حجتالاسلام والمسلمین عیسی عیسیزاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن کریم در دومین یادداشتی که همزمان با ایام ماه مبارک رمضان در اختیار خبرگزاری ایکنا از قم قرار داده است، نوشت: از موضوعات مهم و ریشهای انس با قرآن، شناخت دقیق جایگاه قرآن است. در درسنامه شماره دوم تلاش شده است تا توصیههایی که درباره عظمت قرآن از اهل بیت(ع) وارد شده است بیان شود.
شناخت قرآن برای هر فرد عالم بهعنوان یک فرد عالم و برای یک فرد مؤمن امری ضروری و واجب است، اما برای یک عالم انسانشناس و جامعهشناس، شناخت قرآن از آن جهت ضروری است که این کتاب در تکوین سرنوشت جوامع اسلامی و بلکه در تکوین سرنوشت بشریت مؤثر بوده است.
بیشتر بخوانید:
نگاهی به تاریخ، این نکته را روشن میکند که عملا هیچ کتابی به اندازه قرآن در جوامع بشری مورد توجه و اثرگذار نبوده است و به همین جهت است که قرآن خود به خود وارد حوزه جامعهشناسی میشود و جزء موضوعات مورد بررسی این علم قرار میگیرد. اما، ضروری بودن شناخت قرآن برای یک مؤمن مسلمان از آن جهت است که منبع اصلی و اساسی دین، ایمان و اندیشه یک مسلمان و آنچه که به زندگی او حرارت، معنی، روح و حرمت میدهد قرآن است.
قرآن مثل بعضی کتابهای مذهبی نیست که یک سلسه مسائل رمزآسا در مورد خدا، خلقت و تکوین مطرح کرده باشد و حداکثر سلسله اندرزهای ساده اخلاقی هم ضمیمه کرده باشد و بس، بهطوری که مؤمنان ناچار باشند دستورها و اندیشهها را از منابع دیگر اخذ کنند.
قرآن اصول، اعتقادات، افکار و اندیشههایی را که برای یک انسان به عنوان یک موجود با ایمان و صاحب عقیده لازم و ضروری است بیان کرده، همچنین اصول تربیتی، اخلاقی، نظامات اجتماعی و خانوادگی را بیان کرده است و تنها و تنها توضیح، تفسیر، تشریح و احیانا تطبیق اصول بر فروع را برعهده سنت و یا برعهده اجتهاد گذاشته است. (مرتضی مطهری، مجموعه آثار ج241، ص 24و25)
شناخت دقیق و عمیق به جایگاه و عظمت قرآن از عوامل مهمی است که در شیوه تعامل و ارتقای انس به قرآن و عمل به آموزههای آن نقش تعیینکنندهای دارد زیرا معرفت بیشتر به ارزش هر چیزی سبب قدرشناسی بیشتر آن میشود. بدون تردید بهترین راه دستیابی به چنین شناختی، مراجعه به خود قرآن و پس از او، پيامبر خدا(ص) و اهل بيت(ع) آن بزرگوار است زيرا شناخت آنان براساس حدس و گمان نيست؛ بلكه بر پايه وحى و الهام الهى است. بنابراين، آنچه قرآن در توصيف خود بيان كرده و آنچه پيامبر(ص) و اهل بيت(ع) در تعريف اين كتاب آسمانى فرمودهاند، بهترين و متقنترين سند قرآنشناسى است. از همین رو در این یادداشت تلاش شده است مهمترین ویژگیهای قرآن از منظر خود قرآن، رسول خدا(ص) و نیز اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار گیرد.
قرآن چراغ فروزان، استوارترین نسخه هدایتکننده به زندگی پاک و نورانی و نجاتدهنده از ظلمات و تاریکی است و به فرموده رسول خدا(ص) تمسک به آن و به اهل بیت(ع) سبب نجات ابدی از تمام گمراهی میباشد. رسول گرامی اسلام(ص) در عظمت قرآن فرموده است: «إِنِّي قَدْ تَرَكْتُ فِيكُمْ أَمْرَيْنِ لَنْ تَضِلُّوا مَا تَمَسَّكْتُمْ بِهِمَا كِتَابَ اللَّهِ وَ أَهْلَ بَيْتِي» (سليم بن قيس الهلالي، كتاب سليم بن قيس، ج2 ،ص613) و اين قرآن، سفره مهمانى خداست. پس تا مىتوانيد، از سفره مهمانى او، فرا گيريد.
همچنین پیامبر اکرم(ص) فرمود: «هر گاه فتنهها همچون پارههاى شب تار، شما را فرو پوشاند، به قرآن روى آوريد؛ زيرا قرآن، ميانجى است كه ميانجيگرىاش پذيرفته است و شكايتكنندهاى است كه ادعايش تأييد مىشود.» و آن حضرت در سخنی دیگر فرمود: «برای آن ظاهری و باطنی است، پس ظاهرش حکم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش جلوه و زیبایی دارد و باطنی ژرف و عمیق است، ستارگانی دارد و ستارگانش هم ستارگانی دارد.» (محمد بن علی بن بابویه، ثوابالاعمال، ج1 ص102)
«قرآن مايه توانگری است كه جز در آن توانگری يافت نشود و هيچ فقری نيز پس از آن نيست.»(محمد بن علی بن بابویه، ثوابالاعمال، ج1 ص102)، «اگر آدمى مالک سراسر دنیا باشد، هر آینه قرآن بر هر چه دارد برتر است.» (محمد بن علی بن بابویه، ثوابالاعمال، ج1 ص102)
«قرآن راهنمای از هر گمراهی و ضلالت است و بینایی از هر کوری است و رهایی از افتادن در لغزشهاست و نوری در هر تاریکی و در حوادث روزگار و بدعتها است و نگهدارنده از افتادن در هلاکت است و هدایت و صلاحی در هر گمراهی و بیانکننده هر فتنه و رساننده انسان از پستیهای دنیا به آخرت و در آن کمال دین شماست. کسی از قرآن منحرف نشد، مگر آنکه به سوی آتش رفت.» (محمد بن یعقوب کلینی،الکافی، ج 2ص600)
در کلام امیر مؤمنان(ع) در بیان جایگاه قرآن آمده است: «خدای سبحان كتابی آسمانی بر پيامبر اكرم(ص) فرو فرستاد و آن نوری است كه خاموشی ندارد و چراغی است كه روشنايی آن زوالناپذير است و دريايی ژرف است كه به چنگ آدمی (بشر عادی) نمیافتد و راهی است كه در آن گمراهی نيست و شعاعی است كه روشنی آن تيرگی نگيرد. خداوند آن را فرو نشاننده تشنگی علمی دانشمندان و خرمی دلهای فقيهان و راه روشن سالكان صالح قرار داد. قرآن كريم دارويی است كه پس از آن، بيماری نمیماند و نوری است كه هيچگونه تيرگی در آن نيست و ريسمانی است كه دستگيره آن مطمئن و پناهگاهی است كه قله بلند آن مانع دشمن است.» (نهجالبلاغه خطبه 198، بند 25)؛ علم گذشته و آینده در قرآن است و درمان درد شما و راه نظم و سامان امورتان در قرآن است.» (نهجالبلاغه، خطبه 157)
در سخنان حضرت فاطمه(س) در توصیف قرآن آمده است که خداوند، در ميان انسانها عهدى دارد كه آن را برايشان فرستاده است، و يادگارى دارد كه آن را جانشين خود در بين انسانها قرار داده است، كتاب خدا كه مايههاى بينش آن، روشن است و آياتى كه درونهايش آشكار است و برهانى كه ظواهرش نمودار است. گوش دادن به آن، مردمان را پايدار مىسازد و پيروانش را به سوى بهشت رضوان (خشنودى الهى)، رهبرى مىكند و دنبالکنندگانش را به راه نجات مىكشاند. در آن، حجتهاى نورانى خدا، حرامهاى تعيين شدهاش، فضائل برگزيدهاش، جملههاى بسندهاش، رخصتهاى بخشيده شدهاش، قوانين نوشته شدهاش و دلايل گذشتهاش (معجزات پيامبران پيشين)، همگى بيان شده است. (محمد بن علی بن بابویه، علل الشرائع، ص 248، ح 2)
قرآن مجيد بىآنكه گذشت زمان، چيزى از او بكاهد و يا مرور ايام او را از پاى در آورد، و بىآنكه موجهاى تغيير و تبديل، لفظ و معناى آنرا آشفته کند، همواره پاسخگوى نياز انسانها در همه ادوار تاريخ بوده است. اين وحینامه الهى، با همان الفاظ ثابت كه از روز نخست به ميان آورد و با همان ادبيات كهن و مرسوم، هميشه صدرنشين هر محفلى است كه در آن نكتهاى تازه گفته مىشود و يا دانش نو پرده از رخسار برمىدارد. آيا اعجازى از اين فراتر به وهم و فهم آدمى مىگنجد كه كتابى كهن، چنين تازه و شاداب، همه رهاوردهاى علمى، عقلى، شهودى و تجربى بشر را پذيرا است و همه آنها را تواند كه در دامان خود پرورد. (هاشمی رفسنجانی و محققان پژوهشکده فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج1، ص48)
بهره جستن از چنین کتاب هدایتگری مشروط به آن است که تعامل صحیح و سازندهای با این نسخه وحیانی بر اساس توصیههای خودش و مفسران واقعی آن، یعنی رسول خدا(ص) و اهل بیت(ع) صورت پذیرد. در اهمیت چگونگی رفتار و تعامل با قرآن همین بس که رسول خدا(ص) در این باره فرمودند: «من اولین شخصی هستم، که روز قیامت بر خداوند وارد میشوم و بعد از من، قرآن و اهل بیت من (ع) و امتم وارد میشوند، از امتم سؤال میکنم که با کتاب خدا و اهل بیت من چه کردید؟» (محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج2، ص600)
براساس این فرموده رسول خدا(ص) همه مسلمانان در قیامت باید به این پرسش پیامبر اکرم(ص) پاسخ دهند که در دنیا در تعامل با قرآن چه رفتاری داشتند؟ و آیا حق قرآن رعایت شده است؟ در پژوهش پیش رو تلاش خواهد شد تا با بهرهگیری از آموزههای قرآن و اهل بیت(ع) پس از تبیین جایگاه قرآن ، شیوه تعامل با آن مورد بررسی قرار گیرد.
پروفسور نوویکوف، استاد ریاضی روسیتبار
این استاد برجسته ریاضیات جهان که در سال های 2002 تا 2005 فعالترین استاد جهان در رشته ریاضی شناخته شده است، علت مسلمان شدن خود را معجزه قرآن دانست و گفت: مدتها در حل یک مسئله مهم ریاضی ناتوان شده بودم که عصری در عالم خواب و بیداری، مردی با لباس عرب و چهرهای گندمگون، به خوابم آمد و به من گفت: «حل مسئله تو در قرآن است. سه روز آن را در سینه بگیر تا مسئلهات حل شود.»، من نیز چنین کردم و بعد از سه روز، جواب را یافتم. پس از این اتفاق، دو سال درباره قرآن و دین اسلام تحقیق و مطالعه کردم و نتیجه گرفتم شاید منظور آن شخص، گرفتن معارف قرآن در سینه بوده است، نه جلد آن. فهمیدم قرآنی که با گرفتن جلد آن در سینه، این اتفاقات میافتد، اگر معارف آن را در سینه بگیریم، اتفاقات بزرگی خواهد افتاد و قرآن میتواند منشأ بسیاری از اتفاقات بزرگ و سرنوشتسازی باشد که سعادت و رستگاری بشر را تضمین میکند؛ به همین دلیل، تصمیم گرفتم مسلمان شوم. حاضرم با تمام قوا، همه تکالیف اسلام را بهطور کامل انجام دهم. چون قرآن حق است، همه تکالیفی هم که برگرفته از قرآن باشند نیز حتماً حق است.
شایان ذکر است این پروفسور بزرگ جهان، هماکنون 47 سال دارد و تاکنون به هیچ مذهبی اعتقاد نداشته و لاییک بوده است؛ ولی اکنون مذهب تشیع را پذیرفته و اسم جعفر را برگزیده است. پروفسور نوویکوف، هماکنون پروفسور جعفر نام دارد. (اعجاز قرآن و مسلمان شدن پرفسور نوویکوف، مجله امان، مهر و آبان 1386، شماره 7، ص 40)
پروفسور کیت. ال. مور
معجزات پیامبران گذشته را مردم معاصر وی میدیدند و پس از مدتی خداوند، پیامبری دیگر با دین جدید و معجزهای جدید میفرستاد. اما حضرت محمد(ص) پیامبری است خاتم تا به روز قیامت، از این رو معجزه وی را معجزهای باقی قرار داد. برخی اندیشمندان حقانیت اسلام را با تحقیقات خود دریافتند و نهایتا مسلمان شدند.
در این مجال با پروفسور «کیت. ال. مور» جنین شناسی که پی به اعجاز علمی جنینشناسی قرآن برده و مسلمان شده آشنا میشویم. ایشان با متد و روش خاصی که دارند چیزهای بسیار جالبی از آیات قرآن کشف کردهاند که ما به آن توجه نکرده بودیم.
چند سال پیش عدهای از اساتید دانشگاه جده آیات قرآنی مربوط به جنینشناسی را جمعآوری کردند اما با خود گفتند که آیا گفتههای قرآن در این باره منطبق با واقع است؟ یکی از آنان اظهار داشت براساس فرموده قرآن: «لَو کَانَ مِنْ عِند غَیر اللهِ لَوَجدوا فیه اِختلافاً کثیراً: اگر این قرآن از جانب غیر خدا بود در آن اختلاف بسیار (با واقع) مییافتند» اما جهان جنین همانطور که از نامش پیداست، جهانی پوشیده و ناپیداست، چگونه میتوان آیات جنینشناسی را با واقعیات مورد بررسی قرار داد؟
بنا به توصیه قرآن: فاسئلوا أهل الذکر ان کنتم لا تعلمون. (از آنان که میدانند بپرسید)، آنها از یکی از متخصصان جهانی در جنینشناسی به نام «کیت مور»، استاد دانشگاه تورنتو کانادا و صاحب تألیفات متعدد در این باره دعوت کردند و به او گفتند: این تمامی آیاتی است که قرآن، کتاب آسمانی ما، در مورد رشته شما بیان داشته است. از شما میخواهیم که آنها را با واقعیات جنینشناسی (که از راه میکروسکوپ) بهدست آمده و سایر تجربیات و آزمایشها را مورد بررسی قرار دهید و به ما بگویید که این آیات تا چه اندازه با واقعیتهای جنینشناسی منطبق است.
کیت مور ابتدا با بهت و حیرت گفت: چگونه ممکن است محمد(ص) ۱۴۰۰ سال قبل، جنین و مراحل آن را توصیف کند؛ کاری که دانشمندان تا سی سال قبل نتوانستهاند؟ اما پس از بررسی آیات، حیرتش تبدیل به شگفتی و تحسین گشت و آن قدر تحت تأثیر آیات جنینشناسی قرآن قرار گرفت که تصمیم گرفت کتاب جنین شناسی خود را با آیات قرآن و احادیث نبوی تکمیل کند.
وی در چاپ بعدی کتابش به نام «قبل از آنکه ما زاده شویم» در بخش مربوط به تاریخچه جنینشناسی، موادی را افزود که در چاپ اول نبود؛ زیرا آنچه او در قرآن یافت، جلوتر از زمان آن بود.
دکتر کیت. ال. مور یافتههای خود را از قرآن که همگی مطابق با واقع و آزمایشهای علمی بود و یا برایش تازگی داشت به کتابش «انسان رشدکننده» افزود و چاپ دوم آن را به نام Keithe Moore “، The Deveioping Human” و چاپ سوم آن را با مقدمهای از یکی از علمای اسلام به نام شیخ عبدالمجید الزندانی، منتشر کرد.
و آنگاه تحت عنوان: «الانسان النامی مع زیادات اسلامیه» به زبان عربی ترجمه و چاپ شد. انتشار این کتاب جهان، پزشکی را شگفتزده کرد، بهطوری که برای توضیحات بیشتر، او را سه بار به مصاحبه تلویزیونی فرا خواندند.
دکتر گری میلر جریان دیدار و گفتوگوی تلویزیونیاش با دکتر کیدمور را چنین گزارش میدهد: «من از دیدار و گفتوگو با دکتر کیت مور در یک برنامه تلویزیونی بسیار لذت بردم، او که یافتههایش را با اسلاید نمایش میداد، یادآور شد که برخی از چیزهایی که قرآن راجع به رشد جنین انسان بیان کرده، تا 30 سال پیش ناشناخته بود بهویژه توصیف قرآن از جنین به علقه (زالو و شبه لخته خون)، برای او جدید بود اما وقتی او آن را بررسی کرد، دریافت که این مطلب درست است و آن را به کتابش افزود. او میگفت: «من قبل از این هرگز به این نکته فکر نکرده بودم.»
او به بخش جانورشناسی رفت و به مطالعه و بررسی زالو پرداخت. وقتی فهمید که زالو دقیقاً شبیه جنین است، تصمیم گرفت دو تصویر از آنها را در کتابش درج کند.
دکتر گری میلر میافزاید: اگرچه مثال فوق از اطلاعات تحقیقاتی انسان که در قرآن آمده مربوط به یک غیرمسلمان است، اما به همان اندازه معتبر است، چراکه این شخص (دکتر کیت مور) از کسانی است که در جنینشناسی خبره و صاحب نظرند.
در سال ۱۹۸۲ کتاب کیت مور که با معارف جدید از قرآن تجدید چاپ شده بود، جایزه بهترین کتاب پزشکی را دریافت کرد. این کتاب به هشت زبان ترجمه و به عنوان کتاب درسی جنینشناسی مورد استفاده قرار گرفت. دکتر مور در هشتمین کنفرانس پزشکی (۱۹۸۱) عربستان اظهار کرد: «جای بسی خوشحالی است که بتوانم سهمی در روشن ساختن آیات قرآن در مورد تکامل انسان داشته باشم. برای من کاملاً روشن است که این گفتهها از جانب خداوند برای حضرت محمد(ص) فرستاده شده است. زیرا تقریباً تمامی این علوم تا قرنها بعد کشف نشده بود و برای من قطعی است که حضرت محمد(ص) حتماً پیامبر خداست.»
پروفسور کیت مور مطالبی را که از قرآن و حدیث نبوی فرا گرفته بود به کتاب خود افزود و با آنها کتاب خود را تکمیل کرد و آن گاه از یکی از علمای حوزه و دانشگاه یمن به نام عبدالمجید الزندانی خواست که مقدمهای بر کتابش بنویسد و چاپ سوم کتابش را با این اضافات اسلامی به انگلیسی و عربی چاپ کرد، و مایه شگفتی دانشمندان اروپا شد و در سال ۱۹۸۲ جایزه بهترین کتاب پزشکی را به خود اختصاص داد.
رئیس پیشین انجمن کالبدشناسی کانادا و نیز رئیس آناتومی بالینی آمریکا که از طرف انجمن آناتومی کانادا مفتخر به دریافت جایزه معتبر j.C.B. شد و نیز در سال ۱۹۹۴ از طرف انجمن آناتومی بالینی به عضویت افتخاری درآمد. وی میگوید: «من بسیار شگفتزده شدم هنگامی که به صحت اظهارات پزشکی قرآن پی بردم که در قرآن (هفتم میلادی) مطرح کرده یعنی زمانی که هنوز علم جنینشناسی بهوجود نیامده بود.
وی در ادامه گفت: من از گذشته با عظمت علمی مسلمانان در قرن دهم میلادی مطلع بودم و میدانستم که خدمات ارزندهای به علم پزشکی نمودهاند ولی مطلب زیادی در مورد حقایق دینی و نیز ایدههای علمی ـ پزشکی موجود در قرآن و احادیث نبوی نمیدانستم.»
دکتر مور در کنفرانس قاهره در مقاله ی تحقیقی که ارایه داد اظهار کرد: «مشخص نمودن صحت آیات قرآن کریم در ارتباط با رشد انسان بسیار برای من مسرتبخش بوده است. به وضوح برای من مشخص شده است که چنین اظهار نظرهایی باید از طرف خدای متعال باشد؛ زیرا قسمت اعظم این سخنان تا قرنها بعد مکشوف نشده و باقی ماند و این نظر ثابت مینماید که محمد(ص) فرستاده خداوند است.»
مراحل رشد جنین انسان پیچیده است و رشد آن در برگیرنده نوعی فرآیند دایمی تغییر که میتوان از مفاهیم و اصطلاحات ساده موجود در قرآن کریم و احادیث، در یک سیستم طبقهبندی شده منظم استفاده کرد. این سیستم پیشنهادی بسیار ساده و جامع است و با علم جدید جنینشناسی بسیار هماهنگ میباشد. بررسیها و مطالعات متراکم در چهار ساله گذشته در مورد قرآن و احادیث اسلامی یک سیستم طبقهبندی شده منظمی را نشان داده است که نمیتواند برگرفته شده از علم و دانش تجربی باشند.»
کشفیات کیت. ال. مور از قرآن و حدیث و تکمیل کردن کتابش با آن و تشرفش به اسلام، موجب شد که چندین پروفسور جنینشناس و غیره به قرآن روی آورند و مسلمان شوند و در سمینارهای بعدی قرآن و علم شرکت کنند. (رهیافتگان، پایگاه جامع مبلغین تازه مسلمانان)
موريس بوكای
پروفسور موريس بوكای متولد سال 1920ميلادی است، وی از پدر و مادری فرانسوی متولد شد و خود مانند آنان متدين به دين مسيحيت بود، وی در رشته پزشكی ادامه تحصيل داد و پس از پايان تحصيل بهعنوان رئيس كلينيک جراحی دانشگاه پاريس انتخاب شد.
با ديدن آيات اعجاز آميز قرآن مسلمان شد و چند سال به تحقيق درباره ارتباط ميان مفاهيم متون مقدس و دستاوردهای تكنولوژی جديد پرداخت و كتابی بهنام «تورات، انجيل، قرآن و علم» تأليف كرد.
موريس بوكای پس از 10 سال مطالعه در قرآن در سال 1976 خطاب به مجمع پزشكی فرانسه اظهار کرد: در قرآن موضوعات علمی در ارتباط با توليد مثل و فيزيولوژی وجود دارد كه كاملاً با دستاوردهای كنونی علم مطابقت دارند.
علم از اصول قرآنی است و بايد اعتراف كنيم كه اين مسائل پيچيده علمی كه پس از 1400 سال علم به تازگی به حقيقت آنها پی برده است، نمیتواند توسط يک شخص امی (و درس ناخوانده) مطرح شده باشد و تنها بايد اعتراف كرد كه آن حضرت به منبع ما فوق بشری در آن روزگار متصل بوده است. اين غير ممكن است كه يک شخص درس نخوانده، كتابی را خلق كند كه از لحاظ ادبی سرآمد كتب ديگر ادبای عرب باشد و از لحاظ علمی هنوز پس از چهارده قرن منبع زايش علوم جديد باشد.
باستانشناسان خط سير حضرت موسی(ع) از مصر به خليج عقبه و تا نزديکی عربستان را مطالعه کردند در بالای خليج عقبه يک برآمدگی پل مانندی است که آب کم عمقی دارد و وقتی با دوربينهای عکاسی عکسبرداری کردند، چرخهای ارابه جنگی و همچنين استخوانهای انسان و اسبهايی کشف شد که مربوط به فرعون و لشکريان او بود. جسد جمعی از فرعونيان نيز كشف شده بود كه طبق تحقيقات يكی از آنها كه از همه هم شادابتر بود متعلق به فرعون زمان حضرت موسی(ع) بود.
پس از اين ماجرا موضوع فرعون جان تازهای گرفته بود و مدت زيادی ذهن باستانشناسان را به خود مشغول كرده بود تا اينكه صد سال بعد دوباره باستانشناسان را برآن داشت تا در اين زمينه به تحقيق جديدی بپردازند. در اين زمان جسد فرعون دچار آسيبهايی شده بود و فرانسويان از مصر خواستند که موميايی جسد فرعون را ترميم کنند و از سويی فرانسه که بهترين دانشمندان باستانشناس دارد، اظهار مسرت کردند که اين جسد را بياورند در پاريس و آنجا روی آن کاوش کنند تا ببينند اين که ادعا شده اين جسد، جسد فرعون زمان موسی(ع) است آيا درست است يا نه، ثانيا آن را ترميم کنند تا از بين نرود.
دو دسته از دانشمندان شروع به کاوش روی اين جسد کردند، يک دسته باستان شناسان و دسته ديگر پزشکان قانونی بودند که برای بررسی چگونگی مرگ فرعون کاوش علمی میکردند تحقيقات زيرنظر بزرگترين پزشک جراح فرانسوی به نام «موريس بوکای» صورت میگرفت.
هنگامی كه جسد فرعون به فرانسه منتقل شده بود و دكتر موريس بوكای بهعنوان رئيس گروه تحقيقات انتخاب شد وی تمام توجهش به اين بود که ببيند فرعون چگونه هلاک شده، يک قطعه کوچکی از جسد فرعون را جدا كرد و به لابراتوار برد و وقتی نگاه میکند میبينند آثار نمک دريا روی بدن فرعون ديده میشود و نتيجه میگيرد که به طور قطع اين جسد در دريا غرق شده و وقتی شادابی جسد را میبينند نتيجه میگيرند جسد خيلی در آب نمانده و بلافاصله از آب گرفته شده و آن را موميايی کردهاند. گروه تحقيق اين را به عنوان يک کشف بزرگ تلقی کردند. پس از اعلام اين خبر توسط گروه از آنان خواستند زياد به اين مسئله پرداخته نشود زيرا در قرآن اين موضوع مطرح شده و اگر مسلمانان از اين كشف علمی با خبر شوند به نفع خود از آن استفاده خواهمند كرد. اما موريس بوکای نپذيرفت و گفت اين محال است چون قرآن مربوط به 1400 سال پيش است و اين جسد 100 سال پيش در مصر کشف شده و اينکه فرعون در آب غرق شده فقط از طريق لابراتوار قابل اکتشاف است.
اين مسئله افکار دکتر بوکای را به خودش جلب کرد بود تا اين که پس از چندين ماه يک همايش پزشکی در عربستان برگزار شده و اتفاقا دکتر موريس بوکای هم به آن همايش دعوت شده بود و در اولين جلسه، اين کشف جديد خودش را اعلام کرد.
بعد اعلام اين خبر يک پزشک مسلمان دكتر بوكای را از واقعيت ماجرا آگاه كرد، او به موريس همان سخنی را گفت كه در پاريس او را از شنيدنش بر حضر داشته بودند.
اين چيزی را که شما اخيرا کشف کرديد 1400 سال پيش در قرآن به وضوح آمده است جالب اين که قرآن میفرمايد: «اليوم ننجيک ببدنک» (یونس:92) که اين «اليوم» نشان میدهد که جسد فرعون همان روزی که در آب غرق شده همان روز دوباره از آب گرفته شده و بدنش نجات پيدا کرده و خداوند خواسته اين جسد برای عبرت آيندگان باقی بماند و جالب است که تمام جسدهای فراعنه پژمرده شده ولی جسد فرعون زمان موسی(ع) بسيار شاداب و حتی موهای سرش کاملا پيداست.
موريس بوکايی سريعا اين مطلب را در قرآن و تورات و انجيل مقايسه میكند شايد طبق همان تهمت مسيحيان و اهالی غرب بتواند اثبات كند كه قرآن اين مطلب را از آن دو كتاب گرفته است اما اين دانشمند مسيحی فرانسوی مشاهده میکند که در تورات و انجيل همچنين چيزی مطرح نشده است، دکتر موريس بوکای در همان همايش مسلمان میشود، موريس بوکای، مسيحی به عربستان میآيد و وقتی برمیگردد مسلمان شده و دست به کاوش عميقی در سراسر آيات قرآن میزند و کتابی به نام «تورات، انجيل، قرآن و علم» که به زبانهای مختلف ترجمه میشود و اثر بسيار زيادی را در مسلمانان شدن ديگران میگذارد. (بانک اطلاعات نشريات کشور، گفتاری از آيتالله عبدالکريم بیآزار شيرازی)
انتهای پیام