به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین مرتضی روحانی، پژوهشگر فلسفه، 13 اسفندماه در کرسی ترویجی ایمان و معرفت از نظر کانت که از سوی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد، گفت: کانت علاوه بر اینکه فیلسوف مهمی در غرب است، فیلسوف روشنگری هم هست. منظور ما از روشنگری، یک دوره در کنار ادوار دیگر مانند رنسانس و نهضت اصلاح دینی و ... نیست؛ البته همچنان ارزشهای دوره روشنگری برای ما مهم است از این جهت مسئله بنده در این تحقیق این بود که از نگاه کانت به مسئله ایمان بپردازم.
وی با بیان اینکه کانت پیامبر عصر روشنگری است، اضافه کرد: کانت چند نقد مهم از جمله نقد به اخلاق و زیباییشناسی دارد و میگوید من مجبورم تا جایی در معرفت برای ایمان باز کنم و این کار را با احکام ترکیبی پیشینی انجام میدهد، یعنی گویی درصدد این است که از دین، حقیقتی قانونمند ارائه دهد.
روحانی با بیان اینکه نکته مهم کانت در نقدش این است که تفکرات بدون حس، تهی و شهودها بدون مفاهیم، کور هستند، افزود: کانت یک مفهوم سهگانهای را مطرح کرده است که اقناع و عقیده از جمله آن است. از دید وی، اعتقاد به دو دسته منطقی و عملی و اخلاقی تقسیم میشود که در دسته عملی، تعهد مطرح است و نه شناخت و باور و در اولی، معرفت و شناخت مطرح است.
وی افزود: کانت میگوید وقتی عنوانی به نام اعتقاد را مورد بررسی قرار میدهیم، خصوصیات مهمی دارد از جمله اینکه برای همه عقول انسانی قابل فهم و اعتبار باشد نه اینکه بگوییم فقط من خودم اعتبار آن را میفهمم، بنابراین کانت آن را از دامنه اعتقاد بیرون میبرد. اعتقاد از منظر وی، چیزی است که ماهیت نقل و انتقال داشته باشد و از اینجا مسئلهای ایجاد میشود و آن مسئله، وحی است.
وی با بیان اینکه ماهیت وحی فقط برای خداوند معلوم است و کسی راهی به شناخت ماهیت وحی ندارد، افزود: در حقیقت این تصریح از سوی کانت وجود دارد که ما در یک رابطه عملی چیزی را میتوانیم در ایمان لحاظ کنیم که داخل نظرورزی قرار نمیگیرد، یعنی مقولات ایمانی نمیتوانند وارد حیطه عقل نظرورزانه شوند.
روحانی با بیان اینکه قطعیت و صداقت از جمله مهمترین ویژگیهای موضوعات ایمانی است و این موضوعات در محدوده تجربه نمیگنجند، اظهار کرد: کانت ایمان را به مضامین مختلف به کار برده است و این سبب شده تا مفسرین و شارحان آثار وی عبارات مختلفی برای ایمان از منظر وی ارائه کنند. کانت میگوید ایمان به موضوعاتی متعلق است که در حیطه عقل نظری و نظرورز نباشد و بتوان آن را اصول موضوعه برای خیر اعلی در نظر بگیریم.
این پژوهشگر فلسفه با بیان اینکه در الهیات مسیحی چند معنا از جمله ایمان تاریخی بیان شده است، گفت: نوع دیگر ایمان، ایمان واقعی است که بر قلب انسان اثر بگذارد و ایمان رهایی و نجات و اینکه فقط شخص مسیح است که انسان را نجات میدهد، یعنی ایمان چیزی نیست که شخص به آن برسد بلکه هبه و فیضی از جانب خداوند است.
وی افزود: اگر نسبیتسنجی بین ایمان در معنای کانت و ایمان در الهیات مسیحی را بررسی کنیم، میبینیم یک دایره بزرگتری مانند الحاقیات وجود دارد، یعنی واسطههایی بین ایمان مسیحی و ایمان مدنظر کانت. کانت در کتاب «در محدوده خرد تنها» چنین دایرهای را طراحی کرده است.
این پژوهشگر فلسفه با بیان اینکه از منظر کانت، دین عقلانی نمیتواند شامل وجوه دین تاریخی شود، افزود: کانت سعی میکند همه وجوه تاریخی مانند مناسک و مضامین تاریخی و ... را کنار بزند و در مرحله بعد، دین عقلانی ناب به صورت خاص و خنثی قرار میگیرد، یعنی مضامینی هستند که نه با مضامین دین عقلانی ناب در تعارض صددرصد هستند و نه چیزهایی هستند که ما به وسیله آن افراد را به دین عقلانی ناب دعوت کنیم. وی در این باره دو مثال زده است از جمله آموزه تثلیث و دیگری تولد عیسی(ع) بدون داشتن پدر.
روحانی با بیان اینکه کانت با کفاره در دین مسیحی خیلی مشکل دارد، افزود: او میگوید ایمان را اگر بخواهیم با ایمان تاریخی مسیحی تطبیق دهیم، با یک دایره کوچکی از این دایره الهیات مسیحی تطابق دارد ولی با موارد دیگر مانند الحاقیات و موارد خنثی، تطابقی ندارند.
وی افزود: مسئله خیلی مهم دیگر مدنظر کانت، تقسیمبندی افراد در مواجهه با وحی است و او با اینکه این تقسیمبندی را دارد، باز نمیگوید من کدام را انتخاب میکنم. کانت میگوید نچرالیستها(طبیعتگراها) هر وحی فوق طبیعی را منکر میشوند و سوپرنچرالیستها آن را لازم و عقلگرایان ناب آن را ممکن میدانند. یعنی وی عدم ملازمه دین با وحی را مدنظر دارد.
روحانی تأکید کرد: کانت در بهترین حالت اگر ضدیت تامی با وحی نداشته باشد، آن را امری تشریفاتی برای دین میداند و لازمهای میان ایمان و وحی و دین قائل نیست، در صورتی که در ادیان ابراهیمی و به خصوص در اسلام، ایمان به غیب از مهمترین وجوه ایمان است ولی کانت آن را نمیتواند بپذیرد.
این پژوهشگر حوزوی افزود: کانت با الهیات هم در معنای کلی مخالف است و آن را تبدیل به الهیات در شاخههای مختلف کرده و میگوید الهیات نظری کلا به درد ما نمیخورد و این دقیقا برخلاف الگوی اسلامی است. او میگوید امکان بحث نظری اعم از سلب و ایجابی درباره ایمان وجود ندارد.
این پژوهشگر تصریح کرد: در تفسیری که ما از سکولاریسم داریم، آن را جدایی دین از سیاست میدانیم ولی اگر مفهوم فلسفی آن را در نظر بگیریم، سه مضمون وجود دارد؛ اول تقابل معرفتی با ایمان، تقابل این دنیا با آن دنیا و تقابل کلیسا با دولت که کانت، سکولاریسم را به معرفت سکولار منحصر میکند و اگر قرار باشد ایمانی ارائه بدهد، چارچوب آن سکولار و در محدوده خرد تنهاست و چیزی بالاتر از آن نیست.
وی تأکید کرد: برخی بزرگانی که روی کانت کار کردهاند، سادهانگارانه میگویند کانت از عقل نظری به خدا نرسید ولی از عقل عملی رسید ولی اینها متوجه نیستند که خدا یک موقف نیست که بتوان از راههای مختلف به آن رسید، بلکه ایمان سکولار و دین بشری است که با بخش عمده ادیان ابراهیمی در کل سازگاری ندارد.
در ادامه حجتالاسلام و المسلمین احمد سعیدی، پژوهشگر فلسفه به عنوان ناقد، گفت: اهمیت و ضرورت بحث درباره کانت در مقاله مطرح نشده است؛ یعنی چه اهمیتی دارد که مباحث کانت، فیلسوفی را که برای 250 سال پیش است، بیان کنیم و اساساً برای مردم چه فایدهای دارد، به خصوص اینکه خیلیها میگویند مهمترین نقد ما بر کانت این است که نمیفهمیم او چه میگوید.
ناقد این کرسی ترویجی افزود: مثلاً آقای طلبزاده، گفته است هیچ کسی فلسفه کانت را در ایران نفهمیده است در صورتی که این حرف تناقض دارد و شامل خود این فرد هم میشود. بنابراین فلسفهای که هیچ کسی نمیداند چیست، چه دلیلی دارد که مورد نقد و بررسی قرار بگیرد.
سعیدی بیان کرد: البته اگر بگوییم این مطالب الان در جامعه ما مورد نیاز است، حرف درستی است و نقد و بررسی آن لازم است ولی کانت برای امروز ثمری ندارد؛ او علیه خدا و وحی حرف میزند و چه بسا اینکه برخی مراکز در قم داریم که با ترویج افکاری چون کانت، بودجه برای ضددین خرج میکنند.
این پژوهشگر بیان کرد: اهمیت این بحث برای من وجود ندارد و دامن به این شبهه میزند که یک دانشمند غربی، ایمان و خدا و وحی را قبول نکرده است، کسی که در غرب هم حرف او را قبول ندارند.
این پژوهشگر فلسفه تأکید کرد: همچنین توضیح فلسفه کانت با ادبیات کانت درست نیست زیرا فلسفه وی مشخص نیست چه رسد به اینکه با ادبیات خود او بخواهیم اندیشه او را تبیین کنیم. ترویج چنین افکاری که معلوم نیست چه چیزی گفته است ضرورتی ندارد. افراد عادی که اصلاً این ادبیات را نمیفهمند و افراد خاص هم به سختی لفاظیهای وی را متوجه میشوند، زیرا کلاً در فلسفه کانت این احساس به انسان دست میدهد که با الفاظ بازی میکند. نه سوبژکتیو او ابژه است و نه ابژه او ابژه.
وی تأکید کرد: با مبانی کانت باید بگوییم اصلا خدا نعوذبالله محتوا ندارد؛ خدا از نظر فلسفه، علت العل است و کانت، علت و وجود را ساختارهای ذهنی میداند که ما با آن گزاره میسازیم و علت رابط بین گزارههای شرطی است و وقتی وجود، معنای حرفی دارد، علت العلل هم محتوا ندارد.
انتهای پیام