ابراز نگرانی نسبت به از دست رفتن هویت ملی
کد خبر: 4179539
تاریخ انتشار : ۱۲ آبان ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۵
در پانزدهمین نشست «شیوه ما مردمان» مطرح شد؛

ابراز نگرانی نسبت به از دست رفتن هویت ملی

یک کارگردان تئاتر و سینما با ابراز نگرانی نسبت به خطر از دست رفتن هویت ملی ایرانی گفت: اگر نتوانیم گذشته خود را به یاد بیاوریم، قطعاً از آینده هم تصوری نخواهیم داشت و آینده ما ملغمه‌ای باورنکردنی خواهد شد.

بهروز غریب‌پور کارگردان تئاتر و سینمابه گزارش ایکنا از اصفهان، پانزدهمین نشست از سلسله‌نشست‌های «شیوه ما مردمان؛ بررسی ارتباط متقابل فرهنگ عامه و گستره‌های اجتماعی» با موضوع «فرهنگ عامه، نشان هویت»، روز گذشته، 11 آبان‌ماه در موزه عصارخانه شاهی اصفهان برگزار شد.

بهروز غریب‌پور، کارگردان تئاتر و سینما در این نشست، ابتدا به بنای موزه عصارخانه شاهی اشاره کرد و گفت: معمار این ساختمان بنایی ساخته که معماری امروز از آن برای مقابله با بلایای طبیعی استفاده می‌کند. او با استفاده از چوب، خشت و آجر، کار بی‌نظیری انجام داده است که مانند آن را ندیده بودم. حفظ هر مکان تاریخی کمک بزرگی در راستای تکریم بزرگان و اندیشمندان این کشور است. متأسفانه چیزی راجع به این بنا نخوانده بودم که نشان می‌دهد باید تبلیغ مفصلی برای معرفی آن انجام شود، به‌عنوان مکانی که اندیشه معماری نوین را در خود دارد.

وی با اشاره به موضوع نشست با عنوان «فرهنگ عامه، نشان‌ هویت» بیان کرد: از اینکه در حال از دست دادن هویت ملی خود هستیم، دائماً در نگرانی هستم. ما فقط با استفاده از واژگان به گذشته احترام می‌گذاریم، رسانه‌های ما واقعاً به ارزش‌ها و هویت ملی ایرانی بی‌توجهند، به آلزایمر ملی دچار شده‌ایم، برنامه‌های تصویری برای حفاظت از هویت ملی خود نداریم و فقط در برهه‌ای از زمان برنامه‌های رادیویی داشتیم. زمانی مرحوم مهدی اخوان ثالث، انجوی شیرازی و امثال آنها زمانی را به این مسائل اختصاص می‌دادند، در حالی که چنین کارهای محدودی برای حفاظت از هویت ملی ما کافی نیست.

این کارگردان تئاتر و سینما گفت: قصه‌ها و اندیشه معماری ایرانی در حال از بین رفتن است. اگر توجه کرده باشید، اصفهان هنوز به معماری عصر صفویه می‌پردازد که بسیار دردناک است. شهری که بنای تاریخی ندارد، مثل انسان بی‌حافظه است و نداشتن حافظه مشکلات بسیاری به وجود می‌آورد. اغراق در هر امری نادرست است؛ ولی در نسل‌های پیشین احترام به همه سنین، خانواده، کودکان و حتی احترام به یک اتاق مهم بود.

وی در این‌باره ادامه داد: در زمان کودکی‌ام در روستا وقتی افراد به اتاقی خالی وارد می‌شدند، سلام می‌کردند. روزی پدرم گفت که این سلام به ارواح گذشتگان است. این سخن باعث شد تا یاد بگیرم گذشتگان، فرهنگ آنان، سختی‌هایی که در زندگی می‌کشیدند و رسوم ویژه‌‌ای که داشتند، ارزش و اهمیت خاص خود را دارد و قابل احترام است. ما در گذشته تاریخی خود به قبور احترام می‌گذاشتیم؛ ولی امروز از روی آنها عبور می‌کنیم و بی‌توجهیم که بسیار ناراحت‌کننده است. اگر نتوانیم گذشته خود را به یاد بیاوریم، قطعاً از آینده هم تصوری نخواهیم داشت و آینده ما ملغمه‌ای باورنکردنی خواهد شد.

غریب‌پور با بیان اینکه اگر تلاش نکنیم، به زودی قصه‌های زندگی خودمان هم از یادمان خواهد رفت، تصریح کرد: اگر متل‌ها و ضرب‌المثل‌ها از یادمان برود، مانند همان شهری خواهیم بود که بنای تاریخی ندارد. عالم بی‌عمل غیرمؤثر است؛ اگر نویسندگان، کارگردانان و پژوهشگران درباره هویت ملی خود تعصب دلسوزانه نداشته باشند، هر چیزی که درباره هویت ملی بگویند، غلط است.

تعزیه گنجینه موسیقی ایرانی است

وی گفت: بدترین ستم را در حق میرعزا کاشانی کردیم، اگر می‌توانستیم مسیر او را ادامه دهیم، نمایشنامه‌نویسی ایرانی بسیار خوبی داشتیم. منکر لزوم استفاده از فرهنگ، ترقی و ابتکارات جهانی نیستم؛ ولی میرعزا کاشانی را فقط به‌دلیل اینکه موضوعی اجتماعی برای بررسی انتخاب کرده بود که به باورهای مذهبی تنه می‌زد، از مدیریت تعزیه شاهی برکنار کردند. در تعزیه «بازار شام» او دیالوگ‌های پرتابی پینگ‌پنگی وجود دارد که تقریباً در میان تمام نمایشنامه‌های ایرانی و اروپایی بی‌مثال است؛ زیرا تقاطع دیالوگ‌ها بسیار دشوار است و زمانی که این متن را دیدم، متوجه شدم وارد دریایی از مطالب شده‌ام که خروج از آنها را خیانت می‌دانستم.

این کارگردان تئاتر و سینما اظهار کرد: تعزیه گنجینه موسیقی ایرانی است. در آن نکته‌هایی فراموش‌شده وجود داشت که مردمان عامی آن زمان که روشنفکران، آنان را بی‌سواد می‌دانستند، از این نکات محافظت کردند. کار تألیفی این مردم، تقسیم‌بندی نقش در تعزیه است که از فضائل‌خوانی و مناقب‌خوانی گرفته شده؛ یعنی خودشان را به نقالی و پرده‌خوانی وصل کرده بودند؛ بنابراین می‌بینیم که اشتلم‌خوانی شمر، یزید و... در نقالی ملی ایرانی ریشه دارد؛ سپس تعزیه‌خوانی در دستگاه‌های گوناگون موسیقی به‌وجود آمد.

وی با بیان اینکه توجه ما به گذشته خود نباید مثل توجه گردشگران باشد، توضیح داد: البته بسیاری از گردشگران چیزهای خوب کشور ما را یاد گرفتند و به کشور خود بردند؛ برای مثال گردشگران اروپایی به چین رفتند، در آنجا تهیه ماکارونی را آموختند و ما امروز گمان می‌کنیم که اصل ماکارونی به ایتالیا باز می‌گردد؛ یا اینکه در میان اقوام کرد غذایی وجود دارد که همان پیتزای محلی است. عجیب است که ما داشتن این غذا را فراموش کرده‌ایم و همه مردم پیتزا را با کشورهای غربی می‌شناسند. ریشه این مسئله به ناتوانی ما در پرورش قدرت فرهنگی گذشته بازمی‌گردد، همیشه حواس خود را به دیگران متمرکز کرده‌ایم که حاصل آن ایستادن در نقطه‌ای اسف‌انگیز است.

به گفته غریب‌پور، اپرا در همه دنیا یا حداقل در همه سرزمین‌های کهن وجود دارد؛ زیرا مشترکاتی در همه اپراها یافت می‌شود؛ برای مثال در تعزیه، پرده‌خوانی و سایه‌بازی وجود دارد. عالمان بی‌عملی که در ابتدای سخنانم به آنان اشاره کردم، معماران امروز هستند که حقیقتاً نادرست‌ترین طراحی‌ها را از خود به جا می‌گذارند. امروز در هنرهای نقاشی، مجسمه‌سازی یا موسیقی نیز آثاری عجیب می‌سازیم که از معنا تهی هستند؛ بنابراین مجموع سخنانم در خطر بودن هویت ملی ماست و این خطر جدی روز به روز وخیم‌‌تر می‌شود.  

وی با خوانش بخشی از یک متن ادبی و تاریخی ایرانی تأکید کرد: ما نباید در ثبت داستان‌ها، متل‌ها و ضرب‌المثل‌ها خودسانسوری کنیم. به ما می‌گویند که امروزه گفتن داستان‌های جن و پری ایرانی درست نیست؛ ولی سؤال من این است که آیا داستان هری پاتر جدا از جادو یا جن و پری است؟ هری پاتر یک داستان جادویی مدرن است؛ سخن من تأیید کردن یا نکردن چیزی نیست، بلکه می‌خواهم بگویم آن ملت‌ها شیوه استفاده از سرمایه‌های فرهنگی خود را به‌درستی می‌دانند، در حالی که ما چنین نیستیم و آنچه خود داریم، ز بیگانه تمنا می‌کنیم.

زهراسادات مرتضوی

انتهای پیام
captcha