حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در یادداشتی که در اختیار خبرگزاری ایکنا قرار داده است، نوشت: قرآن کریم حاوی رهنمودها و فرمانهایی است که پیادهسازی آنها در جامعه نیازمند طی مراحلی است تا در نهایت بتوان با طی این مراحل از عینیت جامعه قرآنی سخن به میان آورد. تحقق چنین جامعهای نیازمند انس دائمی با قرآن کریم در چارچوبی منظم است؛ زیرا در صورت تحقق جامعه قرآنی، نه تنها بسیاری از مسائل و گرفتاریهای موجود در جامعه بهراحتی حل میشود، بلکه یکی از حلقههای تشکیل تمدن اسلامی نیز شکل میگیرد. از همین رو، مقام معظم رهبری در بیانات خود همواره از لزوم حاکمیت قرآن کریم در جامعه سخن به میان آوردهاند و به فراخور همین امر، مراحلی را برای انس با قرآن کریم در راستای بهوجود آمدن جامعه قرآنی ذکر کردهاند.
آری، قرآن بهترین مونس انسان در تنهاییها و نگرانیهای زندگی است که جلوهای از علم و حکمت پروردگار و نشانگر عظمت خداوند متعال است. انس با قرآن، همراه شدن با گنجینه بیپایان و در اختیار داشتن برنامه جامع و کامل یک زندگی سعادتمندانه است که همه در پی آن هستند، ولی نمیدانند که در کنارشان قرار دارد و به قول معروف، یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم.
با بررسی وضعیت تعامل مسلمانان با قرآن، مشاهده میشود آنگونه که حق قرآن است اُنس تأثیرگذاری با قرآن برقرار نشده است والا شاهد این همه مشکلات گوناگون اعتقادی، اخلاقی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در جوامع اسلامی نبودیم.
در آیه 30 سوره فرقان آمده است که «وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً پیامبر اکرم(ص) میگوید: پروردگارا اين قوم من قرآن را ترک گفتند و از آن دورى جستند.» اين سخن و اين شكايت پيامبر(ص) امروز نيز همچنان ادامه دارد كه از گروه عظيمى از مسلمانان به پيشگاه خدا شكايت میبرد كه اين قرآن را به دست فراموشى سپردند، قرآنى كه رمز حيات است و وسيله نجات. قرآنى كه عامل پيروزى و حركت و ترقى است، قرآنى كه مملو از برنامههاى زندگى است، اين قرآن را رها کردند و حتى براى قوانين مدنى و جزائیشان دست گدايى بهسوى ديگران دراز كردند.
هماكنون اگر به وضع بسيارى از كشورهاى اسلامى مخصوصا آنها كه زير سلطه فرهنگى شرق و غرب زندگى مىكنند نظر بيفكنيم، مىبينيم قرآن در ميان آنها بهصورت يک كتاب تشريفاتى درآمده است، تنها الفاظش را با صداى جالب از دستگاههاى فرستنده پخش مىكنند و جاى آن در كاشىكاریهاى مساجد بهعنوان هنر معمارى است، براى افتتاح خانه نو، حفظ مسافر، شفاى بيماران و حداكثر براى تلاوت بهعنوان ثواب از آن استفاده مىكنند.
حتى گاه كه با قرآن استدلال مىکنند هدفشان اثبات پيشداوریهاى خود به كمک آيات با استفاده از روش انحرافى تفسير به رأى است.
در بعضى از كشورهاى اسلامى مدارس پر طول و عرضى بهعنوان مدارس «حفظ قرآن» ديده مىشود، و گروه عظيمى از پسران و دختران به حفظ قرآن مشغولاند، در حالى كه انديشههاى آنها گاهى از غرب و گاه از شرق، و قوانين و مقرراتشان از بيگانگان از اسلام گرفته شده است و قرآن فقط پوششى است براى خلافكاریهايشان.
آرى، امروز هم پيامبر(ص) فرياد مىزند: «خدايا! قوم من قرآن را مهجور داشتند.»، مهجور از نظر مغز و محتوا، متروک از نظر انديشه و تفكر و متروک از نظر برنامههاى سازندهاش. (ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه،ج 15 ص 77 و 78)
آری، قرآن کریم نه صرفاً یک منبع علمی برای استخراج نظریات و نه تنها یک کتاب مقدس برای توسل، برکتجویی و استشفاء است، بلکه کتابی جامع و کاملی است که در همه حوزههای اندیشهای، نگرشی، شناختی، عاطفی، رفتاری و مناسکی هدایتگر انسان است.
در سیره حضرات معصومین(ص) که مبین و مفسر قرآن و عاملان واقعی و اتم قرآن هستند فراوان تأکید شده که قرآن باید در همه لایهها و سطوح زندگی انسان تجلی و تسری یافته و نیازهای بشر به قرآن عرضه شود.
آیات و روایاتی که تأکید بر تلاوت قرآن، لمس قرآن، احترام به قرآن، نگاه به قرآن، گوش فرادادن به قرآن، توسل به قرآن، استشفاء به قرآن، تمسک به قرآن، باور به قرآن، شناخت قرآن، حفظ و قرائت قرآن، تدبر در قرآن، فهم قرآن، عمل به قرآن، همراه داشتن قرآن، تعظیم و تکریم قرآن دارد، همه و همه حاکی از ضرورت توجه دائمی به قرآن کریم است.
نادیده انگاشتن این همه تأکیدات و توصیه و کمرنگ شدن تجلی و حضور قرآن در فرهنگ عمومی و تخصصی و پایین آمدن انس با قرآن، مصداق مهجوریت قرآن محسوب میشود که به شدت مورد مواخذه و نکوهش قرآن کریم واقع شده است.
گرچه آمار و اطلاعات کامل و ثبت شدهای برای ارزیابی وضع موجود فرهنگ عمومی و تخصصی و نمودهای عینی در حوزه قرآن در جامعه وجود ندارد و نمیتوان با استناد به آنها فاصله فرهنگ عمومی جامعه با آرمانهای قرآن را سنجش کرد ولی با نیمنگاهی بر محیط جامعه بهصورت شهودی تا حدودی میتوان به این امر واقف شد که فرهنگ عمومی و تخصصی جامعه در وضعیت کنونی فاصله زیادی با وضع مطلوب و آرمانهای قرآن دارد.
مرجعیت علمی
از ابعاد مهجوریت قرآن، فقدان مرجعیت علمی قرآن در دانشها و علوم اسلامی و انسانی است و آنگونه که حق قرآن است در تدوین علوم اسلامی و انسانی جایگاه خود را پیدا نکرده است با اینکه براساس فرموده مقام معظم رهبری و دیگر اندیشمندان اسلامی، مبانی علوم اسلامی و انسانی از قرآن قابل استخراج است، البته تلاشهایی در زمینه اسلامیسازی علوم شده است، ولی کافی نیست؛ مهمترین دلیل آن تدریس علوم انسانی برگرفته از مبانی غربی در دانشگاههاست که متأسفانه پیامدهای ناگواری را در عرصه تربیت دانشپژوهان این علوم بهدنبال داشته است.
سبک زندگی
سبک زندگی اسلامی، شیوه زندگی فردی و اجتماعی است که همه یا بیشتر متدینان به اسلام یا گروه مؤثری از جامعه اسلامی به آن عمل میکند و در رفتارشان منعکس میشود.
از دیگر عرصههایی که قرآن مهجور مانده و بسیاری از آموزههای نورانی آن در این عرصه مورد توجه مسلمانان قرار نگرفته است عرصه سبک و نوع زندگی است که یکی از دلایل آن به تعبیر مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، «تلاش دشمنان اسلام در ترویج سبک زندگی غربی میباشد که زیانهای بیجبران در عرصههای سبک زندگی به کشور و ملت ما زده است» و در سخنی دیگر نیز فرمودند: «یکی از اهداف اصلی دشمنان، ملت ایران و تغییر فرهنگ و اخلاق مردم بهویژه سبک زندگی آنان است.»
با بررسی سبک زندگی مسلمانان در حوزههای فردی مثل خوردن، خوابیدن، پوشیدن، مهمانی، مسافرت، اوقات فراغت، مسکن و حوزه اجتماعی مانند تعامل با اعضای خانواده، همسایگان، فقرا، همکیشان، فرق و اهل کتاب و ارباب رجوع به راحتی میتوان پی برد که این نوع زندگی فاصله فراوانی با سبک زندگی قرآنی دارد.
معماری و شهرسازی
در حال حاضر شهرکها و مجموعههای جدیدالتأسیس از قبیل شهرک پرند، پردیس، هشتگرد در استان تهران و شهرکهایی از جمله فولاد شهر، سپاهان شهر، بهارستان، مجلسی و... در اصفهان و همچنین در سطح کشور، نوع و الگوی معماریِ بهکار رفته در این شهرکها یا کاملا غربی است و یا الهام گرفته از الگوهای مدرن و غربی است که نشانههای قرآنی در هیچ کجای آن مشاهده نمیشود. حتی مساجد و عمارتهای مذهبی که در این شهرکها ساخته شده گاه از نظر الهام و فرم و منظر بیرونی هیچ سنخیتی با کالبد فرهنگی و مذهبی ندارد و تنها از بُعد عملکردی، فضایی برای اقامه جماعت تأسیس شده است.
همچنین ساختمانهای بزرگ مجتمعهای تجاری و اداری که در شهرها در حال تأسیس و یا تأسیس شده است در هیچ کدام کمترین الهام و الگوگیری قرآنی صورت نگرفته و به ندرت عمارتهای مناسب و مطلوب طراحی و ساخته شده است؛ از جمله موارد نادر مسجد الغدیر میرداماد در تهران و مسجد ملک فیصل در اسلامآباد پاکستان است.
سیما و منظر شهری و تبلیغات محیطی
در ظاهر شهر و آنچه بهطور مداوم روبروی چشم و دیدهی انسانها قرار میگیرد به ندرت میتوان در سطح شهرها، طرحهای مناسبی یافت که ادراک یا تداعی قرآنی داشته باشد. مگر در مناسبتهای خاص از جمله ماه مبارک رمضان و آن هم بهصورت محدود و کوتاه مدت.
حمل و نقل
در سیستمهای حمل و نقل عمومی از قبیل قطار، قطار شهری، اتوبوس و هواپیما، تجلی قرآن به ندرت یافت میشود و گرایش تبلیغات محیطی در این فضا به سمت تبلیغ کالا و پیام بازرگانی و یا فرهنگ شهروندی و امثال آن سوق پیدا کرده است نه بهسوی تبلیغ فرهنگ و آموزههای نورانی قرآن.
ادبیات عمومی
میزان استفاده عموم مردم از واژهها، عبارتها و مضامین قرآنی در گفتوگوی عمومی، ضربالمثلها و شعر و لطایف و ادبیات عمومی به شدت کاهش یافته و به ندرت در بیان آحاد جامعه از الفاظ و آیات قرآن استفاده میشود.
با عنایت به آنچه گفته شده میتوان اذعان داشت در فرهنگ عمومی و سبک زندگی، ظهور و تجلی قرآن کاهش یافته و دچار بیمهری وکمتوجهی شده است.
بهطور معمول هر کسی وارد جامعهای میشود ابتدا با ظواهر و تجلیات محیطی و پیرامونی، ادبیات و گفتمان ارتباطی مردم، آیینها و آداب و رسوم و فرهنگ عمومی ایشان، با فرهنگ آن جامعه روبرو شده و قضاوتهای اولیه که عمیقترین تأثیر بر نگرش انسان را خواهد داشت از همان نگاههای اولیه شکل میگیرد.
انتظار میرود در جامعه اسلامی که بر بنیادهای اصیل قرآنی استوار است، فرهنگ عمومی و سبک زندگی جامعه بیانگر این عمق فرهنگ و معرفت باشد. همچنین فضا و محیط، ادبیات و گفتمان ارتباطی مردم و آداب و عادات وارههای جامعه به مثابه رسانهها و نمایشگرهای فرهنگی، زبانِ گویای فرهنگ غنی و عمیق اسلامی باشد، اما در حال حاضر جامعه کنونی تأمینکننده این انتظار نیست و فردی که از بیرون وارد آن میشود تداعی درست، ادراک صحیح و احساس کاملی نسبت به فرهنگ قرآن پیدا نخواهد کرد حتی گاهی با نمادها و نشانهها و مظاهر و تجلیات غیر قرآنی و غیر اسلامی نیز مواجه میشود.
فرهنگ عمومی جامعه که به مثابه محیط و قرارگاه رفتاری، کُنشها و واکنشهای رفتاری انسان را رهنمون خواهد بود، میبایست تجلیگاه قرآن و مظاهر قرآنی باشد این در حالی است که در سطح جامعه شهرها و بناها یکی پس از دیگری ساخته میشود ولی هیچ نماد و نشانهای از قرآن ندارد.
ادبیات بهویژه با رویکردهای نوین، خالی و عاری از ادبیات قرآنی است همچنین آداب و سنتها و آیینهایی که در طول سالها تصویرگر قرآنی بود و در متن خود، قرآن را جای داده بود امروز به رویدادهای هیجانی بدل شده و هیچ نمادی و نشانهای از قرآن در خود ندارد و در مجموع آنچه پیرامون انسان اتفاق میافتد و میبایست نمایانگر قرآن و مظاهر قرآنی باشد روز به روز از قرآن فاصله بیشتری میگیرد.
بهرهگيری از قرآن کريم که سند هدايت و قانون تعالی بشر است، زمينه را برای سعادت انسان فراهم میآورد و دوری و بیبهره شدن از معارف آن، خسران دنيا و آخرت را به همراه دارد. قرآن کريم و نيز روايات معصومان(ع)، عواملی را برای مهجوريت قرآن کريم، چه در بين مسلمانان و چه در بين ديگر انسانها بيان کردهاند.
مطالعه و تحليل آيات قرآن کريم نشان میدهد، مهجوريت، دارای عوامل و زمينههای اعتقاد، اخلاقی و رفتاری است که از آن جمله میتوان به عدم معرفت به عظمت و کارآمدی قرآن، احساس بینيازی از اين کتاب آسمانی و عدم تدبر و تفکر در اين متن سراسر اعجاز، کمتوجهی به تلاوت و استماع اين متن مقدس.
همچنین ضعف دینداری مردم و کمتوجهی به آموزههای قرآنی در متن زندگی؛ تغییر در سبک زندگی و رشد فرهنگ غربی و تجملگرایی و مصرف کالاهای لوکس؛ ضعف در عمل به آموزههای اخلاقی و آداب قرآنی در جامعه؛ فقدان نظریههای متقن دینی در حوزه رفتارسازی و توسعه فرهنگ قرآنی؛ ضعف دانش، شناخت و باور صحیح نسبت به مرجعیت قرآن در اداره جامعه و ترویج فرهنگ؛ ضعف شناخت و مهارت خانوادهها در تجلیسازی آموزهها و مفاهیم قرآنی در متن زندگی؛ ضعف الگوهای توسعه علوم انسانی و متون و روشهای رایج علوم انسانی در فهم و نهادینهسازی مفاهیم و آموزههای قرآنی؛ ناهماهنگی مراکز تأثیرگذار حکومتی در سبک زندگی و ضعف کارکرد رسانهای و تبلیغی نیز از دیگر عوامل مهجوریت قرآن است.
قرآن کريم راهنمای سعادت و برنامه کامل هدايت انسان به والاترين اهدافی است که خداوند او را برای نيل به آنها خلق نموده است؛ اما امروزه انسان کمتر با قرآن مأنوس است و يا تنها به کسب ثواب از تلاوت، بسنده میکند و به بيان ديگر، قرآن را مهجور گرفته است. برای رفع اين مهجوريت و داشتن اُنسی سازنده و مؤثر با قرآن لازم است انسان نسبت به خداوند متعال، نفس خود و عالم هستی به معرفت برسد.
همچنين بايد منزلت قرآن و ويژگیهای آن را بهتر بشناسد و به براهين عقلی و فرمايشات معصومان که به انس با قرآن راهنمايی میکنند توجه کند و با روحيه حقپذيری، نگرشهای انحرافی خود نسبت به قرآن را اصلاح کند. او بايد از گناهان دوری گزيده و با توبه و تقوا، نفس خود را تطهير کرده و از خداوند، توفيق انس با قرآن را طلب کند.
جامعه نيز بايد با توليد محتوای مناسب و ارائه مؤثر آن، انسان را از کودکی با قرآن همراه کند يعنی از مهد کودک و مدرسه گرفته تا دانشگاه، شهر و محيط زندگی، انسان بايد با قرآن روبهرو و در تعامل باشد. همچنين بهرهگيری از امکانات رسانهای مانند تلويزيون و شبکههای اجتماعی جهت تبليغ و ترويج انس با قرآن میتواند جامعه را به تدريج با کلام الهی همنشين کرده و تفکر و شيوه زندگی او را اصلاح و متعالی کند.
اهل بيت(ع) نیز راهکارهايی را برای زدودن اين مهجوريت سفارش کردهاند. در زمينههای اعتقادی، معرفتافزايی، شناخت اهداف دشمنان و پاسخ به شبهات و در زمينههای اخلاقی و رفتاری، شناخت و اعتقاد به آثار مثبت عملی انس و عمل به قرآن و توجه به آثار مخرب مهجوريت قرآن کريم تأکيد کردهاند.
به نظر میرسد با توجه به اینکه در ایران اسلامی، حکومت و نظام اسلامی حاکمیت داشته و مردم مسلمان و عمدتا شیعه و همه متنسک به قرآن کریم میباشند، شایسته نیست که ظاهر فرهنگ و رفتار انسانها قرآنی نباشد و اگر یک مسافر و گردشگر خارجی در خیابانهای ایران قدم بزند هیچ اثری از قرآن کریم که کتاب آسمانی و هدایتگر بشریت است در ظاهر جامعه و فرهنگ عمومی نمیبیند.
در جایجای رفتار و ظاهر زندگی آحاد جامعه از ریز رفتارهای مناسکی از قبیل گرفتن قرآن بر بالای سر مسافر، قرار دادن قرآن در سفره عقد و... گرفته تا سیما و منظر شهری، آیینها و رسوم سنتی و عرفی، سیستمهای آموزشی و ترویجی، مراکز علمی و پژوهشی و ابتنای علمی و فکری جریانهای سیاسی، اخلاقی و اجتماعی و... باید قرآن دیده شود، شنیده شود، خوانده شود، فهم شود، تدبر شود، ترویج شود، توسعه یابد و در رفتار و متن زندگی تجلی یابد.
مژگان فرهنگیان
انتهای پیام