حجتالاسلام والمسلمین امیر علی حسنلو ، استاد حوزه و مدیر گروه تاریخ و سیره مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزههای علمیه در یادداشتی که به مناسبت شهادت امام باقر(ع) در اختیار ایکنای قم قرار داده، نوشت: آنچه از آموزههای دینی از قرآن و روایات میتوان به آن یقینی عمل کرد، حضور فعال مومن در جامعه و موثر بودن اوست در هر زمان و شرایط و هر آنچه در توان دارد باید در اصلاح جامعه بکوشد، با این قید که خودش اصلاح شده باشد؛ یعنی حضور مومن در جامعه و دخالت در امور و اصلاح شرایطی دارد که بدون تحقق شرایط این حضور بدون نتیجه و بیهوده هست؛ از جمله دلایلی که میتوان به حضور انسان مومن در جامعه از سیره حضرت باقر(ع) استنباط و تاکید کرد، سیره حضرت است که خود در شرایط سخت زمان با وجود هزاران مانع سیاسی و فرهنگی و اجتماعی در جامعه حضور یافت.
امام باقر(ع) به رسالت بزرگ خود عمل و جوانان را جذب خود و کلاسهای علمی برگزار و نیرو تربیت کرد برای حفظ دین و گسترش دانایی و دانش، این مشی و سیره همه پیشوایان دینی است که تاکید بر آموزش و تعلیم و بسط دانایی داشتهاند.
امام باقر(ع) در شرایط خاص سیاسی و اجتماعی بسط تعامل با مردم و رفت وآمد و ارتباط با آنان را یکی از روشهای اثرگذاری و اصلاح جامعه میدانست؛ یکی از روشهای مهم اصلاح مردم بالا بردن سطح آگاهی مردم در همه زمینهها و بودن در کنار آنهاست؛ احکام اسلام در دوره امویان رنگ باخته بود.
امام با تمام سعی خود به احیای سنن رسول الله(ص) پرداخت؛ از زراره روایت شده که گفت: امام باقر(ع) بر جنازه مردی از قریش حاضر شد و من در خدمتش بودم و در آن جماعت عطا که مفتی مکه بود حضور داشت. در این حال ناله و فریادی از زنی بلند گشت، عطا به او گفت: یا خاموش باش، یا ما باز میگردیم و آن زن خاموش نشد، پس عطا بازگشت، من به حضرت باقر(ع) عرض کردم که عطا برگشته! امام باقر(ع) فرمود که با ما باشید همراه جنازه برویم پس اگر ما وقتی چیزی از باطل را با حق نگران شویم و حق را به سبب آن باطل فروگذار کنیم حق مسلم را ادا نکرده باشیم، یعنی تشییع جنازه این مرد که حق اوست به سبب فریاد یک زن فرو گذاشته نمیشود.
در این عصر و زمان ما نیز ارتباط نزدیک علما با مردم یکی از روشهای کاستن از آسیبها و اصلاح مفاسد اخلاقی و اجتماعی است که باید علمای بزرگ به این مهم توجه داشته باشند و از امام باقر(ع) درس بگیرند. ائمه با مردم با وجود اختناق و حصر از سوی حاکمان به هر نحو ممکن مرتبط میشدند.
جوان به لحاظ آنچه در وجود اوست همیشه در پی کمالات است، بنابراین به اقتضای حس کمالجویی، زیبایی را یک کمال میداند و دنبال گمشده خود است تا با یافتن آن به کمال دسترسی داشته باشد.
بنابراین امروز جوانان در معرض امواج رسانهها و چیزهای نو پدید هستند و سریع به این پدیدهها واکنش نشان میدهند و با حس کنجکاوی سریع به سوی شناخت آن جذب میشوند؛ این اقتضای جوانی است، بنابراین به همین میزان در معرض آسیبها هم قرار دارند؛ برای پیشگیری از آسیبها باید او را واکسینه کرد تا به آسیبها دچار نشود؛ روش واکسینه کردن فکری و دینی و شخصیتی جوانان را باید به درستی شناخت و به آنان آموخت و آنچه در این زمینه به عنوان بسترهای مقابله با آسیبپذیری جوانان هست را برای آنان ایجاد کرد.
یکی از بسترهای مهم حل این معما تسهیل ازدواج جوانان هست که در کلام امام باقر(ع) تأکید بسیار به این معضلات شده است؛ رهنمودهای امام درباره رفتار با جوانان و مدارا با آنان، بیان حقوق آنها برای پدر و مادر، دفاع حضرت از جوانان، سفارش اکید پدر و مادر و بزرگان به دوست داشتن جوانان و مشورتگیری در امور با آنان قابل توجه است و نگاه معرفتی امام به جوانان وسیع و ژرف است، طبعا جوانان نیز مرید حضرت خواهند بود و شناختشان نسبت به آن حضرت بالاتر خواهد رفت؛ بنابراین باید ارتباط معرفتی بین جوانان و ائمه(ع) توسط اهل نظر بر قرار شود و این مقصود بیشتر در بستر معرفی آثار ائمه(ع) حاصل میشود.
بنابراین در معرفی شخصیتهای دینی بهویژه ائمه اطهار(ع) باید واقعیات سیره آنان و تلاشهای علمی و مجاهدتهای آنان را به جوانان معرفی کرد.
اگر آثار علمی حضرات و دستاوردهای فرهنگی و اجتماعی و تمدنی ائمه(ع) برای مردم به درستی تبیین شود عشق و ارادت مردم به آنان خواهد جوشید و این فرمایش خود حضرات است؛ اگر مردم زیباییهای سخنان ما را بشنوند از آن تبعیت و پیروی خواهند کرد.
«امام رضا(ع) فرمودند: إِنَّ النّاسَ لَو عَلِموا مَحاسِنَ کلامِنا لاَتَّبَعونا؛ بنابراین برای جوانان باید اینگونه درباره ائمه سخن گفت. زیباییهای رفتاری امام باقر(ع) و بردباری و خدمت حضرت به مردم و مباحثه علمی جهت آگاه کردن مردم از حقایق و رهنمودهای حضرت برای حل مشکلات و یاری رساندن به فقرا و اهتمام در حل اختلافات میان امت و سایر ویژگیهای ممتاز حضرت، باید برای جوانان به زیبایی تبیین شود و این سبب میشود که جوانان شیفته این حضرات شوند.
امام باقر(ع) در فرمایش زیبایی، جوانان را به تحصیل علم و معرفت فرا میخواند و میفرماید: اگر جوانی از جوانان شیعه را که در جستجوی دانش نیست، نزد من بیاورند، او را ادب خواهم کرد (بحارالانوار - ج ۱- ص ۲۰۹) یعنی او را به سوی کسب علم و دانش تشویق میکنم و بدین وسیله بهترین تأدیب او گشودن راه علم و دانش به اوست.
شخصیت امام باقر(ع) نه تنها در نظر پیروان مکتب، بلکه در منظر همه دانشمندان اسلامی نیز شخصیت یگانهای است. در ذیل به چند نمونه اشاره میشود:
۱- ابن حجر هیتمی مینویسد: ابوجعفر محمد باقر(ع) به اندازهای گنجهای پنهان علوم، حقایق احکام و حکمتها و لطایف را آشکار کرده که جز بر عناصر بیبصیرت یا بد نیت، پوشیده نیست و از همین روست که وی را «باقرالعلم» (شکافنده علم) و جامع آن و برپاکننده پرچم دانش خواندهاند. او عمرش را در طاعت خدا گذراند و در مقامات عارفین بدان حد رسیده بود که زبان گویندگان از وصف آن ناتوان است. او سخنان بسیاری در سلوک و معارف دارد.
۲- عبدالله بن عطا که یکی از شخصیتهای برجسته و دانشمندان بزرگ عصر امام (ع) بود، میگوید: علما را در محضر هیچکس کوچکتر از آنها در محضر ابوجعفر (یعنی امام باقر) ندیدم.
۳- ذهبی درباره امام باقر(ع) مینویسد: از کسانی است که بین علم و عمل و آقایی و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و برای خلافت اَهلیّت داشت.
امام باقر(ع) و همه ائمه(ع) و علمای بزرگ اینگونه بودند با توجه به شرایط زمان خود و با استفاده از امکانات و شرایط فراهم و موجود در زمان خود با مردم مرتبط بودند و جامعه را اصلاح میکردند و به تربیت نخبگان میپرداختند.
اصل علمآموزی در جوهره دین وجود دارد، چون فهم قرآن و دین مستلزم داشتن علم است، به همین منظور پیامبر (ص) مسلمانان را به فراگیری علم تشویق میکرد و آن را واجب میدانست.
تعالیم قرآن نیز علمآموزی را مهمترین وظیفه انسان میداند و علما را بالاترین افراد امت معرفی میکند. نهضت علمی که امام برپا کرد، اینگونه اساس و بنیانی دارد که متصل به علوم وحیانی و نبوت است.
از مهمترین عناصر شکوفایی تمدن اسلامی تلاشهای علمی و تربیت نسلی عالم برای حفظ و رونق تمدن اسلامی است. اگر تلاش علمی ائمه(ع) به ویژه امام باقر(ع) از بُعد دانشی تمدن اسلامی جدا شود، قطعا این تمدن با چالشی بزرگ مواجه میشود.
ابعاد تأثیرگذاری علمی اهلبیت (ع) و دانش آنان در رونق و شکوفایی تمدناسلامی بسیار مهم و قابل توجه است؛ یکی از این وجوه مهم و کارکرد مهم آن در راستای حفظ تمدناسلامی، تربیت شاگردان، ترویج دهندگان، حافظان و میراثداران این علوم است.
امام برای پایان دادن به اختلافات ظاهری بین امت اسلام بهترین تدبیر را اندیشید تا آگاهی جامعه را بالا ببرد تا اختلافات بین امت به سوی یکدلی و نقطه مشترک برسد، ریشه اختلافات و درگیریها را امام باقر(ع) در جهالت و ناآگاهی میدید و میدانست که امویان مردم را در جهالت نگاه داشتهاند تا خود همیشه بر روی این سکوی جهالت نشسته و حکمرانی کند؛ بنابراین امام با این بیماری و این پدیده ریشهای برخورد کرد و ریشه حل این آسیب بزرگ امت را در گرایش به علم یافت و راه آن را برای همه فراهم کرد و راه دسترسی به علم برای همگان شروع شد.
از علوم رایج و علاقهمندی مردم شروع کرد علم القرآن و علم فهم قرآن و تبیین سیره و سنت نبوی را شخصا فراهم ساخت و جلسات علمی را راه انداخت و شاگردانی تربیت کرد تا این بنای جهلزدایی و کانون علم و اندیشه را بسط دهند.
کانونهای علمی مبارزه با جهالت که ریشه همه تفرقهها بود از مدینه به کوفه، از کوفه به قم و خراسان و ری و بغداد و مصر و حتی نقاط دیگر قلمرو اسلامی گسترش یافت، بنابراین میبینیم که به تدریج اختلافات مذهبی در این دوران که علمیت حاکم است بر قلمرو اسلامی از این دوران آغاز شده و در قرن سوم به بعد مذاکرات علمی میان امت اسلامی در همین زمان بنیان گذاشته شده است و امام باقر(ع) که مسلمانان را به علمگرایی فرا میخواند و عملا جامعه را در کانال گرایش به علم ودانش راهنمایی میکرد.
امام باقر(ع) در بسط مکتب اسلام و دین واقعی نه بدان جهت که مذهب خاص باشد، بلکه اسلام اصیل را ایشان و حضرات ائمه(ع) متکفل بودند به مردم معرفی کنند و این یک رسالت و تکلیف الهی بود بنابراین مکتب اهل بیت(ع) برجستگی و امتیازش این است که به چشمه اصلی دین متصل باشد، اینجا خانه وحی است و متصل به سرچشمه علوم الهی، مهمترین اقدام امام باقر(ع) اقدامات بنیادین بود.
پایهگذاری رکن رکین حفظ و قوام دین را مد نظر داشت و نیازهای ضروری دین را میشناخت، بنابراین به تأسیس مرکز آموزش و تعلیم و به اصطلاح امروز تأسیس آموزشگاه و یا همان حوزههای علمیه و دانشگاه اهل بیت(ع) پرداخت. این اقدام امام بسیار مهم و آیندهنگرانه بود.
آیندهنگری امام باقر(ع) در این زمان و این فرصت بینظیر تاریخی اقدامی بیمانند در تمام تاریخ فرهنگ و علم و تمدن است؛ امام مؤسس نظام فکری منسجمی بود که پرچمدار مبارزه علمی و فرهنگی با اندیشههای باطل اموی و عباسی و برساختههای فکری آنان است که از دین یک نظام سیاسی وارونه و برخلاف قرآن و مأموریت رسول الله(ص) ارائه دادند، امام با جنبش و نهضت استوار و پردامنه علمی این مبنای فکری را بنیان نهاد.
پیشوای پنجم ما، با تربیت شاگردان بسیاری از میان مسلمانان از هر گرایش و مذهب در برابر فقیه تراشی و جریان جعلی کعب الاحبارها و نفوذیهای دیگر ایستاد.
امام باقر(ع) با تأسیس نهضت فراگیر علمی و تربیت شاگرد و گسیل شاگردانش به کلیه بلاد مختلف اسلامی صدای علم و فرهنگ واقعی و اصیل دینی را به همه ممالک اسلامی منتشر کرد و با این روش گستره تمدن اسلامی از مدینه به کل جغرافیای اسلامی رسید و مکتب اهل بیت(ع) در همه جا ریشه دواند.
اگر برخورد دقیق و حساب شده امام نبود، اثری از تمدناسلامی با وجود نفوذ یهودیان باقی نمیماند؛ برجستگی دیگر این اقدام امام این است که فرزندش امام صادق(ع) نیز تحت همین تعلیم، جنبش علمی اصیل دینی را استمرار میبخشد، بنیانی که امام باقر(ع) بنیاد نهاد، نهالی علمی که آن حضرت کاشت، امام صادق(ع) این کانون را توسعه بخشید و شکوفههای این شجره مبارکه به میوههای فراوان رسید؛ اینگونه بود که تشیع یا همان مکتب اهل بیت(ع) از هر جهت بنیانهای توسعه را به خود دید و یاران اهل بیت(ع) و پیروان حضرت در هر سو و نقطه از قلمرو وسیع اسلامی حضور دارند و نهاد وکالت به تدریج شکل میگیرد که گامی مهم در پیشرفت تمدنی اسلام اصیل است.
نخبگان سیاسی و فرهنگی جامعه بایسته است از ثروت اندوزی پرهیز کرده و از ثروت و دارایی خود در راه اعتلای فرهنگی و کاستن از آسیبهای جامعه و آلام مردم بهرهمند شوند؛ نه اینکه با انباشت آن به دیگران زمینه فساد و تباهی و شور بختی خود را فراهم سازند؛ نگاه به جامعه باید با ارتباط و مناسب شرایط و امکانات جامعه و با عواطف انسانی و مهر و مودت و الفت همراه باشد و نخبگان فرهنگی با بدنه جامعه ارتباط عمیق و عاطفی داشته باشند.
در این شرایط است که الطاف الهی شامل این جامعه شده و بلاها و گرفتاریها و معضلات فرهنگی و اجتماعی از این جامعه برچیده میشود؛ در این شرایط با الهام از سیره امام باقر (ع)، نخبگان سیاسی و فرهنگی و حوزوی و دانشگاهی بایسته است در تمام رفتارهای خود تجدید نظر کرده و به اصلاح جامعه اندیشه کنند.
با استفاده از امکانات مناسب زمان و فضاهای حقیقی و مجازی و تشکیل گروهها و حلقهها و هیئات فرهنگی و اقتصادی به گونههای مختلف فامیلی، صنفی و عشیرهای شرایط را به سویی هدایت کنند تا آسیبهای اجتماعی به حداقل ممکن برسد که اینها درسهایی است که از سیره امام باقر(ع) میتوان آموخت.
مسئولان فرهنگی باید در زمان حاضر و دانشمندان و علما اعم از حوزویان و دانشگاهیان هر یک به رسالت خود درست عمل کنند و با مردم از طریق حلقههای مختلف علمی و فرهنگی مرتبط شوند و کلاسهای مختلف و حلقههای علمی مختلف به اقتضای دانستههای خود و رسالت خود تشکیل دهند و ارتباط تنگاتنگ با جامعه و مردم داشته باشند تا مردم و اجتماع از آسیبها کمتر صدمه ببینند.
هر نخبه علمی و فرهنگی و سیاسی باید یک حلقه ارتباطی با مردم و بدنه اجتماعی داشته باشد تا سطح آگاهی را بالا ببرند در این صورت هست که چنین جامعهای در مقابل هر گونه آسیبهای فرهنگی و اجتماعی و سیاسی مصون خواهد بود.
انتهای پیام