چگونگی تاثیر نظریه اصالت وجود ملاصدرا بر تعریف منطقی اشیاء
کد خبر: 4200285
تاریخ انتشار : ۲۸ بهمن ۱۴۰۲ - ۱۶:۰۸
محمد حسین‌زاده تشریح کرد:

چگونگی تاثیر نظریه اصالت وجود ملاصدرا بر تعریف منطقی اشیاء

عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، با بیان اینکه نظریه اصالت وجود صدرایی بر نحوه چینش اجزای تعریف منطقی، تاثیرگذار و این هم از ابتکارات ملاصدرا در فلسفه است، گفت: بنا بر این است که وقتی پیش‌فرض‌های یک نظام فلسفی تغییر کند نتایج و مباحثی که از آن سرچشمه گرفته است هم دچار تغییر شود.

محمدحسین زادهبه گزارش ایکنا، حجت‌الاسلام والمسلمین محمد حسین‌زاده؛ عضو هیئت علمی مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه، 28 بهمن ماه در نشست علمی «کاربست فصل به عنوان حد تام در منطق صدرایی» با بیان اینکه مدعای ایده بنده آن است که نظریه اصالت وجود صدرایی بر نحوه چینش اجزای تعریف منطقی، تاثیرگذار و این هم از ابتکارات ملاصدرا در فلسفه است، گفت: بنا بر این است که وقتی پیش فرض‌های یک نظام فلسفی تغییر کند نتایج و مباحثی که از آن سرچشمه گرفته است دچار تغییر شود؛ حال اگر ما در نظریه اصالت وجودی ملاصدرا بحث کنیم هم این مسئله وجود دارد.

وی با اشاره به تعریف حدی افزود: اگر تعریف حدی را در قالب حد تام بیان و نظر ابن سینا را به عنوان نظر اصلی در نظر بگیریم در این صورت باید با ملاصدرا مقایسه کنیم و ببینیم که مواجهه او با نظریه ابن سینا چگونه است و چه مقدار از آن را دستخوش تغییر کرده است. ابن سینا به تبع ارسطو حد تام را بیان چیستی ماهیت شیء بیان کرده است یعنی ما در حد باید همه مقومات ماهیت را بیان کنیم و چیزی اضافه بر آن قرار ندهیم. تعریفی که قرار است مقومات را بیان کند باید دلالتش بر مقومات یا مطابقی و یا تضمنی باشد ودلالت تضمنی جزء بیان مقومات نیست زیرا همانطور که ابن سینا  و خواجه نصیر در شرح او گفته است پذیرش این دلالت به معنای آن است که ماهیت هم در تعریف حدی لحاظ شود.

حسین‌زاده اظهار کرد: مقومات یا در قالب جنس قریب هستند و یا بعید و فصل هم باید بیان شود ولی فصل به تنهایی نمی‌تواند همه مقومات را بیان کند زیرا فصل به دلالت تضمنی مشتمل بر اجناس و مقومات پیشین نیست به همین دلیل اگر تعریف را به فصل به تنهایی قرار دهیم حد ما تام نیست. اجناس قبلی اگر درون فصل گنجانده شوند دلالت فصل بر آن تضمنی خواهد بود و مستلزم تشکیک در ماهیت است.

استاد فلسفه حوزه علمیه با اشاره به نظر ملاصدرا در این باره، تصریح کرد: نظام تعریف صدرایی از همین نقطه، قابل تعریف است؛ نگاه ملاصدرا به ماده و صورت متفاوت از نگاه سینوی است؛ ماده و صورت در نگاه صدرا، ترکیب اتحادی است و فصل درون خود، همه حقایق فصلی و جنسی و ماده‌های قبلی را متضمن است و همین سبب می‌شود تا بتواند دلالت تضمنی فصل نسبت به اجناس شکل بگیرد. وقتی نگاه ما به فصل به این صورت است که فصل از سنخ مفهوم نیست می‌تواند ماهیات و معانی مختلفی را شامل شود و فصل اخیر درون خود همه اجناس و امور پیشین را داشته باشد و بتواند به نحو دلالت تضمنی را در بر بگیرد.

وی با بیان اینکه این دلالت تضمنی در دو مقام صورت می‌گیرد، اظهار کرد: یک مقام، مقام اجمال و دیگری تفصیل است و هر دو در بستر مقام وجودی شکل می‌گیرند یعنی ملاصدرا وقتی می‌خواهد فرق بین جنس و فصل و ماده و صورت را بیان کند از اصطلاح لا به‌شرط و به شرط لا استفاده می‌کند، البته بر خلاف نگاه سینوی آن را در مقام تحقق معنا کرده است.

 

تفاوت ماده و صورت در نظام سینوی

وی افزود: در نظام سینوی، ماده و صورت در واقعیت متعدد و متکثر هستند و با یکدیگر اتحاد ندارند؛ فصل و جنس در نظام سینوی در ذهن دو نوع هستند. ملاصدرا لا به‌شرط را در بستر حرکت جوهری تبیین کرده است. او می‌گوید معنای جوهریت وجسمانیت و حیوانیت در منظر حرکت جوهری به گونه‌ای هستند که می‌توانند کمال بعدی را بپذیرند. این حالت، مبهم‌بودن وجودی است که ابایی از پذیرش کمال بعدی ندارد لذا لا به‌شرط است، البته لا به‌شرط لحاظی نیست بلکه تحققی است.

حسین‌زاده اضافه کرد: اگر جسمانیت و حیوانیت طوری بود که می‌توانست کمال بعدی را بپذیرد لا به‌شرط و جنس است و اگر به گونه‌ای بود که نبات نمی‌تواند به حیوان تبدیل شود و نبات باقی می‌ماند در این صورت به شرط لا است. ملاصدرا با رویکرد وجودی، جنس و فصل را این‌طور تبیین کرده است که فصل یک واقعیت وجودی است که همه اجناس و فصول پیشین را در درون خود دارد و فصل متضمن اینها در دو مقام اجمال و تفصیل است یعنی وقتی انسان شد یک مرتبه از قوای انسان، قوای نباتی و یک مرتبه هم قوای حیوانی او است و قبل از اینکه انسان، ایجاد شود، اینها معدات هستند ولی وقتی انسان تشکیل شد جزء لوازم و فروع انسان خواهند بود. ابن‌سینا نبات و حیوان را جنس انسان می‌داند ولی ملاصدرا می‌گوید قبل از تشکیل انسانیت، از معدات هستند و بعد از تشکیل انسانیت، جزء فروع و اجزای او هستند.

استاد فلسفه حوزه علمیه افزود: ملاصدرا با طرح نظریه تشکیک وجود گفته است وقتی فصل، اشتداد پیدا کرد همه کمالات قبلی در درون او به تکامل می‌رسد؛ ملاصدرا این تشکیک ماهیت را که دنبال تشکیک وجود است می‌پذیرد و با آن نظام مثل افلاطونی را تبیین کرده است. مشکل مرحوم خواجه نصیر که می‌گفت فصل نمی‌تواند دلالت تضمنی بر اجناس قبلی داشتن باشد از این طریق حل شده است لذا ملاصدرا معتقد است فصل به دلالت تضمنی همه اجناس فصول قبل را دارد و خود به تنهایی می‌تواند حد تام باشد.

 

هدف تعریف درک حقیقت شیء است

همچنین حجت‌الاسلام والمسلمین یارعلی کرد فیروزجایی؛ عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و ناقد این جلسه با بیان اینکه برخی ابهامات در سخنان ارائه دهنده وجود دارد، گفت: این ادعا یعنی اینکه استفاده از فصل به عنوان حد تام به کرسی نشانده شود مستلزم رفع برخی ابهامات است از جمله اینکه تعریف برای شناساندن معرف است و شناساندن هم یک جنبه سلبی  و یک جنبه ثبوتی دارد؛ سلبی یعنی از اغیار متمایز شود و ثبوتی یعنی اینکه ذات و ماهیت شیء را دریابیم.

وی افزود: گرچه ملاصدرا هدف اصلی را درک حقیقت شیء دانسته است و نه تمایز شیء ولی فی الجمله گفته است ثقل اصلی رسالت تعریف پی‌بردن به حقیقت، معرف است. نکته دیگر اینکه باید مورد توجه قرار بگیرد چیستی معرف مانند تعریف خدا، جن و فرشته و انسان  و درخت و ... است و در اینجا باید ابهام را رفع کنیم که قصد داریم ماهیت را تعریف کنیم یا وجود؛ حکما در تعریف در صدد تعریف ماهیت شیء هستند و می‌خواهند با تعریف، ماهیت شیء را بفهمند و به دیگران بشناسانند.

فیروزجایی با اشاره به مبانی ملاصدرا اظهار کرد: آیا در بحث تعریف یک تحول اساسی رخ می‌دهد؟ مانند تحولی که ملاصدرا در اصل فلسفه ایجاد کرد و با قبول دیدگاه اصالت وجود، تشکیک و وحدت وجود و حرکت جوهری تفاوت با مشاء پیدا کرد.

وی افزود: ملاصدرا اگر این مبانی را هم نگفته بود می‌توانست تحول را ایجاد کند زیرا به تکمیل کار گذشتگان خود پرداخته است نه بنیان‌افکنی و طرح نو درانداختن. بنده معتقدم ملاصدرا در بحث تعریف، تغییر موضع نداده است و همچنان در مقام تعریف ماهیت است وقتی از تعریف سخن می‌گوید و البته او ماهیت را اعتباری می‌داند. معرف در نظر او ماهیت است و نه وجود البته یکسری تعابیری دارد که گویی بحث را به سمت وجود برده است و صورت متناسب با فصل را به وجود ارجاع داده است و ابهامی که عرض کردم بیشتر ناظر به این بحث است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی افزود: اینکه ترکیب صورت و ماده، انضمامی نیست و اتحادی است و اتحادی‌دانستن ترکیب ماده و صورت و تشکیک، یکسری تاملاتی ایجاد می‌کند که بنده فی الجمله می‌پذیرم ولی در مورد ارجاع فصل و صورت به وجود لازم است اندکی درنگ کنیم. نکات چندگانه‌ای که شما ذکر و نتیجه گرفتید این بود که صورت و فصل اخیر یک حقیقت وجودی است که ادعای درستی هم هست. شما آورده‌اید: صورت‌های کمالی اشیاء، وجودهای محض هستند ولی نکته این است که چه نسبتی بین وجود و فصل است.

فیروزجایی در پایان گفت: ما فصل را جزء ماهیت نوعیه می‌شناسیم و ماهیت نوعیه به معنای جنسی و فصلی تقسیم می‌شود و همه اینها ماهیت شمرده شده‌اند و ملاصدرا هم آن را تایید کرده است و در هیچ جایی نگفته است که فصل و نوع، ماهیت نیست زیرا اگر فصل و نوع ماهیت نباشد پس ماهیت چیست؟ وی تصریح دارد که واقعیت جزیی و اصیل بیرونی در ذهن در قالب مفاهیم ایجاد می‌شوند.   

انتهای پیام
captcha