رسالت قرآن درمان رذایل اخلاقی و رفتاری است
کد خبر: 4135740
تاریخ انتشار : ۰۱ ارديبهشت ۱۴۰۲ - ۰۹:۰۲
درسنامه انس با قرآن/ ۶

رسالت قرآن درمان رذایل اخلاقی و رفتاری است

در یک جمع‌بندى كلى مى‌توان گفت كه رسالت اصلى قرآن، درمان بيمارى‌هاى روحى و رذايل اعتقادى، اخلاقى و رفتارى است. روايات پر شمارى نیز درباره درمان بيمارى‌هاى جسمى با قرآن به دست ما رسيده اگرچه سند و محتواى دسته‌اى از آن‌ها خدشه‌پذير است، اما اصل موضوع مسلّم و محرز است.

حجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریمحجت‌الاسلام والمسلمین عیسی عیسی‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در ششمین یادداشتی که در ادامه دو یادداشت قبلی ویژگی‌های قرآن، در اختیار ایکنای قم قرار داده است، نوشت:

از دیگر ویژگی‌های قرآن رحمت بودن آن است و خداوند در بعضی از آیات رحمت بودن قرآن را برای مومنان، نیکوکاران و اهل یقین مطرح کرده است. على(ع) نیز در باره این ویژگی قرآن فرموده است: «همانا قرآن، درستى و روشنايى و رهنمون و رحمت است». 

خداوند درباره خجسته و مبارک بودن قرآن در آیه ۱۵۵ سوره انعام فرموده است: «وَهَٰذَا كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ مُبَارَكٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ؛ و اين، خجسته كتابى است كه ما آن را فرو فرستاديم. پس، از آن پيروى كنيد و پرهيزگارى کنید. باشد كه مورد رحمت قرار گيريد». و در آیه‌ ۲۹ سوره ص نیز فرموده است: «كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَابِ؛ [اين‌] كتابى خجسته است كه آن را به سوى تو، فرو فرستاديم تا در آيات آن بينديشند و خردمندان، پند گيرند». 


بیشتر بخوانید:


صاحب تفسیر المیزان درباره این ویژگی قرآن در تفسیر آیه فرموده است: «يكى از امارات اينكه قرآن از طرف خدا نازل شده اين است كه در آن بركت و خير كثير است و مردم را به سوى استوارترين راه هدايت کرده و خداوند به‌وسيله آن كسانى را كه در پى تحصيل رضاى اويند به راه‌هاى سلامت رهبرى می‌کند، مردم در امر دنيايشان از آن منتفع شده اجتماعشان متشكل و قوايشان فشرده و آرايشان متحد می‌شود، و در نتيجه صاحب زندگى طيب و پاكى می‌گردند. جهل و هر رذيله اخلاقى از قبيل بخل و كينه از ميانشان رخت بربسته در زير سايه سعادتشان از امنيت و رفاه عيش كامياب می‌گردند و در آخرت از پاداش بزرگ و نعمت جاويد برخوردار می‌شوند.»

پيامبر خدا(ص) نیز در این باره فرموده‌اند: «به قرآن، چنگ زنيد؛ چرا كه شفابخشى سودمند و دارويى خجسته است، و نگهدار كسى است كه بدان چنگ زند، و نجات‌بخش كسى است كه از آن، پيروى كند.»

از دیگر ویژگی‌های قرآن، کریم، با کرامت بودن است که خداوند پس از سوگند به ستارگان در باره این خصوصیت قرآن در آیه ۷۵ تا ۸۰ سوره واقعه می‌فرماید: «فَلا أُقْسِمُ بِمَواقِعِ النُّجُومِ وَ إِنَّهُ لَقَسَمٌ لَوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ فِي كِتابٍ مَكْنُونٍ لا يَمَسُّهُ إِلاَّ الْمُطَهَّرُونَ تَنْزِيلٌ مِنْ رَبِّ الْعالَمِينَ؛ سوگند به جايگاه ستارگان و محل طلوع و غروب آن‌ها و اين سوگندى است بسيار بزرگ اگر بدانيد! كه آن قرآن كريمى است كه در كتاب محفوظ جاى دارد و جز پاكان نمی‌توانند آن را مس كنند. اين چيزى است كه از سوى پروردگار عالميان نازل شده.»

توصيف قرآن به كريم (با توجه به اينكه «كَرَم»در مورد خداوند به معنى احسان و انعام، و در مورد انسان‌ها به معنى دارا بودن اخلاق و افعال ستوده بوده و به‌طور كلى اشاره به محاسن بزرگ است‏) نيز اشاره به زيبایی‌هاى ظاهرى قرآن از نظر فصاحت و بلاغت الفاظ و جمله‏‌ها و هم اشاره به محتواى جالب آن است، چرا كه از سوى خدايى نازل شده كه مبدأ و منشا هر كمال و جمال و خوبى و زيبايى است. آرى هم گوينده قرآن، كريم است و هم خود قرآن و هم آورنده آن و هم اهداف قرآن، كريم است.

حوادث مختلف تاریخ نشان از شگفت‌انگیزی قرآن دارد

یکی از ویژگی‌های قرآن جاذبه شگفت‌انگیز آن است، به‌طوری که بسیاری از مشرکان به خود اجازه نمی‌دادند که قرآن را بشنوند؛ زیرا به تاثیر آن به خوبی آگاه بودند و می‌ترسیدند که مبادا نفوذ معجزه آسای قرآن، دل‌های آنان را تسخیر کند. رسول خدا(ص) در این باره فرموده است که «ظاهر قرآن زیبا و باطن آن عمیق است.»

در طول تاریخ به حوادث شگفت‌انگیز و مستندی بر می‌خوریم که بیانگر نفوذ عظیم قرآن است. در اینجا به نمونه‌ای از جاذبه شگفت‌انگیز قرآن اشاره می‌شود. 

سه نفر از سران قریش به نام‌های ابوسفیان، ابوجهل و اخنس بن شریق، شبی از شب‌ها برای شنیدن آیات قرآن مخفیانه نزدیک خانه پیامبر(ص) آمدند و این در حالی بود که حضرت نماز می‌خواند و قرآن تلاوت می‌کرد. هر کدام در گوشه‌ای پنهان شدند بی آنکه دیگری با خبر شود و تا صبح به تلاوت قرآن گوش سپردند. هنگام طلوع فجر متفرق شدند، ولی به زودی در میان راه یکدیگر را دیدند و هر کدام دیگری را سرزنش می‌کرد و می‌گفت: دیگر این کار را تکرار نکنید. شب دیگر همین کار را تکرار کردند و دوباره روز بعد هنگامی که یکدیگر را دیدند همان سرزنش‌ها و قرار عدم تکرار را مطرح کردند و سپس به خانه‌های خود رفتند. اتفاقا شب سوم نیز همین مساله تکرار شد و روز بعد هنگامی که یکدیگر را دیدند گفتند که از این جا نمی‌رویم تا عهد ببندیم و برای همیشه این کار را ترک کنیم. سرانجام پیمان بستند و متفرق شدند. آری جاذبه قرآن چنان عمیق و گسترده بود که حتی دشمنان سرسخت اسلام در مقابل آن زانو می‌زدند.  

ارنست رنان فرانسوی در جذابیت قرآن می‌گوید: «در کتابخانه من هزاران جلد کتاب سیاسی، اجتماعی، ادبی و غیره وجود دارد که همه آن‌ها را بیش از یک بار مطالعه نکرده‌ام و چه بسا کتاب‌هایی که فقط زینت‌بخش کتابخانه من است، ولی یک جلد کتاب که همیشه جلب نظر می‌کند و هر وقت خسته می‌شوم و می‌خواهم دریایی از کمال به رویم باز شود آن را مطالعه می‌کنم و از مطالعه زیاد آن خسته نمی‌شوم کتاب قرآن است.»

خداوند درباره درمانگر بودن قرآن در آیه۵۷ سوره یونس فرمود: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَشِفَاءٌ لِمَا فِي الصُّدُورِ وَهُدًى وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ؛ اى مردم! براى شما از جانب پروردگارتان اندرزى و براى آنچه در سينه‌هاست درمانى و براى مؤمنان رهنمون و رحمت آمده است».  

«شفاء» از نظر معنا مانند همان داروست كه براى درمان بيمارى به كار می‌رود. بيمارى جهل و نادانى زيان‌بخش‏‌تر از بيمارى جسمی است و درمانش نيز دشوارتر و طبيب آن نيز كمتر است. به همين نسبت شفای اين بيمارى هم مهم‌تر خواهد بود و سينه هم كه جايگاه دل است بخاطر شرافت دل، شريف‌ترين جايگاه بدن است‏.  

در آيه بالا، چهار مرحله از مراحل تربيت و تكامل انسان شرح داده می‌شود: مرحله اول، «موعظه و اندرز» است. مرحله دوم، پاكسازى روح انسان از انواع رذائل اخلاقى است. مرحله سوم، هدايت است كه پس از پاكسازى انجام می‌گيرد. مرحله چهارم، مرحله‏‌اى است كه انسان لياقت آن را یافته است كه مشمول رحمت و نعمت پروردگار شود و هر يک از اين مراحل به دنبال ديگرى قرار دارد و جالب اين‌كه همه آن‌ها در پرتو قرآن انجام می‌گيرد.

قرآن است كه انسان‌ها را اندرز می‌دهد و زنگار گناه و صفات زشت را از قلب آن‌ها می‌شويد و نور هدايت را به دل‌ها می‌تاباند؛ و نيز قرآن است كه نعمت‌هاى الهى را بر فرد و جامعه نازل می‌گرداند.    

پيامبر خدا(ص) نیز در این باره فرموده است: «اين قرآن، ريسمان خدا، نور روشنگر و درمانى سودمند است». و در سخنی دیگر فرموده است: «اين قرآن، ..شفابخش‌ترين درمان است.. هر كه از آن بهبود جويد، خداوند او را بهبود مى‌بخشد.»

امام على(ع) درباره شفا بودن قرآن فرموده است: «بدانيد كه هيچ‌كس پس از آموختن‌ قرآن، نيازمندى‌ ندارد و هيچ كس، پيش از آموختن‌ قرآن، بى‌نياز نيست. پس شفای دردهاى خود را از آن بخواهيد و در سختى‌هايتان، از آن كمک بجوييد؛ زيرا در قرآن، درمان بزرگ‌ترين دردهاست و آن، درد كفر و نفاق و انحراف و گم‌راهى است.»

در یک جمع‌بندى كلى مى‌توان گفت كه رسالت اصلى قرآن، درمان بيمارى‌هاى روحى و رذايل اعتقادى، اخلاقى و رفتارى است. روايات پر شمارى نیز در باره درمان بيمارى‌هاى جسمى با قرآن به دست ما رسيده كه اگر چه سند و محتواى دسته‌اى از آن‌ها خدشه‌پذير است، اما اصل موضوع به دليل روايات فراوان و نيز تجربه عملى، مسلّم و محرز است. البته به نظر مى‌رسد ميزان تأثير قرآن در درمان، متناسب با مراتب ايمان، اخلاص و يقين تلاوت‌كننده قرآن است.

خداوند درباره ویژگی معیار بودن قرآن برای تشخیص حق از باطل در آیه یکم سوره فرقان فرموده است: «تَبَارَكَ الَّذِي نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِيَكُونَ لِلْعَالَمِينَ نَذِيرًا؛ پر بركت و زوال ناپذير است خدايى كه فرقان را بر بنده‏‌اش نازل كرد، تا جهانيان را انذار كند.»

«فرقان» گاه به معنى «قرآن» و گاه به معنى معجزاتى است نمایانگر حق از باطل و گاه در مورد تورات به كار رفته است؛ ولى در اينجا با قرائنى كه در این آيه و آيات بعد است، منظور قرآن است.

هدف نهایی فرقان، انذار جهانيان است

به هر حال قرآن مجيد برترين فرقان است، وسيله شناخت حق از باطل در تمام نظام حيات بشر است؛ وسيله شناخت حق از باطل در مسير زندگى فردى و اجتماعى است و معيار و محكى است در زمينه افكار و عقاید و قوانين و احكام و آداب و اخلاق. اين نكته نيز قابل توجه است كه می‌گويد: «فرقان را بر بنده‏‌‌اش نازل كرد» آرى مقام عبوديت و بندگى خالص است كه شايستگى نزول فرقان و پذيرا شدن معيارهاى شناخت حق از باطل را به وجود می‌آورد. آخرين نكته‏‌اى كه در اين آيه مطرح شده، اين است كه هدف نهايى فرقان را انذار جهانيان بيان می‌كند، انذارى كه نتيجه‏‌اش احساس مسئوليت در برابر تكاليف و وظایفى است كه بر عهده انسان قرار گرفته و تعبير «للعالمين» روشنگر اين است كه آئين اسلام جنبه جهانى دارد و مخصوص به منطقه و نژاد و قوم معينى نيست.

جاودانگی و ابدی بودن از ویژگی‌های بسیار مهم قرآن است که خداوند در قرآن آیه ۹ سوره حجر به آن اشاره کرده است: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ؛ ما قرآن را نازل كرديم، و ما به‌طور قطع آن را پاسدارى مى‏كنيم».  

علامه طباطبایی در دلالت این آیه بر جاودانگی و ابدیت قرآن کریم در کتاب تفسیر المیزان جلد ۱۲ صفحه ۱۰۱ فرموده است: «اين ذكر را تو از ناحيه خودت نياورده‏‌اى تا مردم عليه تو قيام کرده و بخواهند آن را به زور خود باطل ساخته و تو در نگهداريش به زحمت بيفتى و سرانجام هم نتوانى و همچنين از ناحيه ملائكه نازل نشده تا در نگهداريش محتاج آنان باشى تا بيايند و آن را تصديق كنند، بلكه ما آن را به صورت تدريجى نازل كرده‏‌ايم و خود نگهدار آن هستيم و به عنايت كامل خود آن را با صفت ذكريتش حفظ می‌كنيم. پس قرآن كريم ذكرى است زنده و جاودانى و محفوظ از زوال و فراموشى و مصون از زيادتى كه ذكر بودنش باطل شود و از نقصى كه باز اين اثرش را از دست دهد و مصون است از جابه جا شدن آياتش، بطورى كه ديگر ذكر و مبين حقايق معارفش نباشد. پس آيه شريفه، دلالت بر مصونيت قرآن از تحريف نيز می‌كند، چه تحريف به معناى دستبرد در آن به زياد كردن و چه به كم كردن و چه به جابه جا نمودن، چون ذكر خداست و همان‌طور كه خود خداى تعالى الى الأبد هست، ذكرش نيز هست.»

از مهم‌ترین نكاتى كه در احاديث پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) در تبيين جايگاه قرآن در اسلام مورد تأكيد قرار گرفته، تداوم حيات و جاودانگى اين كتاب آسمانى است.  

 از امام صادق(ع) نقل شده است كه فرمود: «قرآن، زنده است و نمى‌ميرد و هماره [در همه زمان‌ها] جارى است، چنان كه شب و روز و خورشيد و ماه در جريان‌اند و همچنان كه بر اولين كسانِ ما جارى بوده، بر آخرين كسان ما نيز جارى است.»  

اين سخن، بدين معناست كه معارفى كه قرآن در زمينه جهان‌شناسى و انسان‌شناسى ارائه مى‌كند و برنامه‌هايى كه براى سعادت انسان دارد، منطبق با معيارهاى عقلى و علمى و نيازهاى فطرى انسان‌هاست و از اين رو، اختصاص به زمان خاصى ندارد؛ بلكه در طول زمان، زنده و جاويد است.  

مراد از ذکر بودن در آیه ۹ سوره حجر «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ»، قرآن است و اطلاق «ذكر» بر قرآن به خاطر اين است كه قبل از هر چيز، انسان را متذكر و بيدار می‌سازد و حقايقى را كه انسان اجمالا با فطرت خدادادى دريافته با وضوح و تفصيل شرح می‌دهد. نظير اين تعبير در آيات ديگر قرآن نيز آمده است؛ آن‌جا که فرموده است: «ما اين ذكر و يادآورى را نازل كرديم و به‌طور قطع از آن پاسدارى خواهيم كرد».  

عدم تناقض در آیات دیگر ویژگی قرآن است که با وجود تنوع و گستردگی قرآن، مطالب آن تناقض و اختلاف وجود ندارد. یک مؤلف هر اندازه در رشته‌ای مهارت داشته و متخصص باشد، وقتی کتابی را تالیف کرد با گذشت زمان حتما در مطالب کتابش از نظر سطح نوشتار و محتوا اختلاف به وجود می‌آید؛ ولی قرآن تنها کتابی است که هرگز در آن اختلافی وجود ندارد، با این که در طول ۲۳ سال آن هم بر پیامبر امی (درس نخوانده) نازل شده است؛ ولی سطح آیات و استحکام آن یکسان است؛ چه آیاتی که در ابتدای بعثت نازل شده است و چه آیاتی که در زمان جنگ یا در زمان صلح، یا در مکه یا درمدینه، یا در زمان قدرت یا در زمان غربت و بی کسی نازل شده است.  و در این مورد قرآن در آبه ۸۲ سوره نساء می‌فرماید: «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ ۚ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا؛ آیا در قرآن تدبر نمی‌کنند؟ اگر قرآن از جانب غیر خدا بود در آن اختلاف بسیاری می‌یافتند.»

جهانی بودن دیگر ویژگی قرآن است. مکاتب و ادیان جهان را در یک دسته‌بندی کلی می‌توان به دو گروه تقسیم کرد: 

۱_ آن‌هایی که مخاطب خویش را گروه، ملت، نژاد و طبقه خاصی می‌دانند. 

۲_ آن‌هایی که عموم انسان‌ها را مورد توجه قرار می‌دهند و هدفشان نجات همه انسان‌ها است. 

خداوند در قرآن، ملت‌های جهان را به آیین خویش دعوت می‌کند و در آیه ۹۰ سوره انعام می‌فرماید: «إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَىٰ لِلْعَالَمِينَ؛ تمام حقایقی که در این کتاب آمده است برای همه انسان‌ها است». و در آیه ۴۱ سوره زمر می‌فرماید: «إِنَّا أَنْزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ؛ ما این کتاب (آسمانی) را برای مردم به حق بر تو نازل کردیم» همچنین در آیه ۲۱ سوره بقره می‌فرماید: «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ؛ ای مردم پروردگار خود را پرستش کنید.» 

انتهای پیام
captcha