به گزارش ایکنا، سازمان قرآنی دانشگاهیان کشور با همکاری مدرسه دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران، سلسله نشستهای «چهرهای بر بوم آیات» را در ده جلسه و با حضور کاظم رجبعلی، استاد تدبر در قرآن کریم برگزار کرده است.
بخش پنجم این نشستها با موضوع «حضرت قاسم(ع)» را در ادامه میخوانید:
انسان وقتی قرآن بخواند و بر آن وقوف داشته باشد و طعم دهان او مزه ملکوتی و روحانیِ قرآن به خود بگیرد حتی وقتی حوادث تاریخی مخصوصاً حوادث کربلا را میخواند طعم وقایع و اتفاقات عوض و حال و هوای خاصی برای انسان ایجاد میشود. وقتی ماجرای قاسم بن الحسن(ع) که سیزده سال داشتند و به سن بلوغ نرسیده بودند یا در آستانه بلوغ بودند را بررسی میکنیم و بعد آن را به سورهای که در آن وقوف داشتهایم مطابقت میدهیم نکاتی که به دست میآید بسیار خاص میشود.
یکی از سورههای عزیز و شریف، سوره مبارکه صافات است. قسمهای شروع این سوره در مورد ملائکهای است که به نوعی تدبیر امور میکنند و صفوفی که در عالم ایجاد میکنند در این سوره موضوعیت دارد. در این سوره، حکایت تلاوتکنندههای ذکر بیان شده است و منظور از تلاوت قرآن این است که قرآن در رفتار و کردار و کلام شما بروز داشته باشد. ملائکه سه مرحله را بیان میکنند که اولین مورد صف یا صفبندی است که ایجاد اتصال میکند سپس نوبت به زجره یا بیرون نزدن از صف میرسد و در نهایت به مرحله تلاوت میرسد.
در این سوره با قطعیت درباره واحد بودن خدا سخن گفته شده است. تصور کنید که برخی شبههها در ذهن ما شکل میگیرد که در این شرایط گزارههایی همانند شهاب وجود دارند که سراغ این موارد رفته و آنها را دور میکنند تا ما به شکل ناب و خالص بتوانیم تفکر کنیم. اما این تصویر چه ربطی به قاسم بن الحسن(ع) دارد؟ در سراسر این سوره در مورد پیامبران سخن گفته شده که دچار سختی شده و خداوند آنها را نجات داده است. نکته ظریف دیگر این است که برخی از این پیامبران، خود را شیعه پیامبران قبلی میدانستند و هرگز از صف آنان خارج نشدهاند لذا حضرت ابراهیم(ع) آئینهدار حضرت نوح(ع) است و از صف مراقبت کرده است.
در آیات 159 و 160 سوره صافات آمده است: «سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ؛ خدا ذات پاکش از این اوصاف که (از جهل) به او نسبت میدهند منزّه است (و همه شما مسئولید) جز بندگان پاک برگزیده خدا» در اینجا درباره کسانی صحبت میشود که دچار انحراف و شرک شدهاند اما قرآن میفرماید که خدا منزه است لذا اگر مُخلَصین، خداوند را وصف کنند این وصف خدشه و انحرافی ندارد چون ذهن آنها و اعتقاداتشان دارای صف است. همچنین این افراد تلاوت دارند و در عرصه عملی آن را بروز و ظهور میدهند لذا اساساً درباره هر چیزی صحبت کنند حرفشان همانند عسل شیرین است.
کسیکه در سوره صافات وقوف داشته باشد یاد روضه حضرت قاسم بن الحسن(ع) میافتند. در اینجا صحنههای مهمی وجود دارد که یکی صحنه آن شبی است که امام حسین(ع) چراغ را خاموش کردند و گفتند بیعت خودم را برداشتم لذا میتوانید بروید و هر صحابهای چیزی گفت و مثلاً زهیر گفت اگر هفتاد بار کشته شوم از این کار دست برنمیدارم لذا بر امام حسین(ع) معلوم شد که اینها وفادار و خالص هستند لذا گفتند شما شهید میشوید و بهترین جایگاه را در بهشت دارید. در اینجا نوجوان سیزدهسالهای که دست پرورده عموی خود است میپرسد عموجان آیا من هم شهید میشوم؟ لذا امام حسین(ع) میفرمایند مرگ در نزد تو چگونه است؟ وی میگوید مرگ در نزد من شیرینتر از عسل است.
حال سؤال این است که این باور درست در چه نظامی شکل گرفته است؟ جواب به درستی ساختار تفکری مربوط است که در خاندان اهل بیت(ع) و نزدیکان آنها شکل گرفته است. اساساً اهل بیت(ع) آمدهاند که ما را از آشفتگی دربیاورند و صف و نظم درست را به ما نشان دهند لذا اگر در نظام سوره صافات قرار بگیریم طعم دهان ما شیرینتر از عسل میشود و ظرفیتی پیدا میکنیم که میتوانیم از منظر قاسم بن الحسن(ع) به همه پدیدهها نگاه کنیم.
انتهای پیام