به گزارش ایکنا، بخش نخست گفتوگو با محمد کاظمی، قاری ممتاز قرآن، با تیتر «خروجی جلسه قرائت قرآن تربیت قاری اجتماعی است» منتشر شد. او از قاریان ممتاز قرآن کریم بیش از دو دهه سابقه تلاوت و آموزش قرآن دارد و در جلساتش قاریان ممتاز و بینالمللی پرورش یافتهاند. به سبب سابقه موفق این قاری ممتاز در شاگردپروری و برگزاری متعدد جلسات قرآن، بر آن شدیم تا با او به تحلیل و آسیبشناسی جلسات قرآن در کشور بپردازیم. در ادامه بخش دوم این گفتوگو را میخوانید؛
ایکنا- بر اساس توضیحات شما میتوانیم اینطور جمعبندی کنیم که اگر به جلسات قرآن بهای بیشتری داده شود، میتوان از ظرفیت مهم آنها برای بهبود اوضاع کنونی بهرهبرداری کرد و برای نمونه یکی از نتایج حمایت از جلسات میتواند این باشد که قاریان خوشخوان معرفی شوند و نیازی نداشته باشند که به سمت مسابقات بروند و در این صورت شاهد انحصارشکنی هم خواهیم بود.
همینطور است و به همین دلایل میتوان گفت حمایت از جلسات قرآن و کرسیهای تلاوت اهمیت بسیار بالایی دارد. جلسات قرآنی که شاخص هستند و از آنها استقبال میشود باید مورد حمایت بیشتری واقع شوند. یکی از تفاوتهای ما با کشور مصر این است که در آنجا به کرسیهای تلاوت اهمیت بیشتری میدهند، اما ما اینطور نیستیم.
مسابقات خوب است، اما نباید اینطور باشد که همه چیز را تحتالشعاع خود قرار بدهد. امروزه شاهد رقابتهایی هستیم که شاید ناسالم هم باشند. نتیجه چنین فرایندی این بوده که برخی افراد که در مدتزمانی طولانی در مسابقات بودهاند و از آنجا که به تلاوت مسابقهای عادت کردهاند، تلاوتشان آسیب دیده است. به همین دلیل همواره در جلسات قرآنی که دارم به افراد توصیه میکنم که برای حفظ انگیزه در مسابقات شرکت کنند، اما مواظب باشند که تلاوتشان خراب نشود. اینکه قاری بگوید باید طوری قرآن بخواند که مسابقات او را تأیید کند خطای بزرگی است که در نهایت اثرات مخربش را خواهد گذاشت.
بنابراین ما هم باید مانند مصریها کرسیهای تلاوت را بیشتر رواج دهیم. اگر مصریها رشد کردهاند، به این دلیل بوده است که کرسیهای تلاوت را افزایش دادند و قاریان خوشخوان را حمایت کردند. توجه کنید که قرائت قرآن به مثابه هنری است که قاری برای اجرا دشواریهای بسیاری دارد. برای نمونه در هنرهای دیگر مربوط به موسیقی نظیر خوانندگی عناصری نظیر ساز کار را تا حدود زیادی تسهیل میکنند، اما در تلاوت اینطور نیست و قاری بدون اینکه سازی در اختیار داشته باشد باید همه چیز را مدیریت کند و به صوت و لحن و وقت و ابتدا و تجوید هم به نحو عالی بپردازد. با همه این موانع اگر مسابقات اصلاح نشود، میتوانم بگویم که همین آش و همین کاسه است و قرائت ما رشد چشمگیری نخواهد داشت.
ایکنا- فکر میکنم یکی از راهکارهی استفاده از تمام ظرفیتهای قرآنی این باشد که مسئولین امر در جلسات بیشتر شرکت کنند و با قاریانی آشنا شوند که شاید هیچ وقت در مسابقات شرکت نکردهاند یا موفقیتی در کسب رتبه نداشتهاند، اما سطح تلاوت قابل قبولی دارند.
بله، میتوان این کار را انجام داد. البته منکر زحمات افرادی نیستم که در مسابقات شرکت میکنند و رتبه میکنند. من همواره در مسابقات شرکت کردهام، اما در اینجا بحث ما رویکردی آسیبشناسانه دارد و مسابقات تا سطحی خوب است، اما از جایی به بعد مخرب خواهد شد.
برای نمونه یکی از مشکلاتی که در مسابقات وجود دارد برخی معیارها نظیر اهمیت نفس طولانی است. معمولاً قرعههای مسابقات را به نحوی گزینش میکنند که دانش وقف و ابتدای قاری را بسنجند. به همین دلیل آیات طولانی را انتخاب میکنند، اما این ملاک را چطور تعیین کردهاند؟ چگونه دلیل این امر را که قاری باید در مسابقات یک خط و نیم تلاوت کند تا به وقف برسد تعیین کردهاند؟ بنابراین برای اینکه این مشکلات حل و آسیب مسابقات کمتر شود، باید جلسات قرآن و کرسیهای تلاوت مورد حمایت قرار گیرند.
ایکنا- جالب است که رهبر معظم انقلاب هم روی قاریانی نظیر عبدالفتاح شعشاعی تأکید میکنند که اهل نفسهای طولانی نبودهاند.
دقیقاً همینطور است. باید این واقعیت را پذیرفت که همه قاریان خوشنفس نیستند و این امکان را ندارند که بتوانند دو خط را یک نفس تلاوت کنند. ضمن اینکه تلاوت آیات کوتاه دشوارتر است. یکی دیگر از مسائل هم به محدودیتهای وقفت و ابتدا برمیگردد؛ یعنی گاهی اوقات از یک آیه میتوان چندین برداشت داشت و آیه را چند نوع تفسیر کرد و همه این تفاسیر هم درست هستند. این معانی با وقف و ابتداهای مختلف به وجود میآید و از این رو نمیتوان برای یک آیه فقط یک مدل وقف و ابتدا را اجرا کرد.
بنابراین گاهی اوقات اینطور است که قاری به قدری خوب میخواند که اصلاً نمیتواند از فیلتر کوچک مسابقات عبور کند. ما قاریانی داریم که در بسیای از مجالس دعوت میشوند، اما هیچ وقت در مسابقات توفیقی نداشتهاند. این امر نشان میدهد که معیارهای ما برای مسابقات دقیق نیست و باید اصلاحاتی صورت گیرد. یکی از ابعاد اصلاحات وضع موجود، چنانکه پیشتر به آن اشاره کردم، تقویت کرسیهای تلاوت و جلسات قرآن است. این رویکرد میتواند هم فضا را تلطیف کند و هم به سمت تلاوتهای معنامحور پیش برویم.
ایکنا- مسئله دیگر مربوط به آموزش عمومی قرآن است. وقتی از جلسات قرآن حرفی زده میشود، معمولاً جلسات تخصصی به ذهن متبادر میشود، اما پرسش اینجاست که آموزش عمومی قرآن باید چطور دنبال شود؟ از طرفی ما کمتر قاری مطرحی داریم که جلسهای برای عموم داشته باشد.
این مسئله نیازمند ساماندهی اساسی است. همچنین، باید مباحث مربوط به معیشت قاریان را در نظر بگیریم. استادی که قرار است جلسه قرآن تشکیل بدهد از اوقات استراحت خودش میگذرد و باید همه اینها را لحاظ کنیم. متأسفانه تا به قرآن میرسیم فقط برای ما مباحث معنوی اهمیت پیدا میکند و به بحثهای اقتصادی و معیشتی بیتوجه هستیم. این صحیح نیست که فکر کنیم چون یک نفر قاری است باید شبانهروزش را وقف آموزش قرآن کند.
باید به این درک برسیم که کلاسهای آموزش قرآن هم مانند کلاسهای آموزش زبان انگلیسی هستند و همانطور که کلاسهای زبان ساماندهی خاصی دارند و در آنها از اساتید متخصص بهره برده و به معیشت آنها هم توجه میشود، باید در کلاسهای آموزش قرآن هم این رویه را شاهد باشیم. البته یک قاری نباید به مادیات آلوده شود و این بحث سر جای خودش صحیح است، اما تخصص قاری هم مانند تخصص یک پزشک است و باید با این دید به قاری نگریسته شود. مردم همانطور که برای کلاس زبان فرزندانشان هزینه میکنند باید به کلاس قرآن هم چنین نگاهی داشته باشند و برای آن هزینه کنند.
یکی از مؤلفههایی که سبب میشود جلسات آموزش قرآن پویایی بیشتری پیدا کند و بر اعتبار آنها افزوده شود این است که ما مفاهیم آیات را جدیتر بگیریم و قرآن در زندگی ما به قدری اهمیت پیدا کند که اگر کسی خواست فرزندش را به کلاسهای آموزش قرآن بفرستد، به راحتی بتواند برای این کار هزینه کند و از استاد خود بهرهمند شود. گاهی اوقات میبینیم افرادی که روخوانی و روانخوانی را به صورت اصطلاحاً هیئتی آموختهاند تدریس میکنند، اما این رویه صحیح نیست و برای تدریس همین موارد باید طرح درس داشت و به صورت تخصصی پیش رفت.
بنابراین بحث کاسبی کردن با قرآن منتفی است و با شأن آن سازگاری ندارد، اما از طرفی مسئولین و متولیان هم نباید به اقتصاد و معیشت قاریانی بیتوجه باشند که قرار است قرآن تدریس کنند. برای نمونه در مساجد هیئت امنا باید به این مسائل حساس باشند و مسائل مالی را برای حضور اساتید قرآن تسهیل کنند.
ایکنا- رهبر معظم انقلاب در طلیعه ماه مبارک رمضان از تلاوت قرآن به مثابه یک هنر مقدس تعبیر کردند. فکر میکنید در جلسات قرآن تا چه میزان این هنر مقدس دانسته میشود و چقدر به تلاوت چنین نگاهی داریم؟
افرادی که من با آنها ارتباط دارم اینگونه هستند و آنها را متخلق به اخلاق قرآنی میدانم، اما همان آسیبهایی که از آن سخن گفتم گاهی اوقات موجب میشود که مسیر کار قرآنی به انحراف کشیده شود. در مورد مقدس بودن هنر تلاوت هم باید اشاره کنم که قرآن یک کتاب ابدی است و قداستش به این دلیل است که کلامی الهی محسوب میشود. از این رو اگر یک نفر در کسوت قاری است، فقط یک خواننده صرف نیست، بلکه با کتابی سراسر نور و سعادت مواجه است.
در این زمینه میتوانم به روایتی از امام صادق (ع) هم اشاره کنم و آن اینکه وقتی از امام (ع) میپرسند که چرا وقتی قرآن را تکرار میکنیم خسته نمیشویم. در پاسخ فرمودند که قرآن همانند ماه و خورشید در جریان است و همانطور که هر روز از دیدن ماه و خورشید خسته نمیشوید از خواندن قرآن هم خسته نخواهید شد. بنابراین قداست قرآن ابدی است و باید چنین نگرشی به قرآن داشته باشیم. افزون بر همه اینها در قرآن آمده است: «وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌ»؛ یعنی حقیقت قرآن نزد خداست و قرآن چنین عظمتی دارد.
قاریانی که وارد این مسیر میشوند، به دلیل اعجاز قرآن شیفته آن میشوند، اما گاهی اوقات مرتکب اشتباهاتی هم میشوند. از جمله اینکه قرآن را به همین مباحث صوتی و لحنی محدود میکنند و به قدری به این مباحث میپردازند که از اصل غافل میشوند. حال آنکه باید نگاه جامعتری به قرآن داشت. اینکه رهبر انقلاب تأکید میکنند جلساتی برگزار شود که در آنها فقط قرآن تلاوت شود، به دلیل قداست و شأن قرآن است که میتواند تأثیرگذار باشد و ما هم باید نگاهمان را به قرآن اصلاح کنیم و باید بدانیم تا زمانی که مفاهیم قرآن به صورت کاربردی در زندگی ما وارد نشود، به معنای واقعی قدسی بودن قرآن برای ما فهم نشده است.
ایکنا- یکی دیگر از مسائل، حفظ قرآن است. در جلسات قرآن معمولاً به مباحث فنی تلاوت پرداخته میشود و کمتر حفظ قرآن مورد توجه است. فکر میکنید چرا به این سمت رفتهایم و آیا میتوانیم در جلسات تخصصی به حفظ هم بپردازیم؟
برای پاسخ به این پرسش از جریان تلاوت قرآن در کشور مصر وام میگیرم. به خاطر دارم وقتی یکبار که استاد شحات انور برای تلاوت به ایران آمده بود، از ایشان پرسش شد که شرایط قرائت قرآن چیست؟ فرمودند که اولین شرط حفظ قرآن و آخرین شرط هم حفظ قرآن است. شاید آن زمان تصور واضحی از این پاسخ نداشتیم، اما هر چقدر که گذشت بیشتر به اهمیت این مسئله پی بردیم، به نحوی که امروزه اگر کسی حافظ قرآن نباشد، در قرائت قرآن اهلیت پیدا نمیکند.
قرائت قرآن صرف روخوانی و روانخوانی آن نیست و اینطور نیست که مانند خواندن یک داستان یا انشا باشد، بلکه ریشهدارتر است و اگر ریشه را دنبال کنیم، به حفظ قرآن میرسیم. کسی که حافظ قرآن است با مفردات و مفاهیم آیات انس بسیاری دارد و به دلیل تکرار بسیار زیاد آیات، راحتتر میتواند کلمات را تلفظ کند. برخی از آیات وزن سنگینی دارند، اما کسی که حافظ است به دلیل مروری که دارد، میتواند در امر قرائت خیلی راحتتر موفق شود.
بنابراین در اثرگذاری تلاوتهای یک قاری حفظ قرآن اهمیت بسزایی دارد و قاریای که حافظ است در قیاس با کسی که ارتباط کمتری با آیات دارد تلاوت مؤثرتری خواهد داشت. همچنین، تعالی و رشدی که برای یک حافظ ایجاد میشود بیشتر است و بر همین اساس همه باید به سمت حفظ قرآن بروند.
ایکنا- با این حال در جلسات قرآن به این مسئله پرداخته نمیشود.
متأسفانه همینطور است و گاهی به اساتید میگویم شما که یک قاری تمامعیار هستید و شایسته است که به حفظ قرآن هم روی آورید. همچنین، برای حفظ قرآن به یک اراده قوی نیاز است و بر همین اساس باید برای کسی که میخواهد قرآن را حفظ کند انگیزههای لازم را ایجاد کنیم.
ایکنا- فکر میکنم به قدر وسع مباحث مورد نظر به بحث گذاشته شد، هرچند برای این مباحث نیازمند فرصتهای موسعتری هستیم. در پایان اگر نکتهای باقی مانده بفرمایید.
باید همواره این پرسش را در گوشه ذهنمان داشته باشیم و بگوییم اگر قاری یا حافظی که تمام مراتب را در سطوح عالی طی کرده، اثرگذاری او در جامعه چه بوده است؟ خطی مشی او چیست و محدوده کار او تا کجاست؟ چون رسالت یک قاری خیلی بیشتر از تلاوت قرآن است، باید به این پرسشها هم نظر داشت و در یافتن پاسخ برای آنها کوشش کرد.
بر همین اساس به همه قاریان توصیه میکنم که به سمت مفاهیم و کاربردیسازی آیات در زندگی پیش بروند و خود را تبدیل به افرادی صاحب صلاحیت کنند. برای نمونه اگر قرار است کسی در یکی از شئون زندگی خود کاری را انجام دهد، قاریان ما باید در مرحلهای باشند که بتوانند مشورت دهند و حرف برای گفتن داشته باشند. متأسفانه بسیاری از آیات اخلاقی را داریم که کاربردی نشدهاند و به همین دلیل قاری باید در کاربردیسازی آنها نقش خود را ایفا کند و برای همه شئون اجتماعی و ... حرف برای گفتن داشته باشد. اگر این رویکرد را داشته باشیم، میتوانیم آسیبهای اجتماعی را شناسایی کنیم و بعد به فکر درمان آنها با قرآن باشیم که متعالیترین هدف است و بدین ترتیب قرآن هم از انزوای جلسات به متن جامعه خواهد آمد.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام