راه حل امام صادق(ع) برای مشکل جبر و اختیار + صوت
کد خبر: 4186811
تاریخ انتشار : ۱۸ آذر ۱۴۰۲ - ۱۴:۰۶
آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست بیان کرد:

راه حل امام صادق(ع) برای مشکل جبر و اختیار + صوت

استاد حوزه علمیه ضمن اشاره به نظریه جبر و اختیار توضیح داد که چگونه روایت امام صادق(ع) می‌تواند به حل این مشکل بینجامد.

به گزارش ایکنا، جلسه درس تفسیر قرآن آیت‌الله ابوالقاسم علیدوست؛ استاد درس خارج حوزه علمیه قم، با محوریت تفسیر سوره بقره، صبح امروز شنبه 18 آذر‌ماه، در فضای مجازی منتشر شد.

در ادامه گزیده مباحث این جلسه را می‌خوانید؛

فراز اول سوره بقره را مورد بحث قرار دادیم و تا آیه پنجم پیش رفتیم. البته ما آیه به آیه بحث نمی‌کنیم بلکه بحث را فراز به فراز پیش می‌بریم مثلا آیه ششم به بعد فراز دیگری را مطرح می‌کند. جزء بحث‌هایی که در نظر دارم در اینجا مطرح کنم، بحثی درباره «مما رزقناهم ینفقون» است. البته هفته‌های گذشته در این رابطه صحبت کردیم ولی الآن می‌خواهم ساحت خاصی درباره این عبارت مطرح کنم.

بحث این است که آیا رزق را خداوند می‌دهد و بنده نقشی ندارد یا رزق را بنده تحصیل می‌کند. اینجا همان بحث جبر و تفویض مطرح می‌شود. البته ما بنا داریم به هر مناسبتی وارد یک بحث علمی شویم لذا مباحث را تقسیم می‌کنیم. در اینجا چون اول کار است خوب است در حد چند دقیقه درباره جبر و اختیار بحث کنیم چون گاهی حتی فضلا این جبر و تفویض را خوب نمی‌توانند فهم کنند. اگر هم درست فهم کنند درست نمی‌توانند بیان کنند.

جمله «لاجبر و لاتفویض بل امر بین الامرین» خیلی جمله بلندی است. اگر کسی فقط همین یک جمله را گفته باشد نشان توفیق او است. اگر امام صادق(ع) فقط همین یک جمله را گفته بود کافی بود تا ایشان را موفق بدانیم. این جمله از روز صدورش محل بحث و گفت‌وگو واقع شد چون هم حرف، حرف فاخری بود و هم گوینده، گوینده مورد اعتنایی بود. لذا این جمله محل بحث واقع شد و تا امروز هم ده‌ها کتاب، صدها مقاله و هزاران هزار سخنرانی پیرامون آن انجام شده است.

گرایش آخوند خراسانی به تقدیرگرایی

بحث طلب و اراده که مرتبط با این بحث است در اصول فقه آمده است و مرحوم آخوند خراسانی آن را در کتاب کفایه مطرح کرده است. لذا فقهایی که بر اساس کفایه بحث می‌کنند به این موضوع هم پرداختند. به عنوان مثال امام خمینی رساله‌ای به نام طلب و اراده دارد. آقای خویی و نایینی و دیگر بزرگان نیز در این زمینه آثاری دارند. البته مرحوم آخوند در این بحث «آخوند» ظاهر نشده است و نهایتا می‌گوید «قلم به اینجا رسید سربشکست» و به یک جبر ناخواسته و نوعی تقدیرگرایی رسیده است. اجمالا می‌خواهم عرض کنم وارد یک بحث پرادبیات و پرتراث شدیم.

برداشت شما از این عبارت امام صادق(ع) چیست؟ اگر اهل دقت باشید در این حدیث شریفه یک نه به جبر است و یک نه به تفویض و یک آری به امر بین الامرین. جبری که امام رد می‌کند چیست؟ جبری که ایشان رد می‌کند همانی است که فرقه‌هایی از مسلمانان به آن قائل بودند و می‌گفتند بشر هیچ اراده‌ای از خودش ندارد. بشر مثل تیشه‌ای در دست نجار ازل است. بحث جبر اختصاص به مسلمانان ندارد و برخی گروه‌های دیگر از غیر مسلمانان اندیشه جبر را دارند منتهی خیلی‌ها جبر تاریخ را مطرح می‌کنند یعنی جابر خدا نیست بلکه تاریخ است. امروزه حتی در علوم مختلف این اندیشه جبر خودش را نشان داده است. حرف امام ناظر به بحثی است که اشاعره داشتند و می‌گفتند بشر هیچ اراده‌ای از خودش ندارد. آنها این اندیشه را نوعی توحید و اخلاص می‌دانستند اما نمی‌دانستند کجا را دارند می‌زنند.

تفویض یعنی چه؟ معتزله قائل به تفویض بودند. آنها نه منکر خدا بودند و نه منکر تدبیر خدا ولی یک جا می‌لنگیدند. اینها قائلند که خدا عالم را ساخت، بشر را هم ساخت، بشر در حدوث سر تا پا محتاج به خدا بود ولی خدا از یکجایی در برخی صحنه‌ها غایب شد. خود کلمه تفویض یعنی واگذار کردن و غیبت خداوند از برخی صحنه‌ها.

قائلان به تفویض مجوسند

امام می‌خواهند بگویند نه آن و نه این چون اگر این دیدگاه را بپذیریم معارف به هم می‌ریزد. مثلا اگر دیدگاه اشاعره را بپذیریم دیگر عذاب آخرت را چطور توجیه کنیم. آنها در پاسخ حسن و قبح عقلی را انکار کردند و همچنین افعال الهی را معلل به علت خاصی نمی‌دانند لذا خدا می‌تواند افرادی را به بهشت ببرد و افرادی را به جهنم ببرد. تفویض هم همینطور است. در روایت هست که قائلان به تفویض مجوس هستند چون مجوس‌ها قائل به دو مبدأ برای خلقت هستند.

حال باید امر بین الامرین را تفسیر کنیم. چند احتمال در مورد این عبارت هست. یکی اینکه کسی قائل شود به شرکت عرضی مشاع بین خداوند و بنده یعنی همکاری خالق و مخلوق در همه مراحل به طوری که کار در همه مراحل هم به خدا منسوب باشد و هم به بنده ولی ما این را نمی‌گوییم. احتمال دوم شرکت طولی است یعنی بگوییم خدا مقدمات قریب را می‌دهد ولی ادامه کار با بنده است. این احتمال هم مشکل تفویض دارد.

احتمال سوم این است که بگوییم مقدمات قریب و بعید با خداوند است اما در مقدمات خود فعل، هم خدا حضور دارد و هم خود بنده حضور دارد. بر این اساس همه کارها را می‌توان به خدا نسبت داد ولی بنده به واسطه اراده‌ای که اعمال کرده است آن عمل را انجام داده است. چون خدا مرا صاحب اراده آفریده است می‌توانم اراده‌ام را هم به کار خیر نسبت دهم و هم به کار شر.  

کد
انتهای پیام
captcha