آسیبهای اجتماعی و خانوادگی همواره دغدغه پژوهشگران علوم اجتماعی و روانشناسی بوده و تحلیلهای مختلفی در ریشهیابی و درمان آن ارائه دادهاند. در کتاب «تحریف تا تعریف سبک زندگی» آسیبهای اجتماعی براساس ریشهیابی آنها دستهبندی شده و ریشه برخی از آنها در بعد فردی «تنهایی» دانسته شد. بخشی از این آسیبها که بیشتر در حوزه خانواده بروز مییابند به «فرار از مسئولیت» بر میگردند. حجتالاسلام عباسیاصل مؤلف «تحریف تا تعریف سبک زندگی» در این باره نوشته است:
جامعه بشری به صورت عمومی و جامعه ایرانی به صورت خاص درگیر آسیبهایی اعم از ارتباط نامشروع، تأخیر در ازدواج، همسر ستیزی، همسرگریزی، عدم فرزندآوری، طلاق، طلاق عاطفی، مهدکودکها، خانههای سالمندان (آسیب پنداشتن خانههای سالمندان و مهدکودکها و سایر موارد به منظور تعطیل کردن آنها نیست بلکه منظور تعدیل کردن آنها است. تا بتوان ضمن مصونیت از آسیبهای قطعی آنها از مزایای آنها نیز به بهترین شکل بهرهبرداری کرد. وجود مهد کودکها و خانههای سالمندان در یک جامعه نیاز است، چراکه موارد خاص و یا اهداف خاص وجود دارد که اینگونه حفظ و تأمین میشود) و ... شدهاند. هر کدام از این آسیبها، ضربه مهلک به زندگی و رضایت مطلوب از زندگی میزند و زمانی که ریشه آسیبها شناخته و تحلیل نشود، مقابله با آنها امکانپذیر نیست و متأسفانه در جامعه ظاهراً رصد این مشکلات و برنامهریزی برای درمان آنها متولی خاصی ندارد.
بررسی قدر مشترک اینگونه آسیبها یعنی روابط نامشروع، همسرستیزی، همسرگریزی و ... نشان میدهد که ریشه اصلی این آسیبها «فرار از مسئولیت» است. انسانها دارای نیازهای غریزی و روحی بسیاری هستند که از دیرباز تاکنون برای برطرف کردن آنها به هم وابستگیهایی را ایجاد کردند، به این معنی که انسانها برای ارضای نیازهای روحی و جسمی خود لازم بوده نیازهای انسانهای دیگری را هم برطرف کنند. این به هم وابستگیها را خداوند در شیوه خلقت انسانها قرار داده و در دستورات دینی و اخلاقی به آن امر نموده است. برای مثال یکی از مهمترین و هم وابستگیها، نهاد خانواده است. انسانها برای شکوفا کردن استعدادهای جسمی و روحی و همچنین تامین نیازهای روحی و جسمی خود باید به تشکیل خانواده اقدام کنند. خداوند این امر را به صورت تکوینی در ساختار جسمی و روحی آنها قرار داده و به صورت تشریعی در دین نیز به آن تاکید کرده است. اینگونه زن و مرد در کنار یکدیگر قرار میگیرند و در هر جای جهان، در یک آیین مقدس به عقد یکدیگر در آمده و به زندگی ادامه میدهند و ضمن پذیرفتن مسئولیت همسر و والدین شدن، نیازهای روحی، جسمی، غریزی و فطری خود را هم تأمین میکنند. به این ترتیب نسلها ادامه یافته و جامعهها تشکیل میشوند؛ اما انسان امروز به علت خروج از ریل اصلی و صحیح، رویکرد خود را با میل و سلیقه شخصی البته با محوریت رفاهطلبی تغییر داده است به صورتی که به دنبال «تأمین نیازهای» خود بدون «تقبل مسئولیت» است و فکر میکند که اینگونه می تواند زندگی سراسر لذت و رفاهی را برای خود رقم بزند.
بیان شد که قدر مشترک این آسیبها، فرار از مسئولیت است. تا این ویژگی رفع نشود احتمال دفع این آسیبها قابل تصور نیست.
برای ترویج مسئولیتپذیری دو اقدام زیر میتواند راهگشا باشد:
متأسفانه روند تربیت فرزند در شرایط فعلی مبتنی بر این است که پدر و مادر تمام سختیهای اقتصادی را به جان میخرند تا فرزند احساس کمبود یا سختی نکند. خروجی این نوع تربیت فرزندان مسئولیتپذیر نخواهد بود. در این نوع تربیت، فرمول «تأمین نیاز» بدون «تقبل مسئولیت» زیر زبان فرزندان مزه میکند و در صورتی که در مقطعی از زندگی، تامین نیاز در گرو تقبل مسئولیت باشد، یا زندگی را همراه با سختی میدانند و یا از تقبل مسئولیت فرار کرده و نیازهای خود را به گونه دیگر تأمین میکنند.
بنابراین به نظر میرسد تقسیم مسئولیت متناسب با شرایط اقتصادی و فرهنگی خانواده یک ضرورت تربیتی است و فرزندان یاد بگیرند هر مقدار که مسئولیت بپذیرند میتوانند از زندگی لذت ببرند.
کودکی که در خانه وظیفهای نسبت به تمیز کردن اتاق، مرتب کردن آن، یا تنظیم وقت خود با زمان غذا خوردن خانواده ندارد، همیشه اتاق خود را تمیز و لباسها را مرتب و غذا را آماده میبیند و بی آنکه زحمتی کشیده باشد، کارهایش را روبه راه میبیند، این ویژگی در او نهادینه میشود و آستانه مقاومت او در برابر سختیها به شدت کاهش مییابد. قدرت مدیریت شرایط سخت را از دست میدهد، سازگاری با محیط برای او مشکل میشود و همیشه نسبت به شرایط ناراضی و معترض است. اما در صورتی که از کودکی تقسیم کار متعادل و متناسب با شرایط انجام گیرد و سختی مسئولیت را بچشد به تبع مسئولیتپذیر شده و آمادگی بیشتری برای تشکیل خانواده، مدیریت خانواده و عبور از بحرانها در آینده دارد.
آنچه که باید در کارگاه زندگی به خودمان و فرزندانمان اثبات شود، این است که نیازهایی که با روحیه مسئولیتپذیری تأمین میشوند، هرچند که سختی دارند اما دارای دو فایده مهم دنیایی نیز هستند: یک. از لحاظ روحی سبب لذت پایدار میشود و نشاط و رضایت در زندگی را به دنبال دارد. دو. سبب انجام اصولی کار میشود و آسیبپذیری در مسائل مالی و جسمی را کاهش میدهد.
این دو فایده به دست آمده با پذیرش مسئولیت، هیچ گاه قابل مقایسه با تامین نیازهای کاذب و در حال فرار از مسئولیت نیست. برای مثال شما داری پدر و مادر پیر هستند که نیاز به نگهداری دارند؛ دو راه پیش پای شما است، یا خود، همسر و فرزندانتان مسئولیتشان را به عهده بگیرید یا با یک موسسه نگهداری از سالمندان قرارداد ببندید تا آنها این اقدام را انجام دهند. امکان دارد شما و موسسه برای نگهداری از والدین تان یک اقدام انجام دهید و چه بسا مؤسسه بهتر انجام دهد، اما کاری که توسط شما صورت میگیرد از لحاظ روحی برای والدین بسیار لذت بخشتر است و آنها را خوشحالتر میکند. همچنین برای شما هم لذت بخش است و وجدان شما آرامتر خواهد بود، زیرا اقدام شما فطری، انسانی و اسلامیتر است و این باعث رضایت روحی شما میشود.
از جنبه دیگر، اقدامات شما بهتر از آب در میآیند، زیرا هدف شما تأمین درست نیازهای پدر و مادر است و دلسوزی شما نسبت به کمیت و کیفیت کار بهتر و بیشتر خواهد بود.
اگر نیازهای روحی و جسمی در قالب «تأمین نیاز» با «تقبل مسئولیت» همراه شوند، ضمن اینکه میتوانند نیازهای انسان را تأمین کنند، امنیت پایدار را چه از لحاظ معنوی و چه از لحاظ مادی ایجاد میکنند.
انتهای پیام