وحید خزایی، قاری جوانی است که شنیدن تلاوتی از عبدالباسط او را در کودکی به تلاوت حرفهای قرآن علاقهمند کرد؛ مانند خیلی از انسانهای دیگر که اگر عبدالباسط نبود، شاید نوای خوش قرآن به گوششان نمیرسید. او رفتهرفته از جلسات خانگی و سنتی قرآن به جلسات حرفهایتر راه یافت. مهمترین رویدادی که خزایی توانسته در آن به موفقیت برسد، دریافت رتبه نخست پنجمین دوره مسابقات بینالمللی قرآن دانشجویان مسلمان بود.
او اکنون در پی به دست آوردن موفقیت بیشتر در زمینههای مختلف است و میکوشد که با سبک خودش به تلاوت آیات قرآن بپردازد، چراکه معتقد است قاری باید پس از تقلید، ذوق هنریاش را به کار گیرد تا به سبک خاص خود برسد.
به منظور آشنایی بیشتر با این قاری جوان و حائز رتبه اول مسابقات بینالمللی قرآن دانشجویان مسلمان، که طی روزهای گذشته موفق به دریافت رتبه سوم مسابقات بینالمللی قرآن ترکیه نیز شده است، به گفتوگو پرداختیم که در ادامه مشروح آن را میخوانید؛
ایکنا- برای آغاز این گفتوگو خوب است که از سابقه فعالیتهای قرآنیتان بگویید. چطور وارد فضای تلاوت قرآن شدید و از چه زمانی به این هنر پرداختید؟
تلاوت قرآن را در 10سالگی با حضور در کلاسهای روخوانی و روانخوانی که دو روز در هفته در محله ما یعنی منطقه چهاردانگه اسلامشهر به صورت گردشی در خانهها تشکیل میشد، آغاز کردم. شوق و اشتیاق داشتم که حتماً در آنها شرکت کنم. شاید در ابتدا هم نیت من و برخی دیگر از دوستانم یاد گرفتن قرآن نبود و میرفتیم تا دور هم باشیم و به بگو و بخند بپردازیم. حتی گاهی اوقات ما را از جلسه بیرون میکردند، اما موجب نشد که ارتباط ما با این جلسات قطع شود.
در نهایت از آن جمع فقط من باقی ماندم و چون تشویق شدم توانستم خیلی زود آیتالکرسی را حفظ کنم و سپس قرآن را روان و بدون غلط میخواندم. پس از آن با قاریای آشنا شدم که در جلسات صوت و لحن شرکت میکرد. او وقتی علاقه من را به تلاوت دید، تلاوت سوره فجر مرحوم عبدالباسط را برایم پخش کرد؛ همان فرازهای معروف آیات پایانی سوره فجر. من هم استقبال کردم. سپس نوار کاست را گرفتم و به تقلید این تلاوت پرداختم.
از اینجا به بعد وارد کلاسهای تلاوت قرآن استاد محمد کاظمی شدم و استاد اول من شدند و هنوز استاد من محسوب میشوند. ما در یک محل سکونت داشتیم و همین امر سبب شد تا در جلساتشان در مسجد محل شرکت کنم. پس از اینکه سوره فجر مرحوم عبدالباسط را نزد ایشان ارائه کردم، مسیر حرفهای تلاوت به روی من باز شد. میتوانم بگویم که بخش مهمی از استعداد من از سوی استاد کاظمی و کسی که برای نخستینبار تلاوت سوره فجر عبدالباسط را برایم پخش کرد، کشف شد.
ایکنا- پس نمیتوانیم بگوییم در خانواده شما تلاوت قرآن محل توجه بود و شما هم قاری شدید. درست است؟
بله، اصلاً اینطور نبود که اعضای خانواده قاری قرآن باشند، اما توجه به موسیقی در خانواده ما وجود داشته و دارد؛ یعنی در خانواده ما افراد هوش موسیقایی خوبی دارند. پدر من صدای خوبی دارد و جوانتر که بود از او درخواست میکردند که بخواند و از طرفی برادر من هم در زمینه موسیقی فعالیت دارد. بنابراین، صدا سرمایهای است که به ارث بردهایم. من هم به سمت تلاوت قرآن آمدم که خانواده هم از این انتخاب بسیار راضی هستند.
ایکنا- با این اوصاف اگر استعداد شما از سوی کسی که تلاوت عبدالباسط را برایتان پخش کرد، کشف نمیشد، شاید هیچوقت به این سمت نمیآمدید. حال به نظر شما وضعیت کشف استعدادها در کشور ما چطور است؟ آیا راهکاری برای این مسئله دارید؟
در این زمینه راهکار مدونی وجود ندارد و اگر هم کاری انجام میشود به صورت شخصی است، یعنی یک شخص یا مجموعه بر اساس دانش و تجربه خودش به استعدادیابی میپردازد. اما اگر قرار است در این زمینه فعالیتی انجام شود، باید علمی باشد. یکی از مهمترین بسترها برای استعدادیابی نیز مدارس است که میتوان نوجوانهای با استعداد را شناسایی کرد.
البته اینطور نیست که همه استعدادها را به سمت تلاوت قرآن سوق دهیم، بلکه میتوان برای زمینههای مختلف نظیر مداحی و ... استعدادیابی انجام شود، اما مهم این است که استعداد کشف شود؛ چهاینکه استعدادهای خوبی هم داریم و مجموعهای باید وجود داشته باشد که این کار را انجام دهد. همچنین در زمینه قرآن باید از معلمان قرآنی استفاده شود، زیرا قاریان خوبی داریم که میتوان از آنها بهره برد.
ایکنا- در اینجا میخواهم میان خوانندگی در فرم آوازی با تلاوت قرآن مقایسهای داشته باشم. طبیعتاً در موسیقی تکلفهای تلاوت قرآن وجود ندارد؛ چراکه قاری در تلاوت با متن عربی مواجه است و باید تجوید و مسائلی از این دست را هم رعایت کند، اما در موسیقی چنین نیست. حال پرسش من این است که چرا شما تلاوت را انتخاب کردید؟ چهبسا میتوانستید وارد فضای موسیقی هم شوید.
پاسخم یک اعتقاد قلبی است نه شعار. در پیش گرفتن تلاوت قرآن را مدیون معنویت مادرم هستم. مادر من اهل معنویت و توسل به اهل بیت (ع) است و من هم در این فضا بزرگ شدهام و تصور میکنم این موضوع بسیار تأثیرگذار بوده است. همچنین باید به نقش پدرم اشاره کنم که یک عمر با زحمت نان حلال به ما دادند.
بنابر این این مسائل دخیل بوده تا به تلاوت قرآن روی بیاورم. در واقع میتوانم بگویم لطف خدا شامل حالم شده و شاید میتوانستم خواننده یا نوازنده یک ساز شوم، اما به سمت قرآن سوق یافتم؛ حتی برادر من که به موسیقی میپردازد، قاری است و دستی بر آتش دارد. پس از این انتخاب راضی هستم و هرچه دارم از قرآن است.
البته افراد بسیاری در ابتدا قاری بودند و بعد به سمت موسیقی گرایش پیدا کردند که من کار آنها را رد نمیکنم. به بیان دیگر نمیتوانم بگویم که کارشان خوب یا بد بوده است، زیرا خدا به قلب و نیت انسانها نظر میکند و اگر کسی در زمینه موسیقی هم میتواند اثرگذار باشد، کارش اشکالی ندارد. چهاینکه افراد بسیاری کارهای ارزشی را با مضمون ایران یا مناقب اهل بیت(ع) تولید میکنند که بسیار خوب است.
ایکنا- چهبسا ارزشی بودن هم صرفاً به این قبیل آثار خلاصه نشود، بلکه اگر کسی با ظرفیتهای خود در زمینه موسیقی به فرهنگ و ادبیات این کشور خدمت کند، کار ارزشمندی را انجام داده است. آیا به لحاظ فنی توصیه میکنید که قاریان برای ارتقای سطح تلاوت خود با موسیقی آشنا شوند؟
اگر قاریان موسیقی عربی را دنبال کنند؛ یعنی به صورت تئوری با ابعاد آن آشنا شوند برایشان کاربرد بیشتری دارد. هر چند آشنایی با موسیقی ایرانی هم میتواند مؤثر باشد؛ چه اینکه خود من هم در تلاوتهایم الهاماتی که از موسیقی ایرانی گرفتهام. البته شاید خیلیها با نظرم مخالف باشند و بگویند تلاوت باید در راستای تلاوتهای قدمای مصر باشد و اصالت خودش را حفظ کند، اما به نظر من قاری باید به نوآوری و خلاقیت هم بپردازد.
اگر قاری خلاقیتی نداشته باشد، تلاوتش یکسر تقلیدی خواهد بود و اگر به سبک مصطفی اسماعیل بخواند، همان تلاوتی میشود که مصطفی اجرا کرده است. قاریان مصری هم هر یک شخصیت حرفهای خودشان را داشتهاند و چنین نبوده که از یکدیگر تقلید کنند. البته شاید به دلیل ادب و احترام به یکدیگر گاهی اوقات تقلید هم کنند، اما هر یک از آنها سبک منحصربهفرد خودشان را دارند. در ایران قاری پس از اینکه به تجربه خوبی رسید و سطح تلاوتش پیشرفت کرد، باید بتواند خلاقیت به خرج بدهد؛ به نحوی که تلاوتش رنگ و بوی خاص همان فرد را بگیرد.
ایکنا- با وارد کردن گوشههای موسیقی ایرانی میتوان صاحب سبک شد؟
بله، لازمه این کار هوش بالای قاری است. از طرفی قاری باید به حدی رسیده باشد که جامعه قرآنی تلاوتش را بپذیرد یا در مسابقات رتبه خوبی را کسب کند. پس هر کسی نمیتواند دست به نوآوری بزند و باید تلاوت به درستی اجرا شود و قاری از چارچوب تلاوت خارج نشود.
ایکنا- پس با این اوصاف میتوان تا حدودی تلاوت را ایرانیزه کرد.
بله، هیچ اشکالی هم ندارد. البته شاید حرف من خیلی مورد پذیرش اساتید نباشد، اما اگر به صورت صحیح به این سمت برویم، اشکالی پیش نمیآید. در موسیقی ایرانی گوشههای زیبای بسیاری وجود دارد و میتوان اینها را وارد تلاوت کرد؛ مثلاً میتوان در مقام رَست، افشاری را وارد کرد.
ایکنا- شاید در این زمینه درگیر تابوها هستیم.
باید تابوها شکسته شود، چراکه هر کسی حالات و احساساتش متفاوت از دیگری است. پایه هنر نیز احساس است.
ایکنا- شما چطور برای تلاوت قرآن احساسات خودتان را تقویت میکنید؟
یکی از مسائل ذات هر فرد است، یعنی انسان باید از درون حس و حال خوبی داشته باشد. گاهی اوقات برخی قاریان را میبینیم که کوک میخوانند و حس و حال خیلی خوبی هم دارند که این حس خدادادی است. بخش دیگر این مسئله به تلاش فرد بازمیگردد و هر کسی به یک نحو حس و حالش را تقویت میکند؛ مثلاً یک نفر زیارت عاشورا میخواند و یک نفر کار دیگری میکند. تلاوت هم امری معنوی است و قاری باید با این معنویت عجین شود تا حس و حال خوبی پیدا کند و اثر فاخری را بیافریند.
ایکنا- به مقوله ذات انسان اشاره کردید. نسبت بین نبوغ و تلاش در قاری شدن را چطور ارزیابی میکنید؟ قاری شدن شما چقدر حاصل نبوغ و تلاشتان است؟
در اینکه من قاری شوم هفتاد درصد نبوغ، استعداد و ذوق خدادادی مؤثر بوده است. البته قاریانی با تلاش بسیار زیاد به نتیجه میرسند. اگر کسی نبوغ و استعداد ذاتی نداشته باشد، به نتیجه نمیرسد یا در مدت زمان طولانی به موفقیت دست پیدا میکند. بر این اساس ایدهآلترین حالت ممکن این است که فرد هم از هوش و نبوغ ذاتی برخوردار باشد و هم تلاش کند.
ایکنا- آیا با تلاش صرف و بدون استعداد هم کسی میتواند به موفقیت برسد؟
خیر، اگر هوش و استعداد موسیقایی کسی ضعیف باشد، نباید به خواندن روی آورد، چراکه سالها برای تلاوت وقت میگذارد، اما نمیتواند تلاوت خاصی را ارائه کند و جایگاه خاصی را به دست نخواهد آورد و همین امر موجب سرخوردگی فرد میشود.
ایکنا- به جلسات استاد کاظمی برگردیم. این جلسات چطور بود و چگونه ادامه یافت؟
روزهای بسیار خوبی را در این جلسه پشت سر گذاشتم. پایهگذار این جلسه نیز استاد شاهبداغی از قاریان اهل چهاردانگه بود که به دلیل برخی مشکلات نتوانست این جلسه را ادامه دهد و در نهایت اداره آن را به استاد کاظمی سپرد. من از سال 1381 با این جلسه آشنا شدم و اخیراً به دلیل نقل مکان استاد کاظمی، بنده جلسه را اداره میکنم.
تشویقهای استاد کاظمی و راهنماییهای ایشان سبب شد تا جدیتر تلاوت را دنبال کنم و به تقلید از تلاوتهای مختلف بپردازم. تمام عشق و علاقه من این بود که پنجشنبه برسد و در جلسه ایشان به تلاوت قرآن بپردازم. حتی در بسیاری از اوقات که خانواده به مهمانی و... میرفتند من جلسه قرآن را ترجیح میدادم. نمیدانم در مورد ذوق چه بگویم، اما قطعاً لطف خدا بوده است. از سال 1384 به بعد با جلسه قرآن استاد احمد ابوالقاسمی آشنا شدم و از سال 1387 به بعد در جلسات استاد سیدمحسن موسویبلده شرکت کردم.
ایکنا- آیا شما هم جلسه قرآن داشتهاید یا دارید؟
به صورت متفرقه یا خصوصی جلساتی داشتهام، اما به صورت منظم خیر. البته اخیراً جلسات روزهای پنجشنبه استاد کاظمی را اداره میکنم، چراکه ایشان امکان حضور در این جلسه را ندارند.
ایکنا- حالا که از جلسات قرآن صحبت شد، به نظر شما یک جلسه قرآن موفق باید چه مؤلفههایی داشته باشد؟
یکی از مسائل مهم این است که جلسه برای استاد حائز اهمیت باشد. همچنین استاد باید از توانمندی لازم برخوردار باشد. از طرفی امور خارج از جلسه قرآن باید از سوی متولیان جلسه اداره شود؛ مثلاً جلسه نیازمند امکاناتی نظیر سیستم صوتی، تهیه پذیرایی و... است و نباید این مسائل تمرکز استاد را به هم بزند.
ایکنا- اوضاع رسیدگی به قاریان در کشور ما چگونه است؟ آیا پیش آمده که به دلیل بیتوجهی دلسرد شده باشند؟
ایرادهایی که در زمینه بیتوجهی مسئولان مطرح میشود بیمورد است. مگر قرار است مسئولان چه کاری را انجام دهند؟ در برخی زمینهها مسئولان باید وظایف خود را انجام دهند، اما اگر قرار باشد قاری مدام به این فکر کند که فلان مسئول به او توجه میکند یا نه به نتیجه نمیرسد. اگر قاری باهوش باشد، باید روی خودش و پیشرفتش سرمایهگذاری کند؛ یعنی باید خودش را بزرگ کند تا دیگران دنبالهرو او شوند. کسی که خوب تلاش کند، در مجالس و مسابقات هم موفق خواهد بود. بنابر این باید خودمان را قوی کنیم و نباید خیلی اسیر مسائلی نظیر کسب رتبه، مسابقات و ... شویم.
اگر قرار باشد فقط به این مسائل فکر کنیم، زندگی ما چه میشود؟ آیا قرار نیست ما در تحصیلات، مسائل شغلی و ... موفق شویم؟ باید در همه عرصهها قوی شد و تلاوت قرآن را مد نظر قرار داد. افرادی هم در مسابقات موفق هستند و هم زندگی شخصی موفقی دارند و باید از آنان الگو گرفت. حال اگر کسی رتبهای کسب نکند، اتفاقی نمیافتد. ما قرار است قرآن بخوانیم که خواندهایم. مگر قرار است حتماً اتفاق خاصی بیفتد؟
ایکنا- چشمانداز شما چیست؟
یکی از اهدافم این است که بتوانم رتبههای بهتری را کسب کنم و به دنبال ارتقای سطح تلاوتم هم هستم؛ یعنی اگر این امر اتفاق بیفتد، دیگر مسائل به حاشیه میروند. همچنین در زمینه تحصیلی و شغلی هم برنامههایی برای آینده دارم، اما نکته مهم این است که حرکت رو به جلو داشته باشیم، زیرا نفس حرکت موجب بهتر شدن حال انسان میشود.
ایکنا- فکر میکنید حرکت جامعه قرآنی ما رو به جلو است؟
بله، خوب است و در این سالها تلاشهایی شده است، اما کافی نیست و باید بیشتر شود. تأکید من بر این است که قاریان به رشد شخصی خودشان بپردازند. برخی از آنان ذهنشان بیشتر درگیر این موضوع است که چرا فلان نهاد قرآنی کاری نمیکند و... شاید نقدهایی وجود داشته باشد و به گوش آنها هم برسد، اما قرار است خودمان چه کاری را انجام دهیم. اگر روی خودمان سرمایهگذاری کنیم، بسیاری از گلایهها هم مطرح نخواهد شد.
ایکنا- در پایان اگر نکتهای دارید بفرمایید.
در پایان باید به خاطره خوبی که از ایکنا دارم، اشاره کنم. در سال 1393 در جشنواره ملی دانشجویان اول شدم و قرار شد با دو قاری دیگر، که در سالهای گذشته اول شده بودند، رقابت کنم تا از این میان یک نفر برای مسابقات بینالمللی دانشجویان مسلمان انتخاب شود. آن مسابقه در محل خبرگزاری ایکنا برگزار شد و من هم اول شدم. هیچ وقت این خاطره را فراموش نمیکنم.
گفتوگو از مرتضی اوحدی
انتهای پیام