اعتقادات با اکراه محقق نمی‌شود
کد خبر: 4089859
تاریخ انتشار : ۱۷ مهر ۱۴۰۱ - ۰۹:۱۲
آیت‌الله رجبی در گفت‌وگو با ایکنا:

اعتقادات با اکراه محقق نمی‌شود

رئیس مؤسسه امام خمینی(ره) گفت: اعتقاد و باور انسان‌ها با اکراه و اجبار محقق نمی‌شود، چون اختیار دل و عقل انسان‌ها در دست خود آن‌ها است؛ حتی ممکن است در ظاهر و گفتار بگویند پذیرفتیم ولی واقعاً نپذیرفته باشند. پس اعتقادات را نمی‌شود با اجبار به کسی قبولاند و او را به آن معتقد کرد.

آیت‌الله محمود رجبی، رییس مؤسسه امام خمینی(ره)امر به معروف و نهی از منکر از احکام عملی مسلمانان و در نظر شیعیان از فروع دین اسلام است. امر به معروف یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام آنچه از نظر عقل یا شرع اسلام خوب در نظر گرفته می‌شود و نهی از منکر یعنی دستور دادن یا توصیه کردن از سوی فرد مسلمان به دیگران به انجام ندادن آنچه به از نظر عقل یا شرع اسلام بد در نظر گرفته می‌شود، این توصیه گفتاری است و شامل جرح نمی‌شود.

امیرالمؤمنان علی(ع) نیز در حکمت 252 نهج‌البلاغه می‌فرمایند: «فَرَضَ اللّه الأَمرَ بِالمَعروفِ مَصلَحَةً لِلعَوامِ، وَ النَّهی عَنِ المُنکَرِ رَدْعَاً لِلسُّفَهاء؛ خداوند امر به معروف را به خاطر اصلاح توده مردم و نهی از منکر را برای جلوگیری از نابخردان از زشتی‌ها واجب کرد.» همچنین پیامبر اکرم(ص) در حدیثی می‌فرمایند: «سکوت در برابر گناه نوعی بدعت است.»

خبرنگار ایکنا از قم با توجه به لزوم اجرای امر به معروف و نهی از منکر در جامعه و شبهات مطرح شده در این رابطه با آیت‌الله محمود رجبی، رئیس مؤسسه امام خمینی(ره) و متخصص جامعه‌شناسی اسلامی به گفت‌وگو نشسته است که در ادامه تقدیم مخاطبان می‌شود.

ایکنا - به نظر شما آیا اصل دینی امر به معروف با اجبار محقق می‌شود؟

امر به معروف یک دستور عقلایی‌ است، انسان‌ها پیرو هر آیینی باشند در موارد زیادی به امر به معروف و نهی از منکر می‌پردازند. در هر کشوری اگر فردی به‌طور مثال قوانین راهنمایی رانندگی را رعایت نکند، دیگران به شکلی به وی اعتراض می‌کنند و نمونه‌های زیادی از این دست.

معنای اعتراض هم این است که ما این حرکت شما را قبول نداریم، لذا تصور نشود که امر به معروف، امری مختص دین اسلام یا مکتب تشیع است، بلکه این امر یک اصل عقلایی است؛ دولت‌ها نیز در هر نظامی، بخشی از این هنجارها را تبدیل به قانون اجتماعی می‌کنند و در موارد بسیاری برخورد قانونی و حتی جریمه تخلف از قانون، برای آن وضع می‌کنند که در این موارد امر به معروف در واقع اعتراض به عدم رعایت قانون است.

اجازه بدهید بگویم که عبارت حجاب اجباری یا امر به معروف اجباری را عبارتی می‌دانم که ابتدا دشمنان و مخالفان نا‌آگاه مطرح کردند. آنچه واقعیت مسئله است، این است که حجاب امر به معروف قانونی است. در واقع قانونی وضع شده است و نیروی انتظامی یا گشت ارشاد قانون را اجرا می‌کند.

البته قانون باید درست اجرا شود و با کسانی که قانون را درست اجرا نمی‌کنند هم برخورد شود. پس باید اینگ‌ونه سؤال شود آیا اصل دینی امر به معروف با صرف وضع قانون و اجرای آن محقق می‌شود؟ این مسئله در مورد همه ناهنجاری‌های اجتماعی مطرح است و هیچ‌کس نمی‌گوید با صرف قانون و اجرای آن همه اهداف امر به معروف محقق می‌شود.

در نتیجه اگر این اصل عقلایی است، همه جا و در همه موارد و مراحل آن الزام قانونی لازم نیست. متناسب با شرایط و موقعیت‌ها، لزوم اجبار، میزان اجبار و موارد به کار بردن آن متفاوت است. به‌عنوان مثال در صورتی که دشمن قصد دارد از طریق رواج یک منکر جامعه را به فساد بکشاند یا بالاتر از آن به نظام اسلامی و اصل دین ضربه بزند، روشن است و عقل هر انسان مسلمانی و حتی غیرمسلمان علاقه‌مند به نظام و کشورش می‌گوید باید جلوی سوء‌استفاده دشمن را گرفت.

حالا با توجه به اینکه فرهنگ‌سازی و کار فرهنگی در درازمدت به نتیجه می‌رسد، اگر در کوتاه‌مدت کار فرهنگی اثرگذار نباشد، آیا نباید با اعمال قانون جلوی سوءاستفاده دشمن را گرفت؟ بنابراین در مواردی اعمال قانون که امروزه در جامعه از آن با کلمه اجبار یاد می‌شود لازم است، البته در لزوم اجرای کار فرهنگی شکی نیست، اما زمانی که هنوز کار فرهنگی به‌طور کامل انجام نگرفته و هنجارهای مهم تبدیل به فرهنگ نشده است و به‌ویژه دشمنان در این فاصله درصدد سوءاستفاده هستند، باید برای جلوگیری از سوءاستفاده دشمن در موارد مهم، اجبار که در حقیقت باید گفت الزام قانونی، انجام شود.

بنابراین اگر اهداف امر به معروف را شامل نهادینه‌ شدن معروف و تبدیل به فرهنگ‌ شدن بدانیم و اگر امر به معروف با اجبار را به معنای صرف الزام قانونی بدانیم و فرهنگ‌سازی و توضیح و تبیین در کنار آن انجام نشود، تحقق همه اهداف آن عملی نیست ولی برخی از اهداف آن قابل تحقق است.

نکته دوم اینکه اگر در مواردی با بررسی مشخص شود دشمن در حال سوء‌استفاده است و جلوگیری از سوء‌استفاده دشمن و تحقق اهداف امر به معروف با مراحل پایین‌تر محقق می‌شود، به مراحل بالاتر و الزام‌های قانونی و مجازات نیاز نیست، بلکه جایز نیست.

در حال حاضر هم نیروی انتظامی ابتدا فقط تذکر می‌دهد و اگر افراد بپذیرند و حتی در همان زمان رعایت کنند اجباری صورت نمی‌پذیرد؛ اما در مواردی این فریضه الهی بسته به اهمیت آن بالاتر از الزام قانونی تا مرحله‌ای ادامه می‌یابد که به شهادت ختم می‌شود، همان‌طور که امام حسین(ع) فرمودند: «من برای امر به معروف و نهی از منکر قیام می‌کنم»؛ قیام امام حسین(ع) نوعی اجبار در برابر حکومت ظالم بود، به این نکته نیز باید توجه شود که امر به معروف در واجبات، واجب است، اما امر به معروف در مستحبات، نه تنها الزام قانونی ندارد بلکه واجب هم نیست و مستحب است.

در نتیجه یک قضاوت کلی مبنی بر اینکه نباید در هیچ موردی اجبار و الزام قانونی باشد درست نیست، همان‌طور که لزوم وجود اجبار در همه هنجارها و در هر شرایطی پذیرفته نیست و رد کار فرهنگی نیز درست نیست. بنابراین، امر به معروف از مسلمات قرآنی، دینی و جامعه اسلامی است و افراد باید به ارزش‌های انسانی و اسلامی در نظام اسلامی که صدها هزار شهید برای پیاده شدن دستورات اسلامی جان خودشان را داده‌اند، احترام بگذارند و رعایت کند. لذا، اگر فردی ناآگاه است باید وی را آگاه کرد، همان‌طور که شاید بسیاری افراد در جامعه ما این‌گونه باشند.

آگاه‌سازی در راستای جهاد تبیین و طبق مباحث فقهی یک مرحله پیش از امر به معروف است، در مراحل امر به معروف هم تذکر لسانی یک مرحله است که اگر با تذکر هنجار واجب اسلامی رعایت شود نوبت به مراحل بعدی نمی‌رسد. اما، در مواردی ممکن است فرد یا افرادی با آگاهی کامل از قانون بخواهند تخلف و ناهنجاری را گسترش دهند و شرایط به‌گونه‌ای باشد که اگر اجبار به کار برده نشود دشمنان سوءاستفاده کنند. به‌طور مثال در مسئله حجاب دشمنان صریحاً اذعان می‌کنند اگر بتوانیم در مقابل حجاب بایستیم می‌توانیم با سایر موارد هم مقابله کنیم، این سخن به این معناست که طراحی حساب شده‌‌ای در این مورد وجود دارد، در چنین مواردی اجبار لازم است؛ البته باید حتماً در کنار این اجبار، اقدامات فرهنگی، تبیین و فرهنگ‌سازی کامل و جامع صورت بگیرد، لذا معتقدیم اگر تبیین کافی و جامع صورت بگیرد قشر وسیعی از افراد ناآگاه مسئله را می‌پذیرند.

ایکنا- آیا مسئله‌ای اعتقادی به زور به مرحله باور و یقین می‌رسد؟

برخی با توجه به آیه شریفه «لا إِکراهَ فِی الدِّینِ» می‌گویند نباید در مورد احکام دینی اجبار باشد در صورتی که این آیه ناظر به اجرای احکام دینی نیست، بیان یک واقعیت خارجیِ انسان‌شناختی است و آن اینکه اعتقاد و باور انسان‌ها با اکراه و اجبار محقق نمی‌شود. چون اختیار دل و عقل انسان‌ها در دست خود آن‌هاست. حتی ممکن است در ظاهر و گفتار بگویند پذیرفتیم ولی واقعاً نپذیرفته باشند. پس اعتقادات را نمی‌شود با اجبار به کسی قبولاند و او را به آن معتقد کرد، این اختیار انسان است که اگر بخواهد باورهای دینی را می‌پذیرد؛ اما در مواردی که گفته می‌شود امر به معروف لازم است، مقصود اجرای احکام و رعایت عملی و ظاهری احکام است و هدف معتقد کردن افراد نیست بلکه هدف جلوگیری از ناهنجاری‌هاست، اما اگر مقصود این باشد که ما امر به معروف کنیم تا با اجبار همه مردم به ارزش‌های اسلامی و انسانی معتقد شوند، باید گفت که اعتقاد هیچ‌گاه جبری نخواهد بود و با اختیار است.

اگر فردی با اختیار خود ارزشی را پذیرفت، آن ارزش جزء اعتقادات وی می‌شود، اینکه کسی بگوید با اجبار مردم معتقد می‌شوند، کاملاً نادرست است، با هزاران اجبار فردی را که معتقد نیست، نمی‌توان معتقد کرد، هر چند اجبارها در مواردی به مرور زمان در هنجارهای حق و انسانی که با فطرت انسان منطبق هستند تبدیل به فرهنگ می‌شود و افراد به آن پایبند و یا معتقد می‌شوند. بنابراین، کار فرهنگی برای این است که اعتقادات و باورها به‌وجود بیاید و الزام قانونی برای رعایت قانون در جامعه است.

ایکنا - برخی معتقدند این آیه ناظر به عدم اجبار در رعایت دستورات و مبانی دینی است؟

کسی که اسلام را می‌پذیرد، یا نظام اسلامی را پذیرفته است، نظامی که وظیفه‌اش اجرای قوانین اسلامی است، لوازم آن را هم پذیرفته است و در عمل باید رعایت کند، این هم یک اصل عقلایی است. وقتی یک نفر نظامی را پذیرفت باید قوانین آن را رعایت کند نه اینکه هر قانونی که با خواست‌ها و منافع او سازگار است را اجرا کند و از سایر قوانین که برای مصلحت جامعه وضع شده است تخلف کند. اگر چنین باشد مفسدان و سارقان و سایر متخلفان هم همین‌گونه عمل می‌کنند و با قوانین مبارزه با فساد و سرقت مخالفت می‌کنند، درنتیجه لازمه پذیرش مبانی اسلام، پذیرش ارزش‌ها و احکام این دین است زیرا اسلام تنها مبانی فکری نیست بلکه یک مجموعه مرکب از اعتقادات، احکام و اخلاق است.

اما اگر مقصود این باشد که ممکن است افرادی در عمل رعایت نکنند، باید گفت در نظام اسلامی اگر این تخلف در زندگی خصوصی و پنهان باشد، مسئولیت تفتیش، کشف و برخورد با آن وجود ندارد، اما اگر در جامعه و به صحنه اجتماع کشیده شود طبق قانون باید با آن برخورد شود. احکام جزایی اسلام نیز برای این است که افراد در جامعه اسلامی برخلاف دستورات عمل نکنند.

اینکه در مواردی افرادی که در اثر عوامل مختلف از انجام این دستورات سر باز می‌زنند و وقتی متوجه اشتباه خود می‌شوند عذرخواهی و استغفار می‌کنند، این نشانه این است که وقتی اسلام را می‌پذیرند، مجموعه قوانین، اخلاقیات و احکام اسلامی را نیز پذیرفته‌اند. لذا، این آیه به این معناست که اعتقادات افراد با اکراه محقق نمی‌شود، یعنی با اجبار نمی‌توان کسی را به مسئله‌ای معتقد کرد، پس نبود اکراه در دین یعنی ایمان به مبانی و معارف دین و اینکه پذیرفتن قلبی دین، اکراه بردار نیست.

ایکنا- آیا کارکرد و آثار این دستور دینی، با اجبار و ایجاد ترس و یا جریمه نقدی برای جامعه تثبیت می‌شود؟

در همه جوامع برای جلوگیری از بسیاری از ناهنجاری‌ها قوانین جزایی وضع و اجرا می‌کنند. اگر قانون، مجازات و اجبار قانونی بی‌تأثیر بود، در هیچ جامعه‌ای قوانین جزایی وجود نداشت. پس الزام قانونی اثرگذار است و کتب فراوانی در این زمینه از سوی دانشمندان جوامع مختلف نوشته شده است. پس اجبار قانونی و وضع جرایم برای متخلفان اثر خاص خود را دارد، به‌ویژه اگر موضوع سوء‌استفاده دشمن باشد که خنثی‌سازی توطئه دشمن را به همراه دارد و در مقطع کنونی برخی آثار که یکی از آن‌ها جلوگیری از سوء‌استفاده دشمن است محقق می‌شود، اما اگر هدف از امر به معروف این است که جامعه معتقد شود و ناهنجاری‌ها با رعایت مردم کاهش یابد یا منتفی شود، لزوماً چنین نیست ولی درصدی از تأثیر را دارد همان‌طور که صرف وضع و اجرای قانون کافی نیست.

البته در مواردی کار فرهنگی به تنهایی نتیجه‌بخش نبوده و برخی افراد جامعه که با این ارزش‌ها مخالفند با تبیین و کار فرهنگی اصلاح نمی‌شوند؛ زیرا انسان‌ها متفاوت‌اند و شاهد حضور طیف‌های مختلف در جامعه هستیم و از طرفی نیز انسان‌ها تنها با فکر زندگی نمی‌کنند و خواست‌های نفسانی، لذت‌طلبی‌ها، منفعت‌طلبی‌ها، سودجویی‌ها و قدرت‌طلبی‌ها هم در کنار آن وجود دارد، اگر انسان‌ها فقط با فکر، عمل می‌کردند، تبیین به تنهایی کافی بود. وجود احکام جزایی اسلام هم به دلیل این است که برخی افراد به لحاظ فکری اقناع می‌شوند اما به علل غیر فکری ـ فرهنگی، در عمل تخلف می‌کنند، در نتیجه همواره به این صورت نیست که اگر فردی به لحاظ فکری اقناع شد به لحاظ عملی هم طبق آن تفکر عمل کند. در اینجا دیگر کار فرهنگی اثری ندارد و باید طبق الزام قانونی و قوانین جزایی با آن مقابله کرد.

لذا مقابله با ناهنجاری‌های اجتماعی در کنار الزام قانونی نیاز به کار فرهنگی و در کنار کار فرهنگی الزام و مجازات قانونی لازم است، این‌ها دو بال حرکت امر به معروف هستند. با در کنار هم قرار گرفتن اجبار و تبیین و توضیح ارزش‌ها، همه آثار امر به معروف محقق می‌شود.

ایکنا- مردم ذاتاً خواهان قانون، شرع و اخلاقند و جامعه سالم را دوست دارند؛ آن‌ها اگر حکمرانانی مقید به اجرای عدالت داشته باشند، خود برای انجام امر به معروف و نهی از منکر قیام خواهند کرد، چرا مسئولان به این مسئله توجه نمی‌کنند؟ وظیفه مسئولان در قبال امر به معروف و نهی از منکر چیست؟

مسئولان در مسئولیت‌های مختلف باید با توجه به وظایف خود در این زمینه عمل کنند، مثلاً قوه مقننه باید قوانین متناسب با این مسئله و تحقق عدالت را وضع کند، اگر در زمینه نظام آموزشی و فرهنگی قوانین صحیح و مناسب برای نهادینه‌ کردن ارزش‌ها از جمله عدالت اجتماعی وضع شود، قطعاً اثرگذار خواهد بود.

قوه مجریه نیز باید قانون وضع شده را با دقت و توجه به جوانب مختلف آن اجرا کند. قوه قضائیه هم درصورت بروز تخلف در اجرای قانون مصوب مجلس، با متخلفان برخورد متناسب و عادلانه داشته باشد، مانند برخورد با مفسدان اقتصادی. کما اینکه در همه این زمینه‌ها در این سه قوه باید جنبه پیاده‌شدن عدل اسلامی و مبارزه با ظلم و فساد مدنظر قرار بگیرد.

ایکنا- در پایان اگر نکته‌ای دارید بفرمایید.

در پایان بر سه نکته تأکید دارم نخست آن که رسانه‌های ما و فرهیختگان دانشگاهی و حوزوی در این شرایط حساس مسئولیت سنگینی برعهده دارند. اینان در زمینه جهاد تبیین باید بیش‌تر تلاش کنند تا ارزش‌های اسلامی در آحاد ملت ما نهادینه شود، هرچند اصل این ارزش‌ها در جامعه پذیرفته شده است، اما با هجمه و شبهه‌افکنی دشمنان باید در این زمینه بیش‌تر کوشش کنیم تا با تهاجمات فرهنگی دشمن مقابله کنیم و توطئه‌های آنان خنثی شود.

جامعه ما فرهنگ غنی اسلام را داراست، همان‌طور که امام صادق(ع) فرمودند: «اگر مردم زیبایی‌های سخنان ما را بشناسند به‌دنبال ما می‌آیند»؛ سرتاسر کلام اهل‌ بیت(ع) و قرآن، زیبا و متناسب با ارزش‌های انسانی و فطری است، ما وظیفه داریم این زیبایی‌ها را به مردم نشان دهیم، به‌خصوص در شرایط فعلی که فضای مجازی را دشمنان مدیریت می‌کنند، با حضور فعال در این فضا و رفع به موقع شبهات جلوی سوءاستفاده دشمنان را بگیریم.

نکته دوم این است که فضای مجازی تحت مدیریت بیگانگان تاکنون خسارت‌های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی زیادی بر مردم، نظام و فرهنگ اسلامی وارد کرده است. مسئولان باید نسبت به مدیریت این فضا و تقویت پلتفرم‌های داخلی در بالاترین حد اقدام کنند و بر برخی پلتفرم‌های بیگانه که فاسدترین فضا را در مسائل فرهنگی و اخلاقی و دینی پدید می‌آورند مدیریت، محدودیت و یا حتی مسدودسازی اعمال کنند. البته با تمام توان تدابیر لازم و تقویت صددرصدی پلتفرم‌های داخلی را به سرعت عملی کنند تا نیازهای مردم در عرصه‌ها و ابعاد مختلف کاملاً تأمین و اختلالی در این زمینه پدید نیاید و پلتفرم‌های قوی جایگزین پلتفرم‌های خارجی را در اختیار جامعه قرار دهند که نیازهای مردم در استفاده از برکات فضای مجازی را فراهم سازد.

نکته سوم اینکه اعتراض به یک قانون با رعایت ضوابط و مقررات اجتماعی مشکلی ندارد ولی در مواردی که صریحاً دشمنان ملت، نظام ما و کسانی که دستشان به خون مردم ما آغشته است بر آشوب اجتماعی تجمعات غیرقانونی اصرار می‌کنند و حتی آن را مدیریت و هدایت می‌کنند، مردم و مسئولان باید بدانند که این یک توطئه علیه مردم و نظام و کشور است و در مقابل آن بایستند و با سران این توطئه در داخل که تجمعات را تبدیل به آشوب اجتماعی و تخریب اموال عمومی و شخصی می‌کنند و حتی اقدام به قتل می‌کنند، شدیدترین برخورد قانونی و عادلانه را داشته باشند و اقدامات قانونی سریع را در دستور کار قرار دهند تا چنین افراد مفسد و جنایت‌کاری در آینده جرأت چنین خیانت‌هایی را نداشته باشند.

گفت‌وگو از مهنوش بهروز

انتهای پیام
captcha