در حالی متفاوتترین ماه رمضان سالها و حتی دهههای اخیر را سپری میکنیم که شرایط سخت زندگی، نگاه جامعه را به برخی از آموزههای دینی سطحی و کمرنگ و برخی افراد را دچار غفلت کرده است؛ آموزههایی که اجرای صحیح آنها در سبک زندگی تغییری مثبت و راهگشا خواهد داشت. بر همین اساس ایکنا طی رمضان سال جاری با نگاهی نقادانه در تلاش برای غبارروبی از چهره برخی آموزههای دینی، کمک به بهبود شرایط اجتماعی و تمرین سبک زندگی اسلامی است.
مهرداد کاظمزاده عطوفی، معاون دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران و رئیس مرکز تحقیقات سلامت معنوی همین دانشگاه، در گفتوگو با ایکنا، اصلیترین مبانی اصلاح رفتار والدین با همدیگر و با فرزندانشان را از دیدگاه روانشناسی با تکیه بر آموزههای دینی تشریح کرد.
وی با تأکید بر اهمیت خودآگاهی در زندگی و رفتار انسانها، گفت: یکی از مقولههایی که هم در ادبیات روانشناسی و هم در ادبیات دینی بر آن تأکید میشود، این است که انسان رشد یافته، انسان خودآگاه است و هرچه انسان خودآگاهتر باشد، رشدیافتهتر است و خودآگاهی یعنی شناخت اینکه چه کسی هستیم و چه نقاط قوت و ضعفی داریم.
این روانشناس کشورمان با اشاره به اینکه وقتی خودمان را از بعد جسمی، روانشناسی، اجتماعی و بعد معنوی ارزیابی میکنیم، در این تأمل و تفکر درونی به اطلاعات جدیدی از خودمان دست مییابیم، گفت: در مراحل خودآگاهی تمام تلاش فرد بر این است که به ابعاد هوشیار و ابعاد نیمههوشیار وجودی خود آگاهی پیدا کند. به همین دلیل دید ما در این مرحله از خودآگاهی، نقادانه است. برای مثال اگر فکر میکنم که من انسان مهربان و مسئولی هستم، این باور را زیر سؤال میبرم و برای آن استناد پیدا میکنم. براساس این شیوه که یک مهارت در زندگی است، هر آنچه را که میخواهم در مورد خودم ادعا کنم باید برای آن استناد داشته باشم. این استنادها شامل سه بخش ذهنی(شناختی)، بخش هیجانی و بخش رفتاری است.
وی متذکر شد: فردی که در نمادهای ارتباطی ـ اجتماعی و نمادهای رفتاری، رفتار مهربانانه ندارد، نمیتواند ادعا کند که مهربان است. پس وقتی میخواهیم به سمت وضعیت بهتر روانی پیش برویم باید به سمت خودآگاهتر شدن رفته و در ادامه ذهنآگاهتر شویم به این معنی که در زمان و مکان مشخص میدانیم چه فعالیتی را انجام میدهیم و تمام ذهنمان روی آن متمرکز است و اگر در زمان و مکان مشخص یک تجربه هیجانی داریم دقیقاً میدانیم که این تجربه هیجانی از کدام فکر و ذهن و نیت نشئت میگیرد و مبنای آن فکر و ذهنیت چیست.
کاظمزاده عطوفی تشریح کرد: برای مثال اگر در یک پروسه ارتباطی، از حرف فردی ناراحت میشویم، در بسیاری از مواقع انگشت اتهام ما به سمت خود آن فرد است در حالی که در روانشناسی میگوییم ببین در وجود خودت چه میگذرد که از حرف آن فرد ناراحت شدهای. چیزی که اتفاق میافتد در روان ما اتفاق میافتد نه صرفاً در حرف آن فرد؛ دلیل واضح این مسئله این است که آن جمله و حرف را دیگران هم میشنوند اما به اندازه ما تجربه هیجان منفی ندارند.
رئیس مرکز تحقیقات سلامت معنوی دانشگاه علوم پزشکی ایران با تأکید بر اینکه تمام رویکردهای رواندرمانی تلاش میکنند که انسان را به دو مشخصه برسانند، گفت: مشخصه اول اینکه نسبت به آنچه در حال رخ دادن است خودآگاه کنند و دوم مدیریت روانشان را در اختیار خودشان قرار دهند نه در اختیار عوامل بیرونی و ناهوشیار.
کاظمزاده عطوفی پس از بیان این مقدمه اساسی، به بیان بنیانهایی پرداخت که رفتار انسان براساس آنها پایهریزی میشود و ادامه داد: وقتی فرد در نظام خانواده ارتباطهایی دارد، مثلاً به عنوان پدر خانواده با همسر و فرزندش ارتباط دارد، این سبک ارتباط ناشی از مدل شخصیت اوست و بخشی از مدل شخصیت فرد براساس مدل ذهنیت فرد شکل گرفته است؛ یعنی آنچه فکر میکند و جزء باورهای اساسی فرد است.
وی تصریح کرد: اگر فرد در ذهن خودش اساساً برای ماهیت انسانها ارزش قائل و معتقد باشد همه انسانها محترم، آزاد، مختار و دارای حقوق مشترک انسانی هستند و همان حقوقی که خود او در روابط بین فردی دارد، عین آن را سایر افراد هم دارند، به عنوان پدر خانواده دیگر در روابط با همسرش به دنبال تسلط و کنترل نیست و همسرش را مجبور به تبعیت از خود نمیکند و مراقب حقوق، احساسات و هیجانات همسرش است و مجموعه این اتفاقها زمانی رخ میدهد که آن باور اساسی وجود داشته باشد، وقتی آن باور وجود نداشته باشد این رفتار اتفاق نمیافتد.
معاون دانشکده علوم رفتاری و سلامت روان دانشگاه علوم پزشکی ایران ادامه داد: همین مسئله را تسری دهید به دیدگاه یک پدر نسبت به فرزندش و اینکه یک پدر نسبت به فرزندش چه فکر میکند و آیا فکر میکند چون پدر یا مادر است، مالک کودک است و حق دارد در مورد او تصمیم گیرد؟ این خیلی مهم است که ما در ارتباط با این مقوله چطور فکر میکنیم و در نهایت وقتی همه اینها را کنار هم میگذاریم میبینیم که هدف مفاهیم روانشناختی ما را به سمت ذهن آگاه شدن و خودآگاه شدن میبرد.
وی به تحلیل دینی مباحث روانشناختی که در بالا ذکر کرد، پرداخت و گفت: حال به سراغ ادبیات دینی خودمان برویم؛ ادبیات دینی به ما میگوید اگر شما ساعتی فکر کنید معادل 70 سال عبادت است. منظور از این تفکر چه نوع تفکری است؟ قطعاً منظور تفکر هدفمند است که انسان به اطلاعاتی برسد که سمت و سوی زندگی خود، دیگران و جامعه را تغییر دهد نه هر ذهنیت و تفکری. تفکر هدفمند از یک نقطه آغاز میشود، مسیری را طی میکند و به هدفی میرسد و این تفکر منظور و مفهوم روایتهایی است که در دین اسلام در خصوص عبادت بودن تفکر بیان شده است.
کاظمزاده عطوفی افزود: آن چیزی که ما در طول روز با آن درگیر هستیم، تفکر نیست بلکه فکر است، یعنی همان اشتغال ذهنی؛ در حالی که در روایتها آمده است که هر کسی که خود را شناخت، خدای خود را میشناسد. به این مسئله دقت کنید؛ این جمله عبارت مهم و سنگینی است و اگر در عمق این مفهوم برویم، میفهمیم که انسان برای رسیدن به خدا باید از خودشناسی آغاز کند.
وی به خودشناسی در عبادتها و مبانی دینی اشاره کرد و گفت: در ماه رمضان زمانی که یک انسان مینشیند و در مورد خود، اندیشههایش، ذهنیتش، رفتارهایش، ارتباطاتش و ... فکر میکند، قطعاً این آدم دارد مسیر خدا را طی میکند و در مسیر خدایی گام میگذارد. پس این تفکر یک ابزار کلیدی و اساسی خودشناسی و در ادامه خداشناسی است. شما ادعیههای ماه مبارک رمضان را که مطالعه میکنید میبینید که در تمام آنها یکی از بخشهایی که تکرار شده، خودابرازی انسان نسبت به خداوند متعال است.
این روانشناس کشورمان تشریح کرد: در ادعیه انسان رو به خداوند نقصهایش را میشمارد مثلاً میگوید من ضعیف، بخیل، ناتوان، مغرور و ... هستم؛ این جملات نباید لقلقه زبان باشد، بلکه باید به خودشناسی ما به عنوان یک انسان منجر شود و دیدگاه ما را نسبت به خودمان عوض کند. اگر در ماه رمضان به خداوند میگوییم خدایا من به تو محتاجم، به تو امید دارم، به تو توکل کردهام و ... بارزترین تأثیر این جملات باید در خود مدیریتی رفتار و تفکراتمان دیده شود.
وی از اهمیت نخوردن و نیاشامیدن در ماه رمضان بر تقویت خودکنترلی سخن گفت و اظهار کرد: برخلاف اینکه بعضی فکر میکنند خوردن و آشامیدن بخش جزئی و اولیه روزه گرفتن است و چندان مهم نیست، نخوردن و نیاشامیدن بسیار مهم است چرا که زمانی که انسان خوردن و آشامیدن خود را مدیریت و سختی را تحمل میکند، آن هم زمانی که غذا و آب در اختیار دارد، زمینه را فراهم میکند که نسبت به مقولههای رفتاری دیگر خود، ذهنآگاهتر باشد. مسئله مهم این است که آیا در ماه مبارک رمضان در خود خودم و جایگاهم به عنوان یک انسان کمی فکر کردهام؟ من به لحاظ روانشناسی این مسئله را میبینم که یک بار انسان باورهای خودش را زیر سؤال ببرد به این معنی که آیا باورهای او، اساسی است یا تقلیدی که شنیده و تبعیت میکند؟ باورهای افراد اگر باورهای بنیادی نباشد در موقعیتهای خاص کارکرد خودش را از دست میدهد.
این استاد دانشگاه کشورمان، ماه مبارک رمضان را فرصتی برای بیشتر وقت گذاشتن برای خودمان دانست و گفت: در این ماه ما بیشتر برای خودمان وقت میگذاریم، رفتارهایمان را مدیریت میکنیم و تلاش میکنیم انسانی باشیم که به الگوهای دستوری دین اسلام توجه بیشتری دارد، به همین دلیل این ماه به ما کمک میکند که بیشتر فکر و تأمل کنیم که بخشی از این فکر و تأمل در خصوص رفتار و عملکردمان در خانواده است.
وی تشریح کرد: برخی میگویند وقتی روزه میگیرند، بیحوصلهتر و نسبت به اعضای خانواده پرخاشگرتر میشوند؛ فرد روزهدار پرخاشگرتر نمیشود، بلکه فردی که پرخاشگر است پرخاشگریاش هنگام روزه تشدید میشود؛ بسیاری از افراد در ماه رمضان آرامتر از ماههای قبل هستند چرا که بنیادها در ذهنشان اصیلتر است.
کاظمزاده عطوفی اضافه کرد: بخشی از خودشناسی ماه رمضان مربوط به نقش خودمان در خانواده است. مثلاً پدر خانواده باید بنشیند و فکر کند به غیر از اینکه به عنوان مرد خانواده درآمدی را کسب میکند چه مسئولیتهای دیگری در خانواده دارد. پدر خانواده فارغ از این ذهنیت که خسته هستم و کارم زیاد است، باید فکر کند مسئولیت تربیتی فرزند خود را برعهده دارد و یکی از این مسئولیتها، توجه عاطفی و نشان دادن عاطفهمندی نسبت به فرزند و مراقبت عاطفی است.
وی اصل مراقبت عاطفی از فرزندان را توجه کردن به فرزند که توجه بصری و شنوایی پایه آن است، دانست و گفت: یعنی وقتی فرزندم با من حرف میزند به او گوش کنم و وقتی کنارم نشسته به صورت او نگاه کنم. توجه بعدی، توجه لمسی است. یعنی دست فرزندم را بگیرم و فرزندم را در آغوش بگیرم و ببوسم. به واسطه اینکه من یکی از منابع مهم تأمین حیات عاطفی فرزندم هستم و زمانی که این حیات عاطفی را رعایت نکنم، نقص عاطفی ایجاد میشود که در آینده یک فرزند میتواند تأثیرات بدی داشته باشد.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: پس تمام تلاش پدر خانواده باید این باشد که به نیازهای مختلف فرزندش و همسرش توجه کند. بسیاری از افراد وقتی که نامزد میکنند(چه خانمها و چه آقایان) هر کاری برای جلب توجه نامزدشان انجام میدهند تا با آنها ازدواج کند. اما زمانی که ازدواج اتفاق افتاد و دیگر نگرانی وجود ندارد، تمام مسئولیتهای ممکن را کنار میگذارند، در صورتی که از دیدگاه ما روانشناسان ازدواج آسان است و به راحتی میتوان گفت بله، اما مراقبت از پیمان ازدواج بسیار مشکل است و ما در بازه زمانی این مسئله را فراموش میکنیم.
وی در پایان گفت: در ماه رمضان قرآن خواندن و عبادات در جای خود قرار دارند اما نباید فراموش کرد که اگر کسی براساس ادبیات و آموزههای دینی این مراقبت از روابطش در نظام خانواده را به عنوان مسئولیت انسانی خود بداند هم در حال عبادت است. اگر ما میخواهیم در این ماه به رشد و کمال برسیم، به لحاظ انسانی و روانشناختی لازم است برای خودآگاه شدنمان وقت بگذاریم و ماه رمضان این فرصت را برای تمام ما فراهم میکند.
انتهای پیام