به گزارش خبرنگار ایکنا، محمد لگنهاوزن، عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره)، عصر امروز چهارشنبه دوم اسفندماه در هفتمین نشست علوم انسانی گروه ادیان با حضور صاحب نظرانی از حوزه و دانشگاه که در این مؤسسه با موضوع «دینی سازی علم ادیان» برگزار شد، اظهارکرد: در آمریکا نوعا دانشگاهها هزینه و مخارج خود را از دولت میگیرند، اما دولت تنها به دانشگاههایی بودجه میدهد که سکولار باشند؛ دانشگاه محل تحصیل بنده «دانشگاه وایس» ویژه آقایان و در تگزاس واقع شده بود.
وی افزود: دانشکده دینشناسی این دانشگاه رویکرد سکولار و بیطرفانه داشت، در واقع محتوای تولیدی آن آمار و ارقام بود مثلاً میگفتند «پیروان این دین در فلان کشور یا ایالت چند نفر است». دینشناسی بیشتر گرایش به جامعهشناسی دارد البته به این معنا نیست که از نگاه تاریخی، جغرافیایی سیاسی خالی باشند. در دینشناسی حق پیشداوری نداشتیم؛ چون اگر میگفتید؛ «فلان دین نسبت به دین دیگر بهتر است، شما وارد الهیات شدهاید».
وی ادامه داد: در گذشته یکی از شاخههای دینشناسی «دینشناسی تطبیقی» بود در دینشناسیتطبیقی بیشتر ادیان را به وسیله باورها، روش و معیارهایشان با یکدیگر مقایسه میکردند. در شاخه دیگر آن «ادبیات تطبیقی» مثلاً کسی بیاید سرودهای حضرت مریم و سرودهای هندوها را در مقابل برخی الههها مقایسه کند.
استاد لگنهاوزن بیان کرد: یک کشیش یا یک خادم کلیسا باید بداند که دین کاتولیک در عرصههای مختلف جامعهشناسی، روانشناسی و... چه میگوید و در کلیسا بتواند با دیگران ارتباط خوبی برقرار کند. در دانشگاههای مختلف شاخههای الهیات مسیحی Christian theology» خوانده میشود. از این رو شاهدیم که یک کشیش الهیات سیستماتیک «Systematic theology» و الهیات طبیعی «Natural Theology» و الهیات سیاسی «Political theology» الهیات اخلاقی «Moral theology» و الهیات شبانی «Pastoral theology» را باید مطالعه کند. همچنین در درون الهیات درسی به عنوان «دین تطبیقی» وجود که باید نسبت به آن آگاهی لازم را داشته باشد.
وی با بررسی وضعیت پروتستانهای مسیحی گفت: پروتستانها در مورد ادیان نگاه افراطی داشتند، آنان به لوتر میگویند؛ «دکتر لوتر و نگاهش به ادیان و انبیاء بسیار تند بود و به پیامبر اسلام(ص) میگفت: «تجسم...» در عین حال همین لوتر، اولین مسیحی در اروپاست که معتقد است؛ «پیامبر اسلام(ص) دارای وحی در روی زمین است و برخی آیات را از خداوند میدانست».
لگنهاوزن تأکید کرد: در قرن بیستم تحولی بزرگی در الهیات کاتولیک پیش آمد. کاتولیکها به این مطلب رسیدند بر اساس نظریه گذشتگان خود که همه ادیان به جهنم می روند، جز مسیحیان که این نظریه بسیار زشت است، لذا در شورای واتیکان دو در سال ۱۹۶۲، این نظریه را چندین نفر مانند هانس کنگ و ... قائل شدند که غیرکاتولیکها مانند یهودیان، مسلمانان، پروتستانها میتوانند با لطف خدا به بهشت وارد شوند و به اندازه اشتراکاتشان با کاتولیکها از لطف مسیح برخوردار میشوند.
وی گفت: از سال ۱۹۸۰ این مبحث کم کم فروکش کرد، اما در عین حال نهضت «الهیات تطبیقی» در میان خود کاتولیکها پیدا شد و اوج گرفت البته نه دین تطبیقی، الهیات تطبیقی به معنای خاص، بر این باور بودند که مسلمانان، پروتستانها و ... میتوانند نجات یابند. الهیات تطبیقی ـ مسیحی در ابتدا میگوید قصد دارم اعتقادات، ارزشها و رفتارهای ادیان دیگر را بدون پیشفرض و بیطرفانه مورد بررسی قرار دهم، اما در عمل باورهای ادیان دیگر را مسخره و منکوب میکنند. شما در نهضت الهیات تطبیقی نظیر چنین حرفهایی را در ظاهر نمییابید، اما هدف آنها چیزی غیر از تحقیر باورها و ارزشهای ادیان دیگر نیست و تنها خود را محق میدانند.
استاد لگنهاوزن ابراز کرد: در قرن چهارم یک سری اعتقادات بد در میان مسیحیان وجود داشت و آن این بود که اصلا با اعتقادات، ادیان دیگر کنار نمیآمدند لذا در آن زمان یک باورهای خوب در میان یهودیان بود که اعتنا نمیکردند، اما در حال حاضر کاتولیکها به این نتیجه رسیدند که میتوانند برای اعتقادات خودشان از ادیان دیگر چیزی یاد بگیرند. شاید بزرگترین نویسنده در الهیات تطبیقی کاتولیک امروز، کشیش فرانسیس تونی باشد که تخصصش در ادیان هندو است و همیشه در آخر تحقیقاتش مناسک آنها را تحسین میکند و وجوه امتیاز دین هندو را برمیشمارد و اصلاً در نوشتههای ایشان تحقیر نمیبینید.
در پایان اساتید سؤالات و ابهامات خود را مطرح کردند و دکتر لگنهاوسن به آنها پاسخ داد.
انتهای پیام