در دوران معاصر، رسانهها بهعنوان قدرتمندترین ابزار انتقال پیامهای فرهنگی و دینی، نقش برجستهای در شکلدهی به باورها و هویت اجتماعی ایفا میکنند. این ابزارها نه تنها میتوانند مفاهیم عمیق دینی را بهطور گسترده منتشر کنند، بلکه قادرند با رویکردهای مختلف هنری و ادبی، آنها را در قالبی جذاب و قابل فهم برای تمامی اقشار مردم ارائه دهند. در همین راستا، عید غدیر که یکی از بنیادیترین مفاهیم شیعه در زمینه ولایت و امامت است، نیازمند رویکردی هوشمندانه و خلاقانه از سوی رسانههاست. با توجه به اینکه برخی رسانهها در جهت تحریف این مفاهیم فعالیت میکنند، لزوم استفاده از سواد رسانهای و علمی در جامعه برجسته میشود. این موضوع نه تنها نیازمند برنامهریزیهای فرهنگی است، بلکه الزاماتی همچون حضور جوانان، بهرهگیری از ظرفیتهای نوین رسانهای و همراهی علما با رسانهها را ضروری میکند. در ادامه، گفتوگوی خبرنگار ایکنا از قم با محمدحسین رجاییفر، فعال فرهنگی و پژوهشگر دین و رسانه که درباره چالشها و فرصتهای رسانهای در ترویج مفاهیم غدیر پرداخته است، از نظر میگذرد:
رسانهها ابزارهایی فنی و محتوایی هستند که دارای قابلیتهای متعددی بوده و قادرند انواع محتوا را در خود جای دهند، این ابزارها در حال رشد و تعالی هستند و از نقشی برجسته در جامعه برخوردارند. عبارت «نقش» دارای مفهومی بنیادین و جامعهشناختی است؛ بهویژه در زمینه تأثیرگذاری بر خانواده، رسانهها تأثیری غیرمعمول و فراتر از آنچه معمولاً فکر میکنیم دارند؛ همچنین رسانهها از اهرم نفوذ در دلها و قلبها بهرهمند هستند که میتوان این اهرم نفوذ را به انقلاب فکری و درونی تشبیه کرد، البته که این تأثیر تنها منحصر به رسانهها نیست.
رسانهها اکثراً به واقعیتها مرتبط هستند، اما لزوماً حقیقت را برجسته نمیکنند؛ یعنی تعاریف، ستایشها و سایر مطالبی که در رسانهها منتشر میشود، گرچه ممکن است ناظر به واقعیتها باشد، اما لزوماً بیانگر حقیقت نیست، ممکن است بعضی از رسانهها متکفل انتقال حقیقت و بعضی دیگر نباشند و درباره ترویج مفاهیم دینی در این زمینه باید توجه کافی انجام شود، نکته دیگر توجه به کتاب بهعنوان یک رسانه است، جامعهای که کتاب نمیخواند، ضعیف محسوب میشود.
در قسمتی از کتاب «نان» نوشته محمدرضا حکیمی آمده است: «جامعهای که نانش گران باشد و کتاب ارزان و در دسترس نباشد، از نظر فرهنگی متخلف است، یعنی جامعهای عقبافتاده و عقبگراست» بنابراین، کتاب بهعنوان یک رسانه تأثیرگذار بسیار مؤثر است.
رسانهها در هر حوزهای میتوانند نقش داشته باشند و این تأثیر در توانایی ایجاد تغییر و دگرگونی در مفاهیم نمایان میشود، شاید برخی محدودیتهای قانونی برای رسانهها برقرار باشد، اما کارایی لازم را ندارند، بنابراین با قدرت هنری که در اختیار رسانه است، میتوانند در تحریف مفاهیم بهویژه مفاهیم دینی مانند غدیر نقش مؤثری داشته باشند. بهعنوان مثال، شبکههای عربی و وهابی با بودجه کلان، سریالی را میسازند تا چهرهای از غدیر ارائه کنند که انگار یک اتفاق خیلی معمولی رخ داده است و در همین حد مسئله را تنزیل میدهند، در حالی که حقایق تاریخی، روایی و مستند موجود در منابع و کتب معتبر، شواهد بسیار متفاوتی از ماجرا ارائه میدهند، این رسانهها به این شکل واقعیت را تحریف میکنند.
تنها راه مقابله با این نوع تحریف استفاده از سواد رسانهای و علمی است. در سواد رسانهای، کارکردهای رسانه مورد توجه قرار میگیرد و میآموزیم در تقابل با پیامهای گوناگون رسانهای تحتتأثیر قرار نگیریم و از عقلانیت خود استفاده کنیم، همچنین وجود سواد علمی در کنار سواد رسانهای باعث میشود تا میان حجم انبوهی از تحریفها، واقعیت را جستجو کنیم.
نکتهای که مهم است توجه به راهکارهای موجود در ترویج صحیح مفاهیم غدیر است؛ یعنی اینکه چگونه بتوانیم مفاهیم غدیر را به شکل درست و دقیق به مردم انتقال دهیم، یکی از راهکارهایی که میتواند در ترویج مفاهیم غدیر کمک کند، برقراری ارتباط بین افراد پژوهشگر و رسانهای در حوزه غدیر است تا از تکرار کارهای یکنواخت و سبکهای مشابه رسانهای، چه از لحاظ فنی و چه از لحاظ محتوایی جلوگیری شود و این موضوع میتواند شامل استفاده از قالبهای مختلفی از جمله مستند، درام، داستان و حتی فرمتهای شبکهای باشد.
قصه غدیر، بار داستانی بالایی دارد و به قول امروزیها در ژانر اکشن میتواند قرار بگیرد همچنین دارای کنش، فراز و نشیب است و میتواند بهصورت یک داستان جذاب روایت شود، این موضوع میتواند بهصورت ملموس و نمایشی نیز پیش برود. رسانهها میتوانند خودشان را بهعنوان یک رسانه نمایشی مطرح کنند، مانند نمایشهایی که معمولاً هر سال در یکی از محلههای قم، با شکل و شمایل خاصی از ماجرا اجرا میشود.
در تمام این موارد باید تلاش کنیم منابع و مآخذ ذکر شوند، منابع باید دست اول باشند و از منابع اهل سنت کمتر استفاده کنیم، البته میتوان از منابع اهل سنتی که نگاه مثبتی به غدیر دارند نیز استفاده کرد. همچنین میتوانیم غدیر را بازخوانی کنیم و کتابها و پژوهشهای انجام شده را در قالب فیلمهای کوتاه و سینمایی و کلیپهایی که حاوی مباحث مهمی درباره غدیر هستند، مطرح کنیم.
رسانهها در جذب جوانان به مفاهیم دینی بهویژه غدیر مؤثر هستند و میتوانند جوانان را در امر غدیر و حتی سایر مفاهیم دینی، اخلاقی، معنوی و اجتماعی به یک کنشگر فعال تبدیل کنند. طبق روایتهای گفته شده، قلوب جوانان حق را به راحتی میپذیرد، اما با رعایت یک شرط؛ آن هم حضور در محیطهای مختلفی است که جوانان حضور دارند.
میتوانیم این کانونهای اجتماع جوانان را شناسایی کنیم و از وجودشان به نحو احسن استفاده کنیم، بهطور مثال برپایی مسابقات میتواند فرصتی را برای نمایش استعدادها و تواناییهای جوانان فراهم کند و از اینرو، مسابقات مختلف در جذب جوانان تأثیرگذار است و باید توجه داشت که جوانان امروزی با امر و نهی فعالیت نمیکنند و باید برای حضور فعال این نسل در بخشهای گوناگون خلاقیت به خرج داد.
با توجه به تجربهای که با حضور در بین جوانان داشتم، دریافتم که این نسل با نسلهای گذشته تفاوت بسیاری دارد. در گذشته، حرمتهای بیشتری بین بزرگترها و کوچکترها وجود داشت، همچنین دستورات و گفتههای بزرگسالان نقش بیشتری در رفتار جوانان داشت، اما امروز وضعیت متفاوت شده است. این نسل منطقی عمل میکند و تا دلیل یک فعالیت برایشان توجیه نشود، آن را انجام نمیدهند، اگر از طریق محبت، دوستی، گفتوگو و احساس مسئولیت؛ این نسل توجیه شود، در فعالیتهای متفاوت مشارکت خواهند داشت.
بنابراین با شکلگیری یک روابط دوستانه در عین حال با رعایت احترام با این نسل میتوان تأثیرگذاری لازم را داشت. نکته اینجاست که باید بتوانیم جوانان و نوجوانان را فعال کنیم؛ یعنی آنها را بهعنوان کنشگران فعال در فضای رسانهای مطرح کنیم؛ رسانهها میتوانند با استفاده از رویکردهای فرهنگی و اجتماعی، جوانان و نوجوانان را بهخوبی پای کار بکشانند، همچنین برای اینکه رسانهها بتوانند آموزههای غدیر را بهدرستی ترویج دهند، نیازمند آموزش صحیح و منسجم به خود رسانهها است.
رسانهها باید اهمیت روایت غدیر را متوجه شوند و بدانند که غدیر چه شرحی دارد، گاهی ارائه ناقص یا اشتباه از یک مطلب، به مراتب بدتر از عدم ارائه آن مطلب است؛ اطلاعات ناقص، ممکن است مخاطب را گمراه کند، بنابراین ارائه صحیح ماجرای غدیر یک مسئله است و ارائه ناقص یا نادرست آن چیزی کاملاً متفاوت است، اگر به ابعاد روایت غدیر آگاه نیستیم نباید آن را بازگو کنیم.
یعنی غدیر باید بهگونهای مطرح شود که موافق و مخالف هر دو بتوانند آن را بهصورت منصفانه درک کنند و ضعفی در کار دیده نشود، البته باید توجه داشت که رسانهها یکنواخت نیستند و انواع مختلفی مانند صوتی، تصویری، متنی، شبکههای اجتماعی و فرمتهای متنوع دیگر دارند که هر کدام مخاطب خاص خود را دارند، اما اگر بخواهیم این رسانهها در ترویج صحیح مفاهیم غدیر مؤثر باشند، چند کار باید انجام شود.
اولین اقدام، «فعالیت حکمرانی در فضای مجازی و رسانهای» است، باید این فضاها تحت نظارت و هدایت قرار گیرند و مسئولان و دستگاههای ذیربط نباید بیتفاوت باشند، چون رسانهها امکانات، اختیارات و توانمندیهای بیشتری نسبت به سایر ابزارها دارند. دومین اقدام شامل «آگاهیبخشی نسبت به اهمیت غدیر» میشود، باید غدیر بهعنوان یک مسئله جهانی، دینی و تاریخی به رسانهها القا شود. رسانهها باید از اهمیت غدیر آگاه شوند و دریابند که چه تأثیری در فرهنگ و هویت دارد.
«مداخلههای آموزشی» جزو سومین اقدامات است، باید مداخلههای منطقی و برنامهریزیشده انجام شود برای استفاده از ظرفیت موجود در رسانهها برای آموزش استفاده شود. «نقش صاحبان رسانه» نیز باید مورد توجه قرار گیرد، صاحبان رسانهها نیز باید این موضوع را بهعنوان یک اولویت جهانی و انسانی بپذیرند. «نقش سازمان صداوسیما» پنجمین اقدام برای ترویج صحیح مفاهیم غدیر است.سازمان صداوسیما شرایط و امکانات خوبی اعم از استعدادهای بالقوه و اساتید بالنده دارد و میتواند آموزههای صحیح و علمی را بهخصوص در مورد مباحث مرتبط با غدیر به مردم منتقل کند.
ششمین اقدام «نقش افراد معمولی» است که هر فردی امروزه میتواند یک رسانه باشد، اگر چند رسانه نتواند باشد، حداقل میتواند یک رسانه موبایلی باشد. افراد امروزی با ابراز رسانهای موجود میتوانند در سخنرانی، نوشتن و انتشار مطالب نقش فعالی داشته باشند. «اهمیت آموزش محتوایی» از دیگر اقدامات است، گاهی رسانهها به دلیل فقر محتوایی شدید، ممکن است از نظر فنی و ابزاری بسیار قوی باشند، اما درک عمیقی از مسائل دینی و تاریخی نداشته باشند، بنابراین آموزش محتوایی به رسانهها بسیار مهم است و «نیاز به پژوهش» نیز به عنوان آخرین اقدام تلقی میشود.
در فضای مجازی، اطلاعات بهسرعت منتشر میشوند و گاهی بدون هیچ نظارتی، مطالب نادرست یا تحریفشده گسترش مییابند، بنابراین باید راهکارهایی برای ارتقای صحت و اعتبار اطلاعات در این زمینه در نظر گرفت. باید بدانیم که نظارت بر رسانهها به معنای یک نظارت سختافزاری یا قانونی خشک نیست، چون رسانهها در حوزه نرم و فرهنگی فعالیت میکنند، در انجام کار فرهنگی نمیتوان انتظار داشت همه چیز طبق یک خط مستقیم پیش برود، درواقع انعطاف رسانهای با رویکردهای سختگیرانه سازگار نیست و باید سازوکارهای خاصی برای نظارت پیدا کنیم.
همچنین کسانی که مسئولیت حفاظت و مراقبت از فضای رسانهای را دارند، نباید کوتاهی کنند و باید از شبکههای حکمرانی، شبکه ملی، کانونهای رصد، شوراهای مختلف رسانهای، دستاندرکاران اجرایی، هوش مصنوعی، دولت، نهادهای اطلاعاتی و سازمانهای مربوطه انتظار داشت که وظایف خود را بهصورت آگاهانه و هوشمندانه انجام دهند، آنها باید در زمینه نظارت بر رسانهها حضور داشته باشند، رصد کنند، گاهی بهطور مستقیم ورود کنند، گاهی تذکر دهند، گاهی فیلتر کنند و گاهی آییننامهها را یادآوری کنند؛ زیرا هر کشوری قوانین خاص خودش را دارد.
دستگاههای نظارتی میتوانند نقش یک رابط، یک نقطه اتصال بین رسانهها و عوامل مؤثر را داشته باشند و میتوانند کاربران انقلابی را آماده کنند، اطلاعات لازم را در اختیار آنها قرار دهند. در بحث غدیر، برای انتشار مطالب اشتباه، نادرست یا مغایر با وحدت اسلامی باید نظارت صورت گیرد، البته یک نظارت نرم، انعطافپذیر و منطقی؛ درواقع مسئولان متولی باید وظایف قانونی خود را انجام دهند، اما در ادامه، افراد دیگر نیز با تذکرهای اخلاقی و رقابتهای منطقی بتوانند رسانهها را توجیه کنند و نظارت لازم را اعمال کنند.
متولیان تولید رسانهای میتوانند تیمهای کاری تشکیل دهند و با کار تیمی محتوا تولید کنند و نظارت داخلی بر صحت اطلاعات خود داشته باشند، غلاوخه بر نظارت داخلی باید به عملکرد رسانهای دشمنان و مخالفان توجه کنیم و میتوانیم از روشها و فنون موفقیتآمیزی که آنها استفاده میکنند، الگوبرداری کنیم.
بله؛ رسانهها میتوانند بهعنوان یک پل ارتباطی بین علما و جامعه عمل کنند و این یک کار معقول و منطقی است، البته شرط این است که علما، اندیشمندان و حتی آحاد مردم جامعه، مطالب درست و منطقی را تولید کنند، این مطالب را به زبان رسانه تبدیل کنند و با استفاده از قالبها و فرمتهای رسانهای، داستان، رمان، نمایش، کتاب، کتابهای صوتی و... را به مخاطب ارائه دهند.
مشکل این است که رسانههای ما اکثراً عام هستند، یعنی هر کسی دست کم یک موبایل دارد و یک رسانه فرستنده و گیرنده محسوب میشود. این از یک جهت خوب است، ولی از جهت دیگر مشکلی به نام فقدان تخصص ایجاد میکند. بهطور مثال شخصی یک کلیپ یا یک فیلم کوتاه تولید میکند و بعد اسم کارگردان و تهیهکننده را مینویسد، در حالی که کارگردان و تهیهکننده هر کدام تعریف خاص خودشان را دارند و برای کسب این عنوان باید سالها دورههای نظری و عملی طی شود. در بحث غدیر، مطالب گفته نشده بسیاری وجود دارد که رسانه با کمک اندیشمندان میتواند محتوای جدید و غیرتکراری تولید کنند.
شک نداشته باشید که آینده از آن خوبان است، از آن صالحان و مؤمنان است، حتی اگر در اقلیت باشند، زیرا انسان یک بعد فطری دارد که در دورههای آخرالزمانی خود را نشان خواهد داد. خدای متعال در کنار این گروه است و در این راستا بشارت داده است که آینده مال کسانی است که کار کنند، فعال باشند، پرتلاش باشند، در خط مقدم باشند و غافل نباشند. مهمترین فرصتی که باید از آن استفاده شود، توان کار بالا، حضور مرتب در صحنه، با پشتکار و ذهنیت بسیجی است.
اگر اصحاب رسانه در صف اول جنگ فرهنگی حضور داشته باشند و با تلاش و استعدادشان کار کنند، این فرصتها رقم میخورد، اما چالشهایی مانند تمرکز بیشتر بر بعد احساسی تا معرفتی به این معنا که در وهله اول به بعد احساسی توجه میکنیم، در حالی که باید در مراجعه به آموزههای غدیر، قرآنی و روایی، مباحث معرفتی را در صدر قرار بدهیم، درواقع مباحث باید معقول، منطقی، فلسفی و علمی باشند تا سیطره اندیشه انسان را پوشش دهند.
عدم جدی گرفتن آیندهپژوهی از دیگر چالشهای موجود است که برای نسلهای آینده کمتر فکر کردهایم و مسائلی مانند کمبود نسل جوان و کاهش فرزندآوری رو به رو هستیم، اینگونه مسائل نشانهای از عدم برنامهریزی بلندمدت است، اگر آینده را جدی بگیریم، متوجه میشویم که آینده از آن فرزندان و مردم است. روزمرگی و فقدان خلاقیت را بهعنوان آخرین چالش معرفی میکنم، به این منظور که متأسفانه دچار روزمرگی شدهایم و گاهی فقط برنامه را پر میکنیم تا خالی نماند، در حالی که باید با یک برنامه آماده و محتوای غنی به دنبال جذب مخاطب بیشتر باشیم.
گفتوگو از حانیهسادات حسینیکیا
انتهای پیام