قیام امام حسین(ع) یکی از نقاط عطف تاریخ اسلام است که فراتر از یک رویداد تاریخی، به نماد مبارزه با ظلم، فساد و انحراف تبدیل شده است. در دورانی که حکومت اموی ارزشهای اصیل اسلامی را تحریف کرده و جامعه را بهسوی فساد و ستم سوق داده بود، امام حسین(ع) با درک مسئولیت الهی و رسالت اصلاحگرانه خود، قیامی را آغاز کرد که پیام آن تا امروز زنده و الهامبخش است.
این حرکت عظیم، تنها یک نبرد نظامی نبود، بلکه احیای سنت پیامبر(ص) و بازگرداندن اسلام به مسیر حقیقی خود بود. امام حسین(ع) در شرایطی قیام کرد که حاکمانی، چون یزید، با سوءاستفاده از قدرت، حقستیزی و ترویج فساد را نهادینه کرده بودند، تحلیل شرایط آن دوران و انحرافات جامعه اسلامی، به ما کمک میکند تا عمق فاجعه و ضرورت قیام عاشورا را بهتر درک کنیم.
امروز نیز آموزههای عاشورا میتواند راهنمای جوامع اسلامی در مقابله با فساد ساختاری، بیعدالتی و استبداد باشد، از همینرو، خبرنگار ایکنا از قم در گفتوگو با حجتالاسلام حمیدرضا مطهری، عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی به بررسی زمینههای تاریخی قیام امام حسین(ع)، تحلیل پیامهای آن و چگونگی پیادهسازی آنها در جامعه امروزی میپردازد که متن گفتوگو را در ادامه میخوانیم:
قیام امام حسین(ع) در زمانی رخ میدهد که جامعه مسلمانان نیازمند یک تحولی اساسی است؛ درواقع، جامعه در این برهه دچار نوعی انحراف و فساد شد که نیازمند اصلاحی عمیق و پرهزینه بود. این تحولات و رخدادها، نشاندهنده وضعیتی است که جامعه پس از رحلت پیامبراکرم(ص) رقم زده بود، وضعیتی که در آن انحرافات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به شدت رشد یافته و جای نگرانی داشتند.
بیشتر بخوانید:
در آن دوران، جامعه اسلامی دچار نوعی انحرافات جدی شد، بهطور نمونه، بنیامیه از طلقا بودند یعنی کسانی که در زمان فتح مکه تسلیم شدند و اظهار اسلام کردند، اما این تسلیم شدن آنها در حالی بود که همه انتظار داشتند تا پیامبر(ص) آنها را مجازات کند، اما ایشان فرمودند: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمْ الطُّلَقَاءُ؛ بروید شما آزاد شدگانید.» این در حالی بود که صفت طلقا بر پیشانی آنها ماند و مسلمانان هیچگونه حق حاکمیتی به آنان نمیدادند، بهطوری که حتی در مجلس یزید، در حالی که با غرور پیروزی خویش را نسبت به شهادت رساندن امام حسین(ع) و به اسارت درآوردن خاندان پاک حضرت(ع) به رخ میکشید، حضرت زینب(س) او را با صفت «یابن الطُّلَقَا» خطاب کرد و به واقعه آزاد کردن بنیامیه توسط پیامبراکرم(ص)، اشاره فرمود.
همانطور که گفته شد، طلقا کسانی بودند که نه تنها حق حاکمیت نداشتند، بلکه اجازه اظهارنظر درباره حاکمیت را نیز نداشتند، اما در مقابل، این تحول بهگونهای شد که در دوران امام حسین(ع) نه تنها حکومت را بهدست گرفتند، بلکه حکومت را در بین خودشان موروثی کردند.
همچنین، در دوره امیرالمؤمنین امام علی(ع)، میبینیم که معاویه، با مقاومت و مخالفتهای جدی، سعی داشت خلافت را بهدست بگیرد که در آن زمان نیز مردم مدینه او را جزء دسته طلقا دانستند و اجازه حکومت به او نمیدادند، همچنین انحراف اجتماعی نیز در دوره معاویه از جمله اختلاف طبقاتی و تبعیض، به اوج خود رسید؛ به نحوی که برتریجویی براساس نقش و اصالت قبیلهای و نژادی در میان عرب، جایگزین ارزشهایی مانند تقوا و عدالت اسلامی شد.
در حوزه فرهنگی نیز، جریان جعل حدیث توسط امویان به شدت رشد یافته بود؛ بهگونهای که بسیاری از کسانی که فضیلت و تقوایی نداشتند، برای ایشان فضیلتسازی میکردند و برعکس، کسانی که واقعاً از اهل بیت(ع) و یاران معصوم ایشان بودند، در روایتها و تاریخنویسی نادیده یا تحریف شده بودند، این جعل و تحریفهای حدیث، سبب شد که انحرافات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جامعه به حداکثر برسد و راه بر اصلاحات بسته شود، امام حسین(ع) در سخنان خویش، هشدار میداد که اگر جامعه اسلامی به حاکمانی مانند یزید و وضعیتی مانند این دچار شود، اسلام و ارزشهای آن در معرض خطر قرار میگیرد و هرگونه اصلاح سخت و دشوار است.
چه اتفاقی در جامعه آن زمان افتاد که امام حسین(ع) میفرماید: «من میخواهم امت جدم را اصلاح کنم»، یعنی جامعه و امت از مسیر اصلی منحرف شده و امام حسین(ع) میخواهد آن را اصلاح کند. سیره پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین(ع) که به فراموشی سپرده شده را امام(ع) قصد احیا دارد؛ بنابراین در پی این تحولات، قیام امام حسین(ع) بهعنوان یک حرکت اصلاحطلبانه و زنده کردن سیره پیامبر اسلام بهدنبال ساختن جامعهای عادل بر مبنای عدالت و تقوا و برطرف کردن نواقص و انحرافات گذشته است. این قیام، نماد مبارزه با فساد ساختاری و فرهنگی و حکومتی بود، چراکه امام میخواست جامعهای بسازد که عدالت، اخلاق و اصول اسلام در آن متجلی باشد.
حالا، در زمان کنونی، باید آموزههای امام حسین(ع) را مبنا قرار بدهیم تا بتوانیم در مقابله با فساد ساختاری و فرهنگی حرکت کنیم، این به معنای استخراج اصول ارزشمند از سیره امام، همانطور که امام(ع) در دوران خویش بهدنبال برقراری عدالت و پیروی از سیره پیامبر(ص) بودند، است. هر فرد، در هر عرصهای که قرار دارد باید به اصولی مانند عدالتخواهی، مبارزه با استبداد، رعایت ارزشهای اخلاقی و تلاش برای پیادهسازی سنتهای پیامبر(ص) در جامعه توجه کند.
همگرایی، تفاهم و گفتوگو از عوامل پیادهسازی پیام عاشورا در جامعه است. همچنین مبارزه با فساد ساختاری نیز عامل دیگری است، همانطور که امام حسین(ع) در مقابل یزید قیام کرد، در عرصه کنونی باید با فساد، بیعدالتی و ظلم در قالب اقدامات عملی و قانونمدار مبارزه کنیم. علاوه بر این، ایجاد مسئولیتهای جمعی و فردی نیز عامل مهم دیگری است زیرا هر فرد جامعه را مسئول میکند، نه صرفاً حاکمان و رهبران جامعه را.
اگر ما دامنه نگاه و رفتار خود را برای تحقق عدالت و اخلاق نهادینه کنیم، میتوانیم در آینده، جامعهای پویا و عدالتمحور بسازیم؛ جامعهای که در آن، ارزشهای اسلامی و عدالت اجتماعی، بهعنوان اصول بنیادین، جایگاه واقعی خود را بیابد، ما باید در حوزه فرهنگی و اجتماعی، به تعهد عملی و اخلاقی نسبت به سیره و اهداف امام حسین(ع) پایبند باشیم.
پاسخ به این سؤال را با روایتی از امام علی(ع) آغاز میکنم؛ آن حضرت فرمودهاند: «روزی میرسد که منکر در نظر شما معروف و معروف در نظر شما منکر میشود.» در عرصه فرهنگ و سیاست، مفهوم نهادینه کردن عدالت و امر به معروف و نهی از منکر باید باز تعریف شود؛ یعنی هر کسی در هر زمان و مکانی وظیفه دارد که ارزشهای ذاتی اسلام را زنده نگه دارد و در مقابل ظلم و فساد بایستد.
بهطور نمونه، در شرایط امروز، اگر همه بهدنبال الگوهای اسلام واقعی بگردند، درمییابند که پایبندی به امر به معروف و نهی از منکر در عمل، یعنی ترویج عدالت، احترام به حقوق هر فرد و پاس داشتن ارزشهای اخلاقی است.
وظیفه افراد جامعه و مسئولان فرهنگی و اجتماعی، شفافسازی حقیقت و ترویج فرهنگ اصلاح، عدالت و مبارزه با ظلم است؛ همانطور که امام حسین(ع) بر این اصل تأکید داشتند و در مقابل ظلم و ذلت، ایستادند، باید بدانیم که اصلاح، یک وظیفه شرعی و اجتماعی بر دوش تک تک افراد جامعه اسلامی است و نباید آن را صرفاً بر عهده رهبران جامعه بدانیم و در هر دوره، براساس شرایط آن، متناسب با نیازهای زمان، باید به آن پرداخت و راهنمایی کرد تا جامعه به مسیر صحیح و اسلامی بازگردد. این امر نیازمند پیروی از اصول و سیره امام حسین(ع) و تلاش مستمر در راستای تحقق عدالت، اخلاق و ارزشهای والای اسلام است.
عاشورا نماد اتحاد و همبستگی ملتهای مسلمان و حتی جامعه جهانی است و اختصاصی به شیعیان یا جامعه ایرانی ندارد، پیام آن، نه فقط مقاومت در برابر ظالم بلکه ایجاد همدلی، برادری و تعاون در مقابل ظلم و تفرقه است و فراتر از مذهب و قومیتها باید این پیام را درک و بهکار بست.
آموزههای عاشورا نشان میدهد که مسیر حق و عدالت، مسیر وحدت است، نه تفرقه و این پیام باید در بهروزرسانی و تقویت سرمایههای اجتماعی، در شکلگیری رسانهها، ادبیات و آموزههای فرهنگی نهادینه شود.
باید در عمل پایبندی به آرمانهای امام حسین(ع) را نشان دهیم، یعنی هر جا فساد و ظلم، نظاممند و عمیق شد، ایستادن، مقاومت و اصلاح جامعه بر عهده ماست، پیروی از سیره امام حسین(ع) مستلزم داشتن شجاعت، صداقت و پاکدلی است و عدم ستیز با کسانی که در حال ظلم هستند، بلکه ایستادگی در مقابل آنان برای اصلاح و آبادانی جامعه است.
نکته مهمی که در زندگی و سیره پیامبر اکرم(ص) وجود داشت، حقوق بشردوستانه ناظر به جنگها بود، حقوق بشردوستانهای که نه تنها آن را سفارش و به آن دستور میداد، بلکه آن را عملی میکرد یعنی اینطور نبود که تنها آن را بر زبان جاری کند. اگر در این حقوق، حمله نظامی به غیرنظامیان و افراد بیدفاع و بیسلاح ممنوع بود، این دستور عدم حمله به آنها اجرایی میشد، اما امروزه مشاهده میکنیم که حقوق بشردوستانه، صرفاً قوانینی هستند که بر زبان جاری بوده اما در عمل، مصوبان آن، اولین نقضکنندههای آن هستند.
همانطور که امام حسین(ع) اشاره کردند که اگر یزید حاکم شود، اسلام و ارزشهای آن در معرض خطر قرار میگیرد و هرگونه اصلاح، سخت و دشوار است، امروز نیز شاهد حکومت افرادی مانند ترامپ و نتانیاهو هستیم که ارزشها و حتی قوانین بینالمللی را زیرپا گذاشته و دست به هرگونه جنایت میزنند؛ بنابراین اقدامی که در کشور ما در برابر تجاوز رژیم غاصب صهیونیستی انجام شد و آنچه مقام معظم رهبری فرمودند که ما زیربار ظلم نمیرویم، نمادی از تجلی پیام قیام عاشورا بود.
گفتوگو از هانیه محمدنژاد
انتهای پیام