کد خبر: 4281198
تاریخ انتشار : ۱۹ ارديبهشت ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۶
در گفت‌وگو با ایکنا تبیین شد

نگاهی به استراتژی امام رضا(ع) در کانون قدرت و بحران‌های سیاسی + فیلم

عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه گفت: کسانی که به اخبار و فعالیت‌های امام رضا(ع) مراجعه کنند، کاملاً واضح است که ایشان یک شخصیت سیاسی برجسته و در کانون قدرت بودند. همراهی و حمایت نکردن از قیام‌های متفاوت آن دوره توسط امام نشان‌دهنده تدبیر سیاسی امام رضا(ع) است، درواقع، این سکوت و مواضع احتیاطی بخشی از یک استراتژی سیاسی بزرگ بود.

روح‌الله توحیدی‌نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاهدر عصری که چالش‌های فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی روز به روز پیچیده‌تر می‌شود، نگاهی تخصصی و کاربردی به سیره و زندگی ائمه معصومین(ع)، به‌ویژه امام هشتم شیعیان حضرت امام رضا(ع)، می‌تواند الگوی مناسبی برای درک بهتر مسائل معاصر باشد.

کتاب «تاریخ و سیره امام رضا(ع)» با رویکردی مسئله‌محور و علمی، تلاش می‌کند تا تصویری جامع از شخصیت، تعاملات و نقش امام رضا(ع) در دوره خود ارائه دهد. نویسنده این اثر، با استفاده از منابع معتبر تاریخی و روایی، به تحلیل زندگی امام در قالبی امروزی و قابل استفاده برای خوانندگان دانشگاهی و عمومی پرداخته است.

رویکردی که در این کتاب دنبال شده، فراتر از بازنگری در متون قدیمی است و به دنبال ایجاد پلی بین دانش تاریخی و نیاز‌های کاربردی امروز است. در این مصاحبه، ضمن بررسی روش‌شناسی تحقیق و چالش‌های تدوین کتاب، به موضوعاتی، چون نقش سیاسی امام، تعامل با ادیان و فرق مختلف، و نحوه بهره‌گیری از سیره ایشان در حل مسائل کنونی جامعه پرداخته می‌شود. در ادامه گفت‌و‌گوی خبرنگار ایکنا از قم با حجت‌الاسلام والمسلمین روح‌الله توحیدی‌نیا، عضو هیئت علمی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و نویسنده کتاب تاریخ و سیره امام رضا(ع) که نگاهی نو به زندگی امام رضا(ع) دارد را با هم می‌خوانیم:

ایکنا - در مقدمه کتاب تاریخ و سیره امام رضا(ع) اشاره کرده‌اید که منابع موجود درباره امام رض(ع) نیازمند نقد و گونه‌شناسی هستند. معیار‌های شما برای گزینش و اعتبارسنجی منابع تاریخی در این پژوهش چه بود؟

مخاطبان این کتاب به دو دسته اساتید، دانشجویان، دانش‌آموختگان دانشگاه و طلاب تقسیم می‌شوند، آثار متعددی درباره اسلام و شخصیت‌های برجسته اسلامی وجود دارد، اما شاخصه متفاوت این کتاب با دیگر آثارهای تولیدشده، ارائه یک چارچوب منسجم به خواننده قبل از ورود به زندگی و شخصیت امام رضا(ع) است.

در این کتاب شخصیت و زندگی امام رضا(ع) به‌گونه‌ای امروزی توصیف شده که می‌تواند در خواننده نوعی شور و هیجان برای رویکردهای مختلف زندگی شخصی‌اش ایجاد کند و عموم کتاب‌هایی که در مورد ائمه هدی(ع) نوشته می‌شود، چنین ویژگی را کمتر دارند، در نگاشتن این کتاب به دنبال کاربردی‌سازی مفاهیم در ابعاد مختلف زندگی بودم، به‌طوری که خواننده بتواند از مفاهیم تشریح شده در زندگی شخصی‌اش بهره ببرد.

رویکرد مسئله‌محور به بخش‌های متفاوت زندگی امام رضا(ع)، مبتنی بر مبانی علمی در عین توجه به منابع و اسناد از دیگر ویژگی‌های متمایز این کتاب به‌شمار می‌آید؛ همچنین مخاطبان عام به غیر از آن دو دسته نام‌ برده شده نیز می‌توانند از این کتاب استفاده کنند، چراکه آخرین یافته‌ها در مورد امام رضا(ع) در این کتاب ارائه شده است، به‌طور کلی با ارائه یک تصویر جامع از امام رضا(ع) توانستیم به بسیاری از سؤالات و شبهات ایجاد شده، پاسخ دهیم.

با انبوهی از منابع و اسناد درباره  ائمه معصومین(ع) رو‌به‌رو هستیم، اگر منابع را بدون دسته‌بندی و بدون شناخت صحیح مطالعه کنیم، تصویری ناسازگار از امام رضا(ع) در ذهن شکل می‌گیرد، این کتاب برای اولین بار سعی کرده است که یک دسته‌بندی منسجم نسبت به منابع مرتبط انجام دهد و منابع به دو دسته اصلی و فرعی تقسیم‌بندی می‌شوند.

گاهی محققان اولویت را به منابع فرعی می‌دهند، به‌طور نمونه ممکن است محققی ابتدا به تاریخ عمومی دوره ولایتعهدی امام رضا(ع) روی آورد و از منابع اصلی غفلت کند، بنابراین شیوه صحیح از حوزه و منابع اصلی آگاهی درباره دوره امام رضا(ع) تحت عنوان «تاریخ‌نگاری روایی» است که این حوزه، اساسی‌ترین پایه برای درک صحیح شخصیت امام رضا(ع) است، نکته دیگر توجه به محیط و شرایط فکری نویسنده است، به‌طور نمونه نویسنده‌ای که در مدرسه قم تحصیل کرده باشد، توجه خاصی به روایات داشته‌ در حالی که در مدرسه بغداد، بیشتر به بحث‌های عقلی و فلسفی پرداخته شده است، بنابراین اگر شخصی درباره امام رضا(ع) در این دو مدرسه بنویسد، نگاه‌ها و تصاویر ارائه شده متفاوت خواهد بود.

ایکنا - آیا از اسناد یا منابع کمترشناخته شده (مانند مکاتبات، اسناد دولتی عباسیان، یا منابع غیرعربی) نیز استفاده کرده‌اید؟

یک کتاب زمانی به دستاوردی مهم و خاص تبدیل می‌شود که در استفاده از حجم بالای منابع احتیاط صورت گیرد و قابل استنادترین آن را انتخاب کند، پژوهش درباره معصومان در حوزه امروزی به یک رشته تخصصی تبدیل شده است و جزو یکی از دشوارترین موضوعات علوم انسانی شناخته می‌شود زیرا عموماً علوم انسانی قادر به پاسخ‌گویی چنین موضوعاتی نیست، به‌طور نمونه نمی‌توان دیدگاه یکسانی نسبت به امام رضا(ع) و کانت یا هایدگر فیلسوف داشت، بنابراین در حال حاضر علوم انسانی از نظر مبانی، روش‌ها و ابزارهای لازم برای بررسی این موضوعات، دچار کاستی است؛ همچنین علوم اسلامی نیازمند حرکتی است که بتواند این فاصله را پُر کند.

در این راستا، بر دسته‌ای از منابع یعنی «تاریخ‌نگاری روایی» تأکید دارم، در سیر یافتن منابع باید دقت کنیم که امام را در عصر خودش بشناسیم که کشف این موضوع تنها از طریق روایات به‌ تنهایی ممکن نیست، اگر جوانان امروز و حتی اساتید با مراجعه به این منابع، از شیوه‌ای استفاده کنند تا خود را در زمان امام رضا(ع) جای دهند، می‌توانند درک عمیق‌تری از شخصیت ایشان پیدا کنند.

ایکنا - چالش اصلی در همخوان‌سازی منابع روایی شیعی با منابع تاریخی اهل تسنن یا مستشرقان در بازخوانی سیره امام رضا(ع) چه بود؟ چگونه با تناقض‌های احتمالی در گزارش‌های تاریخی برخورد کردید؟

بعد از پیامبر(ص)، امام حسن و امام حسین(ع)، درباره امام رضا(ع) شاید بیشترین اطلاعات را در منابع شیعی داریم که دلیل آن ورود حضرت به عنوان ولیعهد در مرکز قدرت بود و نزدیک به چهار سال در مرو حضور داشتند و همین امر موجب نگاشتن و ثبت بسیاری از وقایع شد، اما در رابطه با امام رضا(ع)، منابع اصلی و فرعی وجود دارد؛ متأسفانه گاهی افرادی که به پژوهش‌های تاریخی مشغول هستند، تنها به منابع عامیانه مراجعه می‌کنند در حالی که برخی از منابع اهل‌ سنت درباره امام رضا(ع) به‌دلیل عدم اعتقاد به امامت و ولایت ایشان، ممکن است تصویر دقیقی از آن دوره ارائه ندهند.

باید توجه داشت که اهل‌ سنت همواره ارادت ویژه‌ای نسبت به امام رضا(ع) داشته‌اند و این موضوع زمانی بیشتر آشکار می‌شود که به مواجهه اهل‌ سنت در ایران با مقام امام رضا(ع) نگاه کنیم. در کتاب به این موضوع در بخش‌هایی پرداختم، به‌طور نمونه روش توسل، دعا و گاهی ابیاتی که اهل‌ سنت در وصف امام رضا(ع) می‌سرایند، نشان‌دهنده احترام و ارادت واقعی است؛ درواقع یکی از محورهای جدی وحدت در کشور، امام رضا(ع) است. منابع اهل‌ سنت از جهاتی می‌توانند به درک بهتر امام رضا(ع) توسط پژوهشگران شیعی کمک کنند، اما تکیه بر اطلاعات غنی شیعیان معتقد به امامت باعث درک بهتر هویت واقعی امام خواهد شد.

ایکنا - رویکرد شما در تحلیل سیره سیاسی امام رضا(ع) بیشتر مبتنی بر تحلیل گفتمان بوده یا جامعه‌شناسی تاریخی؟

این یک سؤال تخصصی است و برای کسانی مطرح می‌شود که به‌صورت خاص به کار تحقیقاتی در این حوزه می‌پردازند. تحلیل رویدادها مبتنی بر روش‌های جامعه‌شناسی تاریخی بوده است.

در شرایط خاصی از روش‌های تحلیلی مثل تحلیل گفتمان و جامعه‌شناسی تاریخی استفاده می‌شود، فرض کنید که یک مسئله خاص را درباره امام رضا(ع) مطرح می‌کنید؛ به‌طور نمونه چرا امام رضا(ع) ولیعهدی را پذیرفتند؟ یا اینکه مواجهه ایشان با اهل‌ سنت یا عامه مردم در آن دوره چگونه بوده است؟ در چنین مواقعی می‌توان براساس این روش‌ها تحلیل را ادامه داد، اما در این کتاب به‌صورت خاص، چنین رویکرد روش‌شناختی وجود ندارد یعنی اساساً از این نوع روش‌ها به‌صورت مستقل و نظام‌مند استفاده نشده است.

نمی‌توانیم بدون بازنگری و تعامل با روش‌های موجود در علم و تاریخ‌نگاری معاصر، نظریات فعلی را در مورد شخصیت‌های دینی به‌ویژه ائمه(ع)، کفایت‌کننده بدانیم البته در آثار دیگری با این روش‌ها کار کرده‌ام و حتی درباره امام رضا(ع) هم چنین رویکردی را به‌کار گرفته‌ام، اما در این کتاب به‌صورت کلی، چنین تأکیدی وجود ندارد اگر بخواهیم از این روش‌ها استفاده کنیم، یک پیش‌نیاز لازم داریم که آن شناخت روش‌های موجود است. جامعه‌شناسی تاریخی به‌عنوان یک رویکرد میان‌رشته‌ای در حوزه‌های مختلفی دنبال شده است، اما کار کردن با این روش در مورد ائمه(ع) نیازمند توجه بیشتری است.

ایکنا- آیا می‌توان سیره امام رضا(ع) در تعامل با فرقه‌های اسلامی و غیراسلامی (مانند صابئین، زرتشتیان، یا مسیحیان) را الگویی برای گفتگوی ادیان در جهان امروز دانست؟

یکی از ویژگی‌های اصلی این کتاب مسئله‌محور بودن آن است یعنی مباحث به‌صورت موضوعی و براساس مسائل مهم تاریخ امام رضا(ع) تنظیم شده‌ است، کتاب در سه بخش اصلی سازماندهی شده است که یکی از این بخش‌ها تحت عنوان «تعاملات» قرار دارد، منظور از این بخش، تعاملات اجتماعی است که امام رضا(ع) با گروه‌های مختلف داشته‌اند. امام رضا(ع) در دوره خود با انواع ادیان و باورها روبرو بودند و افرادی با اعتقادات گوناگون در مرکز قدرت حضور داشتند، حاصل گوناگونی ادیان در دوره حضرت، مناظراتی شد که در مقایسه با عمر بلند امام، بسیار محدود بوده است، درواقع جمع تمامی مناظرات ایشان به یک روز هم نمی‌رسد، اما اگر این مناظرات را کنار بگذاریم، آیا چیز دیگری در زندگی امام رضا(ع) نداریم که در مواجهه با ادیان و باورهای دیگر بتواند الگو باشد؟

در تحقیقات انجام شده، متوجه تمركز بيش از حد بر مناظرات شدم که اين رويكرد ممكن است درک ما را از تعاملات امام رضا(ع) محدود كند، گاهی در مقالات و كتاب‌ها تلاش می‌شود تا مناظرات و گفت‌وگوهای امام با ديگران مركز توجه قرار گيرد در صورتی که ممكن است این کار يک كم‌فروشی محسوب شود، زیرا در طول زندگانی ائمه(ع)، مواجهه‌های مكرر و متنوعی با اديان و فرق مختلف وجود داشته و می‌توان از مجموع اين موارد يک سبک و الگوی كلی برای گفت‌وگوی بين‌الاديان امروز استخراج كرد. امام رضا(ع)، تنها دو يا سه سال از عمر مبارک‌شان را در مركز قدرت سپری کردند در حالی که ۵۰ سال از عمر ایشان در مدینه گذشته است.

در این ۵۰ سال، کارهای مهمی انجام شده است، این تعاملات با گروه‌های مختلف در مسجد مدینه، با حضور مردم نشان‌دهنده یک سیره غنی و عمیق است. حضرت در یک موقعیت خاص قرار داشتند، مدینه یک شهر اسلامی و مسلمان‌نشین بود، اما این به معنای یکپارچگی کامل فکری و اعتقادی نبود، امام رضا(ع) در تلاش بودند تا نگاهی وحدت‌بخش را میان مسلمانان توسعه دهند، ارتباط با اهل‌ سنت و عامه مردم در جهت ایجاد وحدت بود، اما در عین حال، ایشان بر روی مرزهای اعتقادی و اصولی تأکید بسیار داشتند، به‌طور نمونه درباره جانشینی امام علی(ع)، هنگام صحبت با عامه مردم از دلایلی استفاده می‌کردند که قابل فهم برای آن‌ها باشد.

وقتی امام رضا(ع) با عامه مردم صحبت می‌کردند، از دلایل بسیار موجه و قابل فهم استفاده می‌کردند و این رویکرد با کمال احترام نسبت به شخصیت‌ها صورت می‌گرفت، درواقع ما شاهد گفت‌وگوهایی هستیم که نه تنها مطلوب بلکه کاملاً علمی و معتبر هستند. همچنین نباید تعاملات ایشان را تنها براساس گروه‌ها و فرقه‌ها درنظر گرفت، به‌طور نمونه نباید فرض کنیم که امام فقط با اشاعره یا معتزله به‌صورت خاص و مستقیم سروکار داشته، در دوره امام رضا(ع)، این نام‌ها یعنی اشاعره و معتزله لزوماً به‌طور کامل شناخته شده یا تأثیرگذار نبودند البته مباحثی مثل «جبر و اختیار»، «ایمان و نحوه وجود آن» و موضوعات مشابه، در جامعه مطرح بودند و امام رضا(ع) در پاسخ به این مسائل، مطالب مهمی را برجسته کرده‌اند.

ایکنا- برخی مورخان، امام رضا(ع) را در مقایسه با دیگر ائمه(ع)، بیشتر «مصلح فرهنگی» می‌دانند تا «کنشگر سیاسی». آیا این دیدگاه را تأیید یا رد می‌کنید؟ جایگاه مذاکرات کلامی امام (مانند مناظره با علمای ادیان) در این تحلیل چیست؟

طبیعتاً اگر امام رضا(ع) را در مقایسه با امام علی(ع) در نظر بگیریم، نگاه به ایشان متفاوت‌تر خواهد بود زیرا امام علی(ع) در شرایطی قرار داشتند که مستقیماً در مرکز قدرت سیاسی بودند، اما امام رضا(ع)، ارتباطشان با حکومت، غیرمستقیم و بدون درگیری‌های آشکار بود، اما این به معنای عدم حضور سیاسی امام رضا(ع) نیست. ایشان یک تکانه جدی به یک نهادی دادند که بعداً شکل گرفت؛ نهادی که به حفظ و توسعه ساختار فرهنگی و اعتقادی شیعه کمک کرد. این عملکرد نشان می‌دهد که امام رضا(ع) نقش بزرگی در تقویت بنیان‌های فرهنگی شیعه داشته‌اند.

زاویه نگاه به امام رضا(ع) بیشتر فرهنگی به نظر می‌رسد و طبیعتاً وقتی اخبار بیشتری در مورد یک شخصیت در حوزه فرهنگی منتشر شود، تصویری از ایشان در این حوزه برجسته‌تر می‌شود. این موضوع را رد نمی‌کنم، اما نباید مسئله سیاست را از زندگی ایشان کاملاً حذف کرد.

گاهی اوقات تلاش می‌شود تا امام رضا(ع) را یک شخصیت غیرسیاسی نشان دهند، به‌طور نمونه بعضی از روایات مربوط به ایشان، مضمونی شبیه به این دارد که مأمون از ایشان پرسیده است: «آیا در کارهای سیاسی دخالت می‌کنید؟» و امام پاسخ داده‌اند: «من در کار خلافت دخالتی نمی‌کنم.»

این نوع گفتار از هوشمندی بالای امام رضا(ع) حکایت دارد، ایشان می‌دانستند که به‌عنوان ولیعهد، به‌منظور کمک به حکومت آمده‌اند، اما هدف‌شان این نبود. هدف‌شان، معرفت‌افزایی و تبلیغ دین بود. برای کسانی که به اخبار و فعالیت‌های امام رضا(ع) مراجعه کنند، کاملاً واضح است که ایشان یک شخصیت سیاسی برجسته بودند.

در دوره مأمون، خلفای عباسی در حال مدیریت یک قلمرو بسیار گسترده بودند که بیش از حدود فعلی ایران گسترده بود. مأمون تصمیم گرفت تا ولیعهدی را انتخاب کند که پس از او در جایگاه خلفا قرار گیرد با توجه به اینکه ولیعهد به‌عنوان شخصیت دوم قدرت در قلمرو اسلامی بود، چگونه می‌توان فردی غیرسیاسی را انتخاب کند؟ این امر غیرممکن است. امام رضا(ع) به‌عنوان یک شخصیت شناخته شده با تدبیر سیاسی عمل می‌کردند.

هدف مأمون از دعوت امام رضا(ع) و قرار دادن ایشان در مقام ولیعهدی در کنار خودش، ایجاد مشروعیت سیاسی بود، مأمون به دنبال قرار دادن شخصی با مقبولیت اجتماعی در کنار خودش بود تا بتواند سیاست‌های خود را دنبال کند، اگر مأمون به دنبال این بود که یک شخصیت مقبول را جذب کند، طبیعتاً نمی‌خواست مردم فکر کنند که این امر یک کار ساختگی است. برای همین، به نام امام رضا(ع) سکه ضرب کرد، جشن ولیعهدی برگزار کرد، دستور داد تا تمام پرچم‌ها در قلمرو اسلامی به رنگ سبز درآیند، رنگی که به امام رضا(ع) منسوب است، همه این اقدامات نشان می‌دهد که مأمون تلاش داشت تا ولیعهدی را به یک واقعیت جدی تبدیل کند، نه یک ساختار سیاسی سطحی.

در چنین شرایطی، امام رضا(ع) نمی‌توانستند فقط یک شخصیت مذهبی باشند که تنها در حوزه فرهنگی فعالیت می‌کند، جایگاه ایشان یک جایگاه کاملاً سیاسی داشت. وقتی مأمون از امام رضا(ع) خواست که ولیعهدی را بپذیرند، امام در روایتی کاملاً صریح گفتند: «آیا این یک لباس است که بخواهی بر تنم کنی؟ مقام مدیریت جامعه، مقامی است که از سوی خداوند اعطا می‌شود، نه از سوی تو که بخواهی آن را به من هدیه دهی.» این جمله نشان‌دهنده اوج نگاه سیاسی امام است؛ نگاهی که سیاست را در چارچوب الهی تعریف می‌کند.

در نهایت، باید تأکید کنم که کمتر به مواجهه امام رضا(ع) با قیام‌هایی که در دوره ایشان رخ داده است، توجه شده، این مواجهه‌ها نشان می‌دهند که امام یک مشی سیاسی موجه داشته‌اند و چگونه خود را نسبت به قیام‌های بزرگ تعریف کرده‌اند. همراهی و حمایت نکردن از قیام‌های متفاوت آن دوره توسط امام نشان‌دهنده تدبیر سیاسی امام رضا(ع) است، درواقع، این سکوت و مواضع احتیاطی بخشی از یک استراتژی سیاسی بزرگ بود.

ایکنا - به نظر شما، چه وجوهی از سیره امام رضا(ع) برای حل مسائل امروز جامعه ایران (مانند شکاف‌های فرهنگی یا بحران‌های اخلاقی) الهام‌بخش است ؟ مثلاً چگونه می‌توان سیره ایشان در «مرجعیت علمی» را به نهادهای آموزشی امروز تعمیم داد؟

وقتی صحبت از معضلات اجتماعی امروز می‌شود، لازم است با نگاهی عمیق مسائل موجود را موشکافی کنیم. آیا جوان امروز واقعاً می‌تواند امام رضا(ع) را الگوی خود برای حل مشکلات فردی و اجتماعی قرار دهد؟ زمانی که جوان ما بعد از گذراندن دوره‌های ۱۳ یا ۱۴ ساله تحصیلی، الگوی اصلی خود را انتخاب می‌کند، مطمئن نیستیم که این الگو، ائمه(ع) باشد. چرا؟ چون از ائمه یک شخصیت صرفا خوب، مهربان و با صفات اخلاقی بالا را به او معرفی کرده‌ایم و جوان نیز به همین دلیل نسبت به اهل‌ بیت(ع) علاقه‌مند شده است. حضور جوانان در محرم، ماه رمضان، و سایر مناسبت‌ها نشان می‌دهد که ائمه(ع) واقعاً قلب‌ها را تسخیر کرده‌اند. اما مهم این است، آیا این علاقه به الگوسازی واقعی منجر می‌شود؟

در اینجا یک خللی وجود دارد، ما ائمه(ع) را در پاسخ به مسائل امروز کمتر به‌کار گرفته‌ایم. به‌طور نمونه، چقدر به حقوق عمومی در سیره امام رضا(ع) توجه کرده‌ایم؛ به‌عنوان یک فرد کوچک که روایات حضرت را در حوزه مسائل اجتماعی دنبال کرده‌ام، متوجه شده‌ام که ظرفیت‌های بسیاری وجود دارد. اما این کار باید توسط افرادی انجام شود که در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، مدیریتی و روانشناسی آگاه هستند البته در طول این چند دهه تلاش‌هایی صورت گرفته است، اما نه به اندازه‌ای که شایسته این میراث باشد.

نکته دیگر این است که متأسفانه برگزاری بعضی از همایش‌ها و کنگره‌ها به سمتی رفته که فقط نوعی ادای دین به امام رضا(ع) به نظر می‌رسد البته این امر اشتباه نیست، ولی اگر دهه کرامت را دهه‌ای قرار دهیم که جوان امروز بفهمد امام رضا(ع) کسی است که می‌توان از ایشان درس گرفت نه فقط کسی که ما به او علاقه داریم، آنگاه می‌توانیم گام بزرگی برداریم.

اگر بخواهیم امروز، جوان ما از ائمه(ع) به‌عنوان الگو استفاده کند، باید به همه ائمه(ع) به‌صورت یکسان نگاه کنیم. امام رضا(ع) در یک دوره خاص با شرایط خاصی به‌عنوان امام حضور داشتند، بنابراین نمی‌توان تمام مسائل را از نظر ایشان حل کرد، اما اگر از تمام ائمه(ع) در حوزه‌های مختلف استفاده کنیم و شرایط را با دوره‌های مختلف مقایسه کنیم، می‌توانیم بستری را فراهم کنیم که الگوگیری جامع‌تر و کاربردپذیرتر شود.

امروز یک حکومت شیعی را پس از گذشت ۱۲۰۰ سال دوباره تجربه می‌کنیم، بنابراین، باید سعی کنیم آنچه را که امام رضا(ع) در زمان خود اراده کرده‌اند را به‌درستی دنبال کنیم و این کار فقط نیاز به اراده امام ندارد، بلکه نیازمند اراده محققان و پژوهشگران است تا بتوانیم آنچه را که باید و شاید است، به‌خوبی انجام دهیم.

گفت‌وگو و تدوین فیلم از حانیه‌سادات حسینی‌کیا

انتهای پیام
captcha