حسن بهشتیپور، تحلیلگر مسائل سیاسی و بینالمللی، در گفتوگو با ایکنا، درباره اقدامات هماهنگ اخیر اروپا در تشدید هجمهها علیه ایران و تهدید اتحادیه اروپا برای وارد کردن سپاه در لیست گروههای تروریستی گفت: در خصوص رفتار اروپاییها باید گفت آنها همراه با آمریکا به دنبال سلطه بیشتر بر سایر کشورها هستند و لذا از فرصتها استفاده میکنند. وقتی برجام هم به دلیل زیادهخواهی آمریکا و اروپا و هم به دلیل برخی عملکردهای دولت، به ویژه پس از مذاکرات دوحه به بنبست رسید، اروپاییها با توجه به اتفاقات داخل ایران در کنار پروندهسازی هستهای، پروندهسازی در حقوق بشر را علیه ایران در دستور کار قرار دادند.
وی یا بیان اینکه پروندهسازی در حوزه حقوق بشر کارسازتر از پروندهسازی هستهای است، گفت: به هر حال افکار عمومی دنیا پروندهسازی هستهای را نوعی سلطهجویی برای محدودسازی ایران از سوی غرب تلقی میکند، اما در حوزه حقوق بشر، برخلاف اینکه ما حقوق بشر را یک موضوع بومی میدانیم و در داخل ایران بحث حقوق بشر اسلامی را مطرح میکنیم، بسیاری از کشورها در سطح بینالمللی، حقوق بشر را یک موضوع جهانی میدانند و ارزشهای اعلامشده در منشور جهانی حقوق بشر را قبول دارند و لذا از این ابزار برای فشار به کشورهایی که این منشور یا بخشی از آن را قبول ندارند، استفاده میکنند.
بهشتیپور بیان کرد: اعتراضات و اغتشاشات در ایران نیز مزید بر علت شد و غربیها سوژه خوبی را برای فشار به ایران پیدا کردند و در موضوع حقوق بشر بسیاری از کشورها، حتی کشورهایی که در موضوع هستهای مخالف سیاستهای غرب علیه ایران بودند، با آمریکا و اروپا همسو شدند و فشار بیشتری را متوجه ایران ساختند. براین اساس ایران الان با دو پروندهسازی هستهای و حقوق بشری غرب علیه خود مواجه است که باید به شدت مراقب عدم ایجاد اجماع جهانی با فضاسازی غرب علیه خود باشد.
بهشتیپور درباره بهترین راهکار برای مواجهه با فضاسازی و پروندهسازی غرب علیه ایران گفت: جمهوری اسلامی ایران برای مقابله با این دو جریان، هیچ راه حلی بهتر و کارآمدتر از رجوع به مردم و قوی کردن پشتوانه مردمی نظام وجود ندارد و روسیه، چین و هیچ قدرت دیگری، نه میتوانند و نه میخواهند، از ایران در مقابل این هجمهها دفاع کنند و این مردم هستند که باید به صحنه آورده شوند. باید به این مسئله توجه جدی داشت حکومتی که اتکای بیشتری به مردم خود داشته باشد، قدرتهای خارجی نمیتوانند آن را ضعیف کرده یا از پا دربیاورند و لذا در داخل باید به سمت آشتی ملی و وحدت ملی حرکت کرد تا بتوان از این نوع زورگویی و فشار علیه کشور جلوگیری کرد.
بهشتیپور سرنخ همه فشارهای اخیر اروپا را در دست آمریکا دانست و گفت: در جریان اعدام آقای اکبری، نه فقط اروپا بلکه آمریکاییها هم این اتفاق را محکوم کردند و اطلاعیه رسمی صادر کردند و در حقیقت آنها پشت همه این هجمهها هستند در حالی که در یک دوره هم با سیاستهایی که ایران اتخاذ کرد و هم با رفتارها و سیاستهای یکجانبهگرایانه ترامپ، بین آمریکا و اروپا جدایی و فاصله افتاد و حتی اروپاییها به قطعنامه مدنظر ترامپ رأی ممتنع دادند و به نوعی آمریکا در انزوا قرار گرفت اما با حضور بایدن اروپا و آمریکا به هم نزدیک شدند و سیاستهای ما مبنی بر افزایش توان هستهای و جنگ اوکراین به این نزدیکی کمک کرد.
این تحلیلگر مسائل بین المللی تصریح کرد: در واقع ما بیتوجه به افزایش توان اقتصادی و اصلاحات اقتصادی، تصور میکردیم با افزایش توان هستهای و فشار وارده به اروپا به واسطه بحران انرژی و مواد غذایی ناشی از جنگ اوکراین، میتوانیم غرب را به تجدیدنظر در مواضع خود در مذاکرات هستهای وادار کنیم اما در عمل سیاست نزدیکی ایران به روسیه، اروپا و آمریکا را به هم نزدیکتر کرد. لذا باید توجه داشت که آمریکا و اروپا هیچ زمانی مانند امروز در ضدیت با ایران اینقدر نزدیک نبودهاند.
وی یادآور شد: در چنین وضعیتی به جای دل بستن به تحولات بازار انرژی یا روسیه و چین باید نگاه خود را به سمت برگردانیم و لازمه آن این است که هم اصلاحات اقتصادی را با هدف بهبود وضعیت زندگی مردم انجام دهیم و هم با اصلاحات سیاسی وحدت و همبستگی ملی ایجاد کنیم. در واقع مشکلات سیاست خارجی بدون افزایش پشتوانه مردمی نظام قابل حل شدن نیست.
بهشتیپور درباره تأثیر این فضاسازی غرب علیه ایران بر گستاخی برخی کشورهای دوست و همسایه مانند عراق برای اظهارنظر صریح نسبت به تمامیت ارضی ایران گفت: سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی است و وقتی نخستوزیر عراق جرئت پیدا میکند خلیج فارس را خلیج عربی بنامد به خاطر این است که اولا عراق را جدا از ایران نشان دهد و ثانیا عراق را بخشی از دنیا و هویت عربی اعلام کند. در حالی که کسی دریای عرب را دریای فارس نمینامد. در حقیقت وقتی نخستوزیر عراق این فشار جهانی و وضعیت ناآرام داخلی را میبیند این اجازه را به خود میدهد که اینگونه موضعگیری کند.
وی ادامه داد: همینطور وقتی رئیسجمهور کره جنوبی در سفر به امارات، ایران را به کره شمالی تشبیه میکند و دشمن امارات میخواند، این به خاطر همین تصویرسازی منفی از ایران در سطح بینالملل است. راه مؤثر برای مقابله با این اتفاقات این است که ببینیم چرا این چهره منفی از ایران در سطح بینالملل ساخته و القا میشود، به جای اینکه به کره جنوبی و امارات و دیگران فحش بدهیم.
بهشتیپور در پاسخ به این سؤال که چرا این اتفاقات در پیرامون کشور در دورهای که دولت ایران سیاست همسایگی را اولویت اصلی سیاست خارجی خود اعلام کرده، میافتد، گفت: سیاست نزدیک شدن به همسایگان جدا از سیاست منطقهای و سیاست منطقهای جدا از سیاست بینالمللی نیست. درست است که میتوان در سیاست خارجی اولویتبندی کرد و همکاری با همسایگان را اولویت اصلی قرار داد اما نمیتوان آن را از سیاستهای منطقهای و بینالمللی جدا کرد زیرا همه اینها مکمل هم هستند.
این کارشناس مسائل سیاسی اظهار کرد: در واقع این تصور ذهنی که این سیاستها جدای از همدیگر است و تأثیری روی هم ندارد و مستقل است، یک تصور باطل و غلط و در تعارض با مجموعه نظریات مطرح در روابط بینالملل است. لذا سیاست همسایگی در کنار سیاستهای منطقهای و بینالمللی معنا پیدا میکند اما میتوان در تصمیمگیریها اولویت را بر روی توسعه همکاری با کشورهای همسایه قرار داد.
بهشتیپور در پایان رفتار این روزهای برخی همسایگان با ایران را نیز در نتیجه پیوند سیاستهای همسایگی، منطقهای و بینالمللی این کشورها با یکدیگر خواند و گفت: از طرفی برداشت غلط آنها از ناآرامیها در ایران، باعث شده تصور کنند ایران در موضع ضعف قرار دارد و هر کشوری که از سوی سایرین ضعیف پنداشته شود، دیگران سعی میکنند به او حمله کنند چون در نهایت این قدرت و زور است که در روابط بینالملل نقش محوری دارد.
گفتوگو از مهدی مخبری
انتهای پیام