بتازگی موضوع حزن قاری به هنگام تلاوت و اجرای تلاوت خاشعانه و نیز انتقال این حزن از سوی قاری به مخاطب، محل بحث و اظهار نظرهای متعددی شده است. طرح این مبحث از این حیث بوده است تا راهکاری برای فراگیر شدن انس با قرآن در بین عموم مردم مطرح و اجرا شود. یکی از این راهحلها، جاری شدن اشک مستمع به هنگام شنیدن تلاوت قاری است. حتی به این موضوع اشاره شده که قاریان در هیئات مذهبی حضور پررنگی داشته باشند و از این فرصت که قلبها به دلیل شنیدن مصیبتهای واردشده به ائمه هدی، حزین و چشمها اشکآلود است، استفاده و قرآن قرائت شود.
همچنین یکی دیگر از راهکارهای انس با قرآن را شمرده شمرده خواندن آیات و تأمل بر مفاهیم و بر حذر داشتن از اینکه خود را ملزم کنند تا در مدت زمانی مشخص یک جزء را ترتیلخوانی یا طی ماه مبارک رمضان کل قرآن را تلاوت کنند، اعلام شده است؛ در همین راستا با محمد بنیادی، قاری، مدرس و پیشکسوت قرآنی، گفتوگویی داشتیم؛
ایکنا ـ مفهوم حزن در تلاوت را بیان کنید.
به عنوان مقدمه باید نکاتی را عرض کنم؛ دنیا، زندان انسان مؤمن و عارف بالله است و خداوند میفرماید: «يٰا أَيُّهَا الْإِنْسٰانُ إِنَّكَ كٰادِحٌ إِلىٰ رَبِّكَ كَدْحاً فَمُلاٰقِيهِ» یعنی باریتعالی انسان را در سختی و رنج قرار داده است. منشأ حضور بشریت در بدترین دنیا قرار گرفت است و عالمی پستتر از عالم دنیا وجود ندارد. این دنیا مادام جزع، فزع، ناراحتی، قبض، بسط، اشک و آه است و ما در دنیایی که همه دشمنان یکدیگر هستند، فرود آمدهایم «وَقُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» و حالا باید برگردیم.
این مقدمات را از این باب عرض کردم؛ انسانی که بر روی کره زمین قرار میگیرد به دستههای مختلف تقسیم میشود، دستهای از انسانها با مکاتب و نگرشهای مختلف به خدا هستند و دسته دیگر انسانهایی هستند با عنوان «مسلم». مسلمین 73 فرقه هستند، یکی از آنها شیعه حضرت علیبنابیطالب(ع) هستند که اعتقاد به حضرت حجت(ع) دارند، اینها نیز خودشان فرقههای دیگری چون مؤمن فعال، مؤمن خائف، مؤمن شهید، مؤمن قاری و ... داریم.
مؤمن قاری و مؤمنی که قرائت قرآن انجام میدهد به شقوق مختلف تقسیم میشود؛ قاری که صداپرور است و میخواهد صدای خود را فریاد بزند که بیهنری محض است. قاری، اینجا فراموش کرده است که باید صدای خدا را فریاد بزند. فردی که این معرفت را ندارد، مجموعهای از تعلقات را ایجاد میکند، اما برخی نیز این صدا را دارند، اما خودشان را منهای صدایشان میدانند و صدا را برای رضای خدا و خشنودی خداوند ذِبح میکنند. اینجا سؤال شما جواب پیدا میکند که چند درصد از قراء پیش از قرائت قرآن، آداب تلاوت قرآن را مراعات میکنند.
آیا این قاری فرصتی را میگذارد تا آیاتی را براساس زمان و مکان انتخاب کند؟ شرح تفسیر آیات و مفردات آن را در اجرا با تأکید و مکثهای مهم ارائه میدهد؟ اینکه مردم متوجه شوند که تلاوت قاری متفاوت است، اینکه مردم تفاوت قرائت را برداشت کنند، یعنی تنها صدا را نمیشوند، بلکه معارف را از حلقوم قاری، دریافت میکنند، آن هنگام تلاوت محزون میشود. اگر این مقدمات مهیا شود، استعاذه نکرده، حالش دگرگون میشود و خداوند آنچه را که باید عمل کند، به او عنایت میکند. قاریان حق ندارند قرآن را غیر از نت و موسیقی خودش بخوانند. چنانکه در روایات میخوانیم «اقرؤا القرآن بالحزن فانه نزل بالحزن».
اگر مقامات هفتگانه موسیقایی را در ریشه محزون بخوانیم، مطلوب میشود، یعنی بدانیم آنها را در خدمت قرآن قرار دادهایم و با یک تعشُّق، حس و حالی که هم خودمان گریان باشیم و هم مردم را به گریه وادار کنیم. به مانند مداحی که هنگامی از امام حسین(ع) میگوید، چنان جانش متأثر از حسین(ع) است که مخاطب آن نیز همین حالت را دارد، بنابر این به یک معنا قاری و مستمع اشک و آه هستند.
نهایت صحبت بنده این است که گمشده قراء، تزکیه نفس است. قراء باید بدانند در هر جلسه که میخواهند قرآن بخوانند، خود نیستند، بلکه کلام خدا و صدای خداست که به مردم منتقل میشود، لذا هنگام تلاوت قرآن اگر خدامحوری مبنا قرار گیرد، مطلوب است، چون که صد آید، نود هم پیش ماست.
جامعه قاریان باید مثل شهدا در سنگر قرائت، سینه به سینه قرآن باشند، خوف، رجا و خشیت آن هنگام معنا پیدا میکند که با حس و حال خاصی قرآن را تلاوت میکنند. بنابر این قاریان باید به حزن کتاب خدا، معانی و لغات آن و مفردات آن توجه کنند تا حزینترین قرائت را ارائه کنند و خودشان پس از قرائت اشک و آهشان درآید و خود قاری بداند که دگرگونی حالش پس از قرائت از صوت و لحن و تجوید نبوده است، بلکه از خدامحوری بوده است که نتیجه آن اشک شوق شده است و سجده شکر پس از قرائت انجام دهد که قرائت جانداری را برای خدا انجام داده است.
ایکنا ـ پس شما میگویید این حزن و خشوع از طریق خدامحوری در تلاوت به مستمع قابل انتقال است؟
بله، دقیقا، یک قاری باید صدها موضوع را برای خود مقدمهچینی و شبها زندهداری کند تا بتواند فردای تلاوتش از باریتعالی مدد بگیرد.
ایکنا ـ درباره ویژگی محافل قرآنی بگویید و اینکه آیا لزوماً پس از استماع تلاوت قاری، باید فضای حزن یا فضای شادی و شعف به آن غلبه کند؟
یک مبحث شوقآفرین است، یک مبحث گریهآفرین و مبحث دیگر تعمق است. تعمق، حاصل اشک شوق و گریه مصیبت است. این ریشه در عرفان و معرفت دارد. هر فردی که در جلسه قرآن حضور پیدا میکند، با چشم عارف بالله میبینیم، چرا که جمعی هستند که برای تعظیم قرآن آمدهاند.
برخی از آیات قرآن دربردارنده قصه، برخی مبانی اخلاقی، برخی سیاسی و احکام است. قاری باید به موضوع جلسه توجه کند. همانطور که قبلا نیز گفتم در ریشه قرائت قرآن، دستور بر حزین خواندن داریم. حزین یعنی فرد را سوق میدهیم تا در معانی آیات تفکر کند تا اشک و تضرع و از خواب بیدار شدن برایش ایجاد شود. قرآن ساعد، فریادی بر سر انسانهای جاهل و غافل است و این قرآن بیدارکننده است.
اینها نباید با هم خِلط شود، اگر فردی قرائتی را انجام میدهد باید به خاطر محبوب باشد و گریه در هنگام تلاوت، بالاترین درجه گریه است، این اشک شوق است، چنانکه اشک بر امام حسین(ع) اشک شوق است. چون ایشان شهید شدند و در بهترین جایگاه هستند پس اشک تألم و ناراحتی نیست. تَعَشُّق به خدا و محبوب و گریه تقوا، بسیار مهم است. گریه برای محبوب و تعشق نه تنها بیماریآور نیست، بلکه بیماریزدایی میکند مثل اینکه قرآن «ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فيهِ» است، هر چه ارتباط انسان با قرآن بیشتر باشد، انرژی بیشتر، معرفت و عشقش به زندگی نیز بیشتر خواهد شد.
گریه مطلوب، گریهای است که در سجده باشد، چنانکه حضرت زینالعابدین(ع) در حالت سجده از گریه بسیار، سجادهشان خیس میشد. قاری نیز باید به مانند مداح، حالت تباکی را ایجاد کند، چنانکه قرآن برتر از مداحی است، اما قاریان قرآن به مانند مداحان و عشاق که به درجهای از عرفان خاص میرسند، هنوز نرسیدهاند و مستمعان قرآن هنوز به بروز آن درجه از آه و نالههای برگرفته از دلشان در محافل قرآنی، نرسیدهاند درحالی که مستمعان باید راحت باشند و نالههای جانسوزی که از معارف قرآنی میگیرند، بروز دهند و ما هنوز با این چنین جلسات قرآن به شدت فاصله داریم. حتی نمیشود قاری این حس را مصنوعی ایجاد کند، بلکه قاری پس از سپری کردن مقدماتی به درجهای از معرفت کلامی میرسد که هم خود گریه شوق میکند و هم این حس را به مستمع منتقل میکند.
ایکنا ـ طی دهههای گذشته، قرائت قرآن جزو جداییناپذیر از هیئات مذهبی بود و چند سالی است که در راستای ترویج مجدد این سنت حسنه، قاریان به پویش نذر تلاوت پیوستهاند، به این صورت که خودجوش در هیئات، به ویژه مراسم اباعبدالله الحسین(ع) به تلاوت میپردازند. آیا این حرکت به پیوند هر چه بیشتر قرآن و عترت و انس بیشتر مردم با قرآن منجر میشود؟
امسال، دگرگونی و تغییر نگرش عجیبی بین مردم در مراسم سوگواری اباعبدالله(ع) است با وجود اینکه مشکلاتی در روند زندگی دارند، اما امسال نسبت به سالهای گذشته بسیاری از خیابانها، مساجد، منازل و ادارات و حتی شهرداری، فضاسازیهای بسیاری انجام دادهاند، اما نکتهای که پرسیده شد؛ باید بگویم، اوایل پیروزی انقلاب اسلامی، هیچ جلسهای بدون تلاوت قرآن و حضور روحانی شکل نمیگرفت. این دسیسه دشمن خائن به نظام جمهوری اسلامی و مشکلاتی است که برای ما ایجاد کردند و بعضاً شاهدیم مردم به دلیل نشان دادن اعتراضات و ناراحتیهایشان به مشکلات اقتصادی و تحریمها، اقداماتی را انجام میدهند، اما من پیشنهادی دارم بگوییم «بهشت محرم»، چرا که امام حسین(ع)، محبوبترین موجود روی زمین است که از نبی مکرم اسلام(ص) و حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) و تمامی اهلبیت(ع) و معصومین بر مصیبت ایشان گریستن.
ماه محرم، دیدن بهشت برین است، اگر فردی از این بهشت برین غافل باشد، خودش متضرر شده است. لذا در این بهشت بالاترین آوا، آوای قرآن است. قاریان قرآن، خوانندگان این بهشت هستند. اهل هیئتیهای عزیز، حسینیان، این را یادتان باشد، سرمبارک اباعبدالله الحسین(ع) بالای نیزه قرآن میخواند، بنابر این تمامی هیئتها به دلیل این حرمت، خود را مکلف بدانند که مجلس عزاداری خود را با تلاوت آیات کلام وحی شروع کنند.
سوره فجر، سوره امام حسین(ع) است یا سایر سورهها که به نام ایشان است. این سورهها را مبنا قرار دهند و سپس روحانی خوشبیانی نیز معانی و ترجمه آیات و نکات کاربردی آن را بگوید و سپس عزاداری کنند و اگر به هنگام اقامه نماز رسیدند، بلافاصله نماز جماعت اقامه کنند، به طوری که حالت دگرگونی در هیئات مشاهده کنیم و در نهایت نیز دعای سلامتی حضرت حجت و دعای فرج، دستهجمعی خوانده شود.
انتهای پیام