به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدصادق ابوالحسنی، استاد حوزه علمیه، شامگاه 29 مهر ماه در همایش «مرزبان تشیع؛ بازکاوی مواضع آیتالله بروجردی درباره تقریب مذاهب و بهائیت»، که از سوی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) برگزار شد، گفت: آیتالله بروجردی مرجعیت عامه جهان تشیع را برعهده داشت و این جایگاه را از نجف به قم آن هم به صورت عامه منتقل کرد. ایشان در جهان اسلام درخشید و آن فتوای مشهور را از شلتوت الازهر گرفت و جرج جرداق هم کتاب خودش را به او هدیه داد. وقتی ایشان فوت کرد، خاخام بزرگ یهودیان در خاورمیانه در کنیسه یهودیان عراق مجلس ختمی برای این عالم برگزار کرد و این خاخام در سوگ او گریست.
ابوالحسنی بیان کرد: هرقدر که پروژه تقریب به معنای معقول پررنگ است، ولی وقتی ایشان به فرقه ضاله بهائیت میرسد محکم میایستد و مواضع تاریخی قاطعانه در برابر آن میگیرد. ایشان دنبال تقریب بود و به همین دلیل هم دنبال مبارزه با بهائیت بود؛ یعنی چون ایشان به تقریب علاقه زیادی داشت به فرقههای ضاله بسیار حساس بود؛ آیتالله بروجردی ثابت کرد یکی از بزرگترین ثمرات تقریب مبارزه با بهائیت است، زیرا بهائیت، پروژه استعمار برای خفیف کردن جایگاه مسلمین در جهان است.
ابوالحسنی با بیان اینکه شیخ عبدالمجید سلیم هم مانند آیتالله بروجردی در برابر بهائیت موضع تندی دارد و گفته است اصول بهایی در تضاد با مذاهب اسلامی است و زن مسلمان نمیتوان با مرد بهایی ازدواج کند، افزود: این نشان میدهد تقریب یعنی مبارزه با بهائیت. خروش آیتالله بروجردی در برابر استعمار و صهیونیست هم نشانه دیگری بر این ماجرا است کهه ایشان خطر بهائیت را زیاد میدانستند.
وی با اشاره به رویکردشناسی آیتالله بروجردی در مواجهه با بهائیت، گفت: چند نظریه در مورد نسبت آیتالله بروجردی با بهائیت وجود دارد؛ نظریه اول همدلانهبودن ایشان با فرقه بهائیت است؛ برخی میگفتند آیتالله بروجردی با رژیم شاه همدلانه رفتار کرده است و نقاری بین ایشان و شاه نبود. لذا نسبت به بهائیت هم موضع چندانی نداشتند؛ این رویکرد عمدتاً از سوی ژورنالیستها مطرح بود و حتی آیتالله بروجردی را دعاگوی شاه برمیشمردند. در مجله گلچین، عکس مشترکی از آیتالله بروجردی و شاه منتشر کرده و گفته است این عکس مناظره آیتالله با شاه است.
ابوالحسنی با بیان اینکه وقتی آیتالله بروجردی موضع گرفتند و فرمودند در اعتراض به عدم برخورد شاه با بهائیت قصد سفر به عتبات را دارند حکومت آن را به نحوی که در راستای اهدافشان بود توجیه کرد، اظهار کرد: نظریه دوم، در نسبت ایشان با بهائیت، نظریه تقابل بنیادی و همهجانبه با بهائیت و تاثیر عمیق آن در تیرگی روابط ایشان با دربار بود. آقای دوانی از جمله قائلین به این نظر بودند.
وی افزود: نظریه سوم این است که ایشان با اینکه با فرقه ضاله بهائیت میانه خوبی نداشت، ولی از مدافعان حقوق شهروندی آنان بود و حتی علما را میفرستاد که مال و جان آنان را حفظ کنید، در حالی که در هیچ منبع دست اول از جمله در آثار استاد دوانی چنین اظهار نظری از سوی آیتالله بروجردی دیده نمیشود و ایشان کاملا در برابر این فرقه ایستاد و برخی فتوای او را با فتوای تحریم تنباکو مقایسه کردهاند.
ابوالحسنی گفت: مرحوم سیدمحمدحسین علوی بروجردی که داماد آیتالله بروجردی بوده است در کتابشان تصریح کرده است که آیتالله بروجردی برای ریشهکن کردن بهائیت عزم جزم کرده بود. آیتالله فقید از پای ننشستند تا لانههای فساد آنان را در هم کوبیدند و تا جایی رسید که برخی از بهائیان، مرام و مسلک خود را زیر پا گذاشتند و به اسلام رو آوردند. بارها شاهد بودم هر کدام از مسئولان و رجال دستاندرکار که به حضور ایشان میرسیدند مضار این فرقه را برای آنان تشریح و آنان را وادار میکردند تا بهائیت را ریشهکن کنند و از هر فرصتی برای کوبیدن آنها استفاده میکردند؛ در اولین سال حضور در بروجرد به اندازهای استقامت کردند که مردم، شهر را تعطیل و همه بهائیان را از این شهر بیرون کردند.
استاد حوزه علمیه اظهار کرد: مرحوم آقای دوانی گفته است بیگانگان قصد داشتند با این فرقه کارهایی انجام دهند ولی آیتالله بروجردی با آنها مبارزه کرد؛ آیتالله العظمی صافی گلپایگانی هم در کتاب فخر دوران بخشی را به مبارزه با فرق ضاله اختصاص داده و فرموده است ایشان باطل کردن فرق ضاله را از وظایف علما میدانستند و به خصوص در مورد بهائیت مواضع منفی و محکمی داشتند. سند دست اول دیگر خاطرات استاد فلسفی است که زبان گویای عملکرد آیتالله بروجردی در مبارزه با فرقه بهائیت بود و نطق کوبنده او بر ضد بهائیت سبب شد تا ایرانیان در مناطق مختلف پایگاههای بهائیان را خراب کردند. ایشان گفته است تخریب حظیرةالقدس(ساختمان مرکز اداری بهائیان در تهران) خانه بهائیان با حمایت آیتالله بروجردی صورت گرفت.
ابوالحسنی اظهار کرد: امام خمینی هم از کسانی بود که از سوی آیتالله بروجردی به دربار رفت و شاه را برای مقابله با بهائیت ترغیب کرد؛ مهدی حائری، فرزند آیتالله شیخ عبدالکریم حائری (رابط سیاسی حوزه وقت) در خاطرات خود گفته است که امام برای من نقل کرد که از طرف آیتالله بروجردی به دیدار شاه رفت و فرمودند به محمدرضا گفتم پدر تو (رضاخان) این گروه ضاله را به طویله بست و الان هم مردم ایران همان جریان را از شما انتظار دارند و شاه آهی کشید و گفت من کجا و او کجا؛ الان وزیر دربار هم از من حساب نمیبرد. ایشان در صفحه 44 خاطرات خود میگوید که این فرقه اخلالگر و مجری برنامههای بیگانگان بودند و آیتالله بروجردی تا میتوانست با آنها برخورد میکرد و بین طبقات بهائیان فرقی قائل نمیشد.
این پژوهشگر تاریخ با بیان اینکه در اظهارات مرحوم فلسفی آمده است که آیتالله بروجردی نامهای به من نوشت و به شدت از تکاپوی فرقه بهائیت نگران بود، تصریح کرد: ایشان در این نامه به آقای فلسفی گفت نمیدانم اوضاع ایران به کجا خواهد رسید گویا اولیا حکومت به خواب عمیق رفتهاند که هیچ صدایی را نمیشنوند و شما آنان را از عاقبت امور ایران به دست این فرقه آگاه کنید و وقتی آقای فلسفی علیه آنان سخنرانی کرد، از ایشان حمایت کرد.
عضو هیئت علمی مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره) با بیان اینکه برخی گفتهاند حظیرة القدس را که گرفتند، آیتالله بروجردی اجازه نداد که این محل را مسجد کنند، افزود: آقای دوانی گفته است که ایشان مبارزه با بهائیت را طوری پیش برد که توام با مصلحت بود یعنی هرج و مرج ایجاد نشود و یا از عکسالعمل آنها علیه شیعه جلوگیری کند. ایشان بعد از تخریب حظیره القدس خطاب به آقای فلسفی نوشت، خدمات گرانقدری در این چند روزه نسبت به دیانت اسلام و قرآن و ادیان و استقلال مملکت و حفظ مقام سلطنت و دولت و ارتش انجام دادهاید و مقداری از پرده ضخیمی را که یک حزب سیاسی به اسم مذهب بهایی روی منویات خود گسترده است و حدود صد سال است که با پولهای مجهول المخزن علناً بر ضد مذهب رسمی مملکت... فعالیت دارند برداشتهاید. ایشان کار آقای فلسفی را خدمت به همه انسانها و حفظ تمامیت ارضی ایران قلمداد کرده است.
وی افزود: آیتالله بروجردی از سال 1327 فریاد علیه بهائیان بلند کرد؛ ایشان دقیقا فعالیت بهائیت را رصد میکرد و زمانشناس بودند، ایشان راهبرد استعمارگران را میدانست و فرمود شوقی افندی سیاست جدیدی را بنا گذاشته و از مرحله مخفیانه وارد فاز عملی و توهین به مقدسات شده است. ایشان معقتد بود که نطفه بهائیت از بدو تاسیس با کینه شدید به اسلام بسته شده است. همچنین باور آیتالله این بود که بهائیت دین نیست بلکه فرقه و حزب با پیامد تروریستی است و ایدئولوژی آن محو ادیان الهی و سیطره بر جهان است و فرقهای عمل میکند که به آن کالت بهایی گویند یعنی زنجیرهوار فعالیت دارند.
ابوالحسنی با ذکر اینکه شوقی افندی میگوید بهائیت و اسرائیل حلقههای زنجیر به هم بافته هستند، تصریح کرد: بیت العدل یعنی مرکز اصلی تشکیلات بهایی در اسرائیل، متشکل از 9 نفر هستند که هر 5 سال یکبار در حیفا انتخاب میشوند و مرکز قارهای زیر مجموعه بیت العدل دارند و در هر قاره، ایادی امر دارند و زیرمجموعه آن مراکز کشوری و بعد شهری است و در هر شهر هم کمیته وجود دارد که یکی از این کمیتهها، ضیافت است و بر هر بهایی در هر 19 روز واجب است که در مجلس ضیافت شرکت کند و اطلاعاتی در مورد خود و خانواده و مردم منطقه و محل و ازدواج و شغل خود و آنان بگوید و این اخبار به محافل ملی و از آنجا به بیت العدل منتقل میشود. مرحوم والد بنده یعنی آیتالله ابوالحسنی منذر در سه جلد تاریخ معاصر گفته است کسی که وارد بهائیت شد بالعفل ضربه به اسلام زده است، زیرا آموزههای استعمارپسند به این فرقه تزریق شده و از جمله باورهای آنان تأکید ویژه بر لغو جهاد و نفی آن دارند و تصریح میکنند حتی حق نداری با شیطان بجنگی.
این پژوهشگر در پایان گفت: از آیتالله بروجردی یاد میگیریم که اگر به مطلبی رسیدیم، دلیلی نداریم که آن را رسانهای کنیم و سوژه به دست دشمنان بدهیم؛ مثلاً شاه قصد داشت دختری مسیحی از ایتالیا بگیرد و ایشان در جواب استفتاء شاه، با رندی بدون اینکه نظر خودشان را بگویند فرمودند که طبق نظر مشهور علمای شیعه، شما نمیتوانید با دختری مسیحی ازدواج کنید، ولی این کار از طرف ایشان رسانهای نشد.
انتهای پیام