حجتالاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه طی یادداشتی که بهمناسبت میلاد امام حسن(ع) در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: بیگمان همه ابعاد زندگی امام حسن(ع) برای اصلاح زندگی میتواند الگو باشد، چراکه معیارهای زندگی حضرت براساس قرآن و رهنمودهای رسول خدا و تعلیم و تربیت مادرش فاطمه(س) و پدرش علی بن ابیطالب(ع) است که همه این حضرات در بندگی و زندگی به بهترین اصول زندگی عمل میکردند؛ بنابراین انسان برای زندگی خود و سبک زندگی باید معیارها و اسوههایی داشته باشد و برنامه زندگی خود را براساس آن تنظیم کرده و راهنما و تابلو زندگی خود قرار دهد.
در معارف ائمه(ع) قبولی اعمال عبادی، مشروط به حلال بودن خوراک شده است که حاکی از اهمیت مسئله خوراک در اسلام است. امر قرآن بر آن تعلق گرفته است و از طرفی فرموده: «و لا تأکلو اموالکم بینکم بالباطل» بنابراین ویژگی اصلی در خوراک طیب بودن است که از فرائض دینی است. روی همین اصل، در ادعیه مهم ائمه(ع) که بهترین حالات آنان در دعا به حضور پرودگار بوده، از خداوند درخواست فراهم شدن زمینه کسب حلال و تغذیه حلال کردهاند.
از طرفی بهترین عبادات در نگاه ائمه(ع) کسب روزی حلال و تغذیه حلال محسوب شده است؛ پیامبر اکرم(ص) دست کارگری را که در راه کسب روزی حلال پینه بسته بود بوسه زد، وقتی پیامبر(ص) از غزوه تبوک برمیگشت، سعد انصاری به استقبال حضرت آمد، پیامبر(ص) دستان او را فشرد و زبری آن را احساس کرد بوسه زد و فرمود: این دست بر آتش جهنم حرام است؛ پیامبر کسب حلال را بهعنوان فریضه مطرح کرد.
در سیره امام حسن(ع) علاوه بر سفارش اکید به اطعام و تأمین خوراک نیازمندان، اطعام فقرا و محتاجان الگوی عملی برای نیکوکاران بود و این شیوه را در میان بنیهاشم و مردم جوانمردی و سخاوت را نهادینه کردند. به کرات دیده میشد در خانه آن حضرت به روی فقرا باز بود و در کنار حضرت غذا میخوردند، به مستمندان کمک زیادی میکرد و بر سر سفره آنها مینشست.
آراستگی و نظم ظاهری و پاکیزگی و رعایت بهداشت در امر پوشش، مورد اتفاق ارباب خرد است؛ ائمه(ع) به این مسئله در پوشش توجه داشته و به پوشیدن لباسهای نو و آراسته و پاکیزه، توصیه و در سیره نشان دادهاند، در مسئله عبادات آنرا از شرایط پذیرش عبادات، قرار داده و در امور اجتماعی و فردی نیز به این مهم توجه کردهاند.
پوشش مناسب، یک هنجار پذیرفته و نیک اجتماعی است که برخاسته از عقلانیت انسان است؛ در فرهنگ اسلام، ژندهپوشی یا برهنگی پسندیده نیست، جوامع انسانی از آغاز به پوشش بهتر گرایش داشتهاند و با امکانات موجود به بهترین وجه خود را میپوشاندند و عریان بودن را منافی عفت دانستهاند.
از اینرو آراستگی ظاهری از جمله ابعاد توجه ائمه به مسئله پوشاک است. از طرفی عدم سوءاستفاده از لباس و آلوده نشدن به صفات رذیله مانند کبر، با تظاهر به لباس (لباس شهرت) نیز بهنوعی ضرورت توجه به پوشاک را مطرح میکند؛ برای نمونه در نگرش ائمه(ع) پوشیدن لباسهای فاخر برای فخرفروشی و کبر و غرور مذموم شمرده شده است و از طرفی پوشیدن لباس پاکیزه و نظیف مورد تأکید آنها بوده؛ در این میان اعتدال و عدم افراط در پوشش نیز در کلام آنها درباره لباس دیده میشود، که همه این توصیهها و سفارشات ضرورت توجه به لباس را بهخوبی تبیین میکند.
پیامبر اکرم(ص) به امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در کودکی لباسهای زیبا میپوشانید. ام سلمه از آن حضرت پرسید، چه لباسی است؟ فرمود لباسی است بهشتی که خداوند هدیه کرده است برای حسین، که او را در این روز آرایش کنم.
امام حسن(ع) طیلسانی زیبا و گرانقیمتی داشت، روزی فقیری به آن حضرت مراجعه کرد و به او هدایایی فراوان داد (پنج هزار درهم و پانصد دینار) رایج که یا طلا و یا نقره بود که فقیر از حمل آنها عاجز بود، درخواست کرد آن حضرت حمالی به او اجیر کند تا آنها را به منزل او رساند، باربری اجیر کرد و طیلسان خود را به حمال داد تا کرایه حمل آنها را داده باشد.
امام حسن(ع) لباسهای زیبا و پاکیزه میپوشید؛ هدیه لباس به مستمندان در سیره امام حسن(ع) به وفور دیده میشود. آن حضرت چنانکه در تأمین خوراک فقرا اهتمام تمام داشت در تهیه لباس و پوشاک آنان نیز همت میکرد.
در فرهنگ اسلام و سبک زندگی اهل بیت(ع) ازدواج بسیار مهم، اما آسان بود؛ ازدواجهای اسلامی از آن جهت که پیوندها را محکم میکرد و قبایل را به هم پیوند و خویشاوندیها را زیاد میکرد مهم بود؛ هرچه از دواجها آسان گرفته و تشریفات زاید آن کاسته شود الفتها و انس و مهر و محبت در خانوادهها افزون شده و بنیاد خانوادهها تحکیم میشود؛ امروز یکی از اساسیترین مشکل جامعه ما که باید با الگو گرفتن از سیره اهل بیت(ع) حل شود تشکیل خانواده و ازدواج است.
ازدواجهای پرتشریفات با هزینه سنگین که با سبک زندگی اسلامی سازگار نیست؛ در حالی که در سیره همه معصومان ازدواج امری بسیار آسان بوده است؛ ولیمه و اطعام مردم بهویژه فقرا از سنت پایدار همه پیشوایان دینی و برنامه ثابت سبک زندگی اهل بیت(ع) بوده است.
امام حسن(ع) مراسم ازدواج بسیار ساده و چند زن داشت که عروسی آنها با ولیمه ساده برگزار شد؛ ازدواج امام حسن(ع) در آغاز سن بلوغ بود، اولین همسران امام، خوله مادر حسن مثنی یا ام بشیر مادر زید یا ام اسحاق مادر طلحه هستند؛ شیخ مفید نام همسران آن حضرت را چنین گزارش کرده است: ام بشیر دختر ابی مسعود، خوله دختر منظور فرازی، ام اسحق دختر طلحه بن عبدالله تمیمی که پس از شهادت امام حسن(ع) با امام حسین(ع) ازدواج کرد. از دو نفر از کنیزان حضرت که همسر حضرت بودند، بهعنوان ام ولد (کنیز دارای فرزند) نام برده است؛ خوله که زنی نجیب و بسیار دوستدار امام بود در حیات امام وفات کرد، ظاهراً امام بعد از وفات او همسران دیگری اختیار کرد؛ جعده دختر اشعث را که در قتل امام با معاویه همدستی کرد یکی از این زنان بود.
بلاذری نام همسران را اینگونه گزارش کرده است: خوله (مادر حسن)؛ ام بشیر، مادر زید، ظمیاء مادر حسین و عبدالله، ام ولد (کنیزی که همسر امام بود)، ام اسحق مادر طلحه مادر عمرو، ام ولد (کنیزی که همسر امام بود). ابن حزم گزارش کرده حسن بن علی سه زن داشت: خوله، ام بشیر و ام اسحق.
پیوستگی یاد خدا آثاری دارد، قبل از هر چیز سبب زنده بودن دل است؛ خداوند در این باره فرمود: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُم» مرا یاد آورید تا شما را با نعمتم یاد آورم، مرا بیاد آورید با اطاعت و عبادت تا شما را یاد آورم، با نعمتها و احسان و راحت و رضوان. یا در جای دیگر فرمود: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اذْکُرُوا اللَّهَ ذِکْراً کَثِیراً وَ سَبِّحُوهُ بُکْرَةً وَ أَصِیلا؛ اى کسانى که ایمان آوردهاید خدا را بسیار یاد کنید و در بامداد و پسین او را تسبیح کنید.»
سیره امام حسن(ع) اینگونه بود وقتی که به بستر خواب میرفت، سوره کهف را میخواند و میخوابید. حسن بن علی چنان بود که، چون از وضو فارغ میشد رنگش تغییر میکرد و میفرمود: سزاوار است در محضر خدا، رنگ چهره تغییر کند. در پیشگاه خداوند، بسیار خاشع بود، بهطوری که در وقت عبادت رنگش زرد میشد و بدنش میلرزید، با یاد مرگ، قبر و قیامت اشک از چشمانش جاری میشد و چون به نماز میایستاد بندهای بدنش میلرزید و پیوسته در هر حالی که کسی آن حضرت را میدید به ذکر خدا مشغول بود.
از جمله عبادتهای عارفانه امام اهتمام به حج و زیارت خانه خداست، روشی است که انسان میتواند ایمان خود را با انجام این عبادت ترقی دهد، مکررا پیاده به حج رفت و گاهی نیز پای برهنه راه میرفت.
رفتار اجتماعی انسان و برخورد با همنوعان و شیوه معاشرت با مردم اعم از همسایگان و برادران دینی امری است که در دین اسلام مورد توجه واقع شده است؛ آداب و دستورات اجتماعی و معیارهای تعامل با دیگران در اسلام بسیار مهم است؛ معصومان که در این موضوع دارای سبک خاص و دستورات خاص دارند که میتوان این دستورات و رفتارها را استخراج و بهعنوان اصول عملی در آداب الاجتماع قرار داد و رفتار مردم را به سبکی هدایت و سوق داد که برخاسته از دین است. از سیره امام حسن(ع) در این مورد میتوان اصول مهمی را استخراج و بهعنوان اصول و مؤلفههای سبک زندگی اسلامی مطرح کرد.
امام حسن(ع) از لحاظ اجتماعی بهگونهای رفتار میکرد که همسایگان و شهروندان و هیچ کس به خاطر شأن والای ایشان از دستیابی به ایشان و حقوق خویش محروم نشوند؛ یعنی آثار جلالت امام بر مردم تحمیل نمیشد و از جبروت آنی امام ضرری به نظم جامعه و حقوق مردم نمیرسید.
سیوطی در کتاب تاریخ الخلفا روایت کرده که روزی امام حسن(ع) در مکانی نشسته بود و، چون خواست از آنجا رود فقیری وارد شد، امام به آن مرد فقیر خوش آمد گفت و با او ملاطفت کرد و سپس به او فرمود: ای مرد تو وقتی نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من میدهی؟ مرد فقیر عرض کرد: آریای پسر رسول خدا.
روزی گذر امام به جمعی از فقرا افتاد که چند پاره نان خشک در پیش داشتند و مشغول خوردن بودند. چون نظر آنان به حضرت افتاد، تعارفش کردند. امام حسن(ع) از اسب فرود آمده و فرمود: خدا متکبران را دوست نمیدارد. آنگاه با آنان نشست و از غذایشان تناول کرد. به برکت وجود آن بزرگوار چیزی از غذا کم نیامد. آن وقت، حضرت آنان را به مهمانی دعوت کرده و ضمن دادن غذای خوب، لباسهای فاخری نیز به آنها هدیه داد.
قرآن فرموده است هرگاه تحیت و احترامی نسبت به شما انجام شد و تحیتی از جانب کسی رسید ادب اجتماعی حکم میکند که شما مثل آن یا بهتر از آن را تقدیم هدیهدهنده و تحیتکننده کنید؛ این یک سلوک اجتماعی است که قرآن به انسانها میآموزد «وَ إِذا حُیِّیتُمْ بِتَحِیَّةٍ فَحَیُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها إِنَّ اللَّهَ کانَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ حَسِیباً» کنیزیکی آمد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه داد؛ حسن بن علی به او گفت: تو در راه خدا آزادی! فردی گفت: کنیزکی شاخه گلی ناچیز به شما هدیه کرد و تو او را آزاد کردی؟ ایشان در پاسخ فرمودند: این گونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود: «وقتی تحیتی به شما دادند، تحیتی بهتر بدهید»؛ و بهتر از آن گل آزادی اوست.
حلم و بردباری امام چنان بود که گاه دشمن کینه توز را که به قصد کشتن آمده بود، به دوستی مخلص و هواداری مؤمن تبدیل میکرد. امام حسن از نمونههای مشهور، به بردباری و نیکی در برابر بدکاران است؛ و الگوی حقیقی در مکارم اخلاق است. موفق بن احمد خوارزمی روایت کرده که امام حسن(ع) گوسفندی داشت که به آن علاقه داشت، روزی مشاهده کرد که پای آن گوسفند شکسته شده، به غلامش فرمود چه کسی پای این گوسفند را شکسته؟ پاسخ داد: من! فرمود چرا؟ گفت: میخواستم شما را غمگین کنم، امام فرمود: اما من تو را خوشحال خواهم کرد و تو در راه خدا آزادی.
مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهرهای آرام و بسیار نیکو و لباسی در بر کرده که به طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند حسن بن علی بن ابیطالب است. خشمی سوزان سرتاپای وجودم را فرا گرفت و بر علی بن ابیطالب(ع) حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کردم، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به سوی او سرازیر شد. پس از آن که به ناسزاگویی پایان دادم از من پرسید آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود با من بیا اگر مسکن نداری به تو مسکن میدهم و اگر پول نداری به تو کمک میکنم و اگر نیازمندی، بی نیازت میسازم. من از او جدا شدم درحالی که در روی زمین محبوبتر از او نزد من کسی نبود. این مرد پس از رفتار هدایتگرانه امام از شیعیان اهل بیت گردید
مورخان و دانشمندان در شرح حال زندگانی پر افتخار ایشان، بخششهای بی سابقه و انفاقهای بسیار بزرگ و بینظیری ثبت کردهاند که در تاریخچه زندگانی هیچ کدام از بزرگان به چشم نمیخورد و نشانه دیگر از عظمت و کریم بودن ایشان بیاعتنایی به مظاهر فریبنده دنیاست که نوشتهاند؛ امام حسن(ع) در دورهای میزیست که به لحاظ سیاسی و اقتصادی و اجتماعی، مردم گرفتار فقر و ظلم بنیامیه بودند، آنان ثروتهای جهان اسلام را در اختیار خود داشته و بین خود تقسیم میکردند و بیشتر مردم در فقر و پریشانی زندگی میکردند، و گاهی به امام حسن(ع) مراجعه میکردند و آن حضرت قبل از درخواست و پیش از خواسته مردم به آنان انعام و بخشش میکردند.
نسبت به کرامتهای امام حسن(ع) داستانهای زیادی در تاریخ هست که جای ذکر همه آنها نیست. اما وقتی از خود امام پرسیدند، چرا هرگز محتاجی را ناامید بر نمیگردانید؟ فرمودند: من هم به درگاه خدا سائلی هستم و میخواهم که خدا محروم نکند و شرم دارم که با چنین امیدی سایلان را ناامید کنم. خداوندی که عنایتش را به من ارزانی میدارد، میخواهد که من هم به مردم کمک کنم.
درواقع میتوان گفت که ائمه مظهر صفات واسماء الهیاند؛ کریم بودن ومعروف به کریم شدن امام نیز حقیقتی از این معناست که امام مظهر کرامت و بخشندگی الهی بود؛ چون بخششهای امام حسن(ع) زبانزد عام و خاص شده بود؛ و به خاطر اینکه ایشان دارای قلبی پاک و رؤوف نسبت به دردمندان و فرودستان جامعه داشت و با آنان همنشین میشد.
بزرگان بنیهاشم در سخا و بخشش و احترام به مردم شهرت داشتند ولی آن حضرت به قدری در این وصف برجستگی داشت که در میان مردم و اهل بیت(ع) از همه زبان زد شده بود و به کریم اهل بیت معروف گردید؛ کرامتش به خاطر رفع نیازهای اقتصادی و حل مشکلات مردم بیشتر زبان زد گردیده است.
حضرت در طول عمر خود دو بار تمام اموال و دارایی خود را در راه خدا خرج کردند و سه بار نیز ثروت خود را به دو نیم کردند و نصف آن را برای خود و نصف دیگر را در راه خدا به فقرا بخشیدند.
مردی نامهای را به دست امام حسن(ع) داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام بدون این که نامه را بخواند به او فرمود: حاجتت رواست! شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا خوب بود نامهاش را میخواندی و میدیدی حاجتش چیست و آنگاه بر طبق حجتش پاسخ میدادی؟ امام فرمود: بیم آن دارم که خدای تعالی تا به این مقدار که من نامهاش را میخوانم از خواری مقامش مرا مورد مؤاخذه قرار دهد.
تاریخ از بخشندگیهای امام حسن(ع) داستانهای فراوان به یاد دارد، مثلاً روزی عربی به نزد ایشان آمد و درخواست کمک کرد و امام دستور دادند که آنچه موجود است به او بدهند و قریب 10 هزار درهم موجود را به آن اعرابی بخشیدند.
امام روا نمیدید مبلغ ناچیزی که خرج یک روز فقیر را به سختی تأمین میکند، به وی داده شود و در نتیجه او ناگزیر میشد برای تأمین روزی هر روز خود دست احتیاج به سوی این و آن دراز کند.
انتهای پیام