حجتالاسلام والمسلمین اسماعیل چراغی کوتیانی، استاد حوزه و دانشگاه طی یادداشتی که بهمناسبت مبعث پیامبر اکرم(ص) در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: ابتدا باید تعریفی از تمدن ارائه بدهیم، در مباحث اجتماعی وقتی سخن از تمدن میشود که یک فرهنگ بتواند از محدوده زمان و مکانی که در آن تولید شده است، فراتر رفته و بر بخش وسیعی از جوامع و تاریخ تأثیر بگذارد، بنابراین همه ملتها و جوامع، فرهنگ دارند، اما همه تمدن ندارند.
درخصوص مبعث که در حقیقت زمان تولد فرهنگ الهی و آسمانی و دینی است، بنیانگذار یک فرهنگ نوین بوده است که از جامعه حجاز آن روز فراتر رفت و گستره وسیع آن، جهان و تاریخ بشر را تحتتأثیر قرار داد، اما اینکه در این میان چه اتفاقی افتاد و مبعث با چه سازوکاری به پایهگذار تمدن بزرگ اسلامی تبدیل شد، نیاز به تأمل دارد.
بنده نقطه آغازگری مبعث در تولید تمدن را در ساخت مفاهیم و آموزههایی میبینم که پیامبر اسلام(ص) در هنگام بعثت خویش، با یاری گرفتن از وحی الهی تولید کردند.
همه میدانیم عصر پیشا بعثت را عصر جاهلیت مینامند، محور جهان اجتماعی جاهلیت، شرک، کفر و الحاد بود. این دسته از باورها هسته بنیادین جامعه عرب آن روز بود. از آنجا که باورها، ارزشها و هنجارها در نهایت کنش انسانی را شکل میدهند، لاجرم همه ارزشها و قواعد عمل و کنشها، بر پایه شرک شکل میگرفتند.
این امور که بر خلاف فطرت الهی انسان بود، جامعه را به محیطی برای رشد ناهنجاری و آسیبهای اجتماعی و باورهای خرافی و رفتارهای انحرافی مبدل کرده بود. با بعثت پیامبر(ص) محوریت باورها از شرک به توحید و یگانهپرستی سپرده میشود. بر این اساس ارزشها، هنجارها و رفتارهایی شکل میگیرد که همنوا با فطرت مشترک انسانی است.
پیامبر اسلام(ص) در آموزههای خوبش و در تخاطب با مردم بر روی مشترکاتی دست میگذارد که با نهان دل همه انسان سازگاری دارد؛ همین ویژگی باعث میشود که در هر جای جهان که انسانی وجود دارد و هنوز فطرتش را غبار غربت گناه نگرفته است، از این آموزهها استقبال کند. آموزههایی که مبعث آورده است، آموزههایی محلی، منطقهای و نژادی و قومیتی نبود بلکه آموزههایی فطرتپذیر بود.
دیری نگذشت که اسلام از همان سالهای آغازین بعثت به جوامع دور و نزدیک نفوذ کرده و باورها، ارزشها و هنجارها و رفتارهای مردم را دگرگون میکرد. حتی امروز جهان مدرن نیز نتوانسته است بر سر راه پذیرش اسلام و آموزههای اسلامی مانع ایجاد کند. این تأثیر گستره و ژرف مبتنی بر فطرت، اسلام را به تمدنی بزرگ و تأثیرگذار در هستی مبدل کرده است.
در قرآن از مبعث با بیانها و تعابیر شگرف یاد شده است. تعابیری که ویژگی همه آنها ایجاد تحول ژرف و عمیق در وجود انسانی است. به تعبیری آنچه از قرآن درباره بعثت میتوان فهمید نقش مبعث در تولید انسان جدید است. انسان پسا مبعث با انسان پیش از آن کاملاً متفاوت است. به دو مورد از این تعابیر اشاره میکنم.
یکی از گونههای طرح مبعث در قرآن تعبیر از آن با استعاره خروج انسان از تاریکی و راهیابی آن به نور است. «كتابٌ انزلناه اليك لتخرج الناس من الظلمات الی النور» که این آیه بیانگر آن است که انسان پیشا مبعث انسان فروخفته در تاریکی جهل بوده و مبعث، انسان را از یک تاریکی و ظلمت خارج و به روشنایی نور وارد کرده تا خود، خدا و هستی را بهتر ببیند و بشناسد.
در تعبیری دیگر، قرآن مبعث را عامل پاکی انسان از پلیدیها و زمینهساز برای آراستگی به عقلانیت معرفی میکند. «هُوَ الَّذی بَعَثَ فِی الاُمِیّینَ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِهِ وَ یُزَكّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ» به تعبیری مبعث منفعت دنیایی و آخرتی و مادی و معنوی برای انسان دارد. آموزههایش نیز انسان را پاکیزه و آراسته به فضائل اخلاقی و الهی میکند و هم نحوه بهکارگیری حکمت و عقلانیت و چگونگی زیست سعادتآفرین را برای انسانها فراهم میآورد.
همین بیان به گونهای دیگر در کلام امام کاظم(ع) آمده است: «مابَعَثَ اللّهُ اَنْبِیائَهُ وَ رُسُلَهُ اِلی عِبادِهِ اِلاّ لِیَعْقِلُوا عَنِ اللّهِ… وَاَكْمَلُهُمْ عَقْلاً اَرْفَعُهُمْ دَرَجَةً فِی الدُّنْیا وَالآخِرَةِ؛ خداوند پیامبران و رسولان را بهسوی بندگانش مبعوث نكرد، مگر این كه از جانب خدا تعقل كنند و بیندیشند و از این سو، بر معلومات و ارتقای فكری خود بیفزایند.»
بعثت پیامبر اسلام(ص) زمینهساز دگرگونی انسان بود. گویا با بعثت پیامبر(ص)، انسان جدیدی متولد شد. انسانی کاملاً متفاوت از انسان پیشین. شکوه هر امتی به شکوه انسان در آن مکتب است. انسان در مکتب مبعث انسانی بود که اولا باورمند به توحید و دوری از شرک و همچنین کنش و واکنشهای توحیدی بود. انسانی که از خود خواهی خارج و به دیگر خواهی رسید.
در دنیای جاهلیت، چه جاهلیت کهنه و چه جاهلیت مدرن، انسان خودمحور است. فردگراست و به لذتهای خود بها میدهد. از هر مانعی که بین او و لذتهایش هست، اجتناب میکند. هر چند آن مانع خدا و آموزههای دینی باشد. اما انسان توحیدمحور، با توسعه وجودی خویش، دیگران را مقدم بر خود میبیند. قرآن درباره ایثار و از خودگذشتگی مؤمنان واقعی میفرماید: «وَالَّذِينَ تَبَوَّءُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِنْ قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و برای کسانی از انصار که پیش از مهاجران در سرای هجرت و ایمان یعنی مدینه جای گرفتند، و کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده اند دوست دارند، و در سینههای خود نیاز و چشم داشتی به آنچه به مهاجران داده شده است نمییابند، و آنان را بر خود ترجیح میدهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدی باشد. اینان همان رستگارانند.» انسان متولد شده پس از بعثت انسانی است که جان و مال و آبروی دیگران را بر داشتههای خودش مقدم میدارد.
بعثت کاری با انسانهای دوران پیامبر(ص) کرد که بهخاطر یکدیگر جان میدادند. شخصی میگوید در جنگ احد رفتم به رزمندگان زخمی آب بدهم. به هر کدام خواستم آب بدهم میگفت برو نفر بعدی به آب نیازمندتر است، تا ۱۰ نفر رفتم و هر کدام مرا به دیگری ارجاع داد و وقتی به قبلیها بازگشتم، همه شهید شده بودند.
این تحول بزرگی که در انسان ایجاد شد، شکوه امت اسلام است. امتی، انسجام و همبستگی و وحدت را یک ارزش بزرگ میکند و رابطه خودش با اعضای دیگر جامعه ایمانی را رابطه یک ارگانیسم زندهای میداند که اگر یک بخش از آن در اثر بیماری به درد آید تمام اعضا را متأثر میکند. و جالبتر اینکه اساساً آموزههای مبعث تماماً آموزههایی جمعگرا و اجتماعی است. از فردیترین عبادتها چون نماز و روزه گرفته تا اجتماعات بزرگی که در حج و با محوریت خانه خدا هر سال برگزار می شود. این همه نشانه شکوه فضیلتهای انسانی و شکوه امت اسلامی است که مبعث در جامعه متبلور کرد.
من در خصوص اینکه مبعث پیامآور صلح و دوستی است به دو نکته قرآنی اشاره میکنم. نخست اینکه قرآن در معرفی پیامبر او را «رحمةللعالمین» نامیده است.
قرآن در آیه 107 سوره انبیا میفرماید: «وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ» ای پیامبر ما تو را رحمت برای همه جهانیان فرستادیم. «رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ» بودن پیامبر برای جهانیان به این دلیل است که عمل به آیین او ناکامیها و بدبختیها و بیدادگریها و تباهکاریها را در همه جهان پایان میدهد و سرانجام منتهی به حکومت صالحان با ایمان بر جهان خواهد شد.
نکته دوم اینکه پیامبر(ص) پیامش همراه با دلسوزی برای همه انسانها بود. به کفار نیز میگوید: «قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ» بیایید روی مشترکاتمان تکیه کنیم. اسلام علیه ادیان دیگر نیست. به تعبیر رهبر بزرگوار انقلاب اسلامی همان دینی است که وقتی بر مناطق غیر مسلمان مسلط شد، آنان از رحمت اسلام تشکر کردند و گفتند شما بر ما از حکام قبلی خودمان مهربانتر هستید.
در همین منطقه شامات، وقتی فاتحان اسلامی وارد شدند، یهودیان و مسیحیهایی که در منطقه بودند، به آنها گفتند شما مسلمانها بر ما مهربانید. آنها با مردم مهربانی کردند. اسلام دین رأفت است، دین رحمت و رحمةللعالمین است. اسلام علیه ملتهای دیگر نیست، علیه ادیان دیگر نیست؛ علیه زور است، علیه ظلم است، علیه استکبار است، علیه سیطرهجویی است، اما متأسفانه نظام سلطه و مستکبران عالم این حقیقت را بلعکس در دنیا وانمود میکنند.
فیلمهایی که بر پایه توهین به پیامبر عزیز اسلام(ص) در غرب ساخته میشود علتش چیست؟ علتش ترس آنان از نفوذ اندیشه ناب بعثت در بین مردم جهان است. مکتبی که سراسر آموزههایش رحمت و مهربانی و گذشت است، برای همه انسان صلح و آرامش را میخواهد. خطابهای غلیظ او ناظر به مردمان جهان نیست بلکه ناظر بر جهان خوران و مستبدان و ظالمان عام است.
انتهای پیام