کد خبر: 4238041
تاریخ انتشار : ۰۷ مهر ۱۴۰۳ - ۰۸:۰۶
درس‌گفتار‌های سوره قصص تا ناس/ ۲۰

مؤمنان در کنار توجه به آخرت بهره‌ای برای دنیا بگذارند

خداوند در سوره قصص می‌فرماید که هم و غم انسان مؤمن باید آخرت باشد، اما دنیا را نیز فراموش نکند و بهره‌ای هم برای دنیا بگذارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیع‌پور، استاد حوزه علمیهبه گزارش ایکنا از قم، حجت‌الاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی رفیع‌پور، استاد حوزه علمیه در ادامه مباحث تفسیری خود با محوریت سوره قصص به تفسیر آیات 71 تا 78 پرداخت که در ادامه با هم می‌خوانیم:

خداوند در آیه 71 سوره قصص می‌فرماید: «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِضِيَاءٍ أَفَلَا تَسْمَعُونَ»؛ عبارت «سرمد» به معنای پایدار، پاینده و بادوام است، آیه بیان می‌کند: بگو اگر خدا شب را برای شما تا قیامت پایدار قرار دهد، چه کسی است خدایی غیر از الله که برای شما روز بیاورد، آیا ندای الهی و وجدان را نمی‌شنوید که گواهی می‌دهد تنها خداست.

بنابراین اگر خداوند شب را بادوام قرار دهد، مانند افرادی که در قطب زندگی می‌کنند زندگی سخت خواهد شد، در آیه 72 در خصوص روز نیز این تعبیر را مطرح می‌کند که «قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللَّهُ عَلَيْكُمُ النَّهَارَ سَرْمَدًا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ مَنْ إِلَهٌ غَيْرُ اللَّهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْلٍ تَسْكُنُونَ فِيهِ أَفَلَا تُبْصِرُونَ؛ بگو هان چه مى‌پنداريد اگر خدا تا روز قيامت روز را بر شما جاويد بدارد، جز خداوند كدامين معبود براى شما شبى مى‌آورد كه در آن آرام گيريد آيا نمى‌‏بينيد؟»


بیشتر بخوانید: 


در اینجا برای شب صفت «تَسْكُنُونَ فِيهِ» آورده شده، یعنی شبی که در آن آرامش بگیرید، لذا می‌فرماید اگر همیشه روز بود چه می‌کردید؟ در ادامه می‌فرماید آیا حقیقت را نمی‌بینید، پس شب و روز آیات و نشانه‌هایی است که سرمست قدرت و اختیار نشویم، زیرا بسیاری از عوامل فراطبیعی و غیراختیاری وجود دارد که در دست ما نیست، لذا باید نسبت به خالقی که این هستی را سامان داده و ما را خلق کرده فروتن باشیم و بندگی کنیم.

سوره در آیه 73 می‌فرماید: «وَمِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَلَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ»، از رحمت خداست که برای شما شب و روز را قرار داده است؛ شب و روز هر کدام در این آیات یک ویژگی دارند، «لِتَسْكُنُوا فِيهِ» برای لیل است، شبی که در آن آرام بگیرید، «وَلِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» نیز برای روز است، در روز از فضل و بخشش خدا یعنی مادیات و رزق بجویید و دنبال کنید، این آیه تلاش و کوشش انسان برای کسب روزی را از فضل خدا می‌داند، در آخر سوره جمعه نیز می‌فرماید: و چون نماز پایان گیرد، در زمین پراکنده شوید و از فضل و رزق خدا جویا شوید و خدا را بسیار یاد کنید تا رستگار شوید.

بنابراین از نظر قرآن کریم مال، دارایی و ثروت از فضل خداست و برخلاف کسانی که در فرهنگ اسلامی مال و دارایی را مذمت کردند و باعث راضی شدن مسلمانان به فقر شدند، دارایی و تولید ثروت از فضل خداست.این نگاه قرآنی متعالی است و نشان می‌دهد باید به اقتصاد با نگاه تولیدی و فضل خدا نگاه کرد.بنابراین در این آیه سه مطلب مهم وجود دارد، شب برای آرامش، روز برای کسب درآمد و فعالیت و سوم برای شب و روز کردن.

قرآن کریم در آیه 74 سوره قصص می‌فرماید: «وَيَوْمَ يُنَادِيهِمْ فَيَقُولُ أَيْنَ شُرَكَائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تَزْعُمُونَ»، و روزی که خدا مشرکین را ندا می‌دهد که این شریکانی که شما می‌پنداشتید کجا هستند، در آیه 62 این سوره نیز این مطلب آمده است.

خداوند در آیه 75 سوره قصص نیز می‌فرماید: «وَنَزَعْنَا مِنْ كُلِّ أُمَّةٍ شَهِيدًا» یعنی از هر امتی شهیدش را بیرون می‌کشیم، این تعبیر جالبی است و شاید برداشت این باشد «نزعنا» شهیدانی هستند که باعث گمراهی و ضلالت شدند، زیرا اگر امام متقین باشد «نزعنا» به کار برده نمی‌شود، در آیه 42 سوره نسا داریم که هر امتی یک شهیدی دارد و ما می‌آوریم(وجعنا بک) به‌عنوان شهید مسلمانان؛ و در روایت داریم که امام امت شهید امت است و شهادت می‌دهد.

آیه در ادامه می‌فرماید: «فَقُلْنَا هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ فَعَلِمُوا أَنَّ الْحَقَّ لِلَّهِ» از هر امتی گواهی را بیرون می‌کشیم و به آن‌ها می‌گوییم که دلیل خود را بر شرک و بت پرستی بیاورید، ای شهید امت گمراه دلیل شما چیست؟ و چون آن‌ها جوابی ندارند متوجه می‌شوند که حق از آن خداست. در ادامه می‌فرماید: «وضَلَّ عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَفْتَرُونَ؛ و آنچه که به دروغ می‌ساختند از نظر آن‌ها گم و ناپدید است»، یعنی می‌بینند در روز قیامت که پرده‌ها کنار می‌رود و حقایق آشکار می‌شود متوجه می‌شوند تمام این پندارها و توهمات و جعلیات اساسی نداشته و گم می‌شود.

از اینجای سوره، قرآن کریم وارد داستان قارون می‌شود و خود قرآن توضیح می‌دهد که قارون یکی از اتباع موسی(ع) بود که منحرف شد و عامل انحراف او هم ثروت فراوان بود، پس همانگونه که فقر فراوان می‌تواند باعث گمراهی شود ثروت فراوان نیز می‌تواند باعث گمراهی شود، قارون از زیاد داشتن طغیان می‌کند که این ثروت را بدون عنایت الهی به دست آورده، داستان قارون یکی از قصص جالب و آموزنده قرآن است و بیان می‌کند اگر ثروت فراوان باشد اما در کنار آن ثروت، توحید و الهیات و معنویات وجود نداشته باشد، انسان به بیراهه و ضلالت کشیده می‌شود.

خداوند در آیه 76 قصص می‌فرماید: «إِنَّ قَارُونَ كَانَ مِنْ قَوْمِ مُوسَى فَبَغَى عَلَيْهِمْ وَآتَيْنَاهُ مِنَ الْكُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتِحَهُ لَتَنُوءُ بِالْعُصْبَةِ أُولِي الْقُوَّةِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْفَرِحِينَ»؛ قارون از بنی‌اسرائیل بود و بر آن‌ها ظلم کرد، «بغی» به معنای طغیان است، یعنی ثروت قارون به حق نبود و او استحقاق این گنج‌ها را نداشت، قرآن می‌فرماید ما از گنج‌ها به قدری به او دادیم که حمل کلیدهای او بر یک گروه چند نفره از مردان نیرومند سخت بود، البته برخی مفسران معتقدند که مفاتح کنایه از خزائن است و این ترجمه معقول‌تر است، بنابراین صحیح‌تر این است که حمل گنج‌ها بر یک گروه چند نفره از مردان نیرومند سخت بود.

قرآن کریم در اینجا داستانی را ذکر می‌کند و می‌فرماید قومش به او گفتند شادی نکن که خدا انسان‌های شاد را دوست ندارد، اگر «فرح» را به معنای شادی بگیریم، این آیه بیان می‌کند شادی صفت مذموم است، اما همانطور که مفسرین گفتند «فرح» در اینجا به معنای غرور و اعتماد به نفس کاذب است، شادی‌های اینچنینی خوب نیست، اما شادی یک صفت انسانی است؛ لذا فرح در اینجا به معنای غرور و سر کیف بودن که باعث فراموشی از یاد خدا می‌شود، است.

خداوند در آیه 77 سوره قصص می‌فرماید: «وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ»؛ مؤمنان بنی‌اسرائیل به او گفتند که در آنچه که خدا به تو داده سرای آخرت را دنبال کن، اما بهره خودت را نیز فراموش نکن و همان‌طور که خدا به تو خوبی کرده، نيكى كن و در زمين فساد مجوى كه خدا فسادگران را دوست نمى‌دارد.

این نکته، نکته عمیق و حکیمانه‌ای است، این حرف، صحبت قوم قارون با قارون است نه موسی(ع) یا خداوند با او، اما همان‌طور که مفسران بیان کردند این نکته مورد تأیید قرآن است، زیرا یک قاعده تفسیری وجود دارد مبنی بر اینکه هر چیزی که در متن قرآن آورده شود و خداوند آن را از اقوام قبل نقل کند و در ادامه نقد نشود، مورد تأیید قرآن است، چون قرآن کتاب سرگرمی نیست، بلکه کتابی جاودانه برای هدایت انسان است.

این آیه می‌فرماید که هم و غم انسان مؤمن باید آخرت باشد اما دنیا را هم فراموش نکند و بهره‌ای هم برای دنیا بگذارد، در روایت داریم که مؤمن اوقات خود را سه بخش می‌کند، یک بخش در طاعت خدا، بخشی در کسب درآمد و بخشی هم در لذت بردن حلال. عبارت «وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ» در این آیه نکته خوبی است و یعنی نه اینکه تنها واجبات مالیه مانند خمس و زکات را انجام بده، بلکه وقتی خدا در رحمت و روزی را بر تو باز کرده تو نیز انفاق و احسان کن.

در ادامه آیه می‌فرماید فساد نکن و از داستان مشخص است منظور از فساد در اینجا، حق و ناحق کردن‌های مالی باشد، از بالاترین فسادهای در روی زمین ظلم کردن به مستضعفین و بهره کشی از آن‌ها برای قوی‌تر شدن خود است، این مسئله را هم می‌توان فردی و خصوصی و هم به صورت کلان و دولتی تفسیر کرد.

قرآن در آیه 78 قصص می‌فرماید: «قَالَ إِنَّمَا أُوتِيتُهُ عَلَى عِلْمٍ عِنْدِي أَوَلَمْ يَعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ قَدْ أَهْلَكَ مِنْ قَبْلِهِ مِنَ الْقُرُونِ مَنْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُ قُوَّةً وَأَكْثَرُ جَمْعًا وَلَا يُسْأَلُ عَنْ ذُنُوبِهِمُ الْمُجْرِمُونَ»؛ قارون گفت من این ثروت را بر اساس دانش خود کسب کردم و منکر رزاقیت خدا شد، آیا نمی‌دانست که خداوند قبل از آن نسل‌هایی را هلاک کرد که از قارون قوی بنیه‌تر بودند و ثروت بیشتری نیز داشتند، بزهکاران از گناهانشان پرسیده نمی‌شوند زیرا تکلیف آن‌ها معلوم است و جرمشان بر همه اثبات شده است.

مهنوش بهروز

انتهای پیام
captcha