به گزارش ایکنا؛ نشست بزرگداشت آذرتاش آذرنوش، چهره ماندگار ادبیات عرب، شامگاه سهشنبه 22 تیرماه به همت خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد. در ابتدای نشست، احمدرضا خضری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: استاد آذرنوش مانند دریای پهناوری است که وسعت خودش را در محدوده گستردهای پراکنده ساخته و هرکسی میتواند درباره این شخصیت برجسته سخن بگوید. با این همه میتوانم بگویم هرچند تاکنون چند نکوداشت درباره ایشان برگزار شده، اما حقیقا ایشان از هرگونه بزرگداشت و نکوداشت درباره خود بینیاز است؛ به این دلیل که اینگونه نکوداشتها در مورد کسانی شایسته است که شناخته شده نباشند و بخواهیم آنها را به جامعه علمی معرفی کنیم، اما دکتر آذرنوش آفتاب درخشانی است که از هر مدحی بینیاز است. با اینکه ایشان بینیاز از این مدح و ستایش است، اما ما باید به ایشان ادای دین کنیم.
وی افزود: اجازه بدهید من سخنم را در باب استاد آذرنوش مستند عرض کنم، چون من دانشجوی رشته تاریخم و توقع میرود بر اساس استنادات سخن بگویم. من در سال 62 وارد دانشکده الاهیات دانشگاه تهران شدم، وقتی دنبال استادان برجسته و بنام بودم، یکی از کسانی که مشار بالبنان بود، دکتر آذرنوش بود. لذا وقت را غنیمت شمردیم و از همان آغازین ساعات به محضر ایشان شتافتیم. بنابراین آنچه عرض میکنم، نتیجه سی و هشت سال شناخت از ایشان است.
عضو هیئت علمی دانشگاه ادامه داد: اگر من بخواهم سخن را فشرده و پرمعنا عرض کنم، به نظرم دکتر آذرنوش مصداق راستین یک شخصیت دانشگاهی است. اگر از من بپرسید آذرنوش کیست، میگویم یک انسان دانشگاهی است. انسان دانشگاهی کسی است که درست آموخته، درست تربیت شده، قلم رسایی دارد، شخصیتش تأثیرگذار است، دستگیر و راهنما است، دارای اخلاق انسانی است و زندگی علمی خودش را بر مدار اخلاق تنظیم کرده است. سوابق درخشان آذرنوش نشان میدهد ایشان مدارج آموزشی را درست و دقیق طی کرده است و آنچه آموخته، درست آموخته است، چه در ایران و چه در دانشگاه های خارج از کشور. سوابق کاری او نشان میدهد ارتقای استاد آذرنوش ضابطهمند و در چارچوب قوانین بوده و تخطی از مقررات و قوانین ارتقا در پرونده ایشان وجود ندارد. همچنین ایشان خدمات اجرایی بسیار مطلوبی انجام داده است و پژوهشهای او برجسته و معیارند. از نظر شخصیتی دارای تمام معیارهای شخصیتی انسان دانشگاهی است. ایشان زباندان برجستهای است و زبان فارسی را خوب بلد است. همچنین زبان فرانسه و انگلیسی را درست میداند. این ویژگی ممتازی است که ایشان دارد.
وی تأکید کرد: ایشان اهل سوداگری نبود و راضی نشد حق را به باطل عوض کند. ایشان آدم بیحاشیهای بود و ندیدم یکبار حاشیهای دور و بر خودش ایجاد کند. ایشان فقط به کار خودش میپرداخت و به حواشی نمیپرداخت. نکته دیگر اینکه ایشان وطندوست و حتی وطنپرست است و ایران را دوست دارد. شما میتوانید دوستدار وطن بودن را از نامش مشاهده کنید. در یک کلام جناب استاد آذرنوش انسان خوشبخت و سعادتمندی است. ممکن است هرکس تعریفی از سعادت داشته باشد، اما به نظرم سعادتمند کسی است که از لحظه لحظه عمرش بهرهبرداری درست کرده است.
در ادامه نشست، حامد صدقی، عضو هیئت علمی دانشگاه خوارزمی به ایراد سخن پرداخت و اظهار کرد: ظلمی به دکتر آذرنوش شده است و آن اینکه ایشان در دانشکده الاهیات بوده و به درسهایی که در صلب رشته زبان و ادبیات عربی است، مشغول نبودند و جای ایشان در دانشکده زبان عربی خالی بود و این ظلم ما را از نظرات ایشان در زمینه زبان عربی و ادبیات عربی محروم کرد. من این ظلم را نسبت به خودم و بقیه جامعه زبان و ادبیات عربی میبینیم. همچنین به ایشان هم ظلم شد که از تخصصشان استفاده نشد.
وی افزود: نکته دیگر اینکه من یک پیشنهادی دارم. مقالات و کتابها و آثار متعدد دکتر آذرنوش یک ثروت علمی قابل تقدیر است. حیف است که نتوانیم یکپژوهشی در این زمینه انجام دهیم. باید سبک نوشتن ایشان، گرایشهایی که ایشان به آن پرداختند، اینکه تحت تأثیر چه کسانی بودند، آرا و نظرات ابداعی ایشان چه بوده است، تدوین شود. حیف است جامعه علمی از این گنجینه محروم بماند. بنابراین پیشنهاد میشود که رسالههایی در این زمینه نوشته شود.
سومین سخنران نشست، بابک فرزانه، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی بود که گزارشی از کتاب «چالش میان فارسی و عربی» ارائه داد و اظهار کرد: موضوعی که استاد از من خواستند دربارهاش صحبت کنم، کتاب «چالش میان فارسی و عربی» یکی از آثار پراهمیت استاد آذرنوش است. وقتی میخواستم خودم را برای ارائه این گزارش آماده کنم، نگاهی عمیقتر به کتاب انداختم تا بتوانم در این فرصت کوتاه این کتاب را به صورت شفاف معرفی کنم. این کار برای خود من هم مفید است، چون با ظرایف بیشتری در این کتاب آشنا شدم. این کتاب کتابی سرشار از منابع و مدارک و اطلاعات خواندنی است. از نظر روششناسی، استاد در این کتاب برای پاسخ به پرسشهای خرد و کلان بار دیگر به منابع کهن مراجعه و آنها را با دید انتقادی بازخوانی کردند و حتی از روایتهای دورافتاده چشم نپوشیدند.
وی افزود: من بدون مبالغه در خلوت خود و در ضمن مطالعه کتاب بارها بر ایشان درود فرستادم. مولف کوشیده یافتههایش در حد کمال باشد و هیچ سندی مغفول نماند. اطلاعات گردآوری شده در این کتاب به گونهای گردآوری شده که خواننده بتواند خودش نتیجهگیری کند. اگر بخواهم موضوع و اهداف کتاب را خلاصه کنم، بر اساس آنچه در دل کتاب آمده است، محورهای پژوهشها دو زبان فارسی و عربی از نظر جامعهشناسی و تاریخ است و به همین دلیل بخشهایی از کتاب به مردمانی اختصاص دارد که به فارسی و عربی سخن میگفتند.
وی در ادامه گفت: یکی از موضوعات کتاب، توضیح وضعیت زبان فارسی و عربی در سدههای یک و دو است. زبان عربی در ایران دو گونه بوده است؛ یکی گویشهای قبیلهای و دیگر زبان فصیح که زبان رسمی بود. نکته جالب اینکه همه عربهایی که در ایران زندگی میکردند زبان فارسی را میآموختند، اما از سده دو، زبان عربی رواج گسترده یافت به گونهای که ایران را سرزمینی عربی جلوه میداد. ایشان میکوشد در این کتاب قلمرو زبان عربی را مشخص و جایگاه زبان فارسی را روشن کند. در پایان باید عرض کنم همه آثار استاد اثرگذارند. خدا را شاکردم توفیق داشتم سالهای بسیاری در کنار ایشان باشم.
در ادامه نشست، وحید سبزیانپور، عضو هیئت علمی دانشگاه رازی به تجلیل از استاد خود پرداخت و اظهار کرد: اولین دیدار من با دکتر آذرنوش به چهل سال پیش در دانشکده الاهیات برمیگردد. من در کنار دانشجویان شاهد بودیم یک آقای بسیار خوشپوش با یک موتور بسیار زیبا و یک عینک بسیار خوب که شباهت به یکی از هنرمندان فرانسه داشت، وارد دانشکده شد. چشمها خیره شد که ایشان کیست. بعد ما فهمیدیم ایشان دکتر آذرنوش است. بعدها توفیق پیدا کردم در کلاس آموزش زبان عربی ایشان شرکت کردم و آنجا متوجه شدم این داستان از لونی دیگر است. شیوه و روش ایشان علمی و بر اساس متدهای آن روزگار بود. من از زبان ایشان شنیدم زبان عربی را در دانشکده الاهیات به همان گونه تدریس میکند که در دانشگاههای فرانسه تدریس میشود. این اولین برخورد من با ایشان بود.
وی ادامه داد: دست روزگار ایشان را به دانشکده الاهیات انداخته بود و من شاهد بودم عدهای که مسلمانی را در ظواهر میدیدند، تصور میکردند دکتر آذرنوش ویژگیهای دیگری دارند و گاه با ایشان برخورد میکردند. ما میدیدیم ایشان با متانت به آنها نگاه میکرد. الآن فکر میکنم ایشان در آن روزگار در دانشکده الاهیات از دست این دانشجویان و برخی اساتید و مسئولین چه خون دلها خوردند.
وی تأکید کرد: من از استاد آموختم که ادبیات عرب در ایران باید در خدمت یکی از این سه جریان باشد: یا باید گامی در جهت توضیح و شرح و روشنگری ادبیات فارسی که زبان مادری ما است باشد یا گامی در جهت شناخت فرهنگ و تمدن ایرانیان قبل از اسلام باشد که تنها منبعش بعد از برخی منابع لاتین در ادب عربی است. سومین انگیزه برای ادبیات عرب باید نشان دادن تأثیر فرهنگ و تمدن ایرانیان باستان بر تشکیل فرهنگ عربی به ویژه فرهنگ عباسی باشد. ادبیات عرب میتواند پلی برای شناخت بهتر فرهنگ اسلامی و نهجالبلاغه و احادیث ما باشد.
دیگر سخنران این نشست، هادی نظری منظم عضو هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس بود. وی در این نشست اظهار کرد: شاید من از سخن گفتن از بزرگواری و دانش دکتر آذرنوش ناتوان باشم، اما به جهت اینکه «لایدرک کله لایترک کله» به ویژگیهای استاد اشاره دارم. ایشان به معنای واقعی استاد هستند. بنده بزرگترین خوشبختی خودم را آشنایی با این شخصیت بزرگوار میدانم و برایشان آرزوی سلامتی دارم. تألیفات جناب استاد بسیار متعدد و متنوع است. ایشان در زمینه ادبیات عرب با زمینه ایرانی دست به قلم شدند و آثار ماندگاری بر جای گذاشتند. من همواره فرهنگ دکتر آذرنوش را به همه دانشجویان معرفی کردم و به نظرم بهترین فرهنگ معاصر است. ویژگی های این فرهنگ بسیار زیاد است و همه دانشجویان و اساتید با این فرهنگ سروکار داشتند. خوبی این فرهنگ این است از نیمه دوم قرن بیستم واژههای عربی را جمعآوری کرده است. جناب استاد حتی به این بسنده نکردند و ترجمه تألیفی را در این اثر به تصویر کشیدند.
وی در ادامه گفت: استاد اینقدر به دانشجویان خود اعتماد دارند که خاطرم هست هنوز مدرک ارشد را نگرفته بودم که با حمایت ایشان در دانشکده الاهیات تدریس میکردم. ایشان افتخار گروه عربی در کشور است و یک استاد بینالمللی است که آثار ایشان به زبانهای دیگر ترجمه شده و در خارج کشور ایشان را با اکرام یاد میکنند.
آخرین سخنران نشست آذرتاش آذرنوش بود که به رغم کسالت، چند جملهای به پاس تشکر از شاگردان خود بیان کرد و گفت: سخن گفتن بعد از گفتارهای دوستان عزیزم که آکنده از فصاحت و بلاغت است، کار سادهای نیست. تنها چیزی که من را به شوق میآورد، تشکری است که باید از دوستان داشته باشم. من خودم را در حد این سخنان زیبای دانشمندان سخنگوی ایرانی نمیبینم و به همین جهت تشکر من از این دوستان دوچندان است. اگر چند دقیقه وقت داشته باشم، میخواهم به یک نکته اشاره کنم. این موضوع را من که در سن هشتاد سالگی هستم، حق گفتنش را دارم، ولی شاید شما جوانها که تازه به مرتبه دانشگاهی رسیدید، حق گفتنش را نداشته باشید.
وی افزود: انسان وقتی کاری انجام میدهد، در درجه اول به دلایل انسانشناختی دوست دارد ببیند آیا آنچه بر عهده او نهادند، به نیکی از عهدهاش برآمده یا نه. آیا توانستم کاری که رئیسم به من داده، در حد شایستهای به انجام برسانم یا نه. این سوال در میان مردمی که سنشان زیاد شده، سوال اساسی است. حتماً باید بدانیم کار ما موفقیتآمیز بوده یا نه. شما میتوانید استاد دانشگاه باشید یا دربان یک بانک. برای اینکه این نکته معلوم شود باید خیلی کوشش بکنید، خیلی خودکاوی کنید تا بدانید چه کردید و چه نکردید. تنها امید این انسان که من نمونهاش هستم، این است که از چشم دیگران به درون خود بنگریم. نظر و انتقاد و هوش و حواس دیگران را روی خودمان پیاده کنیم تا بدانیم کاری که کردیم، دیگران را راضی خواهد کرد یا نه.
وی افزود: برنامهای که شما گذاشتید، برای من که اینجا موضوع گفتارها هستم، این اهمیت عظیم را پیدا میکند، این آسایش را به من میبخشد که آقای آذرنوش، انگار در کارهایت موفق بودهای. گویا ارباب که خود علم است، از کار تو در این سالیان دراز راضی بوده است. گویا ملت ایران اظهار رضایت میکنند و تو را به خاطر خوبیهایی که کردی، تشویق میکنند و به خاطر بدیهایی که کردی، میبخشند. فکر میکنم در این بعد از ظهر طولانی پردردسر، بهترین بهره را از جلسه شما بردم. به همین جهت لازم میدانم از شما دوستان گرامی و جوانانی که در مجمع امشب جمع شدید و گفتار کردید، عمیقانه از صمیم دل تشکر کنم که چنین کاری میکنید. عرض کردم اگر این کار از نظر علمی سطح بالا نباشد، برای انسانهایی که به این مرحله از زندگی رسیدند و نیازهای روانی شدیدی دارند، یک شانس است. به همین جهت از همهتان تشکر دارم و امیدوارم شما در کارهای آیندهتان صدها مرتبه بیش از من موفق باشید.
انتهای پیام