حجتالاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیعپور، استاد درس خارج حوزه علمیه در گفتوگو با ایکنا از قم، در تفسیر سوره قصص از جزء 20 قرآن کریم بیان کرد: در قرائت آیه «وَنُرِيَ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا مِنْهُمْ مَا كَانُوا يَحْذَرُونَ؛ به فرعون و هامان و لشكريانشان آنچه را كه از جانب آنان بيمناک بودند بنمايانيم» فرعون و هامان مفعول هستند، اما حمزه و کسایی «نُرِيَ» را «یَری» خوانده و فرعون و هامان را فاعل گرفتهاند، اختلاف قرائت دیگری نیز در آیه هشتم وجود دارد که حمزه و کسایی کلمه «وَحَزَنًا» را در «وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا» را «حُزنا» خواندهاند.
وی ادامه داد: برخی از اساتید فرمودهاند در آیه هفتم که خداوند با مادر حضرت موسی(ع) صحبت میکند، دو امر، دو نهی و دو بشارت وجود دارد، دو امر شامل شیردادن و انداختن موسی به دریا میشود، دو نهی شامل نترسیدن و اندوهگین نشدن و دو بشارت شامل ما او را بر میگردانیم و پیغمبرش میکنیم، است.
استاد حوزه علمیه گفت: نکته دیگر در رابطه با معانی وحی است، افرادی هم که علاقهمند هستند در این رابطه بیشتر بدانند میتوانند به کتاب تفسیرالتمهید معرفت مراجعه کنند؛ وحی در آیات متعدد قرآن به معانی متعددی بهکار میرود، بهطور مثال در جایی از قرآن میفرماید ما به زنبور عسل وحی کردیم، در اینجا منظور الهام فطری و غریزی در خلقت است. اما، در این سوره، بحث الهام است، خداوند به پاکان و خوبان الهام میکند و مطلبی را به دلهایشان میاندازد، عرفا و بزرگان الهامات زیادی دارند و از نظر قرآن اصل موضوع به رسمیت شناخته شده است.
رفیعپور با بیان اینکه در جلسه گذشته گفتیم منظور از «کانوا خاطئین» در آیه هشتم یعنی این افراد خطاکار بودند، افزود: به همین دلیل خداوند پسری که نورچشم آنها بود را به دشمن آنها تبدیل کرد، اما برخی از مفسران معتقدند خاطئین مربوط به این است که آنها در مورد تشخیص اینکه در دامان خود دشمن بزرگ کردند دچار اشتباه و خطا شدند که البته معنی اول محتملتر به نظر میرسد. بنابراین، خداوند فرعونیان را به خاطر ظلم به بنیاسرائیل شدیداً تنبیه کرد و کسی که در دامان خود بزرگ کردند را دشمنشان قرار داد.
بیشتر بخوانید:
وی گفت: الهامی که از این آیه میتوان گرفت این است که حکمرانان یک حکومت به جای نگرانی از براندازی، درست رفتار و کار کنند، بهترین راه بقا، همین خدمت درست و برقراری انصاف و عدالت است.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: در آیه نهم سوره قصص میفرماید: «وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَنْ يَنْفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ؛ و همسر فرعون گفت اين كودک نور چشم من و تو خواهد بود او را مكشيد شايد براى ما سودمند باشد يا او را به فرزندى بگيريم ولى آنها خبر نداشتند»؛ در اینجا منظور از «امرات» حضرت آسیه است که در قرآن کریم از زنان برگزیده تاریخ و الگوی مؤمنان شمرده میشود، لذا آسیه گفت این فرزند نور چشم من و تو خواهند بود.
وی ادامه داد: از کلمه «لاتقتلوه» مشخص میشود که فرعونیان متوجه شده بودند این پسر از بنیاسرائیل است و وقتی او را از آب گرفتند قصد داشتن او را به قتل برسانند، زیرا نهی در جایی معنا میشود که مقتضی داشته باشد، این شناسایی احتمالاً از موها و چهره موسی و جهت آب بوده زیرا چهره قبطیها متفاوت از یهودیان است.
رفیعپور تصریح کرد: در ادامه آسیه میگوید او را نکشید که شاید به ما سودی برساند، در سوره طه آیه 39 نیز میفرماید: «أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِي وَعَدُوٌّ لَهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي؛ كه او را در صندوقی بيفكن، و آن صندوق را به دريا بينداز، تا دريا آنرا به ساحل بيفكند، و دشمن من و دشمن او آنرا بگيرد و من محبتی از خودم بر تو افكندم، تا در برابر ديدگان (علم) من پرورش يابی»، یکی از موهبتهای خداوند به موسی افتادن مهر و محبت او در دلها بود.
استاد حوزه علمیه بیان کرد: در ادامه آیه میگوید او را به فرزندی بگیریم که از تعبیر و قرینه تاریخی نیز مشخص میشود فرعون یا فرزند نداشته یا به رسم جاهلیت چون پسر نداشته، بیفرزند محسوب میشده است. «وهم لایشعرون» نیز یعنی آنها نمیدانستند چه کاری دارند انجام میدهند، فرعونیان مکر خود را نمیدانستند و درک نمیکردند که این پسر برانداز حکومت آنهاست. علامه طباطبایی دلیل اینکه مهر موسی به دل فرعونیان افتاد را چهره نورانی و هیبت نبوتی ایشان میداند.
رفیعپور با اشاره به بحث تبنی و فرزندخواندگی گفت: در قرآن نیز به این موضوع اشاره شده است که یک مورد آن در این آیه است که میفرماید موسی را پسرخوانده خود کنیم و شواهد زیادی وجود دارد که این پسرخواندگی در طول تاریخ وجود داشته، اما اسلام از باب حساسیت بر مسئله نسب، ارث بردن فرزندخوانده و محرم شدن را جایز نمیداند مگر از باب رضاع و شیردهی و یا ازدواج و دامادی، بنابراین فرزندخواندگی از نظر حقوقی در اسلام اعتبار ندارد.
وی تصریح کرد: داستان مکر خداوند داستان پیچیدهای است، در بسیاری اوقات خداوند در اثر صلاح، انسانها را به جایی رسانده و یا در اثر فسادی که دارند نعمتی را از آنها زایل میکند و زمینهای را میچیند که به دست خود انسان این عمل اتفاق بیفتد؛ لذا تقدیر و مسیر انسانها را خداوند به گونهای رقم میزند که صلاح یا فساد آثار خود را به آنها نشان دهد و این یکی از موارد مکر الهی است.
استاد حوزه علمیه افزود: در آیه دهم میفرماید: «وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِنْ كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَنْ رَبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ»؛ در ترجمه و معنای آیه دهم بحث وجود دارد، این آیه میفرماید دل مادر موسی تهی شد، مفسران این جمله را به دو صورت معنا کردهاند، یک معنی مثبت و یک معنی منفی است، برخی گفتهاند دل مادر موسی از حزن و خوف خالی و نگرانی او برطرف شد، اما برخی نیز گفتهاند دل خالی شدن کنایه از اضطراب و نگرانی است.
رفیعپور گفت: در ادامه آیه میفرماید: نزدیک بود موسی را آشکار کند و اگر عنایت ما نبود که دل مادرش را محکم کنیم، راز را فاش کرده بود؛ پس از اینجا نیز مشخص میشود که خالی شدن دل مادر موسی یعنی نگران و مضطرب شده بود؛ البته در این آیه مترجمان مختلف معناهای مختلفی آوردهاند.
وی با بیان اینکه برخی از مفسران بهمناسبت این آیه بحث کتمان سرّ را مطرح کردهاند، گفت: در روایات هم به کتمان سرّ اشاره شده است از جمله در حدیث داریم «اِستَعينُوا عَلى اُمورِكُم بِالكِتمانِ؛ فَإنَّ كُلَّ ذِي نِعمَةٍ مَحسودٌ»، در كارهاى خود از نهاندارى مدد گيريد؛ چه، بر هر صاحب نعمتى حسد مىبرند، پس اگر علنی صحبت کنید، ممکن است مورد آسیب دیگران واقع شوید. لذا، انسان باید نعمتها را تا حدی بروز دهد، این موضوع بهخصوص در عصر امامان بهدلیل دشمنیهایی که با شیعیان وجود داشته بسیار مهم بوده و گفتهاند که در زمان امامان شیعیان باید نعمتها و داراییها و مذهب خود را پنهان میکردند که همان اصل تقیه است.
استاد حوزه علمیه تصریح کرد: در آیه یازدهم میفرماید: «وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ؛ و به خواهر (موسى) گفت از پى او برو پس او را از دور ديد در حالى كه آنان متوجه نبودند»؛ «قُصِّيهِ» صیغه امر است، یعنی مادر موسی به خواهر موسی گفت موسی را تعقیب کن و او با فاصله و از دور نگاه میکرد و آنها حواسشان نبود که خواهرش موسی را نگاه میکند.
وی در پایان گفت: از همین موضوع که مادر موسی خواهرش را به دنبال موسی میفرستد مشخص میشود مادر موسی همچنان نگران بوده و به اعتماد خدا دلش فارغ از نگرانی نشده بود، این نکته هم نشان میدهد در آیه قبل معنی (دل مادر موسی تهی گشت) یعنی مادر موسی نگران بود.
گفتوگو از مهنوش بهروز
انتهای پیام