بهترین و کاملترین نمونه حکومت اسلامی، بعد از پیامبر(ص)، حکومت مولای متقیان علی(ع) است. سیاست وی، سیاست راستین اسلام است و از تعالیم عالیه اسلام سرچشمه میگیرد. سیره و روش حکومت و شیوه زندگی او، بهترین نمونه و سرمشق برای تمام امرا و حکام اسلامی در طول تاریخ است. از این رو بر آن شدیم تا مختصری از سیره و روش سیاسی حکومتداری حضرت را بررسی کنیم، به همین جهت با حجتالاسلام والمسلمین علی اکبر ذاکری، عضو سابق هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و نویسنده کتاب سیمای کارگزاران علی بن ابی طالب امیر المؤمنین(ع) به گفتوگو نشستهایم که در ادامه تقدیم مخاطبان میشود.
ایکنا- سیره حکومتی حضرت چگونه بود؟ برنامههایشان در ابعاد مختلف چه بود؟
سیره حکومت امیرالمومنین(ع) بحث گستردهای را شامل میشود و دارای ابعاد مختلفی از جمله بعد سیاسی، بعد اقتصادی و بعد اجتماعی است، در تمام این ابعاد مختلف، سیره حضرت بهترین و کاملترین الگو برای مردم و تمام حاکمان دینی در طول تاریخ است که امروزه نیز میتوانیم از سیره حکومتی حضرت بهره ببریم.
در بعد سیاسی، نحوه برخورد حضرت با کارگزاران و شیوه انتخابات و نظارت بر عملکرد آنها، همچنین نحوه برخورد با افراد مختلف مانند مخالفان و نیروهای سیاسی جامعه، همه بخشی از سیره سیاسی حضرت علی(ع) است.
در بعد اقتصادی، در آن زمان شیوه دریافت خراج و زکات و تقسیم عادلانه آنها بین مردم مطرح بود؛ مثلاً ایشان در نامه 25 نهجالبلاغه شیوه خاصی را مطرح کردند که نسبت به سیرهای که دیگران در گذشته داشتند و در جامعه اسلامی حاکم بوده، یک شیوه عادلانه و منطقی است.
در بعد اجتماعی نیز برخوردی که با افراد مختلف داشتند، به امور مردم رسیدگی میکردند و همچنین توصیههایی که در این زمینه داشتند، همه قابل مطرح شدن و الگوگیری است.
ایکنا- نحوه رفتار حضرت با مخالفان فکری حکومتش چگونه بود؟ با مخالفان توطئهگر چگونه برخورد کردند؟
همانطور که در سؤال نیز ذکر شده، مخالفان دستههای مختلفی را شامل میشدند؛ بخشی آهنگ جنگ داشتند، امیرالمومنین(ع) در برابر این مخالفان، تا حد امکان از بروز جنگ جلوگیری میکردند.
در جنگ جمل، به این دلیل جنگ رخ میدهد که ناکثین از مکه به سمت بصره رفته و آنجا را تصرف میکنند، معاویه نیز تسلیم حکومت اسلامی نمیشود و از آن طرف، خوارج هم دست به کشتن افراد میزنند، اینها مخالفینی بودند که مخالفت آنان جنبه نظامی داشت.
اما برخی از مخالفین به مرحله جنگ نرسیدند، امیرالمومنین علی(ع) در مورد این افراد تا جایی که امکان داشت، مدارا میکردند؛ یکی از اقداماتی که حضرت انجام میدادند این بود که خود در جمع مخالفین حاضر میشدند و یا نمایندهای را میفرستادند تا شبهه و اشکالات مخالفین را برطرف کنند.
به عنوان نمونه بعد از جنگ صفین، خوارج با حضرت مخالفت و حتی ایشان را به کفر متهم کردند، این افراد حدود 12 هزار نفر بودند و برای اولین بار در منطقهای به نام «حروراء» تجمع کردند تا جلسهای برای انتخاب رئیس برگزار کنند، امیرالمومنین(ع) ابتدا عبدالله بن عباس را به سوی آن جمع فرستاد تا جریان حکمیت را برای آنها توضیح دهد و بگوید که اصل حکمیت در قرآن آمده و مخالف قرآن نیست، اما آنها قانع نشدند، مجدد خود حضرت به جمع آنها رفتند و به اشکالات و سؤالاتشان پاسخ دادند که باعث شد از این جمع، فقط 4هزار نفر باقی بمانند و مابقی به حضرت علی(ع) ملحق شوند.
بنابراین یکی از اقدامات حضرت در برابر مخالفین این بود که اعلام کردند تا زمانی که این افراد به عنوان مخالف هستند و تنها نظرات خود را بیان میکنند، ما مقابله نظامی نداریم و این شیوه، اوج عدالت امیرالمومنین علی(ع) را نشان میدهد، اما اگر مخالفت عملی بکنند، دست به شمشیر ببرند و مشکل ایجاد کنند، اوضاع متفاوت است.
ایکنا- حضرت علی(ع) در مورد بیتالمال چه رفتاری داشتند؟
یکی از سیاستهای کلی حضرت امیر که با سیاستهای خلفای قبل خود متفاوت بود، این بود که بیتالمال را برای همه میدانستند و بین تمام افراد به صورت مساوی تقسیم میکردند، ایشان این سیاست را دقیقاً ابلاغ و به آن عمل کردند.
بعد از اینکه دیوان در زمان عمر تشکیل شد، برای افراد مختلف سهمی از بیتالمال تعیین شد، به طور مثال برای همسران پیامبر 12 هزار درهم بود تا میرسید برای کودکان در حد کمتر 200 درهم، این بازه تفاوت وسیعی از تعیین سهم بود، اما امیرالمومنین(ع) این سهم را برای همه به طور مساوی قرار داد، ایشان روز سوم خلافتشان اعلام کردند هر زن و مرد مسلمان آزادهای که خود مسئول تأمین زندگیاش است، 3 دینار معادل 30 درهم به او تعلق میگیرد و چند نفر را نیز مسئول تقسیم بیتالمال کردند.
در برابر پرداخت این بیتالمال هم، افراد توانمند و مردان، تعهد داشتند که از دستورات حاکم اسلامی تبعیت کنند، مثلاً در زمان جنگ، در جنگ شرکت و از حکومت حمایت کنند، این سهم غیر از حقوق کارگزاران و برای همه بود. به همین دلیل زمانی که افرادی مانند سعد بن ابی وقاص، عبدالله بن عمر و اسامه ابن زید در جنگها از حضرت علی(ع) حمایت نکردند، حضرت سهمیه آنها را از بیتالمال قطع کرد.
این موضوع، نکتهای است که کمتر به آن توجه شده، پس این سهمیه تعهدآور بوده و افراد متعهد به حمایت از اسلام و حاکم اسلامی بودند؛ لذا سیاست اصلی حضرت تقسیم بیتالمال به طور مساوی بین افراد بود.
همچنین عدهای به حضرت گفتند بزرگان و اشراف به این نوع تقسیم کردن اعتراض دارند که حضرت در جواب آنها فرمودند:«اگر این مال، مال شخصی من هم بود به طور مساوی بین افراد تقسیم میکردم، حال آنکه این بیتالمال مسلمین است».
به علاوه سیاست دیگری که حضرت علی(ع) داشتند، کمک به فقرا و نیازمندان مسلمان و غیرمسلمان بود.
ایکنا- قاطعیتها و نرمشهای حضرت امیرالمومنین علی(ع) کجا و چگونه بود؟
نرمشهای حضرت تا مرحله توضیح به افراد و ارشاد و راهنمایی آنان بود و تا زمانی که مخالفان دست به کار خلاف نزده بودند، با آنان مدارا میکرد؛ گاهی هم مخالفان در واقع کار خلاف علنی نداشتند و مخالفتشان مخالفت شمشیری نبود، به طور مثال به حضرت خبر رسید شخصی با معاویه ارتباط دارد و گزارشهای کوفه را برای معاویه ارسال میکند، حضرت آن فرد را فراخواند و با او مستقیم گفتوگو کرد که چرا این کار را انجام میدهی، آن فرد عمل خود را تکذیب کرد، حضرت نیز به او اخطار داد که در محدوده حکومت ما نباش، او هم از ترس، شبانه فرار کرد و پیش معاویه رفت.
درواقع حضرت علی(ع) تا حد امکان در جهت ارشاد و راهنمایی مخالفان عمل میکرد و برخورد فیزیکی نداشتند.
اما ایشان زمانی که شمشیر به دست میگرفتند، عملکرد متفاوتی داشتند، مثلاً خوارج، عبدالله بن خَبّاب بن اَرَتّ و خانوادهاش را کشته بودند، ایشان تصمیمی بر جنگ با آنها نداشتند، یاران حضرت گفتند اگر ما کوفه را ترک کنیم مطمئن نیستیم که خوارج در نبود ما به خانواده ما آسیب نرسانند، امام علی(ع) کسی را به سوی خوارج فرستاد و از آنها خواست قاتل عبدالله را تحویل دهند و گفت اگر تحویل دهید با بقیه کاری نداریم، اما آنها گفتند که ما همه او را کشتیم، مجدد حضرت، شخص دیگری را فرستاد که از گروهها و گردانهای آنها جداگانه بپرسد که باز هم گفتند ما کشتیم، برای بار سوم نیز همین پاسخ تکرار شد، یعنی ما همه راضی به این قتل بودیم؛ در این زمان حضرت علی(ع) فرمودند: اگر تمام افراد اقرار به این کار کنند، برای من کشتن همه آنها حلال است. این نمونهای از برخورد شدید و قاطعیت حضرت است.
در رابطه با معاویه نیز برخی خواستار ابقای او بودند که حضرت علی(ع) نپذیرفت؛ اما مسیرهای متعددی را دنبال کردند که منجر به جنگ نشود، حضرت به معاویه نامه نوشتند و کارگزار و نماینده فرستادند تا معاویه تسلیم شود، اما معاویه نماینده حضرت را معطل و اعلام جنگ کرد.
ایکنا- معیارهای مولا در زمامداری و نصب و عزلها چه بود؟
معیارهای حضرت علی(ع) در عزل و نصبها در عهدنامه مالک اشتر ذکر شده است و این معیارها شامل افرادی بود که خوش سابقه، اهل تجربه و توانمند، افرادی که در خدمت ظالمان نباشند و از خاندانهای صالح و قابل اطمینان، پارسا و اهل سیاست باشند.
طبیعتاً اگر افراد از ضوابطی که توسط حضرت وضع شده بود، سرپیچی میکردند، آنها را عزل میکردند، حضرت علی(ع) همواره در نصبها دو نامه مینوشتند، یکی برای حاکم که در آن حکم امارت و وظایف آن حاکم را ذکر میکردند، نامهای هم برای مردم منطقه مینوشتند که این کارگزار از سمت ما تعیین شده و فرد خوبی است، اما اگر از وظایفی که برای او ذکر کردیم، تخلف کرد او را عزل میکنیم.
امیرالمومنین(ع) همچنین افرادی را به عنوان نیروی اطلاعاتی تعیین میکردند تا عملکرد کارگزار را گزارش دهند.
ایکنا- موضع امام و فلسفه سکوت ایشان در دوره 25 ساله چه بود؟
حضرت علی(ع) در این 25 سال، سکوت مطلق نداشتند؛ طبق فرموده خودشان وقتی که مشاهده کردند عدهای مرتد میشوند و اسلام در خطر است، برای حفظ اسلام سکوت و به تعبیری دیگر با دستگاه خلافت مخالفتی نکردند؛ لذا سِرّ اصلی این سکوت حفظ اسلام بود.
به علاوه در مواردی که نیاز بود، و از نظر سیاسی، قضایی و فقهی با حضرت مشورت میکردند ایشان پاسخ میدادند، حضرت علی(ع) برای اینکه زیاد درگیر مسائل سیاسی نشوند و برای دستگاه خلافت حساسیت ایجاد نشود، کار مهمی که در این 25 سال انجام دادند، کشاورزی در منطقه ینبع بود.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای هست بفرمایید.
بنده ایام الله دهه فجر را تبریک میگویم و روایتی را متناسب با این دوران و احترام ویژهای که حضرت علی(ع) برای مردم ایران قائل بودند، بیان میکنم؛ در زمان خلافت حضرت، ایرانیانی در اطراف کوفه ساکن بودند، حضرت علی(ع) به عنوان مسلمان برای آنها ارزش زیادی قائل بود و به آنها احترام میگذاشت، این توجه تا جایی بود که اشعث بن قیس به ایشان اعتراض میکند که ایرانیان بر ما غلبه کردند و نسبت به ما پیشروی میکنند، حضرت علی(ع) ناراحت شدند و فرمودند: «شما عربها مشغول خورد و خوراک هستید، اما ایرانیان مشغول تلاش و کوشش در هوای گرم هستند؛ اگر من آنها را ترد کنم، از ظالمان خواهم بود.» و در ادامه می فرمایند:«از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمودند: به خدا سوگند روزی میآید که مردم ایران با شما درگیر میشوند و شما را به اسلام برمیگردانند، همانطور که شما ابتدا آنها را مسلمان کردید.»
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام