جنایت تروریستی کرمان بیتردید از حوادث بسیار تلخ سالهای اخیر است که دل همه ایرانیان را به درد آورد؛ جنایتی که داعش آن را پدید آورد. گرچه امروز از هیمنه گروههای تکفیری کاسته شده است ولی این حرکات مذبوحانه نشان میدهد افکار این جریان منحرف تداوم دارد و باید ضمن نابودی پایگاههای فیزیکی، پایگاههای فکریشان را نیز از بین برد.
خبرنگار ایکنا در گفتوگو با حجتالاسلام والمسلمین سیدمهدی علیزاده موسوی؛ پژوهشگر فرقههای مذهبی و استاد حوزه علمیه درباره چرایی چنین اقداماتی از سوی داعش و راه مقابله با آن گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید:
ایکنا ـ فکر میکنید چه عواملی باعث میشود افرادی که ادعای مسلمانی دارند عدهای دیگر از مسلمانان بی گناه را بکشند؟
این حادثه را نباید بسیط ببینیم زیرا ماجرایی ترکیبی و مرکب است؛ رخدادن این ماجرا در سالگرد شهید سلیمانی بیانگر آن است که داعش ضربه بزرگی از ایشان خورده است. در حماقت جریان داعش همین بس که اینها نسخه به روز شده خوارج با همان دیدگاههای افراطی هستند؛ اولین ویژگی آنها، ظاهرگرایی است و تامل و تعمق در آنان وجود ندارد لذا فقط با توجه به ظاهر قرآن و نداشتن جامعیت، برخی آیات را به همه تعمیم میدهند و بقیه مسلمین و شیعه را هم جزء کفار قلمداد میکنند؛ بنابراین آیاتی چون «وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه» و ... را بر بقیه مسلمین بار میکنند در حالی که مخاطب آیه مشرکین هستند. در پیام داعش هم آمده بود: واقتلوهم حیث وجدتموهم ... که این تعبیر هم نشاندهنده روحیه ظاهرگرایانه آنان است؛ دامنه توحید و شرک را آنقدر ضیق میکنند که کسی جز خودشان، موحد نیست.
ایکنا ـ نظر اسلام درباره ترور و کشتار غافلگیرانه چیست؟ و چه قرائتی از اسلام باعث میشود این گروه از تروریستها فکر کنند با عملیات انتحاری و ترور به بهشت میروند و با پیامبر(ص) محشور میشوند؟
شدیدترین فرقه بین فرقههای اسلامی که شاید از همه افراطیتر باشد حنبلی است؛ با این حال احمد بن جنبل به عنوان رهبر حنابله مخالفانش را تکفیر نمیکرد و حتی پشت سر حشویه، که برخی معتقد بودند از دین خارج هستند نماز میخواند و وقتی علت را از احمدبن حنبل جویا میشدند میگفت اینها اهل قبله هستند. بنابراین این عقیده احمد است و در دورهای که متوکل به قدرت رسید با مخالفان خود یعنی عقلگرایان هم چنین مواجهه و عقیدهای را نداشت و جلوتر هم که میآییم مثلا امام اشاعره که نیمی از مسلمین اهل سنت دنیا پیرو او هستند وقتی در حال احتضار بود همه شاگردانش را دور خود جمع کرد و گفت شاهد باشید که من هیچ یک از اهل قبله را تکفیر نکردم. امام شافعی هم چنین سخنی گفت که من تکفیر نکردم بنابراین چنان چه وهابیت التقاطی و انحراف است داعش هم ریشه در این انحراف دارد.
ما 3 ضلع انحرافی در بین مسلمین داریم؛ یک ضلع بهائیت است، یک ضلع قادیانیه و دیگری هم در جهان عرب است که وهابیت است و جریانات داعش و تکفیری خودشان دارای اندیشه مستقل نیستند و تئوریپرداز هم ندارند و آبشخور آنان وهابیت است. البته برخی علمای وهابی هم چون اهل علم بودند تا این اندازه گرفتار افراط نشدند و قبول داشتند که اگر کسی اهل قبله باشد و شهادتین بر زبان جاری کند نباید او را کشت ولی متاسفانه در مورد گروههایی مانند داعش، رهبری در دست یکسری افراد تندرو و بیدانش و منحرف است که به راحتی چنین جنایاتی مرتکب میشوند و بیگناهان را میکشند.
ایکنا ـ در شرایط کنونی راه حل این مسائل را چه میدانید؟
ما در مورد داعش تعلل کردیم یعنی وقتی سردار سلیمانی فرمود که پایان داعش است این از نظر نظامی بود ولی جریان فکری آنها را باید به طور مستمر پیگیری میکردیم زیرا داعش وقتی در سوریه از بین رفت به آسیای مرکزی مانند قرقیزستان و تاجیکستان و به خصوص افغانستان منتقل شد چون در این کشور حکومت ثابت و قدرتمندی مستقر نبود و زمینه چنین اندیشههایی هم وجود داشت؛ با وجود مقابله فکری که همان موقع داشتیم و مؤثر هم بود مسلمین به این خطر آگاه شدند ولی بعدا آن را رها کردیم و تصور کردیم از بین رفته است. بنابراین الان بهترین راه برای مقابله با داعش به نظر بنده از طریق اندیشه است و باید مراقبت شود که افراد به دام اینها نیفتند. باید اتاق فکر در این عرصه تشکیل دهیم زیرا هر قدر فساد در مناطق مستعد بیشتر شود زمینه رشد این جریانات تکفیری هم بیشتر خواهد شد.
مسئله دیگر هم بحث رصد است؛ همانطور که سردار سلیمانی فضای داعش را به بیرون از کشور منتقل کرد و اجازه نداد که ناامنی به داخل بیاید ما هم باید از جهت فکری چنین مقابلهای داشته باشیم و بدانیم مسلما وضعیت امروز بهتر از روزهایی است که سردار سلیمانی با داعش به صورت مستقیم در حال جنگ بود.
به نظر بنده اگر حادثه کرمان و شاهچراغ رخ داد به خاطر این بود که ما خاطرجمع شدیم که داعش از بین رفته است لذا مراقبت جدی نداشتیم و اگر همان انگیزه و رصد وجود داشت امروز اسیر این بلیه نبودیم.
ایکنا ـ برخی در اروپا اسلام را با این گونه نگاهها میشناسند و به نوعی این کارها باعث اسلامهراسی شده است. برای مبارزه با این مسئله چه باید کرد؟
تولد داعش در موج سوم اسلامهراسی و اسلامستیزی بود؛ وقتی غربیها در دهه 70 احساس کردند بحث مقابله با اسلام با تالیف کتابی مانند آیات شیطانی و کشیدن کاریکاتور پیامبر(ص) و ... جواب نداد داعش را به جان کشورهای اسلامی انداختند و متاسفانه این جواب داد و توانستند لیبی را دو بخش کنند و ظرفیتهای جهان اسلام را دچار مشکلات زیاد کردند و قصد داشتند که تمامی شرایط را برای سازش با اسرائیل و حل مشکلات مرتبط با آن فراهم کنند ولی سردار سلیمانی اجازه نداد این اتفاق رخ دهد بنابراین خود داعش برای دامن زدن به تفرقه به وجود آمده است.
یکی از اسلامستیزان بزرگ آمریکایی میگوید؛ «مسلمان خوب مسلمانی است که مرده است». بنابراین تنها راه مقابله با اسلامهراسی این است که جهان اسلام مرز خود را جریان تکفیر شفاف کند و او را به بیرون از خودش بیندازد زیرا مواضع دوگانه باعث میشود تا این تصور ایجاد شود که برخی از کشورهای اسلامی با اینها هماهنگ و موافق هستند لذا ما نیاز به موضع منسجم جهانی داریم.
ایکنا ـ این توجه در برخی کشورهای اسلامی وجود ندارد؟
بله. چون برخی کشورهای اسلامی از این جریانات استفاده ابزاری میکنند تا به اهداف کوتاه مدت خود برسند و توجه ندارند که آتش آن در بلندمدت دامان خودشان را خواهد گرفت؛ اگر کشورهای اسلامی به صورت منطقهای و محلی فکر نکنند و به منافع بلندمدت جهان اسلام بیاندیشند مطمئنا وضعیت فرق خواهد کرد.
ایکنا ـ در شرایط کنونی حوزه و دانشگاه چه رسالتی بر دوش دارند؟
اولین کاری که ما بایدانجام دهیم شناخت این جریانات است؛ هنوز کار علمی شناختی در حوزه و دانشگاه در حد لازم انجام نشده است در صورتی در این خصوص دو بحث وجود دارد؛ یکی چیستی و دیگری چرایی؛ ابتدا باید ماهیت آنها را بشناسیم و بعد به چرایی آن پی ببریم و این مستلزم چند دانش میانرشتهای مانند علوم اجتماعی و سیاسی، کلام و فلسفه و ... است زیرا برخی مبانی و زیرساختهای اجتماعی و سیاسی باعث پیدایش چنین گروههایی است و تا این زیرساختها شناسایی نشود امکان مقابله هم نیست؛ مثلا وقتی عقلگرایی خودبنیاد غربی رشد کند طبیعتا در برابر آن هم بنیادگرایی افراطی ضد عقل رخ خواهد داد بنابراین ابتدا باید علاجی برای رشد تمدن غربی در جهان غرب داشته باشیم.
باید اندیشکده و پژوهشکده داشته باشیم تا ارباب علوم مختلف در آن جمع شوند و نظریهپردازی و چارهجویی کنند وگرنه تک بعدی پرداختن به مسئله و اینکه آن را در حد قبول نداشتن زیارت و توسل و ... خلاصه کنیم دردی دوا نخواهد شد؛ اینها هم هست ولی باید نگاهی جامع داشته باشیم.
ایکنا ـ قطعا سران این جریان میدانند که باطلاند ولی چه ترفندی به کار میبرند که عدهای پیرو آنها میشوند و با کمربند انفجاری خودشان را هم نابود میکنند؟
سران اینها اهداف دیگری را دنبال میکنند ولی پیروان آنان بیشتر دنبال احساس هستند تا منطق، زیرا فکر میکنند دین در حال نابودی و محاق است و اگر شیعه را نکشند دین از بین خواهدرفت؛ جریان تکفیر هم راه بسیطی را به آنان معرفی میکند و میگوید شما اگر موفق شدید که حکومت پیامبر را احیا کردهاید واگر موفق نشدید شهید راه خدا هستید و به بهشت میروید.
ایجاد تعامل میان سنت و مدرنیته کار دشواری است ولی وقتی قرائتی ساده برای چنین افرادی بیان میشود و از سوی دیگر تبلیغ علیه شیعه هم زیاد است که اینها کافرند و به عایشه بیاحترامی کردهاند و ... احساسات فرد به غلیان در میآید و عقل را کنار میگذارند لذا وقتی فیلم جلسات انتحاریها را میبینیم، وضو میگیرند و گریه میکنند و فکر میکنند الان مقدسترین کارها را انجام میدهند.
به همین دلیل مقام معظم رهبری هم بارها تاکید فرمودند ما جوانها را مؤاخذه نمیکنیم بلکه پشت صحنه این ماجرا باید شناسایی و مورد برخورد قرار بگیرند... بنابراین کار کردن با آنان و بیدارگری و تبیین خیلی میتواند مؤثر باشد تا از این مسیر انحرافی برگردند.
ایکنا ـ در برخی آیات قرآن از یکسو بر تعامل با ادیان تاکید رفته و از سوی دیگر آیات مقاتله هم داریم، آیا نگاه یکجانبهگرایی باعث چنین حوادثی است یا همان بحث ظاهرگرایی مطرح است؟
خطای اینها آن است که معتقدند آیات جهاد و قتال، آیات تعامل و تسامح را نسخ کرده است و این آیات مهیمن بر آیات دیگر هستند لذا باید آنان را بکشیم. این گروه آیات؛ قتال و جهاد و .. را برای دوره ضعف پیامبر(ص) و مسلمین میدانند که امروزه اینطور نیست البته واقعیت این است که وقتی به آیات مراجعه کنیم میبینیم که آیات جهاد بعد از آیات تعامل و تعایش مسالمتآمیز نیست که بتواند آن را نسخ کند بنابراین جنگ در اسلام به صورت ابتدایی نداریم(مگر در شرایط خاص) و عمدتا دفاعی است؛ پیامبر(ص) حتی وقتی وارد مدینه شدند با یهودیان پیمان بستند و حقوقشان را برابر با مسلمین قرار دادند و تا وقتی آنها پیمان نشکستند پیامبر(ص) با آنان وارد مقاتله نشدند. این تهمتی که زده میشود اسلام دین شمشیر است، غلط است.
ایکنا ـ سنت نادرستی از گذشته وجود داشته است و به فرهنگ امروزی هم منتقل شده است یعنی مسلمین احساس میکنند زاویهای که با دیگر مسلمین دارند با پیروان ادیان دیگر ندارند؛ تحلیل شما چیست؟
علت این قضیه پررنگ کردن این اختلافات از سوی برخی جریانات است وگرنه در کشورهای اسلامی شیعیان و اهل سنت در کنار هم به صورت مسالمتآمیز زندگی میکنند؛ این نقد بر مسلمین وارد است که چرا آنان با وجود این همه موارد مشترک به برخی اختلافات جزیی میپردازند البته قرار دادن مسلمین در برابر هم، عمدتا سیاستهای استعماری و استکباری است که در شبکههای ماهوارهای ضد شیعه و ضد اهل سنت ترویج میشود و برخی از افراد سادهلوح نمیتوانند آبشخور این مسئله را درک کنند.
گفتوگو از علی فرج زاده
انتهای پیام