حسینمهدی رکنآبادی، عضو اندیشکده مطالعات راهبردی دانشگاه آزاد اسلامی طی یادداشتی که در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت: اهمیت مدیریت از دیدگاه امام علی(ع) به حدی است که مدیریت را محور و قطب میداند، تمام مسائل را در جامعه اسلامی بر محور مدیر و مدیریت خلاصه میکند و میفرماید: «تدبیر و مدیریت خود سرمایه اندک را افزون میکند، اما مدیریت و تدبیر سوء و ضعیف سرمایه انبوه را نیز نابود و زائل میکند. ریاست مستلزم مدیریت است. رئیس باید بتواند اداره کند؛ اداره کردن نیز تدبیر میخواهد و رئیس و مدیر باید اهل تدبیر و دوراندیشی باشد و بتواند دبیری کند. مسلم است که مدیر بیش از آنکه حاکم باشد، هادی است. چنین مدیرانی مدیریتی آمیخته با هدایت و حکومت دارند.» (نهجالبلاغه، فیض الاسلام، نامه ۵، ۳)
اهمیت تبیین صفات و خصوصیات مدیران از دیدگاه حضرت علی(ع) را میتوان به این صورت توضیح داد که در اندیشه ایشان هیچ خطری برای جامعه اسلامی، همچون خطر بر سر کار آمدن افراد فاقد اهلیت یا کمصلاحیت نیست.
آن حضرت در نامهای به مصریان که با مالک اشتر فرستاد، هنگامی که او را حکومت آن سرزمین گمارد، چنین هشدار داده است: «من بیم آن دارم که نابخردان و نابکاران زمام امور این ملت را به دست آرند و مال خدا را دست به دست گردانند و بندگان او را بردگان خود گیرند و با صالحان به دشمنی برخیزند و فاسقان را حزب خود قرار دهند.» (نهجالبلاغه، نامه ۶۲)
۱- برنامهریزی: امیرالمؤمنین(ع) در زمینه برنامهریزی میفرماید: امارات الدول انشاء الحیل؛ «بقای مناصب و دولتها، برنامهریزی و چارهاندیشی در امور است. (میزانالحکمه، ج ۲، ص ۵۵۱) زیرا برنامهریزی مانع ندامت است و به انسان تدبیر میدهد.
۲- تصمیمگیری بر مبنای عقل و تدبیر و مشورت: یکی از بزرگترین و مهمترین ارکان مدیریت که میتواند رمز شکست و یا موفقیت مدیر باشد، «تصمیمگیری» است. امیرالمؤمنین(ع) رأی افراد عاقل را موجب نجات آنان میداند «رأی العاقل ینجی» و نیز میفرماید: «رأی الرجل میزان عقله» میزان عقل مرد، اندیشه اوست. (غررالحکم و دررالکلم، ص ۵۵)؛ تصمیمهای صحیح و عاقلانه، امور مختلف سازمان را نظام میدهد و حرکت و ارتقا بهسوی اهداف را رقم میزند؛ چه بسا تصمیمگیری دقیق که موجب کمال سعادت انسان شمرده شود.
۳- سازماندهی و گزینش صحیح افراد: از مهمترین مسائل در سازماندهی و تجدید سازمان، گزینش و بهکارگیری افراد درستکار و شایسته در سازمان است. امام علی(ع) که تربیتیافته مکتب قرآن و پیامبر اکرم(ص) است، به شایستهسالاری در نظام مدیریتی اعتقاد دارد، امام در نامهای خطاب به مالک اشتر ملاکهای گزینش کارگزاران را بیان میفرماید؛ از جمله اصالت مذهبی و خانوادگی، تقوا، شرم، حیا و حزم (نهجالبلاغه، ج ۵، نامه ۵۳)؛ نکته مهمی که امام در این گزینش به آن اشاره میکنند «والقدم فی الاسلام المتقدمة» است یعنی کسانی را برگزین که در اسلام پیشگامتر بودهاند.
۴- تقسیم کار: در تئوری حضرت امیر تقسیم کار یکی از مبانی و اصول مدیریت است؛ زیرا مدیر بهوسیله تقسیم کار میتواند به اصل کنترل و نظارت مبادرت کند و بدون تقسیم کار این امر باطل است.
در مکتب امیرالمؤمنین(ع) تقسیم کار براساس شایستگیها انجام میشود. مدیر امور را بر مبنای لیاقت و شایستگی افراد توزیع میکند. اگر مجاری امور، مشخص و معین نباشد و به اصل تقسیم کار توجه نشود، امور مختل میشود و حتی در برخی موارد اصطکاک ایجاد میشود. وظیفه مدیر و حاکم اسلامی تبیین وظایف است. رعایت اصل لیاقت از احراز مشاغل بر مبنای جایگزینی روابط بر ضوابط جلوگیری میکند.
۵- سعه صدر و بردباری: امام علی(ع) در این باره میفرماید: «آلة الریاسَةِ سَعة الصدَّرِ؛ ابزار مدیریت سعه صدر است» (نهجالبلاغه، کلمات قصار، شماره ۱۷۶)؛ از ویژگیهای مهم یک مدیر کارآمد، میزان تحمل اوست وگرنه یک مدیر بیطاقت در برابر ضربات سازمانی و مدیریتی به سرعت خرد خواهد شد.
۶- قاطعیت: قاطعیت به معنی فیصله دادن به امور و حل مشکلات است. این امر با لجبازی و یکدندگی تفاوت دارد.
برخی قاطعیت را پافشاری بیش از حد و عدم انعطافپذیری و برخی دیگر آن را سختگیری میدانند. امیرالمؤمنین(ع) در این خصوص میفرماید: «العسر لؤم؛ فشار و سختگیری پستی است.» (غررالحکم و دررالکلم، ص ۴۷۹)؛ قاطعیت دارای دو نمود مهم است: یکی یافتن تصمیمی کارساز و کامل، دیگری ابراز تصمیم قاطع و به دور از شک و تردید. یقیناً تردید، دودلی، ترس، هوسهای زودگذر و انتظار نزدیکان فرد، استهزا و حرف مردم همه از موانع قاطعیت هستند.
۱- قانونمندی: یکی از ویژگیهای ضروری برای مدیران، داشتن روحیه تسلیم در برابر قانون است، مدیر باید در چارچوب مسئولیت خود تنها به اجرای قوانین بیندیشد و رابطههای حسبی و نسبی و اغراض شخصی را بر اصول قانونی ترجیح ندهد.
قانون ابزار مدیریت است که از راه آن مدیر را به مقصود هدایت میکند. امام در یکی از خطبههای آغازین حکومت خود مساوات در برابر قانون را از ارکان اصلاحات خود برشمرده و فرمود: «ما قانون را میان سیاه و سرخ یکسان برپا میداریم و مساوات را برقرار میکنیم.»
۲- اعتدال و میانهروی: اعتدال، در همه ابعاد تعلیمات اسلامی دیده میشود این امر از مسلمانان، انسانهایی با ابعاد متفاوت و همهجانبه میسازد. انسانهایی متفکر، با ایمان، دادگر و مبارز که در همه حال اهل معنویت و بندگی، زندگی و فعالیت و معاشرت هستند. معصومان، الگوی کامل چنین اعتدالی هستند و امام علی(ع) میفرمایند: «راه و روش ما بر میانهروی است.»
۳- قاطعیت: قاطعیت از ریشه قطع به معنای بُرش داشتن و فیصله دادن به امور و حل مشکلات است و بهگونهای که فرد در اداره افراد تحت امر خود کمتر دچار حیرت و تردید و ضعف در تصمیم بشود و موانع پیشرفت را از سر راه بـردارد و گرههای کور را بگشاید.
امام علی(ع) در معرفی مالک بـه مردم مصر از قاطعیت کامل و تیزی و بـرش او در حکومت تعریف میکند؛ قاطعیت به معنای پافشاری بیش از حد و فشار بر زیردستان و بیاعتنایی به سخنان آنان و انعطافناپذیری در تصمیمات نیست چنین رفتاری بر خلاف اصول مسلم اسلامی و در برخی موارد و امر به تکلیف خارج از حد توان و طاقت است. امام علی(ع) در این مورد نیز میفرمایند: «فشار و سختگیری بیمورد از پستی است.»
۴- عدالت: رعایت عدالت در جامعه از اصلیترین دغدغههای امام علی(ع) بهشمار میرود، بخش اعظم خطبهها و نامههای ایشان دربرگیرنده توصیهها و فرمانهایی در این خصوص است.
از نظر ایشان خداوند متعال عدالت را سبب قوام حیات مردم قرار داد تا ظلم و نابسامانی و گناه آن را از هم فرو نپاشد. عدالت در سیره نظری و عملی امام علی(ع) بهعنوان پایه و اساس حکومت و مدیریت اسلامی محسوب میشود، لازمه شکلگیری و حرکت یک نظام حکومتی بر مبنای عدالت، رعایت عدالت در گزینش مدیران و کارگزاران است.
۵- پرهیز از سوءاستفاده از مقام: مدیران و مسئولان سازمانها، به خاطر موقعیت خود به اموال و امکانات فراوانی دسترسی دارند و طبعاً منابع گوناگون مالی و اعتباری در اختیار آنهاست. این امکان میتواند زمینهساز فساد و امتیازطلبی و استفاده غیرمجاز از منابع عمومی شود.
بنابراین، مدیران باید دقت کنند که در زمان مسئولیت خود گرفتار این فساد نشوند. امیرالمؤمنین(ع) به کارگزاران خویش همواره این نکته را یادآوری میکرد و به شیوههای مختلف، آنان را از «استیثار» و «امتیازخواهی» برحذر میداشت. آن حضرت در بخشی از عهدنامه خود به مالک اشتر میفرماید: «از امتیازخواهی و اختصاص دادن چیزی که بهره همه مردم در آن یکسان است بپرهیز.»
۶- اهمیت اندیشیدن: در سخنان حضرت علی(ع) به اندیشیدن بسیار تشویق شده است؛ آن حضرت میفرماید: «اندیشیدن، عبادت است. ثواب و عقاب آدمی به اندیشیدن و ترک آن است و از نظر اهمیت با دیگر عبادات چندان تفاوتی ندارد، چون راه رسیدن به خداوند سبحان است؛ مفهوم و هدف عبادت نیز رسیدن بنده به تقرب الهی است.»
یکی از منابع جامع درباره حکمرانی، نهجالبلاغه است. بدون تردید نهجالبلاغه کتابی حیاتبخش و ارمغانی الهی برای جامعه بشری است. این کتاب جاوید در عین آنکه بخشی از سخنان و گفتارهای امام علی(ع) را دربرمیگیرد، به حق حاوی معارفی است که آن را در جایگاهی والا پس از قرآن کریم قرار داده است.
از آنجا که خطبهها، نامهها و سخنان حضرت از سیره ایشان در دگرگونی اوضاع امت اسلامی و تحقق سعادت مطلوب برای آنان جدا نیست؛ بنابراین نهجالبلاغه شکل اسناد سیاسی به خود گرفته که جهتگیریهای حکومت اسلامی، روشهای اداره کشور و نحوه برخورد با دشواریها را تبیین میکند و دربرگیرنده خطمشیهای سیاسی است که باید در حکومت اسلامی از آنها پیروی کرد.
نگاه حضرت علی(ع) به حکمرانی و حکومت، نگاهی الهی است؛ نگاهی که با نگاه دنیامدارانه و قدرتمحورانه تفاوت اساسی دارد.
حضرت علی(ع) در آغاز حکومت خود، دلیل پذیرفتن آن مسئولیت بزرگ را گرفتن حق ستمدیده از ستمگر برشمرده و آن را پیمانی میداند که خداوند از دانشمندان گرفته است و فرمود: سوگند به خدایی که دانه را شکافته و جانداران را آفریده است که اگر انبوه آن جماعت نمیبود، یا گرد آمدن یاران حجت را بر من تمام نمیکرد و خدا از عالمان پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمکاران و گرسنگی ستم کشان خاموشی نگزینند، افسار شتر خلافت را بر گردنش میافکندم و رهایش میکردم و در پایان با آن همان میکردم که در آغاز کرده بودم. (نهجالبلاغه دشتی)
همانطور که از این خطبه بر میآید هدف از تشکیل حکومت و حکمرانی در اسلام، تنها اعمال قدرت نیست، بلکه یکی از اهداف اصلی آن رسیدگی به حقوق محرومان و دفاع از مظلومان میباشد.
همچنین حضرت علی(ع) در جای دیگر انگیزه خود را از پذیرش حکومت، چنین بیان میدارد: پروردگارا! تو میدانی آنچه ما انجام دادیم، نه برای این بود که ملک و سلطنتی به دست آوریم و نه برای اینکه از متاع پست دنیا چیزی تهیه کنیم، بلکه بدان سبب بود که نشانههای از بین رفته دینت را بازگردانیم و صلح و اصلاح را در شهرهایت آشکار کنیم تا بندگان ستم دیدهات در ایمنی قرار گیرند و قوانین و مقررات که فراموش شده است بار دیگر عملی شود. بنابراین گسترش معنویت، ایجاد امنیت و افزایش رفاه در جامعه و حاکمیت قانون از جمله اهداف حکومت امام علی(ع) است.
امام علی(ع) در نامهای که در سال (٣٨ ه. ق) برای مالک اشتر به مناسبت برگزیدن وی به فرمانداری مصر نوشته است، تقریبا تمام اصول و مؤلفههایی را که برای حکمرانی خوب لازم است، بیان کرده است. کمتر موضوعی مربوط به حکومت، اداره جامعه، مدیریت، فرماندهی و تعامل و برخورد با مردم را میتوان یافت که در این نامه اشارهای به آن نشده باشد.
جامعیت این نامه در واقع مانند یک منشور حکومتی است که تمام اصول حکمرانی خوب در آن مشهود است. مواردی نظیر مردمگرایی، هشدار به ریختن خون ناحق، خودپسندی، منتگذاری، شتابزدگی، امتیازخواهی، عفو و صلح مردم، شادی نکردن برای مجازات و شتاب نداشتن در خشم، خود را امیر ندانستن، قطع ریشه هر دشمنی، وادار نکردن اطرافیان به ستایش و تملقگویی، یکسان قرار ندادن نیکوکار و بدکار، خشکاندن ریشه هرگونه خودخواهی، چپاولگری و بیانصافی خواص و خویشتن، اجتناب از خونریزی و...، که بهخوبی نمایانگر شیوهی حکمرانی و اهداف حکومت در اندیشه و سیره عملی آن حضرت است.
بنابراین، در اندیشه سیاسی امام علی(ع) در مفهوم حکومت و حکمرانی هیچ نشانهای از تسلط و خودکامگی نیست و اگر زمامداران خود را مسلط بر مردمان ببینند و احساس کنند که بر هر تصمیمی و بر هر عملی مجازند، بیگمان به خودکامگی و سلطهگری کشیده میشوند؛ بلکه مفهوم حکومت و حکمرانی مدیریت، امانت داری، خدمتگزاری و مهرورزی، هدایت و پاسداری از حقوق و آزادیهای مردم است.
پاسخگویی و حق اظهارنظر: یکی از مهمترین ویژگیهای حکومت اسلامی، احترام گذاشتن به آرای عمومی و عملی ساختن خواستههای مردمی است. از اینروست که حضرت علی(ع) هرگز حاضر نبود حکومت را به هر شکل ممکن به دست آورد؛ زیرا معتقد بود، حکومتی میتواند مصداق حکمرانی خوب باشد که از اساس، مبتنی بر رعایت ضوابط عقلی و شرعی و مقبولیت مردم باشد.
اثر بخشی حکمرانی: امام علی(ع) در خطبه چهلم که خطاب به خوارج ایراد شده، به مباحث مهمی درباره حکومت و ضرورت آن و از جمله هفت وظیفه حاکم عادل الهی اشاره میکند: بهوسیله او اموال بیتالمال جمعآوری میشود، تا هزینههای دفاعی و عمرانی و انتظامی فراهم شود، به کمک او با دشمنان مبارزه میشود، بهوسیله او جادهها امن میشود و حق ضعیفان به کمک او از زورمندان گرفته میشود.
ثبات سیاسی و نبود خشونت: امام علی(ع) خونریزی و خشونت را موجب کیفر الهی و سبب زوال نعمت و کوتاهی عمر حکومت معرفی میکنند و آن را نه تنها سستکننده پایههای حکومت، بلکه از بین برنده آن میدانند. نیز در جایی دیگر میفرماید: در حکومت اسلامی، ظلم حتی بر مورچه پذیرفتنی نیست، از فرمودهها و سیره حضرت علی(ع) کاملاً مشخص است که ایشان حتی در مورد دشمنان خود نیز هرگز به ناحق دست به خشونت نزدند و پایههای حکومت ایشان بر مبنای مهرورزی و عدالت بود.
کنترل فساد: بهطورکلی سنت و سیره و سخنان آن بزرگوار در خصوص مبارزه با فساد از چند ناحیه میباشد: نقد نسبت به گذشتگان، تبیین سیره پیامبر(ص)، تبیین سیره عملی خود آن بزرگوار، بر حذر داشتن از صفاتی که حاکمان و امتهای گذشته گرفتار آن بودهاند، بر حذر داشتن از اخلاق رذیله و عوامل سقوط و انحراف و انحطاط که به نوعی تعریض در آن نهفته است و بیان مواعظ بالغه و نصایح حکیمانه و دستورات خردمندانه که چراغ محکم راه و قطب نمای حرکت جامعه است.
توجه به معیشت مردم: از دیدگاه امام علی(ع) دولت مؤظف است سیاستهای اقتصادی خود را به شکلی تنظیم کند که حاجات اولیه و ضروری مردم برآورده شود.
بدیهی است یکی از راههای رسیدن به این هدف، بازپس گیری اضافه ثروت اغنیا از راههای شرعی و حکومتی است. امام علی(ع) میفرماید: فقر تهی دستان در ارتباط مستقیم با ثروت اندوزی اغنیاست، و خداوند قوت فقرا را در اموال اغنیا قرار داده است.
ضرورت مشورت در حکومت: مشورت در حکومت از جمله مهمترین معیارهای حکمرانی خوب از دیدگاه امام علی(ع) است، بهطوری که ایشان در اکثر نامهها به کارگزاران خود بر نفی نگرش مستبدانه و تأکید بر بهرهمندی از افکار و پیشنهادها و مشاورههای دیگران تأکید میکردند.
از امتیازات دیدگاه امام علی(ع) به حکومت، نفی نگرش مستبدانه است؛ بهطوری که ایشان متذکر میشوند در غیر از مواردی که حکم روشن الهی وجود دارد، باید با مشورت از پیشنهادها و انتقادات مردم استفاده کرد: پس با من چنان که با سرکشان گویند، سخن مگویید و چونان که با تیزخویان کنند، از من کناره مجویید. به ظاهرآرایی با من رفتار ننمایید و شنیدن حق را بر من سنگین مپندارید؛ و نخواهم مرا بزرگ انگارید.
کلام و سیره معصومین(ع)، درس زندگی سعادتمند در این دنیا و رستگاری آخرت برای انسان است. همانطور که در معیارهای استخراج شده از نهجالبلاغه مشاهده شد، معارف اهل بیت(ع) فقط به یک بعد انسان نمیپردازد و انسان را در تمام ابعاد وجودی رشد میدهد.
بر این اساس میتوان چنین نتیجهگیری نمود که در رویکرد اسلامی، نظامی جامع و همه جانبه در مقام تعریف ویژگیهای مدیران مدنظر است که ابعاد درونی ساختاری، رفتاری را بهصورت همزمان پوشش میدهد.
از آنجایی که کمال انسان بدون وجود حاکمان صالح امکانپذیر نیست، حرکت رو به کمال برای جامعه جز در سایه حکومت عدل اسلامی محقق نمیشود و در مقابل حکومت عادلانه اسلامی نیز جز در زمانی که ارزشهای اولیه و بنیادین در جامعه در حال شکوفایی و رشد باشند بر قرار نمیشود. امام علی(ع) میفرمایند: بهدرستی که رعیت شایسته و نیکوکار بهوسیله امام عادل نجات پیدا میکند و رعیت گنهکار هلاک میشود.
جامعهای که بهسوی کمال حرکت کند زمینه پذیرش حکومت اسلامی را دارد. پس از پیامبر بهدلیل از دست دادن ویژگیهایی که با مجاهدت آن بزرگوار بهدست آمده بود کار به جایی رسید که تحمل حکومت عدل علی را نداشت و در عوض قرنها حکومت فاسد بنیامیه و بنیعباس را پذیرا شدند. امام علی(ع) میفرمایند: به خدا سوگند اگر در پیروی از حکومت و امام خود اخلاص نداشته باشید خدا دولت اسلام را از شما خواهد گرفت که هرگز به شما باز نخواهد گردانید و دست دیگران قرار خواهد گرفت.
مقررات عادلانه، دقیق، محکم و متضمن بازدارنده از جرم و نیز مجریان قوی برای اجرای قانون و امنیت لازم هستند.
منابع:
فصلنامه ندای صادق، شماره ۲۰، عظیمزاده اردبیلی، فائزه، سایت حوزه
شرح نهجالبلاغه (کتاب پیام امیرالمؤمنین، مکارم شیرازی)
نهجالبلاغه دشتی
مقاله مدیریت و حکمرانی در اسلام از منظر نهجالبلاغه فصلنامه رویکردهای پژوهشی نو در علوم مدیریت
انتهای پیام