حجتالاسلام محمدرضا قاسمینیا، کارشناس و فعال فرهنگی در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داد، نوشت: بعضی از انسانها دارای دوزبان و دورو هستند؛ یکی زبان ظاهر و دیگر زبان باطن دارند. درتعبیر روایات اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و آیات قرآن کریم به این گونه انسانها صفت زشت و رذیله نفاق داده میشود و شخص منافق، رذایل نفسانیه و ملکات خبیثه را در خود جمع کرده است.
اگر پیامبر خدا(ق) هم برایش استغفار کند، موردآمرزش الهی واقع نمیشود. چون آنان افراد متکبر و مغرور و خودفریفته و فاسق هستند و اعتماد و اعتنایی به سخنان خداوند متعال و اجرای دستورات او و پیامبرش ندارند و حتی انسانها را از راه خیر و امر به معروف و نهی از منکر دور میسازند؛ بنابراین آنان هدایت نمیشوند.
اقسام نفاق را میتوانیم با تعابیر نفاق با خداوند، نفاق با توحید، نفاق با رسول او حضرت محمد(ص) و جانشینان و اوصیای ایشان(ع)، نفاق با خود، نفاق با مردم، نفاق با خانواده، نفاق با اجتماع، نفاق اقتصادی، نفاق سیاسی، نفاق با ولایت فقیه، نفاق با وطن، نفاق با شهدا، نفاق با انقلاب، نفاق فرهنگی، نفاق با رسانه، نفاق با اصول دین و فروع دین، نفاق با اعضا و جوارح، نفاق با ملک الموت، نفاق بر شکرگزاری، نفاق صبر بر طاعت خداوند، نفاق صبر بر مصیبت و نفاق صبر برمعصیت را شمرد.
همانگونه که نخستین فردی که دروغگو را تکذیب میکند، خود فرد دروغگو است، در موضوع نفاق هم باید بگوییم نخستین فردی که فردمنافق را در هر قسمی تایید میکند که او دارای دو زبان و دورو است و ظاهر و باطنش فرق میکند، خودمنافق است چون هر فرد و شخصی قبل از دیگران، خودش را بیشتر و بهتر و زودتر میشناسد.
تمام آثار علمی، اخلاقی، عرفانی، سیاسی و اجتماعی بنیانگذار کبیر جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) ماندگار است و در این میان کتاب چهل حدیث ایشان مانند خورشید میدرخشد.
حدیث نهم از این کتاب شریف در موضوع انسانهای دورو و دوزبان است و به آن صفت نفاق گفته میشود و به این انسانها منافق میگویند. در ادامه به بخشهایی از این حدیث اشاره میشود.
حضرت امام صادق(ع)، فرمود: «کسی که دیدار کند مسلمانان را به دو رو و دو زبان؛ بیاید روز قیامت و حال اینکه از برای اوست دو زبان آتشی.»
شرح معنی دورویی بین مسلمانان آن است که انسان ظاهر حال و صورت ظاهرش را به آنها طوری نمایش دهد که باطن قلب و سریرهاش به خلاف اوست. مثلا در ظاهر نمایش دهد که من از اهل مودت و محبت شما هستم و با شما صمیمیت و خلوص دارم و در باطن به خلاف آن باشد و در نزد آنها معامله دوستی و محبت کند و در غیاب آنها غیر آن باشد و معنی دو زبانی آن است که با هرکس ملاقات کند از او تعریف کند و مدح نماید با اظهار دوستی و چاپلوسی کند و در غیاب او به تکذیب او و غیبتش قیام کند.
بنابراین تفسیر صفت اول نفاق عملی است و صفت دوم نفاق قولی است بدان که علاج این خطیئه بزرگ و نقص عظیم دو چیز است. یکی تفکر در مفاسدی که مترتب بر این رذیله است چه در این دنیا که اگر انسان به این صفت معرفی شد از انظار مردم میافتد و رسوای خاص و عام میشود و بیآبرو پیش همه اقران و امثال میشود و از مجالس خود طردش کنند و از محافل انس بازماند و از کسب کمالات و رسیدن به مقاصد بازماند و انسان با شرف و وجدان باید خود را از این ننگ شرف سوز پاک کند که گرفتار این ذلتها و خواریها نگردد و چه در عالم دیگر که عالم کشف اسرار است و هرچه را در این عالم از نظر مردم پوشانید در آنجا نتواند مستور کرد و در آن جا مشوه الخلقة با دو زبان از آتش محشور گردد و بامنافقان و شیاطین معذب شود.
پس انسان عاقل که این مفاسد را دید و از برای این خلق جز زشتی و پلیدی نتیجهای ندید، بر خود حتم و لازم کند که این صفت را از خود دور کند و وارد شود در مرحله عمل که طریقه دیگر علاج نفس است و آن چنان است که انسان مدتی با کمال دقت مواظبت کند از حرکات و سکنات خود و کاملا مداقه در اعمال خویش کند و بر خلاف خواهش و آرزوی نفس اقدام کند و مجاهده نماید.
و اعمال و اقوال خود را در ظاهر و باطن خوب کند و تظاهرات و تدلیسات را عملاً کنار گذارد و از خدای متعال در خلال این احوال توفیق طلب کند که او را بر نفس اماره و هواهای آن مسلط کند و در این اقدام و علاج با او همراهی فرماید خداوند تبارک و تعالى فضل و رحمتش بر بندگان بی پایان است.
هر کس به سوی او و اصلاح خود قدمی بردارد با او مساعدت فرماید و از او دستگیری نماید و اگر چندی بدین حال باشد، امید است که نفس صفا پیدا کند و کدورت نفاق و دورویی از او زایل گردد و آیینه قلب و باطنش از این رذیله پاک و پاکیزه گردد و مورد الطاف حق و رحمت ولى النعمة حقیقی گردد زیرا که مبرهن است و به تجربه نیز پیوسته است که نفس تا در این عالم است.
از اعمال و افعال صادره از خود منفعل میگردد چه اعمال صالحه و چه فاسده، در هر یک از اعمال در نفس اثری حاصل شود اگر عمل نیکو و صالح است، اثر نورانی کمالی و اگر به خلاف آن است اثر ظلمانی ناقص در آن حاصل شود تا یکسره قلب یا نورانی شود یا ظلمانی و منسلک در سلک سعدا شود یا اشقیا.
پس تا در این دار عمل و منزل زراعت هستیم با اختیار خود میتوانیم قلب را به سعادت یا شقاوت کشانیم و رهین اعمال و افعال خود هستیم؛ و انسان باید خیلی مواظبت از حال خود کند و در اطوار و اعمال خود دقیق شود که مکاید نفس و دامهای شیطان خیلی دقیق است و کمتر شخصی میتواند از آن نجات پیدا کند.
ممکن است انسان با یک اشاره در غیر موقع یا یک کنایه بیجا از اهل دورویی و دو زبانی به شمار آید و شاید انسان تا آخر عمر مبتلای به این رذیله باشد و خود را صحیح و سالم و پاک و پاکیزه پندارد. پس انسان باید مثل طبیب دلسوز حاذقی و پرستار شفیق مطلعی از حالات نفس و اعمال و اطوار خود مواظبت کند و هیچ گاه از مراقبت کوتاهی نکند و بداند که هیچ مرضی از امراض قلبیه مستورتر نیست و در عین حال کشندهتر نیست و هیچ پرستاری نباید شفیقتر و دلسوزتر از انسان به خودش باشد.
بیاییم با درسآموزی از مکتب حضرت امام خمینی(ره) عزیز و عظیم عزم را جزم کنیم تا شجره خبیثه نفاق و شاخ و برگهای آن را از خود دور بسازیم و ریشه این صفت رذیله را از وجودمان قطع کنیم.
انتهای پیام