بسیار اثرگذار و تعیینکننده است. از جمله این موارد باید به عنصر «سبقت و سرعت در کار نیک» و پیامدهای آن در ایجاد تراکم و انباشت نیکیها در جامعه («فاستبقوا الخیرات»؛ سوره مائده، آیه 48»، «و سارعوا الی مغفره»؛ سوره آل عمران، آیه 133) و شکلگیری نیکی و خیر در مقیاس تمدنی اشاره کرد. اساساً سرعت در انجام کار خیر و همینطور سبقت در انجام نیکیها دو مکانیسم مهم و اثرگذار در تبدیل نیکیهای خُرد به نیکیهای کلان است. ایجاد فرهنگ «سرعت و سبقت» در جامعه، هم کار اصلاح اجتماعی را درونزاد میکند، هم به آن سرعت میبخشد، و هم اینکه فرایندهای اصلاحی را از سطوح فردی به سطح کلان اجتماعی و تمدنی میکشاند.
یکی از شاخصهای اخلاقی مهم در تمدنسازی، نیکی در روابط انسانی است، لیکن نکته مهمتر اینکه، رفتار و یا گفتار نیک «قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنا»،(سوره بقره، آیه 83)، و «مَنْ ذَاالَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَنا» ( سوره بقره، آیه 245) زمانی بدل به یک امر تمدنی شده و امواج نیکی را در جامعه در سطوح کلان اجتماعی باعث میشود که هر کار نیک، کار نیک دیگری را در پی داشته باشد و بلکه فراتر از آن، هر امر نیکی، نیکی بیشتر و بهتری را به دنبال داشته باشد «وَإِذَا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْهَا أَوْ رُدُّوهَا؛ هرگاه شما را تحیت و سلامی گفتند شما نیز باید به تحیت و سلامی بهتر از آن یا مانند آن پاسخ دهید» (سوره نساء، آیه 86). اگر این قاعده در یک جامعه به لحاظ فرهنگی نهادینه بشود، کمترین، خُردترین و کوچکترین امر نیکی، موجب و موجِد بیشترین، کلانترین و بهترین عمل نیک در جامعه خواهد بود و این سلسله تا بی نهایت ادامه پیدا خواهد کرد و هر واکنش احسنی خود مستحق رفتاری بهتر و بیشتر به جهت نیکی خواهد بود و این روند رو به رشد هیچگاه پایانی نخواهد داشت.
پر واضح است که تمدن انسانی در سطوح بینهایتها رخ مینمایند. فرایند تمدنی چیزی جز این نیست که سطوح کلان اجتماعی مدام در حال زایش نیکیها و تزریق و توسعه آن در نهادهای اجتماعی و انسانی باشد. این قاعده اخلاقی در قرآن مبنی بر «نیکترین واکنش در برابر رفتار نیک دیگران»، صرفاً محدود و منحصر به جامعه اسلامی و اجتماع مسلمانان نیست، بلکه میتواند در یک جامعه و یک تمدن غیراسلامی نیز موجی از نیکیها را موجب شود و تمدن را در فرایند تمدنیاش تمدنیتر بنماید.
علاوه بر گفتار و کردار حسن، امور دیگری مانند بلا و امتحان، رزق و روزی، متاع و بهرههای دنیوی، اجر و پاداش، قول و وعده بهمثابه افعال خداوندی در قرآن متصف به وصف حسن و نیک شدهاند: «وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَنا؛ و برای آنکه مؤمنان را به آزمونی نیکو از سوی خود بیازماید» (سوره انفال، آیه 17)؛ «أَنِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ يُمَتِّعْكُمْ مَتاعاً حَسَنا؛ و اينكه از پروردگارتان آمرزش بخواهيد سپس به درگاه او توبه كنيد تا اينكه شما را با بهرهمندى نيكويى تا زمانى معين بهرهمند کند» (سوره هود/ آیه 3)؛ «إِنْ كُنْتُ عَلى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَ رَزَقَني مِنْهُ رِزْقاً حَسَنا؛ اگر من بر دلیل روشنی از سوی پروردگارم متکی باشم و از جانب او رزق نیکویی به من داده باشد» (سوره هود، آیه 88)؛ «مَنْ رَزَقْناهُ مِنَّا رِزْقاً حَسَناً فَهُوَ يُنْفِقُ مِنْهُ سِرًّا وَ جَهْراً هَلْ يَسْتَوُون؛ و کسی که ما از سوی خود رزق نیکویی به او دادهایم» (سوره نحل، آیه 75)؛ «يُبَشِّرَ الْمُؤْمِنينَ الَّذينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْراً حَسَناً؛ و مؤمنانى را كه كارهاى شايسته مىكنند نويد بخشد كه براى آنان پاداشى نيكوست» (سوره کهف، 2)؛ «أَفَمَنْ وَعَدْناهُ وَعْداً حَسَناً؛ آيا كسى كه وعده نيكو به او دادهايم و او به آن خواهد رسيد» (سوره قصص، آیه 61)؛ «فَإِنْ تُطيعُوا يُؤْتِكُمُ اللَّهُ أَجْراً حَسَناً؛ پس اگر اطاعت کنید خدا پاداش نیکی به شما خواهد داد.» (سوره فتح، آیه 16)
در جامعه و تمدن اسلامی، علاوه بر اینکه انسانها رفتارهای نیکی یکدیگر را به بهترین نحو پاسخ میدهند و اعمال خیر در جامعه روز به روز فزونی میگیرد، خداوند نیز هر نیکی را بهطور احسن پاسخ داده و در آن فزونی و برکت قرار میدهد. این نکته، موج تمدنی رفتاهای نیک را در تمدن اسلامی به مراتب بیشتر و با ثباتتر میکند. عمل نیک و سخن نیک با ازدیاد و برکتی که از ناحیه خداوند در آن قرار داده میشود، تضاعف و تصاعد بیشتری پیدا میکند و بالطبع انباشت خیرات را تکامل میبخشد. «فَتَقَبَّلَها رَبُّها بِقَبُولٍ حَسَنٍ وَ أَنْبَتَها نَباتاً حَسَنا؛ پس پرودگارش او را بهصورت نیکویی پذیرفت، و به طرز نیکویی نشو» (سوره آل عمران، آیه 37)؛ ِ«مَنْ يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فيها حُسْنا؛ و هر كس نيكى به جاى آورد و طاعتى اندوزد» (سوره شوری، آیه 23)؛ «مَنْ ذَاالَّذي يُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ وَ لَهُ أَجْرٌ كَريمٌ؛ آن کیست که به خدا قرض نیکو دهد (یعنی قرضالحسنه و صدقه دهد و احسان به فقیران کند) تا خدا بر او چندین برابر گرداند و او را پاداشی با لطف و کرامت باشد» (سوره حدید، آیه 11)؛ آیاتی از این دست نشان میدهد که قرض حَسَن و بلکه هر رفتار حَسَن موجب میشود که خداوند در آن زیادی و برکت قرار داده و آن را به یک پدیده دنبالهدار تبدیل کند.
این قاعده و قانون اعجازآمیز قرآنی در تمدنسازی را نه میتوان در تاریخ تمدن سکولار پیدا کرد و نه میتوان از آن در ادبیات و تفکر مدرن نشانهای پیدا کرد. در جامعه مدرن، اساس و پایه در انجام کارهای خیر و تکثیر آن، قانون است. فراتر از قانون، فرهنگ عمومی چنین ضرورتی را در اخلاقیات ایجاب نمیکند که هر فردی در برابر هر امر نیکی احساس مسئولیت کرده و آن را برگرداند و بلکه بهتر از آن را انجام دهد، اما در جامعه اسلامی و در تمدن اسلامی هر فردی به موجب انگیزه معرفتی و ایمانیاش در برابر کار نیک سکوت نمیکند، آن را تکثیر میکند و سعی میکند از یک امر نیک، نیکیهای بیشتر و بلکه بهتری را بسازد و به جامعه تزریق کند.
از سوی دیگر در جهانبینی اسلامی، خدای حاضر در جامعه، خدای برکتدهنده به هر کار خیر خالصانه است و همین فعل الهی، موجب بقا و ماندگاری کار نیک در جامعه اسلامی میشود. عملاً غیرت خداوندی اجازه نمیدهد که آن کار خیر خالصانه در فراز و فرود روزگار گم گشته و از بین برود.
انتهای پیام