کد خبر: 4302761
تاریخ انتشار : ۱۰ شهريور ۱۴۰۴ - ۰۸:۱۶
یادداشت

عوامل ترس عباسیان از امام حسن عسکری(ع)

گسترش شیعه، پذیرش رهبری امام از سوی شیعیان و تلاش‌های سیاسی امام حسن عسکری (ع) ازجمله عواملی هستند که طاغوت‌های بنی عباس را به ترس و نگرانی وامی‌داشتند.

حجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیهحجت‌الاسلام والمسلمین امیرعلی حسنلو، مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه‌های علمیه در یادداشتی که به مناسبت شهادت امام حسن عسکری(ع) در اختیار ایکنا قرار داده است، نوشت: امام یازدهم شیعه امامیه، امام حسن عسکری (ع)، فرزند امام هادی (ع) در سال ۲۳۲ هجری قمری در شهر مدینه متولد شد، مادرش امّ ولد بود که «حَدیث» نیز گفته شده است.

امام عسکری (ع) در خانواده امامت رشد و نمو کرد و از علوم پدر بهره‎ها برد و بعد از شهادت پدرش به نص صریح پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) به منصب امامت رسید و رهبری شیعیان را بر عهده گرفت. کنیه‎اش ابو محمد بود و از القابش می‌توان به، السراج، عسکری و خالص اشاره کرد.

امام حسن عسکری (ع) به دلیل دشمنی خلفای عباسی با خاندان علوی و ترس از نفوذ این بزرگواران در میان مردم و همچنین برای تحت نظر گرفتن امام و آگاه شدن از تولد حضرت مهدی (عج) همراه پدرش امام هادی (ع)، مدت طولانی در شهر سامرا تحت مراقبت مأمورین نظامی در پادگان بود و به همین خاطر عسکریین نامیده شد.

امام در شهر سامرا کاملا تحت نظر بود و بار‌ها زندانی شد و اقامت طولانی حضرت در سامرا نوعی بازداشت از طرف عباسیان بود. امام (ع) موظف بود برای اثبات حضور دائمی خود در سامرا هر دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حاضر شوند.

در چنین موقعیتی شیعیان برای دیدن امام (ع) مشکل داشتند؛ آن گونه که یک بار تنها موقعی که خلیفه برای دیدن «صاحب البصره» می‌رفت، امام را نیز همراه خویش می‌برد، اصحاب امام در طول راه خود را برای دیدن امام آماده می‌کردند و از این به بعد برقراری ارتباط مستقیم برای شیعه ممکن نبود.

امام عسکری (ع) به دلیل موقعیت برتر علمی و اخلاقی، شهرت فراوانی پیدا کرده بود و مورد توجه خاص و عام بود. سعدبن عبد الله اشعری نقل می‌کند: در شعبان سال ۲۷۸ هجری قمری یعنی ۱۸ سال پس از شهادت امام حسن عسکری (ع) در مجلسی نشسته بودیم که سخن از علویون به میان آمد، احمدبن عبیدالله در آن مجلس گفت: من کسی از علویان را، چون حسن بن علی عسکری (ع) در سامرا ندیده و نشنیده بودم که این چنین به وقار و عفاف و زیرکی و بزرگ منشی در میان اهل بیت(ع) خود شناخته شده و پیش همه محترم باشد و حتی سلطان و وزیر نیز احترام آن حضرت را نگه می‌داشتند.

این سخن طولانی این نکته مهم را می‌رساند که با اینکه امام(ع) در محدودیت قرار داشت و دشمنان سعی در تحقیر آن حضرت می‌کردند اما جایگاه امام(ع) در بین مردم به حدی بود که حتی دشمنان اهل بیت(ع) نیز به فضائل آن حضرت معترف بودند. خادم امام عسکری (ع) می‌گوید:  روز‌هایی که امام (ع) به مقر خلافت می‌رفت، شور و شوق عجیبی در مردم پیدا و خیابان‌های مسیر آن حضرت از جمعیتی که سوار بر مرکب‌های خود بودند، پر می‌شد؛ امام حسن عسکری (ع) معاصر با سه خلیفه عباسی المعتز، المهتدی و المعتمد بود.

پنهان‌کاری شبکه وکلای امام حسن عسکری(ع)

امام (ع) به اقتضای ویژگی و محدودیت این دوره با گسترش سازمان وکالت ارتباط خود را با شیعیان برقرار می‌کرد. وکلای امام به صورت‌های غیرمعمولی مثل روغن‌فروشی و دستفروشی مسائل شیعه را به امام (ع) می‌رساند برای مثال عثمان‌بن سعید یکی از رابطین مورد اطمینان امام (ع) بود.

داودبن اسود، خدمتگزار امام می‌گوید: روزی امام (ع) مرا خواست و چوب مدور و بلند و کلفتی مانند پایه در به من داد و فرمود‌: این چوب را بگیر و نزد عثمان‌بن سعید ببر و به او بده. من چوب را گرفته و روانه شدم و در بین راه در اثر برخورد چوب با بار یک رهگذر، چوب شکست و وقتی داخل چوب را نگاه کردم، دیدم نامه‎هایی داخل چوب جاسازی شده است که به‌سرعت چوب را برداشته و به منزل امام بازگشتم.

این پنهان‌کاری حکایت از اوج اختناق سیاسی و اجتماعی این دوره دارد، با این وجود فعالیت علمی امام (ع) برقرار بود و شیخ طوسی نام صدنفر شاگرد امام را ذکر کرده است. همچنین امام (ع) از شیعیانی که دچار مشکلات مادی و اقتصادی می‌شدند حمایت و شیعیان را برای دوران غیبت فرزند خود و امام دوازدهم آماده می‌کرد.

بنابراین امام (ع) در سامرا بعد از شهادت پدر بزرگوراش امامت و رهبری شیعه را عهده‎دار شده و به وظایف امامت در این شرایط سخت عمل کرد و از موقعیت اجتماعی، علمی و معنوی بی‌نظیری در سامرا برخوردار بود به گونه‎ای که در تمام مشکلات حل‌نشدنی امید‌ها به آن حضرت بسته بود.

شاید بتوان گفت که هیچ یک از امامان(ع) همانند امام حسن عسکری(ع) در فشار طاغوت‌های عصر و زندان‌ها نبوده است، تا آن‌جا که حتی در زندان جاسوسی را بر او گماشته بودند تا گفتار و رفتار او را گزارش دهد، چنان‌که ابو جعفر هاشمی می‌گوید: با چند نفر در زندان بودم، ناگاه امام حسن عسکری (ع) را وارد زندان کردند، در زندان شخصی بود که ادعا می‌کرد از علویان است، امام (ع) در غیاب او به یارانش فرمود: «این مرد از شما نیست از او بر حذر باشید، آن‌چه گفته‌اید در نامه‌ای نوشته و در داخل لباس‌هایش است تا به خلیفه گزارش دهد. یکی از حاضران لباس‌های او را وارسی کرد، همان نامه را یافت که مطالب خطرناکی را در مورد زندانیان نوشته بود.»

عواملی که سبب ترس بنی‌عباس از امام عسکری(ع) شد

این همه فشار برای این بود که طاغوت‌های بنی‌عباس از چند جهت در مورد امام حسن عسکری (ع) ترس و نگرانی داشتند و حساس بودند:

۱. گسترش شیعه: جمعیت شیعیان در آن عصر به‌خصوص در عراق بسیار بود، طاغوت‎ها ترس آن را داشتند که آنها قدرت را به دست بگیرند و با زعامت و رهبری امام حسن عسکری (ع) تاج و تخت عباسیان را واژگون کردند.

شیعیان در این عصر به قدری نیرومند بودند که احمدبن عبیدالله ابن خاقان می‌گوید: «جعفر کذاب (برادر امام حسن عسکری (ع) که به دروغ ادعای امامت می‌کرد» نزد پدرم عبیدالله که دارای مقام عالی در دربار خلیفه بود، آمد و گفت: مقام برادرم را به من بده، در عوض من سالی ۲۰ هزار دینار برای تو می‌فرستم.

پدرم به او گفت:‌ ای احمق نادان! خلیفه، به روی معتقدین به امامت پدر و برادرت (امام حسن عسکری (ع) شمشیر کشید، تا آنها را از این اعتقاد برگرداند و نتوانست، بنابراین اگر آنها (شیعیان) امامت تو را قبول دارند نیاز به خلیفه و غیر او نداری و اگر آنها تو را به امامت قبول ندارند، به‌وسیله ما هرگز نمی‌توانی به این مقام برسی. پدرم از آن پس، اصلاً به جعفر اعتنا نکرد و تا زنده بود اجازه نداد که جعفر به نزدش بیاید.»

۲. پذیرش رهبری امام از سوی شیعیان: از سوی دیگر باید به این مسئله مهم نیز توجه داشت که شیعیان توجه خاصی به امام حسن عسکری (ع) داشتند و اموال بسیاری به محضرش می‌رساندند، تا آن‌جا که به عنوان مثال، آن حضرت صد هزار دینار (یعنی صد هزار مثقال طلا) به یکی از نمایندگان مورد اطمینان خود به نام علی بن جعفر همّانی داد تا بین مستمندان و شیعیان در مراسم حج تقسیم کنند، بار دیگر صد هزار دینار برای او فرستاد و بار سوم سی هزار دینار برای او حواله کرد.

۳. تلاش‌های سیاسی امام حسن عسکری (ع): تلاش‌های سیاسی امام حسن عسکری(ع) نامه و پیک‌های او، فعالیت شاگردان و نمایندگان او، حوزه علمیه طاغوت برانداز او، گفتار سازنده و حرکت‌بخش او، نشان می‌داد که او نه تنها تسلیم دستگاه طاغوتی بنی‌عباس نیست، بلکه زمینه‌سازی فرهنگی و سیاسی عمیق و گسترده‌ای بر ضد آن دستگاه می‌کند.

۴. بقیه‌الله‌الاعظم (عج) فرزند امام حسن عسکری (ع): طبق روایات متعدد و متواتر، همه مسلمانان می‌دانستند که حضرت مهدی (عج) ظهور می‌کند و واژگونی تاج و تخت شاهان و سلاطین جور در سراسر جهان به دست اوست، از طرفی دریافته بودند که این مصلح جهانی فرزند امام حسن عسکری (ع) است، بنابراین در مورد آن حضرت، بسیار حساس بودند و احساس خطر می‌کردند و بر همین اساس حضرت مهدی (عج) از هنگام ولادت (در سال ۲۵۵) حتی در عصر پدر (تا سال ۲۶۰ هجری قمری یعنی پنج سال) جز از یاران بسیار مخصوص، مخفی بود.

مرحوم محدث قمی در این‌باره می‌نویسد: «سه نفر از خلفای بنی عباس خواستند امام حسن عسکری (ع) را بکشند زیرا به آنها خبر رسیده بود که حضرت مهدی (عج) در صلب اوست، آنها آن حضرت را چندین بار زندانی کردند» و نیز روایت شده امام حسن عسکری (ع) هنگام ولادت حضرت مهدی (عج) فرمود: «ظالمان پنداشتند که مرا می‌کشند تا نسل مرا قطع کنند، آنها قدرت خداوند قادر را چگونه دیده‌اند.»

این عوامل و نظیر آن، موجب شد که طاغوتیان بنی‌عباس سخت‌ترین فشار و اختناق و سانسور را بر امام حسن عسکری (ع) و یارانش وارد ساختند؛ امام حسن عسکری (ع) برای حفظ یاران خود، به پنهان‌کاری و رازپوشی تأکید می‌کرد، تا آن‌جا که عثمان بن سعید عمری یار مخصوص آن حضرت و اولین نائب خاص امام مهدی (عج)، زیر پوشش روغن‌فروش، مطالب را محرمانه از امام حسن عسکری (ع) به شیعیان و بر عکس گزارش می‌داد، از این رو به او سمّان (روغن فروش) می‌گفتند.

از بررسی تلاش‌های امام حسن عسکری (ع) و یارانش فهمیده می‌شود که آن بزرگ‌مردِ علم و کمال و سیاست، در چند مورد، تلاش عمیق و چشم‌گیری داشته است که عبارتند از:

۱. تشکیل حوزه علمیه و کوشش‌های علمی و انقلاب فرهنگی، ۲. ایجاد شبکه ارتباطی با شیعیان توسط پیک‌ها و نامه‌ها و تعیین نمایندگان و تلاش‌های آنها و ارتباط با آنها. ۳. تلاش‌های سری و محرمانه سیاسی.

۴. پشتیبانی مالی شیعیان از امام و حمایت مالی آن حضرت از مستضعفان، برای حفط کیان تشیع؛ ۵. تقویت و توجیه سیاسی رجال و عناصر مهم شیعه و روحیه دادن به آنها و سفارش آنها به مقاومت و استقامت در برابر ستمگران؛ ۶. استفاده گسترده از آگاهی‌های غیبی و قدرت‌های ملکوتی و معنوی؛ ۷. آماده‌سازی شیعیان برای دوران غیبت.

امام حسن عسکری (ع) در راستای این اصول تا سرحد شهادت ایستادگی کرد و تحت شدیدترین شکنجه‌ها و فشار‌ها در زندان‌ها و خانه و بیرون خانه رسالت خود را به جهانیان ابلاغ فرمود و سرانجام با نیرنگ معتمد عباسی، در سن ۲۸ تا ۲۹ سالگی مسموم شد و به شهادت رسید.

انتهای پیام
captcha