به گزارش ایکنا، حجتالاسلام والمسلمین محمدحسین نصیری، استاد و پژوهشگر سطح چهار امامت، امروز اول خرداد، در نشست علمی «تفویض خلق و رزق به امام؛ از امکان تا وقوع» گفت: تفویض خلق و رزق از موضوعات مورد اختلاف بین اصحاب امامیه از ابتدا بوده و گزارشهایی داریم که خیلی از اصحاب شناختهشده قائل به تفویض بودند و در طول تاریخ بین علمای بزرگ امامیه اختلاف وجود داشته و از شئون امامشناسی شناخت همین مسئله است که آیا خدا خلق و رزق را به ائمه(ع) سپرده است یا خیر و اگر آری تا چه حد؟
وی افزود: اگر جواب مثبت است، آیا مراد این است که خدا با سپردن این امور به اهل بیت(ع) کار را رها کرده است؟ یا باز هم به اذن و دست خدا انجام میشود؟ اگر کار به دست و اذن خداوند است پس اهل بیت(ع) در این بین چه کاره هستند؟ این تفویض با ولایت تکوینی و واسطه فیضبودن اهل بیت(ع) در امور الهی چه ربط و نسبتی دارد؟ پیشینه مفصلی در این زمینه وجود دارد و برخی چنین نگاهی را غلو میدانند ولی محل نزاع بحث در این است که خلق من شیء در طول خلق الهی آیا قابل انتساب به امام هست یا خیر؟ در این باره سه نظریه وجود دارد؛ اول سالبه کلیه یعنی امام هیچ قدرت تصرف ندارد، نه در امکان و نه در وقوع.
نصیری تصریح کرد: نحله حکمت متعالیه با نگاه انسان کامل بیان میکند امام تنها باب الله است و باب الله شأنیتی در تصرف در امور و مقدارت الهیه ندارد و متکلمین هم میفرمایند امام هر کاری انجام دهد دعا است؛ یعنی اگر پیامبر(ص) دو رکعت بر نماز ظهر افزودند دعا فرمودهاند و این گروه حتی ولایت بر تشریع را هم قبول ندارند. رویکرد دوم موجبه کلیه است؛ یعنی خلق و رزق از خدا به امام تفویض شده که در طول اراده و قدرت خداوند است؛ موافقان از مفهوم خلیفه و مضمون برخی روایات در اثبات این مدعا استفاده کردهاند ولی آنچه به نظر صحیح است موجب جزئیه است؛ یعنی امام شأنیت امکانی دارد که در خلق و رزق تصرف کرده و میتواند آن را بکاهد و افزایش دهد و وقوع آن هم رخ داده است. فعل امام همزمان با فعلالله است. این بحث عقلگریز است و امکان اثبات و نفی ندارد بنابراین ما هستیم و ادله شرعی و نقلی؛ لذا روششناسی اعتبارسنجی روایات اعم از منبع و محتوا و سند و برخی اوقات متن در اینجا خیلی مهم است.
استاد بنیاد بینالمللی امامت با بیان اینکه مخاطبشناسی روایات هم در دین از اهمیت زیادی برخوردار است، افزود: روایات متعددی داریم که فرمودند ما جواب پرسشهای مردم را به قدر عقول آنها میدهیم بنابراین در مسئله رزق و خلق هم توجه به عقل مخاطب خیلی مهم است. این مضمون در کافی شریف و تحف العقول و ... ذکر شده است که چه مخاطبی برای روایت وجود دارد. یعنی اگر مخاطب، خاص و خاص الخاص یا عمومی است هر کدام وجه متفاوتی دارد.
این پژوهشگر بیان کرد: بنده محققان را به روایت ضرب جاریه در کافی شریف ارجاع میدهم؛ براساس این روایت، علم امام به اسم اعظم الهی باعث تفویض خلق و رزق است. چهارتن از صحابه نزد امام رفتند و گفتند ما به شما نسبت علم غیب نمیدهیم ولی میدانیم علم شما خیلی زیاد است؛ حضرت فرمودن آیا در قرآن آیه 43 نمل را دیدهاید؟ براساس آیه وقتی سلیمان از هدهد خبر قوم سبا را شنید فرمود چه کسی میتواند تخت ملکه را برای من بیاورد و عفریتی از جن گفت من قبل از اینکه از جا بلندشوی میآورم ولی کسی که علمی از کتاب در اختیار او بود یعنی آصف بن برخیا که علمش در قیاس با اهل بیت(ع) قطرهای از اقیانوس قلمداد شده است (عنده علم من الکتاب) فرمود من قبل از اینکه پلک بزنی میآورم.
نصیری بیان کرد: براساس روایت دیگری در کافی و در کتاب الحجه داریم که «ان عیسی ابن مریم اعطی حرفین ...» یعنی عیسی(ع) تمام معجزات خود را با این دو حرف انجام میداد یعنی او مرده را با دانستن این دو حرف از اسم اعظم الهی احیاء میکرد؛ موسی و ابراهیم و آدم و .. هم هر کدام مقداری از این اسامی اعظم را بلد بودند و حضرت محمد(ص) 73 حرف را بلد بود و جز یک حرف همه را به امام(ع) داد. بنابراین اگر ائمه(ع) 72 اسم اعظم را بلد هستند در این مسئله نسبت به همه انبیاء پیشی دارند. در زمینه ادله قرآنی ما گاهی نفی ربوبیت علیالغیر داریم مانند آیه 54 سوره اعراف «إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ ﴿۵۴﴾»، آیات 36 تا 39 سوره صاد هم به مسخرات سلیمان اشاره دارد.
نصیری ادامه داد: رباتی را فرض کنید که هر کاری میکند براساس دستوری است که دیگری به او داده است؛ فرض دوم این است که هزار داده ما به یک ربات دادهایم و او میتواند این هزار داده را جواب دهد و فرض سوم اینکه ما اطلاعاتی را به ربات هوشمند میدهیم و این ربات طبق این اطلاعات عمل میکند و ما دیگر به او کاری نداریم ولی گاهی با او کار داریم و ممکن است مانع فعل او شویم یا کار جدید را به او بسپریم. بنابراین تفویض درست به این معناست که امام(ع) امور عالم را تدبیر میکند ولی خداوند هم مباشرتا دخالت دارد یعنی تدبیر خدا بر همه تدابیر هستی از جمله تدابیر امام(ع) حاکم است. ضمن اینکه علم امام، محدود است و حتی ما قائلیم به اینکه علم امام، احاطی نیست؛ امام صادق فرمودند علم من به کتاب، مانند کف دست است از طرفی علمالکتاب مساوی 72 حرف از اسم اعظم است. نظر بنده این است که علم امام، اخباری و جزئی است ولی ممکن است این علم به مراتب بیشتر از علم به 72 حرف باشد.
وی در مورد تعبیر صنایع الله که به ائمه(ع) نسبت داده شده است و برخی آن را به معنای تربیت گرفتهاند، افزود: برخی گفتهاند که صنایع به معنای تربیتشده امام قابل قبول نیست و معنای ظاهر را میپذیرند، ولی اتفاقاً به معنای پرورشدهنده درست است، زیرا امام، امام کافر و بت پرست و .. است و ولایتپذیری بر همه انسانها واجب است. همه بشر این شانیت را دارند که صنیعه امام باشند، ولی این مسئله، تشریعی است و خواست قبول کند یا نکند؛ ما را خدا تادیب کرده است، ولی برخی افراد اختیارا خود را از تربیت الهی دور میکنند.
در ادامه حجتالاسلام و المسلمین محمدحسین فاریاب، عضو هیئت علمی مؤسسه امام خمینی(ره) به عنوان ناقد، گفت: ابتدا باید محل نزاع را روشن کنیم، یعنی اگر امام در عالم نقشی دارد به نحو طولی است و این امر واضح است و خلق و رزق هم دو نمونه از این بحث است، زیرا ادعای کلی این است که آیا کار عالم به امام تفویض شده است یا خیر؟
وی ادامه داد: ما چند دیدگاه در این زمینه داریم؛ اول اینکه برخی نقش فاعلی امام را ممکن و قابل وقوع نمیدانند و دیدگاه دیگر اینکه به لحاظ عقلی واگذاری کار عالم به امام اشکالی ندارد کما اینکه ملائکه هم مدبرات امر هستند و به لحاظ وقوعی هم قائلند که ادلهای برای اثبات این واگذاری داریم. بنابراین بنده در مقام ناقد با امکان عقلی این مسئله اشتراک دارم ولی اینکه آیا واقع شده است یا خیر محل اختلاف و نقد است یعنی آیا کار عالم به ائمه تفویض شده است؟ ظواهر قرآن در مورد عیسی(ع) داریم که انی اخلق لکم من الطین، یعنی من از گل، پرنده خلق میکنم و او نسبت فاعلی را به خود نسبت داده است و وقتی عیسی میتواند ائمه هم از آنها بالاتر هستند.
فاریاب بیان کرد: در روایاتی که تفویض رد شده است میتواند مورد استناد منکران باشد؛ مثلا از امام صادق(ع) بیان شده است: ان الله تبارک و تعالی فوض الی نبیه امر دینه فقال: «وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»؛ فاما الخلق و الرزق فلا؛ یعنی خلق و رزق به او تفویض نشده است زیرا خداوند عالم را خلق کرده است و رزق آنان بر عهده اوست و هیچ کسی در این کار شریک نیست. این استناد نادرست است زیرا تعلیل در آیه ناظر به مسئله شرک است یعنی تفویضی که در عرض کار خداوند است شرک و قابل استناد به امام نیست ولی بحث ما تفویض مشرکانه نیست بلکه تدبیر و تفویض به ائمه در طول خداوند است که با شرک در تنافی است.
این پژوهشگر گفت: نمونه ادله دیگری که میتواند ثابت کند کار عالم به امام تفویض شده است این روایت است که امام علی(ع) فرمودند: ما آفریدههای خدا هستیم و خلق و مردم آفریدههای ما هستند. نمونه دیگر در زیارت جامعه کبیره است که آمده است: «و ایاب الخلق ...و امره الیکم بکم فتحلی؛ مفوض فی ذلک کله الیکم»؛ یعنی کل کار عالم به ائمه تفویض شده است؛ در آیه شریفه داریم: «انما ولیکم الله...»؛ کدام ولایت به پیامبر و جانشین ایشان واگذار شده است؛ همان ولایت خدا را پیامبر و بعد امام دارد بنابراین اگر ولایت خدا، کلی شامل رزق و خلق هم هست ولایت نبی و امام هم کلی است مگر اینکه تخصیصی بزنیم وگرنه آیه، مطلق است. خطبهای به نام خطبةالبیان داریم که بزرگانی از علما آن را پذیرفتهاند که امام علی(ع) براساس این خطبه فرمودند: «انا محیحها، انا باب الابواب و مسبب الاسباب...»؛ یا امام مهدی(عج) در یکی از توقیعاتشان فرمودند: «نحن صنائع ربنا و خلق بعد صنائعنا.» یا این دلیل که اگر بپذیریم امام تجلی خدا و مظهر خدا در عالم است مظهر، جانشین خدا بر روی زمین است و باید کار خدا را انجام دهد؛ یعنی اگر خدا به نحو کلی خلق و رزق دارد مظهر او هم باید این کار بکند و به صورت کلی امام هم این شئون را دارد.
انتهای پیام