حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد حوزه علمیه در گفتوگو با ایکنا از قم در ادامه تفسیر سوره قصص بیان کرد: خداوند در آیه 56 این سوره میفرماید: «إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ؛ قطعاً تو نمیتوانی هر که را خود دوست داری هدایت کنی، بلکه خدا هر که را بخواهد هدایت میکند»، این آیه بیان میکند هدایت در همه مسائل با زور و فشار و صرف ارائه دلیل و مدرک حاصل نمیشود.
آیه در ادامه میفرماید: «وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ؛ و او به هدایتپذیران داناتر است»، بنابراین افراد متکبر نباشند، خداوند در آیات متعدد اشاره میکند خداست که میداند چه کسی هدایت شده و خداوند به هدایتشدهها داناتر است، زیرا هدایت یک امر باطنی است، هرچند آثار ظاهری نیز دارد؛ گاهی فرد منافقی همه این آثار ظاهری را دارد، اما از درون هدایت نشده است، بنابراین ما نمیتوانیم بهصورت یقینی بگوییم کسی هدایت شده یا نشده و تنها آگاهی خداوند نسبت به این افراد بیشتر است.
آیه 57 سوره قصص میفرماید: «وَقَالُوا إِنْ نَتَّبِعِ الْهُدَى مَعَكَ نُتَخَطَّفْ مِنْ أَرْضِنَا»، یعنی اگر ما با تو دنبال هدایت برویم از سرزمین خود برچیده شویم، «خطف» یعنی ربودن و به این معناست که ریشه ما را از سرزمین خودمان میکنند، این صحبت یکی دیگر از بهانههایی است که مشرکان مکه برای ایمان نیاوردن میآوردند، همانطور که قبلاً میگفتند چرا کتاب بهتری نازل نمیشود، این مورد نیز در ادامه همان بهانههاست.
خداوند در ادامه آیه 57 میفرماید: «أَوَلَمْ نُمَكِّنْ لَهُمْ حَرَمًا آمِنًا يُجْبَى إِلَيْهِ ثَمَرَاتُ كُلِّ شَيْءٍ رِزْقًا مِنْ لَدُنَّا؛ آیا ما برای مشرکان مکه حرم امنی آماده نکردیم که انواع محصولات بهعنوان رزق و روزی ما بهسوی آنها سرازیر و فراهم شود»؛ در ادامه میفرماید: «وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ» یعنی اما اکثر اینها نمیفهمندند؛ این آیه بیان میکند که ما امنیت این افراد را حفظ میکنیم و مگر غیر از این است که در بیابان آنها باید به دنبال غذا باشند، در حالی که همه چیز در آنجا وجود دارد.
حرم الهی از زمان حضرت ابراهیم(ع) تا به امروز به دلیل دعای آن حضرت، آباد بوده و از کالا و خوراک و میوه وفور بوده است، یعنی همانطور که روزی و امنیت شما را در اینجا فراهم کردیم بعد از این نیز میتوانیم. خداوند متعال در دنیا بهوسیله برخی از عوامل ظاهری مانند در مسیر تجاری قرار دادن برخی شهرها گشایشهایی را ایجاد میکند، در سفرنامههای حج داریم که از گذشته همواره حاجیان از اینکه در شهر ناهموار و خشکی مانند مکه همه نعمتها وفور است تعجب میکردند، بنابراین خداوند میفرماید ما این نعمتها را به شما دادیم اما وقتی ایمان نداشته باشند علم ندارند و درک نمیکنند.
آیه 58 سوره قصص میفرماید: «وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنْ قَرْيَةٍ بَطِرَتْ مَعِيشَتَهَا فَتِلْكَ مَسَاكِنُهُمْ لَمْ تُسْكَنْ مِنْ بَعْدِهِمْ إِلَّا قَلِيلًا»، یعنی چه بسیار شهرها و مناطقی را نابود کردیم که اینها در معیشت و زندگی خود سرکشی کردند، کسانی که از حد خود گذشتند؛ بهطور معمول انسان نیازهایی در حد تعادل دارد، اما اگر این نیازها از حد بگذرد، طغیان است، خداوند تا حدی در برابر معصیت اغماض میکند، اما گاهی برخی از افراد و گروهها از حد میگذرانند، در برخی مناطق، خانههای ویران این افراد هنوز وجود دارد و بعد از آنها و تنها به مقدار کمی برای اسکان کوتاه مسافران، مسکونی نشده و کنایه از ویرانی و خرابی دارد.
آیه 58 در ادامه میفرماید: «وَكُنَّا نَحْنُ الْوَارِثِينَ»، یعنی و ما خود وارث آنها شدیم و جای آنها را گرفتیم، همانطور که میفرماید: «انا نحن وارث الارض»، یعنی ما زمین را از آنها تحویل گرفتیم و این ما هستیم که تعیین میکنیم چه قومی و چه مردمی در کجا ساکن شوند، بنابراین با وجود اینکه خدا ملکیت حقیقی بر همه چیز دارد، اما نسبت به مساکن این افراد بیان میکند که ما مسکن آنها را گرفتیم و به کسی ندادیم، خداوند در جهان، گاهی ملتی را بیرون میکند و ملت دیگری را جایگزین میکند، اما مسکن این افراد را خالی گذاشته و به کسی نیز نمیدهد تا اعمال قدرت خداوند مشخص شود، این مناطق، مناطق عذاب بوده و توقف طولانی در این محلها مکروه است.
خداوند در آیه 59 قصص میفرماید: «وَمَا كَانَ رَبُّكَ مُهْلِكَ الْقُرَى حَتَّى يَبْعَثَ فِي أُمِّهَا رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِنَا»، یعنی خداوند هیچ وقت شهرها و مناطق را نابود نمیکند تا اینکه در مرکز آنها رسولی را بفرستد که برای آنها آیات را بخواند و روشنگری کند، زیرا در مرکز و پایتخت اگر حرفی زده شود یا اتفاقی بیفتد در مناطق و شهرهای دیگر نیز پخش شده و همه مطلع میشوند.
آیه 59 در ادامه میفرماید: «وَمَا كُنَّا مُهْلِكِي الْقُرَى إِلَّا وَأَهْلُهَا ظَالِمُونَ؛ و ما در هیچ حالی از احوال نابودکننده شهرها نبودهایم مگر در حالی که اهلش ستمکار بودهاند»، نکته دوم بعد از ارسال رسول این است که میفرماید ما هیچ شهری را نابود نمیکنیم مگر اینکه مردمش ظلم کنند، «ظالمون» به طغیان و از حد گذشتن و رعایت نکردن عدالت در مناسبات اجتماعی اشاره دارد.
بنابراین عذاب الهی صرفاً برای حقالله نیست، بلکه حتماً باید مناسبات اجتماعی خراب شود و افراد ظلم کنند تا عذاب ببینند، ظلم نیز انواع و اقسام مختلف دارد. عدالت هم یکی از شعارهای پرافتخار اسلام است و تمام موارد در سایه عدالت اتفاق میافتد، امیرالمؤمنین(ع) در نهجالبلاغه در خصوص ظلم کردن میفرماید اگر دنیا را به من بدهند که به ناحق از دهان مورچهای پر کاهی را بگیرم این کار را نمیکنم.
خداوند در آیه 60 سوره قصص میفرماید: «وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ»، یعنی هر چیزی که ما به شماها بدهیم متاع و زینت دنیاست، متاع یعنی چیزی که باعث لذت شود، زینت هم یعنی آلت زیبایی؛ بسیاری از کارها در دنیا، برای لذت بردن است و این یک غریزه در انسان است، غریزه دیگر هم زیباییجویی انسان است.
قرآن نیز برخلاف برداشت بسیاری از افراد، متاع و لذت را بد نمیداند، بلکه بیان میکند هر نعمتی که ما به تو میدهیم متاع دنیاست و کارکرد محدودی دارد، پس نعمتها را مذمت نمیکند، بلکه آنها را در برابر آخرت مذمت میکند و میفرماید تعالی داشته باشید و به این متاع دنیا بسنده نکنید، انسان عاقل نیز «ما عندالله» یعنی آخرت و معنویت را انتخاب میکند، زیرا پایدار و بادوامتر است، عقل حکم میکند آخرت خود که همیشگی است را توسعه دهیم، لذا این آیه حیات دنیا را فی نفسه بد نمیداند.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام